حکایت عجیب زندگی مجسمه‌ساز صدام

حکایت عجیب زندگی مجسمه‌ساز صدام

گاهی وقت ها، آدم با کسی روبه رو می‌شود که زندگی‌اش چنان ظریف با رخدادهای سرنوشت‌ساز در هم تنیده شده که بخشی از تاریخ را تصویر می‌کند. علا حسن چنین مردی است.

گابریل گیتهاس، خبرنگار بی بی سی در بغداد، با علا حسن در حالی دیدار می کند که بر صندلی کارش در باغچه کوچک خانه اش در بغداد نشسته است.

علا با اسکنه روی تازه‌ترین مجسمه‌اش کار می کند. از تکه سنگی سیاه رنگ، آهسته آهسته، هیکل زنی شکل می گیرد.

ولی ابعاد مجسمه هایی که علا پیش از این می ساخت، این قدر معمولی و کوچک نبود.

او تا زمان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی، یکی از مجسمه سازان محبوب صدام حسین، دیکتاتور عراق، بود.

او با خنده می گوید "قبلا برای خودم سبک زندگی خاصی داشتم. در دوران حکومت صدام حسین کلی سرم شلوغ بود. برای کاخ های او کلی دیوارنگاری می کردیم و مجسمه می ساختیم."

زیاد نیستند عراقی هایی که بگویند دلتنگ دوران صدام اند اما خیلی از عراقی ها با حسرت به گذشته نگاه می کنند؛ به چشم دورانی که ثبات بیشتری داشته اند.

صدام شوخ

صدام در حال تماشای ماکت یکی از آثار علا حسن

خبرنگار بی بی سی می نویسد: علا همان طور که مرا به درون خانه اش تعارف می کند، به من می گوید طرفدار رژیم صدام نبوده و نیست، ولی صدام، در مقام کارفرما چندان هم آدم بدی نبوده است.

"آدم با صدام راحت بود، دست کم ما هنرمندها با او راحت بودیم."

"اغلب لبخند به لب داشت و شوخ طبع بود."

داخل خانه، علا از کشوی میزش، یک پوشه پلاستیکی در می آورد.

این پوشه پر است از طرح ها و بریده های روزنامه ها و تعدادی عکس قدیمی.

علا اینها را پنهان نگه می دارد مبادا برایش دردسرساز بشود.

در یکی از عکس ها علا در حال نشان دادن ماکت یکی از مجسمه ها به صدام حسین است.

در اکتبر سال ۲۰۰۲، درست ۶ ماه پیش از حمله امریکا، صدام حسین، ساخت مجسمه عظیمی را به علا سفارش داده بود.

علا عکسی را نشان می دهد از ماکت این مجسمه: حلقه ای از موجودات عجیب و غریب با هیکل های غیر معمول، نیمه انسان- نیمه حیوان، که نماد دشمنان کشور عراق بوده است. درون این حلقه یک خانواده عراقی قرار دارند.

و در دل همه اینها، قرار بوده تندیس عظیمی از مردی قدرتمند و با اراده ساخته باشد.

روزگار وارونه

علا بعد از تهدیدهای اعضای القاعده، حالا دوباره آزادانه مجسمه می سازد.

البته این بنا هرگز ساخته نشد. حوادث تاریخی همه چیز را به هم ریخت.

روز ۹ آوریل ۲۰۰۳، در میان هلهله و کفش پرانی عراقیان خوشحال، نیروهای آمریکایی مجسمه عظیم صدام حسین را در مرکز بغداد پایین کشیدند.

علا می گوید: "همه چیز متوقف شد. چهارسال بیکار ماندم."

"فقط توی خانه ماندم. همه درباره گورهای دسته جمعی و کارهایی که صدام کرده بود حرف می زدند. همه چیز وارونه شده بود."

علا تنها درآمدش را از دست نداده بود. او مثل بسیاری از عراقی ها امنیت خود را هم از دست داد، کشور در سرازیری خشونت افتاده بود و مذهبی های افراطی سعی می کردند برداشت خودشان از اسلام را بر کشور تحمیل کنند.

