بررسی روزنامه های صبح تهران " یکشنبه ۴ اردیبهشت


بررسی روزنامه های صبح تهران – یکشنبه ۴ اردیبهشت




اختلاف مدیران عالی و هجوم مردم برای خرید طلاگرچه با تذکر رهبر جمهوری اسلامی که برملا شدن اختلاف ها بر سر استعفای ناخواسته وزیر اطلاعات را تبلیغات غرب دانست، تحلیل ها و گزارش ها علیه دولت از صفحات روزنامه ها غایب شد اما تذکر دفتر آیت الله خامنه ای به خبرگزاری دولت در مورد انعکاس این گفته ها به روزنامه های امروز هم امکان داد که در میان اخبار و تحلیل های خود با احتیاط به اهمیت این اختلاف اشاره کنند. "هجوم مردم برای خرید سکه طلا"، "حذف آمار واردات طلا"، "تاثیر حسینیه ها بیشتر است یا توییتر و فیس بوک" از جمله مطالب روزنامه های امروز تهران است که در عین حال گزارشی هم در پاسخ این سئوال دارند که چرا بی بی سی گاهی از صدا و سیما موثرترست.روزنامه های مختلف تهران از جمله کیهان، جام جم، رسالت، خراسان، روزگار، تهران امروز، آفرینش، ابرار و ابتکار این سخن رهبر جمهوری اسلامی را در تیتر اول خود نقل کرده اند که "تا زنده هستم اجازه انحراف نمی دهم" روزنامه های جمهوری اسلامی و قدس از همین سخنرانی جمله دیگری را برگزیده اند "هر جا رهبری احساس کند از مصلحت بزرگی غفلت می شود دخالت خواهد کرد" و مردم سالاری "تذکر دفتر رهبری به خبرگزاری دولت" را با اهمیت دیده است.بازی ناشیانه فرزندان انقلاب عباس تقدسی‌نژاد در روزنامه جوان با اشاره به استعفای مصلحی از وزارت اطلاعات و نامه رهبر مبنی بر ابقای او در سمت خود نوشته در حواشی این اتفاق مهم مباحث متعددی از سوی جناح‌ها و گروه‌های مختلف سیاسی مطرح شد که برخی از این مباحث را می‌توان بازی ناشیانه فرزندان انقلاب در زمین دشمن دانست.به نظر نویسنده اکنون نیز حوادثی از جنس اختلاف سلیقه‌های مدیریتی (شبیه به مورد اخیر) دارای برون‌دادی به مراتب گسترده‌تر از آنچه به نظر می‌رسد بوده و دستگاه‌های تبلیغاتی غربی ‌تلاش می‌کنند، ماجرای رفتن و ماندن مصلحی را از اختلاف سلیقه‌ای شخصی بین یک رئیس‌جمهور و وزیرش، انشقاق بین دولت و حاکمیت در ایران جلوه داده و مسائلی از این دست را نشانه‌های ناکارآمدی الگوی ایرانی اسلامی نشان دهند.جوان نوشته در توفان سخت حوادث یک سال و اندی گذشته، فرزندان انقلابی ‌ایران توانستند با فصل‌الخطاب قرار دادن نظر ولی فقیه خود، از فتنه عمیقی به سلامت گذر کنند. همین فرزندان انقلابی ‌اکنون در معرض امتحانی دیگر قرار گرفته‌اند، این بار فصل‌الخطاب در دایره اصولگرایی فصل‌الخطاب باید قرار گیرد، چرا که هر اقدام نسنجیده و خارج از عرف و شرع می‌تواند آبی‌ به آسیاب دشمن باشد. محمدحسین روانبخش در سرمقاله مردم سالاری نوشته صداقت در دنیای وانفسای سیاست، متاع کم یابی است و بر همین اساس هم ارزشمند است و باید قدرش را دانست و آن را از سوی هر که باشد، ستایش کرد. از همین روست که باید سخنان اخیر رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری را مورد توجه قرار داد و صداقتش را در بیان بعضی واقعیات ستود، از جمله این که «هرچه مشایی می گوید مورد تائید احمدی نژاد است» و «اگر کسی بگوید طرفدار احمدی نژاد است اما مشایی را قبول نکند، قطعا دروغ می گوید چرا که مشایی و احمدی نژاد تفاوتی با یکدیگر ندارند.»