جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۱ ژوئن ۲۰۱۰
جوک هایی برای لحظه ای شاد بودن
از احمدی نژاد می پرسن شما که خیلی چیزها بلدین، بگو نخست وزیر به انگلیسی چی می شه؟می گه: First And Under!!!
***
یه انگلیسی، یه فرانسوی و یه ایرانی داشتن به زندگی آدم و حوا توی بهشت نیگا میکردن.
انگلیسیه میگه: چه سکوتی، چه احترامی!! من مطمئنم که اینا انگلیسیند!
فرانسویه میگه: اینا هم لختن، هم زیبا و هم در حال عشقبازی!! حتماً فرانسویند!
ایرانیه میگه: نه لباسی، نه خونه ای! فقط یک سیب برای خوردن! تازه، فکر میکنن توی بهشتن!!! صد در صد ایرانین!!
***
ملا باباش میمیره، میره خاکش کنه، جو میگیردش، فیتیله پیچش هم میکنه.
***
پی استقبال بی نظیر شمالگونه ملت همیشه در شمال ایران از ارتحال خمینی، ستاد برگزاری مراسم ارتحال ها اعلام کرد برای رفاه عشق و حال ملت ایران با ارتحال خامنه ای تمام ایران را شمال خواهیم کرد.
***
آدم در میزنه... حوا: کیه؟ آدم: خوب منم دیگه احمق کس دیگه که نیست! حوا: گفتم شاید جنتی باشه.
***
مردها کاین گریه در فقدان همسـر می کنندبعد مرگ همسـر خود، خاک بر سر می کنند
خاک گورش را به کیسه، سوی منزل می برنددشت داغ سینه ی خود، لاله پرور می کنندچون مجانین خیره بر دیوار و بر در می شوندخاک زیر پای خود، از گریه، هی تر می کنندروز و شب با عکس او، پیوسته صحبت می کننددیده را از خون دل، دریای احمر می کنند
در میان گریه هاشان، یک نظر با قصد خیربر رخ ناهید و مهسا و منور می کنندبعدٍ چندی کز وفات جانگداز او گذشتبابت تسلیّت خود آن فکر دیگر می کنند
دلبری چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سالجانشین بی بدیل یار و همسـر می کنندکج نیندیشید فکر همسر دیگر نی انداز برای بچه هاشان، فکر مادر می کنند
***
اگه گفتی، چرا خدا اول آدم رو خلق کرد بعد حوا رو؟
چون اگه اول حوا رو خلق میکرد، اینقدر با خدا حرف میزد که نمی ذاشت خدا آدم رو خلق کنه!!
***
یارو میره هارد درایو بخره، میگه: هارد 320 مگ میخوام. فروشنده واسش هارد 160 مگ میاره. یارو میگه: من که گفتم هارد 320 میخوام. فروشنده میگه: ناراحت نباش، این جنسش خیلی خوبه جا باز میکنه.
***
یه یارو که دکترای ریاضی داشته بعد از اینکه نمی تونه هیچ کجا کاری پیدا کنه، مییبینه که شهرداری داره رفتگر بی سواد استخدام می کنه.اونم میره و بالاخره بعنوان رفتگر استخدام میشه.بعد از یکی دو ماه شهرداری میگه همه رفتگرها باید برن کلاسهای نهضت. خب این یارو هم میره.یه روز معلمه توی کلاس، یارو رو میبره پای تخته یه شکلی روی تخته میکشه و میگه مساحت اونو حساب کنه.یارو تو فکر بوده که انتگرال بگیره و یا از یه راه دیگه حل کنه که میبینه همه داد میزنن: انتگرال بگیر!
***
قبض آب ملا میاد، میبینه خیلی زیاده. به بچه هاش میگه: حالا فردا که رفتم پرینت آب رو گرفتم معلوم میشه کیه که هی میره دستشویی.
***
وقتی از همه چی خسته شدی، وقتی حس می کنی همه درها به روت بسته شده، وقتی دلت پر از غم و غصه است، تا جایی که می تونی دستات رو به طرف آسمون بلند کن و با تمام توانت بزن تو سرت.