"من از طرف القاعده به مرگ تهدید شدم. آنها به من گفتند "خائن". به من گفتند از مجسمه سازی دست بکشم. من هم دست کشیدم... ترسیده بودم. بعضی از ساخته های خودم را هم از بین بردم."

علا امیدوار است که اوضاع کم کم رو به بهبود برود. او حالا دوباره آزادانه کار می کند.

و حالا، از قضای روزگار و شاید هم از طنز تاریخ، یکی از وحشتناک ترین اتفاقات در تاریخ خشونت بار اخیر در عراق- که بخشی از بی‌ثباتی گسترده‌تری که زندگی او را هم مختل کرده بود- حالا سبب شده است که کار جدیدی سفارش بگیرد.

امید تازه

در آخرین روز از ماه اوت ۲۰۰۵، جمعیت انبوهی از زائران شیعه در حال عبور از روی پل دجله به سوی یکی از زیارتگاه ها بودند.

ناگهان بر سر زبان ها افتاد که یک بمبگذار سنی مذهب انتحاری در میان جمعیت است. وحشت و شوک و آشفتگی به میان مردم افتاد. مردم خواستند فرار کنند. عده زیادی جلو نرده های پل له شدند. خیلی ها از فشار جمعیت در آب رودخانه زیر پل افتادند.

بعدا معلوم شد که هیچ بمبگذاری در میان جمعیت نبوده اما آن روز هزار نفر جان خود را از دست دادند.

با این حال، آن روز، مردی قهرمان شد- مردی سنی مذهب به نام عثمان که سراسیمه خود را در رودخانه انداخت تا جان مردم را نجات دهد.

عثمان، درست در همان لحظه که عراق در جنگ داخلی شومی که ریشه در اختلافات فرقه ای و مذهبی داشت فرو می رفت، در ماجرایی که حالا دیگر بی شباهت به اسطوره نیست، هفت نفر از هموطنان شیعه خود را نجات داد و سرانجام خودش غرق شد.

حالا دولت عراق به علا سفارش ساخت بنای یادبودی برای این حکایت تلخ را داده است.

علا در خانه اش ماکت آن را نشان می دهد. در پایه این ماکت، عثمان دیده می شود که زائری را از میان رودخانه بیرون می کشد، و عده ای در اطراف دارند غرق می شوند؛ و آن سوتر، دستی تنها به بالا دراز شده و کمک می طلبد.

علا اگر این مجسمه را بسازد، سازه ای ۷ متری خواهد شد از برنز، برای بزرگداشت اتحاد و آشتی فرقه‌ها.

اما بلاتکلیفی سیاسی عراق، این پروژه را هم معوق گذاشته است.

به همین دلیل، ماکت این مجسمه همان جا که هست مانده – ماکتی ناتمام در باغچه این مجسمه‌ساز.

sargalesh - ایران - سمنان
چه جالب ?
جمعه 28 خرداد 1389

zagros_finland - فنلاند - هلسینکی
به این شخص نمی شه گفت هنرمند، می شه گفت کسی که برای گرفتن پول خودش رو در اختیار صدام قرار داده. صدام یک جنایتکار بود در حد هیتلر و خمینی گجستک.
جمعه 28 خرداد 1389

huria - دانمارک - کپنهاگ
از مدح سلطان تا ثنای رعیت! علا را پستی خوانم چو دشمن هموطن,ستاید. عاقبت به خیری?! چیستان عجیبیست که پاسخش برگه ی نویی از زندگی علا باشد. عاقبت به خیر باشیم. عاقبتت را به نیکی سوق خواهم داد بین النهرین من. سرایت سرای عشق باشد و دیارهمسایه ات نشان مهر. مهر فرهنگداران سایت افزونتر باد. ان ز ایران, دخت ایراکی منم*مهر جان را حک کنم بر میهنم*ان روان پارسی مهری شود*کز فروغش می سرایم می زنم*نای غمگینی به عشق ادمی*عشق پاکی سوی هر دو میهنم*کز شکوه عاطفه اباد گشت* و زشکوه عاطفه, من یک زنم*کاین نهال مهر را در سایت کاشت* سایت را گلسان کنم از گلشنم*ای مخاطب, شعر من را گل توئی*چون که دریابی سپاس الکنم.
جمعه 28 خرداد 1389

