ماجرای خانوم منشی و وزیر صنایع دولت نهم

ماجرای خانوم منشی و وزیر صنایع دولت نهم

جمعی از بسیجیان وزارت صنایع و معادن که به عملکرد وزیر و یکی از معاونانش انتقاد دارند، اخیرا نامه ای خطاب به برخی مقامات بلندپایه ی کشور نوشته و مسایلی را مطرح کرده اند.در این نامه آمده است:” متاسفانه برغم فرمایشات گوهر بار مقام معظم رهبری در مشهد الرضا در فروردین ماه امسال درباره اصلاح الگوی مصرف یعنی زمانی که از سخنان معظم له هنوز یک ماهی نگذشته بود یکی از معاونین وزیر صنایع به نام… با مجوز وزیر اقدام به تغییر دکوراسیون دفتر خود در طبقه هشتم ساختمان مرکزی شیک وزارت صنایع در خیابان سمیه می کند. هزینه این تغییر دکوراسیون مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان بر آورد شده است که برای این که اجحاف به وزارتخانه نشود ؛ هزینه آن را جناب آقای قلعه بانی رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران پرداخت کرده اند که همشهری ( سمنانی ) و از دوستان نزدیک آقای معاون وزیر می باشند .”

بسیجیان وزارت صنایع در نامه خود می آورده اند که؛” آقای معاون وزیر وقتی از سازمان گسترش به وزارت صنایع تشریف می آورند ، منشی محترمه خود را هم با اجازه آقای محرابیان وزیر محترم صنایع به وزارتخانه منتقل می کنند و آقای وزیر یک خودرو مدل بالای وزارتخانه را با راننده در اختیار معاون محترم خود و یک خودرو دیگر را در اختیار خانم منشی می گذارند تا ایشان را به منزل و یا هر کجا که تمایل دارند ببرند و صبح ها به وزارتخانه بیاورند. ”
در نامه اعتراض آمیز بسیجیان وزارت صنایع با اشاره به آرایش های غلیظ خانم منشی ، آمده است:” داستان به اینجا ختم نمی شود و از آن مهمتر این که معاون محترم وزیر در تغییر دکوراسیون دفتر خود یکی از توالت های عمومی طبقه هشتم را بطور اختصاصی به اتاق استراحت خود وصل کرده اند و حمام و دستشویی فرنگی نیز در آن پیش بینی نموده اند چون گفته می شود ، خانم منشی کمرشان درد می کند و در روز چند ساعتی نیاز به استراحت دارند و حتما باید از توالت فرنگی استفاده کنند. معنی این کار این است که آقای معاون وزیر و منشی محترمه مشترکا از یک توالت استفاده می کنند و بقیه پرسنل طبقه هشتم اعم از آقایان و خانم های فعال در این طبقه که تعداد آن ها به ۵۰ نفر می رسد باید از تنها توالت عمومی باقیمانده استفاده نمایند. ”تا به کی باید شاهد این جفا کاری ها و ندانمکاری های وزیر جوان و نپخته وزارت صنایع باشیم .جمعی از دلسوختگان بسیج و خانواده ایثارگران وزارت صنایع


یکی از بسیجیان معترض به خبرنگار فرارو گفت که کسانی که خواهان تحقیق و بررسی و صحت و سقم محتوای نامه ی بسیجیان مبه وزیر صنایع هستند، می توانند ازطبقه هشتم وزارت صنایع ، واقع در انتهای خیابان سمیه بازدید به عمل آورند.


منبع: فرارو

sama128 - ایران - شیراز
فساد مالی و اخلاقی و در کنار آن بی سوادی و نداشتن علم کار و پستی که به این بی لیاقتان در جمهوری اسلامی داده می شود کم نیست. و در هر نهاد و سازمانی به فراخور خود قابل مشاهده است. به این فساد مالی و اخلاقی آن موقع دم از پاسداری از خون شهدا نیز می کنند. دوستان گرامی از شما تقاضا دارد که در گوگل سرچ کنید: دزدی - سازمان سیاحتی و مراکز تفریحی (بنیاد مستضعفان )‌ .خواهید دید نمونه های جالب از همین قبیل را !!!!!!!!!!!!!! تعجب نکنید واقعیت جمهوری اسلامی تعجب پذیر نیست اگر این مسایل نباشد باید تعجب کرد
شنبه 12 اردیبهشت 1388

sarab22 - المان - دوسلدورف
بله وقتی به اقایان فراری و جاسوس و امپریالسیم ووو میگم کشور ما ناب محمدی و عدل علی ووو است باورتان نمیشود و بدوبیراه میگید چرا شماها میخواهید ابروی اسلام و اسلامی را ببرید 30 سال کشور در اوج پیشرفت و افتخار بوده و حتی یکنفر زیر فقر نداریم کشور را امام زمان هدایت میکند رهبر یکدست ما فرموداند باید الگوسازی باید بشود متن بالا را بخوانید و بدانید که وزیران و معاونان و حتی وزیر کشور روی زیلو میخوابند و شب و روز بفکر مردم ایران هستند ولی ما اجنبیان داد و شعار میدهید که در ایران از نداری کلیه میفروشند و فحشا و اعتیاد فراوان شده اخه چرا اینهمه تهمت به سربازان گمنام امام زمان فحش میدهید و در ضمن اگر هم فحشا باشه همانائی هستند که به خاتمی و میرحسین میخواهند راب بدن بیائید بدامن اسلام و توبه کنید در اسلام همه چیز هست بهترین فرشته ها مثل حوری بهترین تریاک سناتور با ذغال عالی پول فراون میلیاردی البته به دلار بخور حال کن و بنوش ولذت ببر چیه رفتین مثلا خارج شعار مرگ میدهید و هی کامنت میزارید ها با دوتا قسم حضرت عباس میلیون میلیون بجیب می زنیم بیائید و تواب بشید و در پناه حکومت ناب محمدی خدمت کنید مثل ما جان بر کفان .
شنبه 12 اردیبهشت 1388