***
دلیل زیاد بودن امام زاده ها در ایران
نه اینکه هزار سال پیش علم پزشکی در ایران پیشرفته بوده همه امامها زنهاشون رو فرستادن ایران زایمان کنن.
***
فحشهای جدید: ۱. از جلو چشمام خفه شو۲. فکر کردی فقط خودت خری ۳. کسی با تو زر نزد ۴. صداتو واسه من داد نزن ۵. گردن درازی نکن زبون کلفت
***
با ما حادثه و هیجان را تجربه کنید. روابط عمومی هواپیمایی جمهو ری اسلامی ایران
***
جای هر کسی کجاست ؟
خبرنگارخارجی میاد تهران میره مسجد میبینه همه صف ایستادن واسه غذا، میگه مگه اینجا نماز نمیخونن؟میگن نماز میخوای برو دانشگاه تهران!میگه پس دانشجوها کجان؟ میگن اگه منظورت روشنفکرا و دانشمنداس برو زندان اوین.میگه مگه دزدا رو نمیبرن زندان؟میگن زکی، پس مملکت رو کی اداره کنه؟
***
مردها دوست های بهتری هستند
یه شب خانم خونه، به خونه بر نمی گرده و تا صبح، پیداش نمی شه! صبح بر می گرده خونه و به شوهرش میگه که دیشب مجبور شده خونه یکی از دوستهای صمیمیش (مونث) بمونه.
شوهر تلفن رو بر میداره و به ۲۰ تا از صمیمی ترین دوستهای زنش زنگ میزنه ولی هیچکدومشون حرف خانم خونه رو تایید نمیکنن!
بعد مدتی یه شب آقای خونه تا صبح برنمیگرده خونه. صبح وقتی میاد به زنش میگه که دیشب مجبور شده خونه یکی از دوستهای صمیمیش (مذکر) بمونه.ایندفعه خانم خونه تلفن رو بر میداره به ۲۰ تا از صمیمی ترین دوستهای شوهرش زنگ میزنه: ۱۵ تاشون تایید میکنن که آقا تمام شب رو خونه اونا مونده! ۵ تای دیگه حتی میگن که آقا هنوزم خونه اونا پیش اوناست!!!
نتیجه اخلاقی: یادتون باشه که مردها دوستهای بهتری هستند!
***ناپلئون پدر به پسر: هیچ می دونی ناپلئون وقتی به سن تو بود، شاگرد اول کلاسش بود؟پسر به پدر: پدر جان خودت هیچ میدونی ناپلئون وقتی به سن تو بود، امپراتور بود؟***با بی گازی چه می کنید ؟دست دست ... دستا شله ... آهان بیا ... ماشا الله ... دست دست ... حالا قر .... قر .... (طرح گرم سازی ملت بی گاز)***اطلاعیه سازمان هواپیمایی کشورتا بهشت راهی نیست، شهادت را با ما تجربه کنید (سازمان هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران)!***قیمت نانیارو میره نونوایی یه صد تومنی میده، میگه: قربونت دوتا نون بده ما بریم.نونواهه میگه: عمو کجای کاری، نون الآن دونهای پونصد تومنه!یارو میگه: اوه اوه، مگه من چند ساله خوابیدم!!؟؟***خدا از دیدگاه یک بسیجیبه یک بسیجی می گن خدا را تعریف کن. می گه خدا یعنی نماینده ولی فقیه در آسمان.***سئوال ریاضیمعلم: رضا بگو ببینم اگه تو 10 تا گردو داشته باشی و بخوای با برادرت آنها را بطور مساوی تقسیم کنی به اون چند تا میدی؟رضا: آقا اجازه، 3 تا.معلم: ببینم، مگه تو حساب کردن بلد نیستی!؟رضا: آقا اجازه، ما بلدیم ولی داداشمون که بلد نیست!***یارو بلیت هواپیما می خره پای صندوق می گن می شه 300 هزار تومنمی گه چه خبره؟ مگه چقد راهه؟می گن 40 دقیقهمی گه 40 دقیقه ؟ بلیت نمی خوام پیاده می رم***ملا به دکتر خانوادگیشون زنگ می زنه می گه: حال پدرم خوب نیست بیاین و نگاهی بهش بکنید.دکتره میگه: من پرونده بابای شما رو خوب خوندم و می دونم باباتون کاملا سالمه فقط خیال می کنه که مریضه اصلا جای نگرانی نیست.بعد از یک هفته دکتره زنگ می زنه به ملا تا حال پدرش رو بپرسه.می گه: خوب، حال پدرت چه طوره؟ملا میگه: والا نمی دونم، فقط از دیروز تا حالا خیال می کنه که مرده.***قطعهای از شاهکار ادبی ملا:شب بود و خورشید به روشنی میدرخشید، پیرمردی جوان، یکه و تنها با خانوادهاش در سکوت گوشخراش خیابان قدمزنان ایستاده بود.***یک روز یه نفر رو میبرند برای اعدام، ازش میپرسن: حرفی نداری؟ میگه نه.میبرنش بالا طناب دارو میندازن گردنش.یهو میگه صبر کنین حرف دارم. میگن بگوحرفتو.رو میکنه به دوستش میگه ممد خونتون از این بالا پیداست.برای بار دوم ازش می پرسن حرف دیگه نداری؟می گه نه دیگه حرفی ندارم فقط می خوام بگم اونجای ..... کسی که به چارپایه لگد بزنه! ***زنه از شوهرش که پزشک بوده می پرسه، عزیزم تو از چی من بیشتر خوشت میاد؟ از صورت زیبام یا از هیکل متناسبم؟مرده یه نگاهی به سر تا پای زنش می ندازه و می گه: از اعتماد به نفست!!***پس از مدتی این خانم فوت می کنند و شوهرش هم که مرد خسیسی بود روی سنگ قبرش مینویسه:آرامگاه زری همسر دکتر رحیمی، متخصص اطفال، مطب: خ جلفا، کوچه سوم ساعت پذیرش 8-2 تلفن 2289650***از آخونده میپرسن معیارهای شما برای انتخاب همسر چیه؟ میگه: صداقت خدیجه، عفاف زهرا، صبر زینب، فداکاری سمیه، اندام جنیفر لوپز!***به یه نفر میگن: با حیدر جمله بسازمیگه: اومدم در خونتون هی در زدم، هی در زدم، هیچکی درو باز نکرد!بهش میگن: نه بابا، با آقا حیدر جمله بساز، میگه: آهان! اومدم در خونتون، آقا! هی در زدم، هی در زدم، هیچکی در رو باز نکرد!***یه روز یه نفر داشته پرتغالو با پوست میخورده بهش میگن چرا با پوست میخوری میگه من که میدونم توش چیه چراپوستشو بکنم ؟؟***برق خونه ملا میره، قابلمه میبره در خونه دوستش و میگه: برق دارین؟ دوستش میگه: الاغ، حداقل ظرف پلاستیکی میآوردی برق نگیردت.***مردی که زیاد مشروب مبخورد بخاطر دل درد رفت پیش دکتر.دکتر بعداز معاینات مفصل میگه: من علت درد شما را نمیفهمم، فکر کنم بخاطر مشروب خوری زیاد باشه.یارو میگه: عیب نداره آقای دکتر، من میرم یک وقت دیگه میام که شما مست نباشین.***احمدی نژاد میخواسته یک کبریت سوخته رو روشن کنه، هرچی میزده کبریت مادرمرده روشن نمیشده. رفیقش بهش میگه: بابا خوب شاید کبریتش خرابه! احمدی نژاد میگه: نه بابا، همین پنج دقیقه پیش روشن شد.***پسره به بابش میگه: بابا جون، موضوع انشاء ما «روابط پدر و مادر در خانه است». میخواستم بپرسم «بی شعور حمال» را چطور می نویسند؟***تازه ترین خبر، فوری! فوری!احمدی نژاد برای کاهش قیمت تخم مرغ به خروس ها وام ازدواج می دهد.
