گفتوگو با پرواز همای، سرپرست گروه مستان
گفتوگو با پرواز همای، سرپرست گروه مستان
پرواز همای و دریا دادور |
غروب یکشنبه هشتم خرداد ماه، سالن دو هزار نفری باربیکن لندن، مرکز تجمع موسیقی دوستانی بود که منتظر شروع اپرتی از پرواز همای بودند. در این اپرت، اعضای گروه مستان به همراه ارکستر سمفونیک بلژیک و دریا دادور- خوانندهٔ اپرا و سلو سوپرانو- و سلی، خواننده قدیمی ایرانی روی صحنه رفتند.
اجرای اپرت "عشق و عقل و آدمی"با استقبال فراوان رو به رو شد به طوری که در سالن صندلی خالی به چشم نمی خورد.
بعد از کنسرت با پرواز همای خواننده و بنیانگذار گروه مستان درباره شکل و شیوه و سبک وسیاق کار موسیقی این گروه گفتگو کردم.
وقتی کارتان را شروع کردید آیا فکر می کردید که همای و گروه مستان این محبوبیت را به دست بیاورد؟
پرواز همای: از کودکی دوست داشتم هنرمند معروفی بشم. ولی وقتی هنرمند در مسیر آرمانش قرار بگیرد دیگر به معروفیت فکر نمی کند و در ناخود آگاه به آرمانش فکر میکند. من نمی دانم در چه جایگاهی از آرزوهایم هستم ولی هنوز در پی جستجوی آرمانهای کودکی خود هستم و فکر نمیکنم هنوز به جایی که میخواستم رسیده باشم.
تمایز موسیقی شما با دیگر سبکهای موسیقی و دلیل استقبال مردم را درچه چیزی می بینید؟
مبنای کار موسیقی که پیام و ادبیات آن است عوض شده و وقتی ادبیاتی در موسیقی تغییر کند حتما ساختار هم عوض میشود چون هر موسیقی بر اساس ساختار ادبی آن حرکت می کند.
اگر مبنا را عوض کنیم و مثل بقیه همیشه از مولانا و سعدی و حافظ نباشد، مسیر ادبیات عوض میشود و ناخوداگاه موسیقی که می طلبد نیز تغییر میکند و متناسب با خودش میشود.
اگر هم به روز باشد،یا مثلا اجتماعی باشد و پیامی باشد که تاکنون داده نشده باز هم ناخودآگاه در موسیقی اثر می گزارد. فکر می کنم تنها چیزی که موسیقی ما را متفاوت می کند و باعث می شود مردم عکسالعمل خوب نشان بدهند، این است که کار ما چیزهایی که تا بحال می شنیدند یا انتظار شنیدن آن را دارند، نیست.
پس معتقدید که شعرها و ادبیاتی که در کارتان استفاده میکنید باعث محبوبیت آن میشود؟
همیشه ادبیاتی که موزیسین ها استفاده می کنند در اولویت است، یعنی آن ادبیات پیام اصلی موسیقی است که با مردم ارتباط می گیرد. هرجای دنیا مهم است که هر خوانندهای چه میخواند، و نه فقط اینکه صدای خوش داشته باشد. هزاران خواننده با صدای زیبا و خوب داریم ولی آنهایی ماندگار هستند که آمیخته با صدای گرمشان پیام امروزی تر و یا زیباتری را می دهند.
برای چه طیفی از جامعه آهنگ میسازید و شعر میگویید؟
ما مخاطب انتخاب نمیکنیم، آنها ما را انتخاب کردند. از همه قشرها از باسواد تا بیسواد از کارگر تا ثروتمند، همه سنها از ۷-۸ سال تا ۷۰-۸۰ سال. این چیزی است که میبینم، هدفم نبوده، بلکه بوجود آمده و این خوشحال کننده است.
ممکن است که برای بعضی ها این سوال ایجاد شود که سبک کار شما دقیقا چیست؟
سلی و دریا دادور |
یعنی مدعی هستید که پایه و اساس کارتان همان موسیقی سنتی و دستگاهی ایرانی است؟
این کار ما، خود موسیقی ایرانی است. اگر میپرسید در کدام گروه قرار می گیرد مثل پاپ، کلاسیک و یا جاز، من میگویم کار ما در گروه موسیقی دستگاهی ایرانی است.