Rohan_samandari - سوئد - مالمو
عثمان جان خدا رحمتت کنه که توی اون گیر و دار به فکر چندتا ناسزا به شیعیان نبودی و حتی کمک هم کردی! . راهت پر رهرو! . باز بگید سنی ها بد! کاش ما شیعیان هم به جای این همه نفرت یه زره محبت از خودمون بروز میدادیم
شنبه 29 خرداد 1389

khorshid 3 - انگلستان - بیرمنگهام
من خودم مجسمه سازم بارها مجسمه خامنه ای و خمینی و احمدی نژادو ساختم. ولی حیف عمرشون کوتاهه.
شنبه 29 خرداد 1389

persianshadow1 - انگلستان - برایتون
huria - دانمارک - کپنهاگ . . بسیار زیبا بود همزبان عراقی! نمیدانم داستان شما چیست و از کجا زبان پارسی را بخوبی میدانید ولی من همیشه کامنتهای شما رو میخونم و لذت میبرم. پیروز باشید.
شنبه 29 خرداد 1389

huria - دانمارک - کپنهاگ
persianshadow1 - انگلستان - برایتون *. پیروزی شما هم ارزوی قلبی منه دوست خوشذوقم. راستش داستان خاصی ندارم. هجرتی بود و عشقی به وطنی دیگر که ایران باشه. و زبان شیوای فارسی از کودکی ملکه ی ذهنم شد. عرفان ایرانی غزل فارسی رو از جان ودل دوست دارم و برام خیلی ارزشمنده. همونطور که توجه جنابعالی گرانبهای بنده هست. سپاس بیکران تقدیم دوست ادب شناسم. شاد باشید.
شنبه 29 خرداد 1389

Dionysos - فرانسه - فرانسه
huria - دانمارک - کپنهاگ ، خیلی زیبا نوشتید. قصد دارم کمی از تمدن بین النهرین بنویسم. شما هم اگر دوست داشتید همراهی کنید. با سپاس. .
شنبه 29 خرداد 1389

huria - دانمارک - کپنهاگ
Dionysos - فرانسه - فرانسه *متشکرم دوست خوب و خوش قلمم. راستش من قبلا زیاد شما رو نمیشناختم اما الان که چند تا از کامنتهاتون رو خوندم واقعا قلم رسایی دارید و زیبا و روان می نویسید تبریک عرض می کنم. چشم حتما اگر وقتم اجازه بده همراهی خواهم کرد چه افتخاری بالاتر از همراهی ادیبان سایت و چه لذتی بیشتر از مرور تاریخ اجدادم. پیروز باشید گرامی.
شنبه 29 خرداد 1389

sepher - استرالیا - سیدنی
huria - دانمارک - کپنهاگ . سپاس که پارسی را انقدرگویا می نگاری! اگرچه عراق را امپراطوری عثمانی با قراداد معروف قسطنطنیه که به امضای امیرکبیر رسید از ایران جدا کرد و احتمالا نام سیاوش که شاعر شهر بغ داد( خدا داد) بود در زمان انوشیروان شنیده ای مرز ایران سیاسی نیست و کشور امروز ایران فقط بخش کوچکی از ان خانه است وقتی من قیافه چچن یها و کردها و افغا ن هاو عراقی ها که از ایران جدایشاکردند و امروز رنج میکشند میبینم با خود میگویم فرزندان ما فردا همین سرنوشت را خواند داشت.
شنبه 29 خرداد 1389