*Fanoos* - ایران - شهمیرزاد
|
جوکهای زیبایی بودن ولی جوکی که برای من خیلی زیبا و تازگی داشت این جمله بود *قبض آب ملا میاد، میبینه خیلی زیاده. به بچه هاش میگه: حالا فردا که رفتم پرینت آب رو گرفتم معلوم میشه کیه که هی میره دستشویی.* loooooooooool. |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
porharfi - هلند - آرنم
|
خوبه که مــَردُم با این ..جوکها..میخندن!!..چه دل خوشی دارن؟؟!که. کنار ملا ها با اون رژیم زندگی میکنند!!..؟ |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
عرق سگی - ایران - تهران
|
غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر کار میگه: غذای امروز «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه : «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی؟؟؟//////// |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
عرق سگی - ایران - تهران
|
یه روز آشغالی میاد دمه خونه ی غضنفر میگه : آشغال دارین؟ غضنفر داد میزنه: خانوم توی خونه آشغال داریم ؟ زنش میگه: آره داریم غضنفر میگه: آره داریم، نمی خوایم .///دکتر از دیوانه پرسید: تو رو برای چی به تیمارستان آوردند؟ دیوانه گفت: بدون هیچ دلیلی، فقط به خاطر اینکه من معتقدم جوراب نخی خیلی بهتر از جوراب نایلون هست. دکتر گفت: این که دلیل نشد، منم معتقدم جوراب نخی بهتر از جوراب نایلون هست. دیوانه گفت: چه جالب! راستی شما جوراب نخی رو با سس سفید میخورید یا با سس گوجه فرنگی؟////// |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
(_JuSt MujiZ_) - پاکستان - لاهور
|
تقریبا گدیمی بودن ... یارو داشته وضو میگرفته که یهو میگو .. ه و بعد به بغل دستیش میگه: یعنی وضوم باطل شد؟ بغل دستیش میگه: والا با این صدایی که تو دادی فکر کنم مال منم باطل شد .......................... (جدید) |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
khosh bavar - ایران - یزد
|
خییییییلی کارتون درسته مسئولان محترم سایت ! پس بیزحمت برای بار اخرتون نباشه, پس شاد و iranianuk باشیم . |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
a.ahooraei - المان - کلن
|
موقعی که خمینی حالش بد بود و از تموم کشورهای جهان واسش دکتر آوردن و همه جوابش کردن بالاخره یک دکتر از چین میارن بالای سرش و دکتره میگه: من اینو خوبش میکنم. رفسنجانی میگه چی احتیاج دارید؟ چینی میگه: یک و نیم کیلو مورچۀ نر. میگن جار چی بفرستین توی شهر و بگید هر کی این مورچه ها رو تهیه کرد جایزۀ خوبی میگیره. یه بابایی خودشو معرفی میکنه و میگه من انجام میدم, میره و بعد از یه مدتی با یک پلاستیک میاد. چینیه یه نیگاه اون تو میندازه و میگه درسته همشون نرند. رفسنجانی یارو رو میکشه کنار و میگه: ببین من جایزت رو میدم فقط بگو ببینم از کجا فهمیدی که این مورچه ها نرند؟ میگه کاری نداره, رفتم در لونه مورچه ها و گفتم حال امام خراب هست, هر کدوم گفت به .... , گرفتم انداختم اون تو. بامید بهبودی حال عزیزان در بند. |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
khosh bavar - ایران - یزد
|
عرق سگی و (_JuSt MujiZ_) : دمتون گرم بچه های عزیز, عجب جوک باحالی که با صدای بلند خندیدم, مخصوصا غضنفر در رستوران ! مرسی و تا بعد, پس همواره شاد و خندان باشیم ! a.ahooraei : شما دیگه کی هستید ?! واقعا دممممت گرم گرم ! خیلی باحال بود ! چقدر خندیدم ! مرسی عزیز |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