شاید چون همیشه موسیقی ایرانی در غالبهای سنتی و در ردیف دستگاهی اجرا شده و در غالبهای سنتهای قدیمی بودند، حالا این کارها شنیدنش قابل باور نباشد. این همان سبک با همان درسهای موسیقی دستگاهی و با همان سازهای سنتی ایرانی است فقط قالب عوض شده است. مصالح همان مصالح ساختمانی است ولی معماری اش عوض شده است.
عدهای معتقد هستند شما از عناصر موسیقی پاپ در کارتان استفادهمی کنید و حال و هوای سنتی به آن میدهید. چه پاسخی دارید؟
آنهایی که این حرف را می زنند احتمالا نه موسیقی پاپ را می شناسند و نه موسیقی سنتی. حتما جملهشان را خوب بیان نمیکنند، منظورشان این است که موسیقی ما مردمی شده و توانسته مردم را جذب کند.
این برایشان جالب و یا خوشایند نبوده و شاید انتظار داشتند مردم در حد خیلی کلاسیک با موسیقی سنتی برخورد کنند و این موسیقی مردمی نشود. و فکر میکنند هر موسیقی که با مردم ارتباط برقرار میکند اسمش پاپ است. هرطور دوست دارند می توانند فکر کنند، مهم این است که مردم این موسیقی را دوست داشته باشند و با آن ارتباط برقرار کنند و ما پیامی برای ارائه دادن به مردم داشته باشیم. هر موسیقی در هر جایگاهی و با هر سبکی باید حرفی برای گفتن داشته باشد.
برنامه شما در باربیکن لندن به صورت اپرت اجرا شد. این کار چطور و با چه پیش زمینهای ساخته شد؟ و چطور شد که از دریا دادور در کار استفاده کردید؟
پرواز همای: هر موسیقی در هر جایگاهی و با هر سبکی باید حرفی برای گفتن داشته باشد |
این کار توانست بر مردم تاثیر بگذارد و به نظر من خیلی موفق بود. به همین دلیل به فکر این افتادم که ایدهای دیگر که سالها در ذهن داشتم را به اپرا تبدیل کنم و شروع کردم به نوشتن ادبیات و طرح آن. و چون میخواستم آن چیزی را به صحنه ببرم که خودم میخواهم، تصمیم گرفتم همزمان با نوشتن ادبیاتش تنظیم ارکستر سمفونی آن را هم انجام بدهم.
وقتی شخصیت عشق را مینوشتم از لحاظ جذبه و عشوههایی که در عشق هست، تنها کسی که به ذهنم میآمد، با توجه به شناخت قبلی که از خانم دریا دادور و سبکشان داشتم، فکر کردم متناسبترین شخص برای این نقش هستند. وقتی داشتم شخصیت عقل را مینوشتم با توجه به همکاری که از قبل با آقای سلی داشتم، او را مناسبترین شخصیت برای نقش عقل دیدم.
صحبت کردیم و تستهایی انجام دادیم و بعد کار آغاز شد. در نهایت هم خوشبختانه آن جوری که دلم میخواست کار را نوشتم و پایانش هم همان شد که میخواستم و بعد از دو اجرا توانستیم اجرای خوب لندن را داشته باشیم.
در کل آیا از اجرای لندن راضی بودید؟ منظورم کار خودتان است نه استقبال مردم؟
بله راضی بودیم ولی همچنان ایدهآل ما نیست. با توجه به محدودیتها، سختیها و هزینهها، وقت و فرصت زیادی برای تمرینات به شکل و اندازه مورد نظر نیست. در واقع خود اجراها برای ما تمرین است و برای همین سومین اجرا خوب بود و حتما اجراهای بعدی بهتر خواهد شد.
فقط مردم بدانند که ما از کمترین امکانات، کمترین بوجه و کمترین زمان بیشترین استفاده را کردیم. ای کاش میتوانستیم امکاناتی را داشته باشیم تا وقت بیشتر بگذاریم و کارهایی از این نوع را بیشتر به مردم ارائه بدهیم.
در حال حاضر ۳ سال است که اجازه کار در ایران نداریم و تمام تلاش خود را تا آخرین لحظه می کنیم تا بتوانیم مشکلات را حل کنیم.
|
|
|