جمعه ۲۴ مهر ۱۳۸۸ - ۱۶ اكتبر ۲۰۰۹
نامه موکل از زندان به وکیل در زندان
شبنم مددزاده، دانشجوی زندانی ، با انتشار نامه ای از زندان رجایی شهر با نسرین ستوده به عنوان یکی از وکلایش ابراز همدردی نموده است. نسرین ستوده، وکیل شبنم مددزاده از ۱۳ روز پیش در اعتصاب غذا به سر می برد.
متن کامل این نامه که در اختیار دانشجونیوز قرار گرفته، به شرح زیر است:دریغا از انسانی که به درد خود خو کرده باشد. گویا دیگر خبر بازداشت و توقیف و حبس نفوس جرگه ی روشنفکران، دانشجویان و دگراندیشان به اخبار روزمره تبدیل شده است. دریغا عادت کرده ایم، که بشنویم در گوشه ای انسانی را به خاطر اندیشه اش به بند کشیده اند. و این بار خبر یورش به دفتر وکالت وکیلی شجاع، شریف و پرمایه، زنی که با سلاح قانون و منطق و استدلال، در مقابل تبعیض و ظلم ایستاده بود.پس از دستگیری آقای اولیایی فرد، وکیل اول پرونده ام، دگر بار خیر اسفبار به بند کشیدن وکیل دوم پرونده، خانم نسرین ستوده را شنیدم. نمی دانم در کدامین کتاب قانون نوشته اند که وکیلی در دفاع از موکلین بی پناه باید تاوانی چنین گزاف بپردازد. و در کنار موکلینش سلول انفرادی و بازجویی های جانفرسا را تجربه کند، وکلایی که در جلسات دادگاه بارها مورد هجوم قاضیان قرار می گیردند. من در جلسات دادگاه مان دیدم که قاضی چگونه اجازه ی دفاع را از آقای اولیایی فرد، وکیل نستوه و از خود گذشته را از او می گرفت و او را مورد توهین و هتاکی قرار می داد. ولی استقامت ایشان در دفاع از من و برادرم، نور امید و قوت قلبی برایمان بود که مردی این چنین شریف همه ی آن زخمه زبان ها را به جان می خرد و به دفاعیات خود پای می فشارد. که تاوان ایستادگی اش را هم اکنون با ششمین ماه حبسش در زندان اوین می پردازد. تاوانی که در هیچ قاموسی نمی گنجد و درد را تا به استخوان می رساند و وا اسفا و اسفا که بر کشورمان چه رفته است و چه ظلمتی ما را در برگرفته است؟ گناه این وکیلان آگاه و با تقوا چیست؟خانم ستوده؛ روزگار غریبی ست که این چنین وکیل و موکل هر دو در زندان باشند و چه تلخ روزگاری ست که دفاع از موکلین و استمرار و ایستادگی تان در استیفای حقوق از دست رفته شان اکنون در لیست اتهامات شما قرار گرفته است و هر دفاع انجام گرفته و مدافعات قانونی و لوایح حقوقی تان برگی بر پرونده ساخته شده به دست بازجویان وزارت اطلاعات افزوده است. چه انگ بزرگی بود زمانی که قاضیان به خاطر این که شما وکیل متهمین بودید دادگاه را برگزار نمی کردند. و اکنون چه درد جانکاهی ست که بشنویم سلول های انفرادی ۲۰۹ وکیل دلسوزو وظیفه شناسی را در خود گرفته است. و او را آماج اتهامات واهی بازجویان ساخته است.تاسف بار است، وقتی حاکمانی که تنها ابزارشان برای حکومت داری، سرکوب است و بازداشت و برخورد های قهر آمیز با دگر اندیشان، دفاع قاطع و لوایح قانونی وکلایی مثل شما را بر نتابند. و شما صلیب دفاع از موکلانتان را بر دوش می کشید، حیرت انگیز است، ولی نیک می دانیم که این ظلمات سردی که این سرزمین را در خود بلعیده است روزنی از نور که به دروازه ها ره می نماید را نمی پذیرد. آنچه بازجویان را به وحشت می اندازد، آگاه شدن متهمین از حقوق قانونی شان است. و بارها در جلسات بازجویی من این آگاهی بخشی شما مورد اعتراض بازجو قرار گرفته بود. آنچه باید می گفتید با قاطعیت بیان کردید و در صحنه قضاوت های ناعادلانه به فریاد های مرسوم قضات تن ندادید.