یک طفل معصوم - ایران - مشهد
|
زنگ موبایل آخوندها :. didin ridin to din. to din ridin didin. بسیجیه داشت تو دریا غرق می شد . آب می خورد می گفت سلام بر حسین"ع" ، می رفت زیر آب !. |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
شب قطبی - امارات - دبی
|
یخ کنی یو کی با این جک ها.یه کم اپدیت باشین.تو این گرمای وحشتناک دبی خوندن این جکها نوبر والا.just mujiz _لاهور_پاکستان موفق باشی یه خرده هم یاد این یو کی ها بده.طفلکی ها بلد نیستند جک بگن.ممنون |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
|
منهم در مسیر اعتقاد خودم جوکی را تعریف می کنم برای هم اندیشانم//موسی و محمد در کنار هم سوار بر الاغی می رفتند ناگهان پیغمبر وسطی عیسی سوار یک ماشین پورشه ویراژ دادو گذشت موسی به محمد گفت عجب خدا هم پارتی بازی???? محمد به موسی گفت///خره-- اگر خدا با ننه ی تو هم بعله!!!!!!تو هم الان پورشه داشتی به جای الاغ/ |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
PARVANE1 - انگلستان - برنموث
|
کاظم رفته بود خارج و مرتب از مادرش پول میخواست. یکروز از زور بی پولی خیلی خلاصه تلگراف میزنه : من کاظم, پول لازم. مادرشم که دیگه از دستش خسته شده بود فورا جواب میده: من مریض,کرم نریز. به با نمکی خودتون ببخشید دیکه. باشه? مرسی. |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
feminism - انگلستان - لندن
|
طرف سوار اسب شده، عکسشو گذاشته در فیس بوک، میگه اون بالاییه منم! )( طرف رفته خواستگاری، دختره بهش گفته شهید مورد علاقه شما کیه !؟ )( نتیجه انتخابات ۴۰ میلیونی همون شب معلوم میشه، ولی نتیجه کنکور چند صد هزار نفری چند ماه طول میکشه! )( واسه داداشمون رفتیم خواستگاری، ننه جون طرف در اومده میگه ۲۰۱۲ تا سکّه مهریه به نییت المپیک لندن! )(. همیشه خندان باشید. |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
porharfi - هلند - آرنم
|
یک طفل معصوم-ایران-مشهد: طفلی معصوم تو جوکهای قشنگتو واسه سایت uk. بفرست ..من با جوکهای تو خندیدم ....."زنگ موبایل مُـــلا!!!.../ریـ...ه به دین مُــلا../ |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
*Fanoos* - ایران - شهمیرزاد
|
(_JuSt MujiZ_) - پاکستان - لاهور سلام هموطن خوبی آفرین جوکهاش تقریبا قدیمی بود ولی یه چیز جالبتر بگیم بخندیدم باور کن جوک شما هم قدیمی ها :d شرمنده که حالتو گرفتم . موفق باشی |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
*Fanoos* - ایران - شهمیرزاد
|
شب قطبی - امارات - دبی دوست عزیز اگه پیگیر حوکهای جدید و به روز هستی لطفا یک سری به تبادل نظر پرنیان قسمت گفتگوی آزاد به بخش جوکستان (matias1987 ) سری بزنید قول میدم خیلی خوشتان بیاد موفق باشید. |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
sasan4 - ایران - تهران
|
بعد از انقلاب یک طوطی از شهر نو برای خمینی میارن که پای چپش را که می کشیدند می گفت مرگ بر آمریکا ،پای راستش را که می کشیدند می گفت مرگ بر شاه ، خمینی دستی به ریشش می کشه ،یه فکری میکنه و جفت پاهای طوطی را می کشه، طوطی بهش میگه نکن .. کش. |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
