دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۴ می ۲۰۰۹
همسر عبدالله مومنی : زنگ میزنند و میگویند نگذار آقای موسوی به خانهات بیاید
عبدالله مؤمنی، فعال مدنی- سیاسی و سخنگوی سازمان دانشآموختگان ادوار تحکیم وحدت که در عین حال ریاست «ستاد شهروند آزاد»، ستاد حامیان کروبی در انتخابات ریاست جمهوری را بر عهده داشت، در سیام خرداد ماه ۱۳۸۸، پس از وقایع انتخابات دهمین دورهی ریاست جمهوری در ایران دستگیر شد.
عبدالله مؤمنی که در دادگاه به شش سال حبس تعزیری و دو سال حبس تعلیقی محکوم شده بود، روز یکشنبه شانزدهم اسفند ماه، بعد از تحمل ۲۶۰ روز زندان، با تأمین وثیقهی سنگین برای مرخصی از زندان آزاد شد. طی این مدت مرخصی او تمدید میشد. اما امروز ناگهان اعلام شد که عبدالله مؤمنی بدون اطلاع قبلی به زندان بازگشته است.
خانم فاطمه آدینهوند، همسر عبدالله مؤمنی، در این باره میگوید:
تماس گرفتند و از او خواستند برای تمدید مرخصی به دادگاه برود. اما از آنجا مستقیم او را به اوین بردند.پس رفتن امروز ایشان به دادگاه هم طبق قرار قبلی نبود؟قرار بود چهارشنبه به دادگاه برود که صحبت کنند، به نتیجهای برسند و مرخصیاش را تمدید کنند. اما متاسفانه نگذاشتند چهارشنبه برسد و امروز ساعت ۹ صبح به او زنگ زدند و خواستند که حدود ساعت ۱۱ در دادگاه باشد. او هم ساعت ۱۱ به آنجا رفت تا حدود ساعتهای یک و نیم بعدازظهر گوشیاش خاموش بود. بعد هم زنگ زد و گفت که در اوین است.نگفتند در کدام قسمت اوین هستند؟ و آیا در انفرادی هستند یا خیر؟گفت که او را به ۲۰۹ بردهاند.شما انتظار داشتید که ایشان را به زندان برگردانند؟نه؛ من هیچ انتظار نداشتم که او را دوباره به زندان برگردانند. عبدالله آخر آزاد میشود. ولی چه الان که در زندان کوچکتر اوین است و چه وقتی در زندان بزرگتر آزاد بودناش در ایران بود، زیاد تفاوتی نداشت. زندان اوین کوچکتر است، اینجا بزرگتر بود، اما در اصل زندان بود.فکر میکنید چرا ناگهان تصمیم گرفتند که ایشان را به زندان برگردانند؟دقیقاً نمیدانم چرا؛ ولی هر هفته خواستهای داشتند. یعنی مرخصیاش را چند روز به چند روز تمدید میکردند و یک بار هم ۱۶ روز تمدید کردند، اما هربار خواستهای داشتند. فکر میکنم عبدالله نمیتوانست خواستهی آنها را برآورده کند.آیا مشخص بود که خواستههای آنان چیست؟من که زن خانهداری هستم. زیاد سیاسی نبودهام و نیستم، ولی همسرم را به لحاظ سیاسی درک میکنم. این آقایان زنگ میزنند و میگویند نگذار آقای موسوی به خانهات بیاید. من که اولاً اصلاً به خودم اجازه نمیدهم به کسی بگویم به خانهام نیاید و دوم این که آقای موسوی به نظر من، افتخار هر ایرانی است. وقتی آقای موسوی به خانهی ما آمده بود، انگار عموی شهیدم زنده شده بود و به خانهام آمده بود. ایشان یادگار دوران دفاع مقدس است.
bluestar - ایران - تهران |
(( آقای موسوی به نظر من، افتخار هر ایرانی است.)) |
چهارشنبه 25 فروردین 1389 |
|
marsel - ایران - تهران |
درود بر شرفت بانوی ایرانی. |
چهارشنبه 25 فروردین 1389 |
|
$persian$ - ایران - تهران |
bluestar - ایران - تهران . درست که رهبر جنبش ماست اونم از شانس بی رهبری ماست ولی سال 67 نخست وزیر بود همین افتخار میهنا |
چهارشنبه 25 فروردین 1389 |
|
Atheist-0 - کانادا - ونکوور |
bluestar - ایران - تهران. دوست عزیزم شما میتوانید از قول خود سخن بگوئید اما بهتر است همه ایرانیان را با یک چوب نرانید. من شخصا مخالفتی با اقای موسوی ندارم اما بیائید و از تاریخ بیاموزیم و حتالاامکان از شخصیت های سیاسیمان بت نسازیم کارهای خوبشان را ارج نهیم و در صورت لزوم از مواضع نادرستشان انتقاد کنیم. به نظر حقیر ایشان هنوز در موقعیتی نیستند که باعث افتخار همه ایرانیان واقع شوند. |
چهارشنبه 25 فروردین 1389 |
|
ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو |
اقای موسوی افتخار شماست مثل خمینی در 57 حالا رنگ و روغن به این!!!!! از خودتان مایه بگذارید که لیاقتتان است. |
چهارشنبه 25 فروردین 1389 |
|
pelle - سوئد - استکهلم |
bluestar - ایران - تهران. دوست عزیز موسوی و کروبی هر دو کمکی بودند برای اینکه بعد از انتخابات مردم جرئت اعتراض پیدا کنند به حقی که بمدت 31 سال بوسیله این رژیم پایمال شده ,ولی چگونه میشود فراموش کرد اعدام و زندانها را در زمانی که اینان قدرت را در دست داشتند. البته الآن دیگر مردم به آنها مثل بقیه سران رژیم نگاه نمی کنند, و شاید با اینکارشان جبران گذشته خود را کردند ومردم آنها را میبخشند. ولی به هیچ وجه مردم نمیخواهند آنها در آینده کشور نقشی داشته باشند آنها هنوز معتقد به ولایت فقیه و قانون اساسی هستند و سنگ خمینی را به سینه میزنند. مردم ما به یک رهبر واقعی که واقعا به آینده ایران و ایرانی اهمیت بدهد خارج از چهارچوب جمهوری اسلامی نیاز دارند.شادباشی |
پنجشنبه 26 فروردین 1389 |
|