sargalesh - ایران - سمنان
sepher - استرالیا - سیدنی: . یعنی اینطوری من فهمیدم, شما میترسید که ایران روزی تجزیه میشه? و سوال با جرات من از شما و دیگران مانندDionysos - فرانسه - فرانسه . اینه, ایا شماها اسایش و خوشبختی مردم یک کشور را بر بزرگی خاک کشور ترجیه میدهید? ایا غیر از اینه, که مردم قم, جنوب, شمال , بلوچستان....یک درک و فهم دیگری از دین و فرهنگ و لذت زندگی دارند, که تنها نقطه مشترک این مردم , نام کشور ایران است, وگرنه فلسفه زندگی و اسایش ان باهم فرق دارد. من بنوبه خودم حاضرم, کشور ایران 10 قسمت بشه, ولی مردمش خوشبخت. و خدا ترا شکر که ایران بزرگتر از این نیست با فرهنگهای مختلفش. بقول معروف زندگی بهتر, بچه کمتر. خواهش دارم: مثال اتحادیه اروپا و usa را نیارید که کمکی بما نمیکنه, زیرا مشکل جهان سوم را با راه حل جهان اول حل کرد. مشتاقانه منتظر جواب هستم, و اخطار به بقیه اوباشان که بدون اهانت به سرگالشتان جواب ارام و پر مغز بدهید, مرسی
یکشنبه 30 خرداد 1389

pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
sargalesh - ایران - سمنان --- خوشبختی‌ مردم ایران را در ده پارچه شدن ایران میبینی‌ اما برای خودت یک نفر، ده اسم کاربری مختلف از جمله یک اسم دختر انتخاب میکنی‌. اگر هر ده نام مختلف شما، ده شخصیت مختلف باشد، اجازه داریم شما را هم ده پارچه کنیم؟.
دوشنبه 31 خرداد 1389

sepher - استرالیا - سیدنی
sargalesh - ایران - سمنان. بینید هدف من اینجا قانع کردن شما نیست هدف من تبادل نظر هست مسلما اسایش مردم اسایش من هست چون یک انسانم. اما کوچک کردن سه کشور باقیمانده ( ایران و چین و هند) برنامه بسیار منظمی هست که به قصد ایجاد اشوب و ناامنی ایجاد می شود شمابزودی خواهید که اتحادیه اروپا نیز ازهم میپاشد. متاسفانه وقتی یک خانواده با ثروت هنگفت وخانه ای. بزرگ و اتحادی محکم انقدر در عرصه جهانی ضعیف است شما تصور کنید باخانه ای کوچک و مردمانی فقیر و کشورهای کوچک ضعیفی که باید از مساحت امارات متحده بلرزند. ترس برای ملتی است که فکر میکند چون افغانستان دیگر جزومانیست پس مردمش دیگر مهم نیست .میتونم بپرسم امنیت ان کشورهای کوچک راچه کسی تامین میکند. حتما امثال ریگی و شیخ طالبان?
دوشنبه 31 خرداد 1389

Dionysos - فرانسه - فرانسه
sargalesh - ایران - سمنان، درود هموطن عزیز ، خوشبختی برای هر فردی معنای منحصر به فرد خودش را دارد. مثلا برای یک وهابی خوشبختی این است که همسرش را در پارچه ای سیاه از دید عموم مخفی بکند و شاید دلش بخواهد همه زنان برای آسایش مردان خودشان را در چهار دیواری خانه شان محبوس بکنند. از نظر برخی نه همه مسلمانان شیعه هم شاید خوشبختی در چند همسری و صیغه کردن زنان باشد. خوشبختی را نمی شود برای همگان یکسان تعریف کرد. اما با وضع قوانینی که با هدف رعایت شئونات انسانی در نظر گرفته شده باشد می شود با زبانها ، مذاهب و قومیتهای مختلف در یک محدوده جغرافیایی به همزیستی مسالمت آمیز رسید. اما باید دید تجزیه طلبی برای اهداف سیاسی صورت میگیرد یا خوشبختی مردم؟ ایا همه کردهای ایران یا آذریهای ایران یا بلوچ ها و اعراب ایران به جدایی از ایران راضی هستند؟ آیا نظر اکثریت قومیتهای ایران به تجزیه و جدایی از خاک ایران است؟
دوشنبه 31 خرداد 1389

