چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۸۸ - ۱۳ ژانویه ۲۰۱۰
ننه خدیجه 125 ساله: پرنده ها برای سلامتی ام دعا می کنند!
اسمـش خدیجـه خانم است. ساکن یکی از روستاهای ورامین. همه اهالی او را به واسطه سن و سال زیادی که دارد میشناسند.
به نوشته مجلات همشهری؛ نوه و نتیجههایش او را ننهخدیجه صدا میکنند. وقتی پای صحبتهای پیرزن بنشینید میگوید که تا زمان احمد شاه را به خاطر دارد اما حالا به خاطر سن زیادش حال و حوصله حرف زدن ندارد.میگوید نمیخواهد زیاد سر زبانها بیفتد؛ چرا که از دور و بر شنیده آنهایی که سن زیادی داشتهاند و روزنامهها گزارششان را چاپ کردهاند چشم خورده و بعد از مدتی جانشان را از دست دادهاند؛ «من در کودکی مادرم را از دست دادم. در 15سالگی بهطور غیابی از سوی پدرم، دایی و عموهایم به عقد مردی به نام نوروز درآمدم و بعد از یک سال که از ازدواجمان گذشت صاحب فرزندی شدم که الان 110 سال از تولدش میگذرد.» اما این تنها فرزند ننه خدیجه نیست.او در طول سالهای زندگیاش صاحب بیش از 10 فرزند شد و تا حالا بیش از 100 نوه، نتیجه و نبیره دارد؛ «هیچ وقت نگفتم فرزند کمتر زندگی بهتر. این حرفها برای امروزیهاست. ما باید به بزرگی خدا توجه داشته باشیم. خدا قبل از اینکه بچهای را به مادری بدهد روزیاش را قبل از آن میدهد.»به گفته خدیجه خانم از آنجا که آنها تعدادشان زیاد بود، سالی یکبار آنهم شب عید پلو میخوردند. این پیرزن معتقد است که در طول سال، غذای دائمی را خدا برایشان میرساند؛ «آبگوشت، دمی گوجه، بادمجان و گوجه، آش و املت غذاهایی بودند که من برای بچههایم میپختم. مثلا برای املت دو تا تخممرغ میزدم و یک کیلو گوجه قاتیاش میکردم تا به همه برسد.»ننه خدیجه زیاد اهل خوردن گوشت و برنج نبود. اگر سر سفرهشان پیدا میشد یکی دو لقمهای میخورد در غیر این صورت زیاد لب به گوشت و برنج نمیزد. چون میدانست که سلامتش به خطر میافتد.او درباره راز طول عمرش میگوید: «نماز اول وقت، دروغ نگفتن، غیبت نکردن پشت سر دیگران و اینکه به شهر نرفتم و روابطم با دیگران در حد صله رحم باعث شد که من زیاد عمر کنم.» پیرزن ورامینی همیشه از خدا میخواهد تا عمر با عزت و سلامتی به او بدهد.خدیجه خانم موقع غذا خوردن عادت دارد که سفره پارچهای پهن کند. او معتقد است سفره پارچهای سراسر برکت و رزقوروزی است؛ «شاید اعتقادم به برکت خداست که آنقدر زنده ماندهام.» یکی از شاخصههای ننه خدیجه رفتار خوبی است که با پرندهها دارد.به آنها غذا میدهد و هر از گاهی خودش را با آنها سرگرم میکند. این پیرزن 125 ساله تصور میکند پرندهها در قبال غذایی که او به آنها میدهد، برای سلامتیاش با زبان بیزبانی دعا میکنند.
اتیلا - ژاپن - توکیو
|
امیدوارم ننه خدیجه ها همیشه سلامت باشند !، به امید ایزد نابودی ولایت وقیح و احمدی نژادیسم را هم جنشن خواهی گرفت |
پنجشنبه 23 دی 1389 |
|
khosh bavar - ایران - یزد
|
چقدر تو نازی ننه جون ! ایکاش منم چنین ننه خدیجه نازی داشتم ! خدا بهت بیشتر عمر بده و از زندگی ننه بودنت خیر ببینی, ننه جان منم برای سلامتیت دعا میکنم ! شاد و ننه باشید عزیز °!° |
پنجشنبه 23 دی 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
ای جیگر این ننه خدیجه رو بگردم. خدایا شانس بده به این میگن پیرزن به ما هم میگن پیرزن :( ننه جون یه جا واسه ما پیدا کن تا بیام وردستت و به پرنده ها غذا بدم چون این جور که بوش میاد فعلا تو مفیدتر از ما هستی. |
پنجشنبه 23 دی 1389 |
|
zayandehroodi - دانمارک - کبنهاک
|
حضرت نوح بیش از 2700 سال عمر کرد وقتی ازراییل امد که قبض روحش کند از او پرسید ای نوح عمر خود را چگونه دیدی نوح گفت مثل اینکه از یک در اتاق وارد و از در دیگر خارج شوم. |
پنجشنبه 23 دی 1389 |
|
پهلوون مفرد - آلمان - کلن
|
ساملکوم ننه؛ پایدار برقرار و عمر نوح داشته باشی. ننهخدیجهجون خدا خط قرمز دور دعای ملت کشیده، رفته مرخصی و تحویل نمیگیره! حالا شوما با همچین طینت صافی که داری پارتی ما پیش خدا بشو دعا کن نحسی و شر حکومت ذلیـل وقـیـح از سر ایران و ایرانی کنده بشه تا بعد از سرنگونی، منم به حرمت مادر مرحومم شومارو قلندوشم بیگیرم دور میدون شهیاد بچرخونمت و بعدش وسط میدون برات باباکرم قر بدم.. |