sasan4 - ایران - تهران
|
یکبار هواپیمای خاتمی و رفسنجانی و خامنه ای توی دریا سقوط میکنه و هر سه نجات پیدا می کنندف خبرنگاری از آنها طرز نجاتشان را می پرسد خاتمی میگه :لطف خدا بود که یک قایق ماهیگیری مرا پیدا کرد و نجات داد ، رفسنجانی میگه من را کوسه ها نجات دادن ،نوبت خامنه ای میرسه میگه: مردم می دانند ،آمریکا می داند گ... روی آب می ماند. |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
sasan4 - ایران - تهران
|
جنتی و خامنه ای و احمدی نژاد دور هم جمع شده بودند , جنتی گفت وقتی من دیدم حسین تشنه است رفتم از رود فرات براش آب آوردم ، خامنه ای گفت ، اااا تو از کجا فهمیدی که من تشنه ام بود؟ احمدی نژاد همینطور ساکت نشسته بود بهش میگند پس تو هم یه چیزی بگو ،محمود میگه خدا که حرف نمی زنه. |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
sasan4 - ایران - تهران
|
به آخونده میگن گشادتر از شما هم کسی هست؟؟؟ میگه آره ، اونهائی که به ما میگن التماس دعا. |
چهارشنبه 8 تیر 1390 |
|
(_JuSt MujiZ_) - پاکستان - لاهور
|
*Fanoos* - ایران - شهمیرزاد .. ما یه پسر خاله داریم هم ردیف شما / همینجوری الکی الکی در جا بزنی یه جک سر هم کنی و تعریف کنی هم میگه: شنیده بودم قدیمی بید / ما به این تریپ قپیا عادت داریم / شما راحت باش. |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
nooshdaroo - کویت - کویت
|
منم یه جک کوچولو بگم میگن یه اخوند قالتاق بالا منبر سخنرانی میکرد یه یارو عکس یه ... کلفت میکشه میده به مدیر مجلس که بده به اخونده اونم میده به طرف باز میکنه میبینه قضیه ازاین قراره کم نمییاره میگه یکی از برادران ایمانی واسه مادرش التماس دعا داره |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
پهلوون مفرد - آلمان - کلن
|
دو تا مگس بسیجی با هم ازدواج میکنن؛ زنه میپرسه ماه عسل کجا میریم؟ شوهرش میگه: انشالله میبرمت دستشویی حرم امامخمینی.... |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
پهلوون مفرد - آلمان - کلن
|
المپیک حوزه علمیه قم آغاز شد: طنابزدن با عمامه - پریدن توی حوض با عبا - پرتاب مُهر - نماز استقامت - وضوی سرعتی - بالا رفتن از منبر با چشمان بسته - خوردن لوبیا و نگهداشتن وضو - دوی ۱۰۰ متر با دمپایی.... |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
پهلوون مفرد - آلمان - کلن
|
از غضنفر میپرسن روز ۲۲ بهمن چه روزیه؟ میگه: روزی که جمهوری اسلامی به ایران حمله کرد! |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
پهلوون مفرد - آلمان - کلن
|
غضنفر میگه: داداش اگه این نوار غزه دستت اومد، بده ما هم گوش کنیم. برزو میگه: نه احمق، نوار غزه یه جور نوار بهداشتیه؛ مگه نشنیدی میگن نوار غزه خونین شد.... |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
پهلوون مفرد - آلمان - کلن
|
برزو و غضنفر رو میخواستن اعدام کنن، از برزو میپرسن آخرین خواستهات چیه؟ میگه: بزارین خونوادمرو ببینم؛ از غضنفر میپرسن خواستۀ آخر تو چیه؟ یککم فکر میکنه میگه: نزارین خونوادشرو ببینه.... |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
پهلوون مفرد - آلمان - کلن
|