Dionysos - فرانسه - فرانسه
2- مساله تجزیه خاک یک کشور یک مساله ساده نیست، متاسفانه سیاست استعماری و جنگ و اختلافات قومی مذهبی از چند قرن پیش تا الان زمینهایی زیادی را از خاک ایران جدا کرده اما ایا واقعا این کشورها به خوشبختی رسیده اند؟ تجزیه یک کشور اگر به خاطر بی لیاقتی و خیانت حکومتداران نبوده باشد و یا به خاطر جنگ صورت نگرفته باشد باید دلایل دیگری از جمله ژئو پلیتیک منطقه را برای آن جستجو کرد. یکی از نمونه های بارز آن بحرین است که اختلافات مذهبی قومی در آن بالا گرفته و احتمال فروپاشی آن هم می رود. پس الزاما جدایی و تجزیه کشورها خوشبختی به همراه نمی آورد. اما ایا راه حلهای دیگری بجز تجزیه را نمی توان پیشنهاد کرد؟ یکی از راه حلها دادن خود مختاری به استانها و حذف اعمال قدرت مرکزیست البته با شرط اجرای قوانین حقوقی قضایی یکسان و احترام به حقوق بشر و جدایی مذهب از سیاست.
دوشنبه 31 خرداد 1389

Dionysos - فرانسه - فرانسه
3ـ دادن خود مختاری به این معنا نیست که ایران تجزیه بشود و کشورهای کوچکی پدید بیایند. اما این نوع خودمختاری به قومیتها اجازه میدهد که با آزادی کامل در تعیین آموزش زبان و فرهنگشان تصمیم بگیرند و زبان فارسی و فرهنگ دیگری به آنها تحمیل نشود. آنها باید حق انتخاب زندگی شان را داشته باشند. از طرف دیگر اینطوری کشمکشها و اختلافات داخلی به دلایل تبعیض قومیتی از بین می رود و قومیتها خودشان را موظف به رسیدگی و سازماندهی به مناطق تحت اداره خودشان خواهند دید. راه حلهای بسیاری وجود دارد که متاسفانه با وجود نظام و حکومت اسلامی با هدف امت واخد این امر امکان پذیر نیست و اگر این وضع ادامه پیدا کند احتمال تجزیه ایران هم می رود. این توضیح مختصر نظر شخصی من بود و اصراری بر درست بودن آن ندارم. اما مایلم نظر دیگران را هم بدانم. شاد باشید
دوشنبه 31 خرداد 1389

Dionysos - فرانسه - فرانسه
4- در باره مشکل فرهنگی اسلامی پرسیده بودید که پاسخ مختصری می نویسم. از آنجایی که بنده هیچ ارادتی به ایده ها و باورهای مذهبی ندارم، مایلم در جامعه ای زندگی کنم که کمتر نشانه های مذهبی در آن ببینم و معتقدم که مذهب نباید از چهار دیواری دنیای شخصی خارج شده و به دنیای عموم راه پیدا کند. خاور میانه به دلیل داشتن اولین تمدنهای کهن باستانی و ادیان نمی تواند به سرعت با گذشته و ریشه ها و سمبلهای مذهبی و فرهنگی خودش قطع رابطه بکند. نمی شود با یک ایده مذهبی مبارزه کرد و آنرا نابود کرد چون در این صورت باید تمام باورمندان به آن ایده مذهبی را نیز با خود آن ایده دفن کرد که این کار غیر انسانیست. مشکل ایران تنها یک حکومت و نظام اسلامی نیست. مشکل ایران همانطور که می دانید ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ اسلامی مردم ایران دارد. جوانان تحصیل کرده ای را در همین فرانسه دیده ام که به زیارت کعبه هم رفته اند، حتی یک جامعه لائیک هم رابطه آنها را با ایده های مذهبی شان قطع نکرده. حالا شما فکر می کنید در ایران چند نفر مثل من و شما فکر می کنند؟
دوشنبه 31 خرداد 1389

Dionysos - فرانسه - فرانسه
5-خیلی از ایرانیها حتی جوانان به زیارت کربلا و نجف و مکه و مدینه و غیره می روند و تاب تحمل انتقاد از مذهبشان را ندارند. نظامی که قانون اساسی آن بر اعتقاد و قبول داشتن الله بنا شده تنها هدفش ایجاد یک امت واحد اسلامی و اشاعه اسلام به سرزمیهای دیگر است، همان رویای خلفای صدر اسلام که بعد از دو قرن تهاجم به کشورهای دیگر خاور میانه در قرن دهم میلادی به شکست انجامید و اختلافات عمیقی در میان امت اسلامی ظهور کرد که باعث پس رفتن و عقب ماندن قطار پیشرفت و توسعه خاور میانه شد. پروژه حکومت و امت واحد اسلامی در کشورهای عرب و مسلمان یک پروژه سیاسی شکست خورده ست. اتحاد سرابی بیش نیست. اختلافات قومی و عشیره ای و فرقه ای و زبانی بدون برنامه ریزی فرهنگی و قوانین یکسان برای همه اقوام برقراری دموکراسی و برابری حقوقی را دشوار و حتی ناممکن می کند.
دوشنبه 31 خرداد 1389