پنجشنبه 23 دی 1389 |
|
khosh bavar - ایران - یزد
|
ننه جان, امشب میرم PC خودم را با اسپند دود میدهم که نکنه چشمم شما را بگیره ! یک شوخی با ننه جون : ننه جون میگوید نمیخواهد زیاد سر زبانها بیفتد . که چشممش نزنند, طفلک حالا خبر نداره از شاه کوه تا دا کوه ( به زبان ننه جون نوشتم, به زبان ما از قطب شمال تا قطب جنوب ) همه عکسشو دیدند ! ننه جون, واقعا از روی پرنده دوستی به پرندها غذا میدی, که انها هم چشمت نزنند که زبانم لال از پیش ما بری ?! ایکاش ازش سوال میکردنند نظرش راجع به Mobile و Internet چیه ?! |
پنجشنبه 23 دی 1389 |
|
pesar shoja - استرالیا - استرالیا
|
ننه خدیجه اینجا رو اشتباه گفتی که خدا قبل از اینکه بچهای را به مادری بدهد روزیاش را قبل از آن میدهد.» . اگه اینطوره چرا بچه های ایران و افریقا گرسنه اند !!!!?????!!! انشاالله همیشه زنده باشی. |
پنجشنبه 23 دی 1389 |
|
Rooze barfi - پاراگوئه - آسونسیون
|
khosh bavar - ایران - یزد اگه بدونی چقدر از کا منت شما خوشم اومد که نگو آفرین که اینقدر برای سلامتی این نه نه جون دعا کردی و منم در جواب به شما میگم الهی امین و خدا همه نه نه هارو زنده نگه داره |
پنجشنبه 23 دی 1389 |
|
Rooze barfi - پاراگوئه - آسونسیون
|
آفرین چه پیرزنه با حاله نازی بخدا منم باهاش موافقم چون صله رحم و اخلاق خوب و خوش معاشرت عمر رو طولانی میکنه واقعا قدیمها هر چی گفتن راست گفتن |
پنجشنبه 23 دی 1389 |
|
سلام برادر - امارات - دبى
|
اول بکم ماشاء الله. منم واسه ننه خدیجه همان چیزى که خودش خواسته یعنى عمرى باعزت و ایمان و باسلامتى و تندرستى و ختم به خیر شدن عمر با برکت ایشان به دور از هرچشم حسودى از خداوند متعال خواستارم. زنده باشى مادر |
پنجشنبه 23 دی 1389 |
|
feminism - انگلستان - لندن
|
پهلوان مفرد-آلمان-کلن- بازم شنگولی زدی !؟ باباکرم و کلاه مخملی و دستمال یزدی ! امیدوارم همیشه سر حال باشی . من هم یادِ مادر شما و همۀ مادرانِ پُر مهر و فداکار را گرامی میدارم. |
جمعه 24 دی 1389 |
|
پهلوون مفرد - آلمان - کلن
|
feminism - انگلستان - لندن؛ با سپاس از حسن نیت شما هموطن بزرگوار، خواهان طولعمر و سلامتی برای مادر گرامی و عزیزانتان و همینطور . سایر هممیهنان از خداوند هستم. آب شنگولی؟ نه Sisterعزیز، ما عددی نیستیم، مارو چه به این ادا اطوارها؟ اگه یه قطره از اون نجسیها با قطرهچکون توی حلقوم ما بچکونن، فیوز مخدونیمون زیگزاگ اتصالی میکنه و سر و ته تکچرخ میزنیم. باباکرم و کلاه مخملی و دستمال یزدیرو خیلی ردیف اومدید خوب به خال زدید، قول میدم که در فردای رهایی توی میدون شهیاد به مشتاقان شراب و می، خمره خمره تـکیلا و ابسولوت نذری بدم و برای خالی نبودن عریضه خودمونرو با یه قر باباکرم حالا شایدم یه قر شاطری تکون تکون بدیم؛ غم شوما کم و کامتون شاد. زت زیاد.. |
جمعه 24 دی 1389 |
|
khosh bavar - ایران - یزد
|
Rooze barfi - پاراگوئه - آسونسیون : خواهش میکنم, شما لطف دارید. اخه, احساسات ظریف و خوش باوریم منو مجبور میکنه که اینقدر احساساتی باشم °! ولی فقط برفهایت با این احساسات داغم جذوب نشه, که من از روز برفی خیلی خوشم میاد و خاطرات تلخ و شیرینی از روز برفی دارم, شاد و روزبرفی باشید *!* |
جمعه 24 دی 1389 |
|
Rooze barfi - پاراگوئه - آسونسیون
|
khosh bavar - ایران - یزد افرین به این احساس ناز و پاک شما چه جالب منم مثل شما خاطرات روز و شب برفی رو دوست دارم شما هم همیشه سلامت و پیروز باشی |
جمعه 24 دی 1389 |
|
zebelkhan - آمریکا - لوس آنجلس
|
zayandehroodi - دانمارک - کبنهاک. این آمارهای .. تخلیلی را از کجا میارید! ما در افسانه ها شنیده بودیم 1000 سال ولی شما 1700 سال دیگه هم اضافه کردی! همچین تعریف میکنی انگار باهاش بودی! عزراییل کدوم خریه؟! بجای این خزعبلات صد من یک غاز ... از دستاوردهای علمی حرف بزنید. همین است که حال و روز ملت ایران به چاه جمکران و شفای آن امام و دعا نویسی و فال گیری افتاده! |
شنبه 25 دی 1389 |
|
salarkhan - آمریکا - لس آنجلس
|
zayandehroodi - دانمارک - کبنهاک تو هم که زذی تو دشت کربلا؟نوح کجا بود؟چهار تا کتاب بخون. !zebelkhan - آمریکا - لوس آنجلس کجایی نازنین نیستی؟ |
شنبه 25 دی 1389 |
|