در جایی که دفتر وکلا بسته می شود و زمانی که تصویب و اجرای قانون به بازجویان سپرده می شود دیگر چه دادگاهی؟ به نام دادگاه نمایشی ترتیب می دهند و حتی در این نمایش هیچ یک از اصول همان قانون را هم رعایت نمی کنند. و کوچک ترین دفاعی را بر نمی تابند.خانم ستوده؛ بسیار تاسف بر انگیز است شمایی که در دادگاه ها تمام تلاش خود را می کردید و از مواد قانونی برای دفاع از موکلین تان استفاده می نمودید اکنون برای اثبات حقانیت خود جان را برکف نهاده اید و دست به اعتصاب غذا زده اید. هیچ ماده ای در قانون یافت نمی شود که بازداشت شما را توجیه کند و من که طعم حبس و سلول انفرادی و توهین و هتاکی های بازجویان را با تمام وجود چشیده ام با شما ابراز همدردی می کنم و ضمن محکوم کردن این بازداشت غیرقانونی اعلام می کنم که من نیز همراه با شما برای رساندن صدای عدالت خواهی و حق طلبی تان به گوش هم نوعانمان روزه سیاسی می گیرم.باشد که این فریاد ها خواب این زورگویان قانون ستیز را آشفته سازد.به امید قانون،شبنم مددزادهزندان رجایی شهر
surena1611 - آلمان - اشتوتگارت
|
این هم نتیجه عدالت خواهی و از حق دفاع کردن در حکومت ضدبشری ولی وقیح. کجا هستند گروه هایی که همیشه با مبارزه مسلحانه مخالفت میکردند و میکنند؟!!! اصلاح طلبان توده ای و چریکهای فدایی اکثریت کدوم گوری هستند که با خمینی همکاری میکردند؟!!! اصلاح طلبان درون رژیمی کجا هستند؟!!! این حکومت از اول هم غیر قانونی بوده و به هیچ قانونی هم پایبند نبوده و نخواهد بود. فقط با مبارزه قهرآمیز باید این رژیم رو سرنگون کرد و بس. نابود باد رژیم فاسد و جنایتکار حاکم بر ایران. پاینده ایران |
شنبه 17 مهر 1389 |
|
Black Chador - امریکا - ولدن
|
امید به روزی که مردم ایران حتی نان برای خوردن نداشته باشند شای اون روز از این اخوندهای کثیف قران بدست بپرسند, چرا?. زنده باد زنان شجاع ایران مرگ بر علی چکه ای |
شنبه 17 مهر 1389 |
|
emadr - ایران - کرج
|
بعضی قصه ها می مانند ، تا زمانی تعریف شوند.آن زمان هیچ وقت دیر نمی کند. |
شنبه 17 مهر 1389 |
|
togyan - انگلیس - لندن
|
این هم حکومت اسلامی. زورش به یک عده مرد و زن ازاده و بیدفاع رسیده. وکارش این شده که برای سر و سامان دادن به امورات مملکتی تا داخل تنبان مردمش رفته تا با بو کشیدن, سربازان گمنام امام زمانش (ساندیسخورها) را پیدا کند. حکومتی که توسط امثال سعید مرتضویها ودیگر بازجویان زندانها اداره میشود بهتر از این هم نمی تواند عمل کند. |
شنبه 17 مهر 1389 |
|
dokhtare koorosh - امارات - دوبی
|
Ahoora Mazda - نیوزیلند - آوکلند اینجورجاها همشون میمیرن حرومزاده ها اما اگه یه سرباز اسراییلی یه موزیک بذاره برقصه دلشون واسه هموطن عربشون به درد میاد سریع کامنت میذارن |
یکشنبه 18 مهر 1389 |
|
الهام ایرانی - ایران - تهران
|
لعنت به ذات آزادی که هرچی بیشتر تاریخ این کشور و نگاه میکنم هیچ جائیش پیدا نمیکنم. همیشه یا بیسوادیم یا نادانیم یا فریبخورده حالام که بازیچه. امیدوارم خداکمکتون کنه که سالم و زنده از جهنم شهر بیرون بیایید |
یکشنبه 18 مهر 1389 |
|