رفتار شش ساله محمود احمدی نژاد در مقام رئیس قوه اجرایی نشان داده که او تمام قد پشت سر رحیم مشایی ایستاده است. نزدیکان به احمدی نژاد باخبر هستند ولی با همه این اوصاف، تلاش بسیاری می شود که بین رفتار و باورها و اعمال احمدی نژاد و رحیم مشایی خطی فرضی کشیده شود. در واقع هر گاه رگ غیرت عزیزی در جناح اصولگرا می جنبد و رفتارها، گرفتارها و اعمال رحیم مشایی را مورد انتقاد قرار می دهد، حتما باید در کنارش از احمدی نژاد ذکر خیری هم شود و او را مبرا از انتقادات بداند.مردم سالاری نوشته این وضعیت اما وضعیتی شکننده است و دیر یا زود منتقدین رحیم مشایی باید تصمیم خود را بگیرند که یا بی خیال برادر رحیم مشایی شوند و چشم هایشان را در دو ساله پیش رو ببندند تا دولت به سرانجام برسد یا این که این تناقض عجیب را از انتقادات خود رفع کنند تا به جای این که حرف هایشان به شوخی شبیه باشد، جدی گرفته شود و منشاء اثری شود.مردم سالاری در میان خبرهای کوتاه خود از قول سایت الف نوشته محمود احمدی نژاد همچنان بر موضع قبلی خود مبنی بر برکناری وزیر اطلاعات پافشاری کرده است و حاضر نیست با وی همکاری کند. برخلاف آنچه انتظار می رفت، رئیس جمهور هنوز از مصلحی که چندی پیش با حکم حکومتی رهبر انقلاب در وزارت اطلاعات ابقا شد، برای حضور در هیات دولت دعوت نکرده است. وزیر اطلاعات همچنین به سفر استانی رئیس جمهور به کردستان نیز دعوت نشده است.به نوشته این خبر استدلال رئیس جمهور برخلاف تاکیدات صریحی که صورت گرفته، این است که وزیر اطلاعات عملکرد ضعیفی در این وزارتخانه داشته است و اجازه نداده که تیم مدیریتی این مجموعه با دولت همراه شود.هجوم برای سکه و حذف آمار طلا"فروش سهمیه‌ای سکه طلا" تیتر اصلی دنیای اقتصاد است و جهان صنعت از "حذف آمار واردات طلا از گزارش‌های گمرک‌" خبر داده است. روزگار، ابتکار و دنیای اقتصاد با چاپ عکس هایی از ازدحام مردم در برابر شعب بانک ها برای خرید سکه طلا خبر داده اند که درحالی‌که بانک مرکزی روز جمعه اسامی شعب منتخب عرضه سکه توسط بانک ملی را اعلام کرد، از ساعات اولیه صبح دیروز، صف‌های خرید در برخی از این شعب تشکیل شد.به نوشته این روزنامه ها با آغاز عرضه سکه و همچنین شروع‌شدن حساب و کتاب مردم حاضر در صف خرید سکه دولتی، وجود سفته‌بازان در عرضه دولتی نیز نمایان شد.به اعتقاد مردم چون سکه‌ در روزهای بعد گران‌تر می‌شود، باید این روزها تا جایی که می‌توانند سکه بخرند تا در روزهای بعد، سود بالایی نصیبشان شود. اما نکته اینجاست که چرا باید مردم سپرده‌های خود را در بازاری همچون طلا خرج کنند. چرا هر زمان که قیمتی در اقتصاد بالا می‌رود، مردم با حضور خود در بازار، به بالاتررفتن قیمت‌ها کمک می‌کنند!ابتکار نوشته در بین جمعیتی که در صف خرید سکه طلا ایستاده‌اند، از هرکسی که سؤال می‌شود برای چه می‌خواهید طلا بخرید؟ می‌گوید: به دلیل اینکه روزهای بعد گران‌تر می‌شود. اما چرا مردم بر این باورند؟ درحالی‌که مقام‌های مسئول بانک مرکزی، از جمله بهمنی معتقدند قیمت‌های فعلی بازار حبابی بوده و با ورود بانک مرکزی این حباب شکسته می‌شود.جهان صنعت در گزارش اصلی خود نوشته در گزارش اخیر گمرک از تجارت خارجی ایران، فهرستی از ۱۰ قلم عمده وارداتی در سال ۸۹ اعلام شد که‌در این بین از طلا که تنها در ۹ ماه ۸/۴ میلیارد دلار وارد کشور شده، نامی برده نشده است‌. واردات ۱۸۶ تن طلا در سال گذشته به ارزش ۸/۴ میلیارد دلار، سود بیش از ۲/۴ میلیارد دلاری را برای ایران در پی داشته است.