Dionysos - فرانسه - فرانسه
6ـ برای معتدل کردن ایده های سنتی مذهبی باید فرهنگ سازی بشود و این در صورتی ممکن است که مردم خودشان بخواهند و قوانین را تغییر دهند و بفهمند که مذهب و عقاید شخصی شان باید شخصی بماند. باید بفهمند که حق تحمیل ایده هایشان را حتی به فرزندانشان ندارند. باید بفهمند جنایت جنایت است حالا مسبب آن چه شاه باشد چه ملا. حتی اگر یک نفر بمیرد یا کشته شود باید همه مردم در احقاق حقوق انسانی تلاش کنند. دموکراسی از ما بهتران نمی شناسد، همه باید خودشان را در برابر قوانین بشری مسوول بدانند. وقتی اکثریت این امر را متوجه شدند شاید امیدی به دموکراسی وجود داشته باشد، در غیر این صورت ما فقط دیکتاتور عوض خواهیم کرد. شاد باشید
دوشنبه 31 خرداد 1389

sepher - استرالیا - سیدنی
Dionysos - فرانسه - فرانسه. سپاس از اظهارنظرتون تجربه شخصی من که همیشه طرفدار فدرالیزم بودم متاسفانه برعکس انچه چیزی که شما اظهار داشتید را نشان داد در بیشتر استانهای ایران تعداد کمی از افراد بومی منافع ان منطقه را چپاول میکردند و تنها مانعشان استانداری بود که از مرکزفرستاده میشد بیشتر استان داران نیز بعد از دو سه سال در مقابل این مافیاهای کوچک نرم میشدند .بیشتر استانداران استانهای غربی اذری بودند و حتی بیشتر امام جمعه و دفتر نمایندگی امام اذری بودن. متاسفانه قومیتگرایی ایران بیشتر متمایل به مافیا گری و فاشیزم است البته حرفهای قشنگ میزنند اما به عملکردشان باید نگاه کرد. شماهر استان را که میخواهید نام ببرید تا من به شما گوییم که چطور مافیای محلی حکومت میکند,
دوشنبه 31 خرداد 1389

Dionysos - فرانسه - فرانسه
sepher - استرالیا - سیدنی، دوست عزیز از پاسختان سپاسگزارم و از ساخت و پاختهای برخی از بومیهای منطقه با فرصت طلبانی که برای مدتی به مناطق محروم فرستاده می شوند تا حدودی باخبرم. خوبی خود مختاری در اداره استانها این خواهد بود که فرماندار و همه اداره کنندگان آنها بومی خواهند بود و جای ساخت و پاخت نمی ماند و اگر اشتباهاتی بکنند از طرف خود بومیها خواهد بود چون دیگر نخواهند توانست دولت مرکزی و فارسها را مسبب تبعیض و مافیای قدرت بدانند. این مشکل را بومیها باید بین خودشان حل کنند، چون دولت مرکزی در این سیستم حکومتی نقشی در اداره استانها ندارد و تنها نقش آن در برخی امور قضایی و دفاع از امنیت کشور خواهد بود. این نوع حکومت حتی توسط هخامنشیان هم تدبیر می شد. که بعدا در توضیح تاریخ بین النهرین خواهم نوشت و منتظر نگاههای تاریخی دوستمان هیفا یا همان خانم حوریه از عراق هم هستم. با تشکر و منتظر نظرات شما هستم
دوشنبه 31 خرداد 1389