یک روز یه زنِ خوشگل از کوچه رد میشد و یک آخوندی متلک به خانم میگه، خانم میگه: نگو که اوضاعت بیریخت میشهها! برادر دختر از پشت سر پیداش میشه میاد و ملا رو میزنه. غضنفر هم از ته کوچه سر میرسه و میاد و آخوند را حسابی خونین و مالی میکنه. پلیس اونا را به کلانتری میبره؛ زن میگه جناب سروان این برادرمه، افسر نگهبان از غضنفر میپرسه: شما؟ میگه هیچی والله!! من فکر کردم انقلاب شده، من هم زدم.... |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
khosh bavar - ایران - یزد
|
مرسی از همه دوستان که واقعا جوک بسیار زیبایی تعریف کردید ! مخصوصا جوک پروانه جون, چقدر " تازه و نو " بود, پس همواره شاد و جوک باشیم ! |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
بنده ی تنهای خدا - قطر - دوحه
|
یک طفل معصوم - ایران - مشهد . sasan4 - ایران - تهران مرسی از جوکهای باحالترتون سایت که قدیمیه جوکاش |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
felora - ایران - تهران
|
پسر جوونی میخواست زن بگیره میپرسه چرا در اسلام بیشتر از 4 تا نمیشه زن گرفت؟ یه حاظر جوابی میگه اخه اگه 5 تا بشه خمس" بهش تعلق میگیره اونوقت باید یکیشو بدی بره... |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
felora - ایران - تهران
|
شب قطبی _دبی // شاید چون این جوکها عربی نیست به مذاق شما خوش نیامده اینطور نیست؟ |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
*Fanoos* - ایران - شهمیرزاد
|
(_JuSt MujiZ_) - پاکستان - لاهور خوب بنده خدا پسر خالت غرور داره نمیخواد قبول کنه که فقط شما جوک های جدید بگید مجبور اینطوری بگه ولی باور کن من جدی گفتم خداییش جوکت تکراری بود شاید واسه من ,دیدی که خیلی ها نشنیده بودن ..ولی با این حال جوکت که تکراری بود بازم زیبا بود .. |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
sasan4 - ایران - تهران
|
بنده ی تنهای خدا - قطر - دوحه - خواهش میکنم قابلی نداشت. به بسیجیه میگن تا حالا به فرمایشات آقا توجه کردی؟ بسیجیه میگه نه ما را چه به این گ. خوریا ، یک نفر میبینه بسیجیا دارند با لگد توی شکم هم می زنند ،با تعجب میره جلو میگه شماها دردتون نمیگیره؟ بسیجیه جواب میده: نه پوتین پامونه. |
جمعه 10 تیر 1390 |
|
ساعت 12 - ایران - تهران
|
یک روز فردی برای دیدن امام نقی به محضر ایشان شرفیاب می شوند و چون ایشان حضور نداشتند بر می گردد. حلیۀ المنکرین- جلد آخر - صفحه30649 |
شنبه 11 تیر 1390 |
|
Don Mario - کلمبیا - بوگوتا
|
غضنفر زنگ میزنه رادیو میگه الو آقا اونجا رادیو است؟ مجری میگه: بله بفرمایید. میپرسه:. آقا الان صدای من داره پخش میشه؟ مجری میگه: بله بفرمایید.. میپرسه: یعنی الان صدای من توی نونوایی هم داره پخش میشه؟. مجری عصبانی میشه و میگه: آره دیگه حرفتو بزن. غضنفر میگه الو اکبر نون نخر مامانت خریده // غضنفر از کیوسک تلفن میاد بیرون. ازش میپرسند: سالمه؟ میگه: آره، فقط آفتابه نداره. |
شنبه 11 تیر 1390 |
|
khosh bavar - ایران - یزد
|
Don Mario عزیز مرسی ! جوک باحالی بود, ولی ایا اسم " غضنفر " اسم ایرانیه یا عربی ?! ولی عجب اسم بامزه ای داره این مرد ! پس تا بعد |
شنبه 11 تیر 1390 |
|
khosh bavar - ایران - یزد
|
یک جوک برای هواداران مش غضنفر : غضنفر رفت مغازه وگفت ببخشید شما از اون کارت پستال ها دارید که نوشته : عزیزم تو تنها عشق من هستی؟ مغازه دار گفت بله داریم. غضنفر گفت پس 16 تا از اون کارتها رو محبت کنید! |
یکشنبه 12 تیر 1390 |
|