عطار پور در سرمقاله همین روزنامه با عنوان روانشناسی بی‌آماری به زبان ساده‌ نوشته آمار در ذات خود نه خوب است و نه بد، باید صرفا واقعیت را بیان کند اما اگر جلوه‌هایی از واقعیت خوب نباشد، آمارهای آن بد می‌شود و مردم را نگران می‌کند.به نوشته جهان صنعت به همین دلیل گاه آماری منتشر نمی‌شود تا مردم نگران نشوند، این شاید روش خوبی باشد و خیرخواهانه باشد اما نباید فکر کرد که این سلاح تا ابد در دست ماست چون اگر زیاده‌روی کنیم خود به علامتی بدل می‌شود تا هر جا آماری ندیدند، بفهمند آنجا یک چیزیش است.حسینیه ها موثرتر از توییتر و فیس بوکابتکار گزارشی دارد که در آن آمده در جریان نا آرامی‌های اخیر کشور‌های عربی، تحلیلگران غربی موج بیداری اسلامی را به”انقلاب‌های توییتری” نسبت دادند و سعی در فروکاست سهم مسجد و حسینیه ها داشته اند. این در حالی است که ضریب نفوذ اینترنت در این کشورها کم است.به گزارش این روزنامه حتی در اوج اعتراضات مردم مصر که به سقوط حسنی مبارک منجر شد، کارشناسان در حالی مدعی توییتری بودن انقلاب مصر بودند که رژیم مبارک، برای فروکش کردن آتش این انقلاب، شبکه‌های اجتماعی، اینترنت، پیام کوتاه و... را بر روی انقلابگران مصری بسته بود و سعی در فلج سایبرنتیکی آن داشت. اما این اقدام منجر به جلوگیری از انقلاب نشد و قیام اسلامی مصر، به فرجام نسبی خود رسید.ابتکار با طرح این پرسش که قیام‌هایی که نه رهبر دارد، نه از رسانه‌های اجتماعی برای هدایت اعتراضات خیابانی بهره می‌برد چگونه به حیات خود ادامه می‌دهد به تاثیر نماز جمعه در مجامع مسلمان سنی نشین اشاره کرده و نوشته اما کشورهایی که اکثریت آنها شیعه هستند، در کنار استفاده از نماز جمعه به عنوان رسانه قدرتمند و متمرکز، از رسانه‌های هسته ای و کوچکتری بهره می‌برند که حالت انتشار یافته داشته و در عین حال منسجم هستند. رسانه‌های آنها مساجد و حسینیه هاست.بر اساس این گزارش حسینیه ها دارند در بحرین نتیجه می دهند و به همین دلیل هم دولت در مقابله سعی در تخریب آنها دارد که دامنه این تخریب‌ها تاکنون به ۲۸ مسجد و ۵۰ حسینیه در شهرهای کرزاکان، سلام‌آباد، عالی و بو قووه بحرین رسیده است.سوریه کجاست؟علی میرفتاح در سرمقاله روزگار نوشته همه می گویند چرا در روزنامه ما چیزی و خبری از سوریه نیست؟ و من قیافه حق به جانب میگیرم که "کجا هست؟" بعد غیر از تلویزیون اسم سه چهار تا خبرگزاری معتبر داخلی را می آورم که "مگر اینها چیزی درباره سوریه نوشته اند که روزگار بنویسد؟" بالاخره منبع خبری ما گاردین و سی ان ان و الجزیره و یک مشت اجنبی فلان فلان شده که نمیتوانند باشند. ما یکی از کارهایمان خبرپراکنی است، اما هر خبری را که نباید بپراکنیم. نویسنده به طعنه نوشته در مورد مصر و لیبی و بحرین و عربستان، انصاف بدهید که هیچ چیزی را نادیده نگرفتیم و هیچ حرف و اتفاقی را از قلم نینداختیم. درست است که خبرنگار اعزامی به مناطق بحران زده نفرستاده بودیم اما خبرنگاران دنیا، خبرنگاران ما بودند و خبرهای مخابره شده در فضای مجازی را روی هوا زدیم و چاپ کردیم. در دنیای اطلاع رسانی، ما که عددی نیستیم.