Dionysos - فرانسه - فرانسه
sepher - استرالیا - سیدنی،sargalesh - ایران - سمنان، هموطنان عزیز البته فدرالیزم تنها راه حل نیست، اگر مایل باشید در مورد همین مساله با هم و دوستان به گفتگو ادامه بدهیم. مثلا سوالی را در مورد چگونگی اداره کشور با اقوام مختلف مطرح کنیم. چقدر خوب است که هر کسی سوالاتی را در هر زمینه ای که تخصص دارد مطرح کند و دیگران را دعوت به گفتگو کنیم و هر بار یک نفر اداره گفتگو را به دست بگیرد تا از بحث اصلی خارج نشویم. در مورد تاریخ بین النهرین بسیار خوشحال خواهم شد که خانم هیفا اداره بحث را به عهده بگیرند اگر فرصت آنرا دارند و هم تفسیرشان را از تاریخ و از نگاه یک عراقی بنویسند. افغانهای عزیز هم اگر مایلند در گفتگو شرکت کنند و ما را از دانسته های خودشان بهره مند سازند. شما هم با طرح موضوعات موافقید؟ شاد باشید
دوشنبه 31 خرداد 1389

huria - دانمارک - کپنهاگ
sepher - استرالیا - سیدنی *از شما بابت توجه گرانقدرتون سپاسگزاری میکنم دوست خوبم موفق باشید.*Dionysos - فرانسه - فرانسه* دوست بسیار محترم و خوشکلامم. همیشه شرمنده ی الطاف جنابعالی هستم. باور بفرمایید در محضر شما و سایر اساتید, شاگردی بیش نیستم حتما از بحث گرانبهاتون تا جایی که وقتم اجازه بده استفاده خواهم کرد. اما اجازه بدید که گرداننده بحث و جود شریفتون باشه. بنده هم اگر نکاتی به ذهنم رسید در خدمت خواهم بود. پاینده و سرافراز باشید دوست گرامی. متاسفانه افتخار اشنایی با اسم شریفتون هنوز نصیبم نشده.
دوشنبه 31 خرداد 1389

surena1611 - آلمان - اشتوتگارت
sargalesh - ایران - سمنان هموطن عزیز. در جواب شما باید خدمتتان عرض کنم که تقسیم شدن ایران یا هر کشور دیگری به رفع مشکلات کمک نمیکنه و برمشکلات می افزاید. همزیستی مسالمت آمیز مردم در ایران با هم و همچنین باکشورهای دیگر تنها راه رشد و پیشرفت است. در مورد مثال شما از مردم قم و جنوب و شمال و .. و نوع برداشت آنها از زندگی و آسایش و .. من دقیقا متوجه منظور شما نشدم ولی شاید جوابم شما رو قانع کند!!! مثلا حکومت ایران در بعد از انقلاب را به مثابه یکی از همین نقاط ایران بگیرید که برداشت آنها از خوشبختی و به سعادت رسیدن منحصر به خودش است و از این راه و روش لذت میبرد. آیا خوشبختی این گروه از جامعه باعث بدبختی گروه های دیگر نشده؟!!! امیدوارم مطلب را مبهم بیان نکرده باشم. پیروز باشید
دوشنبه 31 خرداد 1389

Dionysos - فرانسه - فرانسه
huria - دانمارک - کپنهاگ، هر طور شما ترجیح بدهید. در هر حال خوشحال خواهم شد که از دانسته های شما بهره مند بشوم. سعی می کنم شروع بحث را در تاپیکی مناسب و جدید در بخش دیدنیها و شنیدنیها شروع کنم و شما خواهید توانست آنرا ببینید. اسم کاربری من دیونیزوس یا خدای شراب و شادیست، البته بنده ادعای خدایی ندارم، تنها نماد شادی بودن برای من در انتخاب این اسم مهم بود. دوست عزیز متاسفم که فعلا نمی توانم خودم را با اسم حقیقی ام معرفی کنم. پاینده و شاد باشید
دوشنبه 31 خرداد 1389