در دنباله مقاله آمده سوریه کشور دوست و برادر ماست. به تعبیر رئیس جمهور در خط مقدم مبارزه با صهیونیسم است، مردمش هم در صف مقدم مبارزه با اسرائیل غاصب هستند. اما آیا خبرهای بگیر و ببند و کشت و کشتار این کشور دوست را فقط باید از خبرگزاری های دشمن بشنویم؟ در دنیا اتفاقاتی میافتد که بعضی را دوست داریم و مطابق تحلیل ما اتفاق میمون و مبارکی است اما بعضی اتفاقات هم هست که در تحلیل های ما جا نمی شود و مطابق میل و اراده ما هم پیش نمی رود. جهان که تعهدی به ما ندارد تا مطابق اراده ما پیش برود.در سرمقاله روزگار آمده ما از موج -به تعبیر خودمان- اسلام خواهی مصر خوشمان می آید و استقبال می کنیم و خبرهایش را پوشش کامل می دهیم اما در برابر اتفاقات سوریه نمی دانیم چه موضعی بگیریم و چطور آن را به تحولات اخیر پیوند بزنیم یا نزنیم. اینکه صبر کنیم و با دقت بیشتری ماجراهای سوریه را رصد کنیم که دقیقاً بفهمیم قضیه از کجا آب می خورد، کار عاقلانه و درستی است اما آیا معقول است که اصلا به روی خودمان نیاوریم که مردم و پلیس در سوریه به جان هم افتاده اند و همدیگر را لت و پار کرده اند؟بی بی سی گاهی از صدا و سیما موثرترحمید نجف آبادی در خراسان گزارشی دارد که در آن آمده دیرزمانی نیست که پای تلویزیون بی بی سی فارسی به خانه های برخی ایرانیان باز شده و از تاثیر این رسانه نمی توان و نباید غافل شد. اکنون این سوال خودنمایی می کند که راز تاثیرگذاری بی بی سی و سر تفاوت او از دیگر رسانه ها کدام است؟نویسنده برای فهم این تفاوت مثالی آورده و نوشته در برابر شما سپاه دشمن صف آرایی می کند، شما و سپاهیانتان نیز در برابر آن ها چون کوه ایستاده اید. شما با شمشیر و سپر و کلاهخود به میدان نبرد وارد می شوید، اما با کمال تعجب مشاهده می کنید که حریف بدون ساز و برگ جنگی به میدان آمده و به شما می گوید که بی سلاح آمده و قصد گفت وگو دارد، شما چون می بینید که دشمن بی سلاح آمده "سپر را به کناری می نهید" و با او وارد گفت وگو می شوید، در خلال گفت وگو است که بی آن که متوجه شوید، سوزن ریزی را به بدن شما می خلاند و فرو می کند. او به هدفش رسیده و با شما تا فردا خداحافظی می کند. فردا دوباره با همین شمایل حاضر می شود و تنها سوزن ریز دیگری را در بدن شما به جای می گذارد.گزارشگر خراسان نتیجه گرفته که بی بی سی نشان می دهد که یک رسانه بی طرف است اما بی طرفی ظریف و هوشمندانه! در اکثر گفت وگوهای بی بی سی، دو نظر مخالف به چالش مشغولند، در حالی که اکثر گفت وگوها و مصاحبه های تلویزیونی ما به جز ایام نزدیک به انتخابات، یک طرفه است و شرکت کنندگان صرفا به تایید و تحکیم سخن یکدیگر مشغولند، درحالی که گفت وگوها و تماس های تلفنی بی بی سی جنجالی و چالشی است. در پی هر رخدادی صداوسیما تنها نظرهای موافق را پخش می کند حالا این اتفاق می خواهد بحث توهم تقلب در انتخابات باشد یا هدفمندی یارانه ها یا سرشت اعتراضات سوریه یا اعدام قاتل میدان کاج تهران. اما بی بی سی این گونه نیست. به طور زنده بینندگان روی خط می آیند و موافق و مخالف صحبت می کنند. این شیوه اثر مهمی دارد: مخاطب چون هر دو سوی نزاع را در رسانه حاضر می بیند، سپر خود را کنار می گذارد و راحت فکر و ذهن خود را در برابر آن گشوده می سازد و دقیقا در این لحظه است که بی بی سی سوزن ریز و ظریف خود را در ذهن حریف فرو می کند.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.