sargalesh - ایران - سمنان
Dionysos - فرانسه - فرانسه,surena1611 - آلمان - اشتوتگارت,sepher - استرالیا - سیدنی: دوستان بسیار از لطفتان و زحمتی که بخودتان دادید بینهایت سپاسگزارم. من متاسفانه زیاد هوشیارتر از قبل سوالم نشدم. و منظورم از 10 قسمتی ایران, یعنی: مثل usa , المان فدرال, که هر ایالتی قانون خودشو داشته باشه, که مثلا یک نفر از قم به شمال ایران سفر کرد, معیارهای اسلامی قمی خود را بر مردم شمال که در کنار دریا زن و مرد باهم شنا میکنند, لب به اعتراض نکنه, و یک شخص شمالی که بدون حجاب در شمال زندگی میکنه, اگه در قم باشه, حجاب را رعایت کنه, و و و همه این استانهای مستقل تحت حکومت سکولاری ایران. پس اینطوری که فهمیدم راهی جز از این نوع سیاست فدرالی را نمی بینم و Dionysos متقعد هست که فدرال تنها راه حل ممکنه نیست, اگه وقت و ایده دیگری دارید واسه نجات ایران را بفرمایید. راستی: ایا اعتقاد دارید که ما یکروزی در ایران ازاد مثل زمان شاه زندگی کنیم? ایا اخوند با رعب و وحشت از طریق جنگ داخلی اجازه ایران ازاد را میده, زیرا اینها ترسی از مرگ=شهید=حوری بهشتی ندارند, با سپاس فراوان از دوستان مهربانم
سه‌شنبه 1 تیر 1389

Dionysos - فرانسه - فرانسه
sargalesh - ایران - سمنان، دوست عزیز این تاپیک بزودی بسته می شود، ادامه این بحثها را اگر دوستان هم مایل باشند در تاپیک مناسب دیگری ادامه خواهیم داد. وقتی دین از سیاست جدا شود و مردم ایران به این درجه از آگاهی برسند که مذهب باید شخصی و درونی بماند، سکولاریسم می تواند جای خودش را در سیستم حکومتی ایران بدون بازدارنده های اسلامی باز کند. در یک حکومت سکولار حتی در شهر قم هم کسی نباید حجاب را به دیگران تحمیل کند. اماکن و جاهای عمومی ، محیط دربسته مساجد و آرامگاههای امامزاده ها نیست که مجتهدان اعمال قدرت بکنند. پس در یک حکومت سکولار قم هم یک شهر سکولار می شود و ملایان و مجتهدان در اماکن مذهبی به امور مذهبی شان خواهند پرداخت و فقط به عنوان یک شهروند مثل سایر شهروندها حق رای خواهند داشت نه اجازه و حق تصمیم گیری و مداخله قوانین مذهبی در امور اجتماعی و سیاسی یک کشور. مشکل اینجاست که دین اسلام همیشه در سیاست و حکومتداری مداخله کرده. باز گذاشتن دست علمای اسلام برای تصمیم گیری در تمام ارکان حقوقی و قضایی یک جامعه فاجعه آمیز بوده و باعث عقب ماندگی کشورهای خاور میانه یا مسلمان شده.
سه‌شنبه 1 تیر 1389

Dionysos - فرانسه - فرانسه
sargalesh - ایران - سمنان، خصوصیت بارز حکومتهای اسلامی در خود تخریبی آنان است. این مساله در طول تاریخ بارها ثابت شده. در این نوع سیستم حکومتی اسلامی گردانندگان آن هرگز با برادرانشان به تفاهم نمی رسند چون هر کس نسخه مورد نظر خودش را از اسلام صحیح می داند. این اختلافات اجازه دوام بلند مدت را به هیچ نوع حکومت اسلامی نداده. اما اگر مردم ایران هوشمندانه تر عمل کنند و زیارتها و مساجد و سفره ها و غیره را به خودشان ممنوع کنند ، بودجه بخش بزرگی از کارخانه خرافات سازی شیعیان را قطع خواهند کرد. این یعنی اولین قدم برای رسیدن به آزادی. خیلی مشکل نیست اما مردم باید بخواهند و اجازه ندهند که این دوالپاها پشتشان را وجب کنند. اگر اکثریت مردم بخواهند همه چیز امکان پذیره و شاید ایران روزی صاحب یک دموکراسی واقعی بشود. شاد باشید
سه‌شنبه 1 تیر 1389

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.