فاتح - ایران - تهران
بازم دم بسیجیها گرم که این مسایل را افشاگری می کنند با اینکه برای آنها خطر آفرین هست .
شنبه 12 اردیبهشت 1388

hamy88 - ایران - قم
من واقعا متاسفم برای خودم و همه هموطنان عزیزم .......که ما داریم چه روز های سیاهی رو میگذرونیم فقط خدایا خودت کمک ما کن ...
شنبه 12 اردیبهشت 1388

Raaz - استرالیا - سیدنی
آخی!نازی...خب یه عکس هم از خانم منشی میذاشتین من ببینم اگه کمر ایشون قابل درمان شدنه٬من خودم درمونش کنم٬منم اینجا یه توالت دارم از همون فرنگیاشششش!به بسیجیان جان برکف هم بفرماییداگه برای هر کدوم از برادران (و احتمالا خواهران )یکی یک توالت فرنگی اعلا تقدیم بشه٬کوتاه میان و رضایت میدن؟
شنبه 12 اردیبهشت 1388

قازقلنگ - ایران - تهران
همچین نوشته که انگار تو باقی دستگاه ها این خبرا نیست. بابا تو همه بخشهای این نظام اینجوریه. وقتی اخوندش خانم باز باشه خوب از باقی چه انتظاری میشه داشت. حالا منشی احمدی نژاد کدوم سکینه ایه؟
شنبه 12 اردیبهشت 1388

nadoo - ایران - تهران
این چیزی که این بسیجیان دیدند ذره ای از چپاولگری های دولتردان است که علنی ومشخص است جالبه که این وزیر از بستگان احمدی نژاده
شنبه 12 اردیبهشت 1388

n.shina - المان - هامبور+
حالا حمام برای چی بود.نکنه خانوم منشی تنها نمیتونه حمام کنه جناب معاون وزیر باید کیسه اش بکشه.
شنبه 12 اردیبهشت 1388

قازقلنگ - ایران - تهران
فاتج - ایران تا اونحایی که من میدونم تو حزب الهی هستی و با این کامنتت نشون دادی که اعتراف میکنی که تو این نظام انتقاد جایی نداره و خطر سازه حتی اگه از طرف بسیجیاش باشه که این هم یعنی دیکتاتوری و دور بودن این نظام از شرف پس تو که اینو میدونی چرا پاچه خواری این نظام رو میکنی ؟
شنبه 12 اردیبهشت 1388

masoud991 - پاریس - فرانسه
خوب شاید صیغه اش باشد.نمی دونم چرا اقایون بسیجی دماغشون تو هر سوراخی می کنند.
شنبه 12 اردیبهشت 1388

zagros_FINLAND - فنلاند - هلسینکی
حالا کارهای دیگری که وزیر محترم با منشی‌ محترم در خفا ، در تولت فرنگی و دورو بر آن انجام میدهند رو بسیجیا ن جان بدر کف امام زمانی سانسور نموده ا‌ند.
شنبه 12 اردیبهشت 1388

delmorde - سوپد - یوتوبوری
معاون وزیر فرهنگ و هنر زمان شاه روش سفید شد . یادم است این مردک پیر خرفت خمینی دجال رو منبر خود را پاره می کرد که اقا وزارتخانه های مملکت را روسپی خانه کرده اند خانه فساد است اینها. و علی چلاق شیره ای و امثالهم هم بدنبال سخنان گرانبار او قریاد برمیاوردند بله. ببینید چه افتضاحی است. اما وقتی خود بی حیثیت شان که سیرت خود را پنهان کرده بودند به قدرت رسیدند کاری کردند که روی دولتمردان زمان شاه خدا بیامرز را سفید کردند. کی زمان شاه با اینکه حکومتی سکولار داشت و اسمی از اسلامی بودن نداشت چنین کثافت کاری وبریز و بپاشی داشت.یک جشن 2500ساله شاهنشاهی را گرفتند که جرجش باندازه یکدهم بذل و بخشش های این بیسوادان تازه بدوران رسیده دنیاپرست شهوت باز نمیشد.مرگ بر جمهوری اسلامی و قوانین بیابانی ان.
شنبه 12 اردیبهشت 1388

تولدی دیگر - ایران - تهران
محصول خدا پرستی چیزی جز بدبختی نیست.مذاهب و خدایان راهی برای تحمیق مردم و استعمار آنها در هر زمانی بوده اند. آقایان و خانمهای خداپرست وضعیت کشورهای آفت زده مذهبی به خصوص مسلمان را با کشورهای سکولار را در ابعاد زیر با هم مقایسه کنید تا ببینید مذهب چه بر این سر ملتها آورده است. تحقیقات و علوم و فن آوری ورزش پزشکی رفاه اجتماعی دموکراسی سلامت روحی روانی مردم اعتیاد فحشا بیکاری تورم رانت خواری مسولیت پذیری و پاسخگویی دولتمردان سلامتی انتخابات جایگاه مجلس و اهمیت رای مردم و صدها و هزاران مورد دیگر.... ------------------------------ یک ملت زمانی نجات پیدا میکند که مذهب و خدا را کنار بگذارد و فقط و فقط به عنوان یک موضوع شخصی به ان نگاه کند.در واقع یک جامعه سکولار .جامعه ای که داشتن ریش و تسبیح و انگشتر عقیق و رفتن به مراسم مذهبی عامل ارتقا کارمند دولت نباشد.جامعه ای که استفاده از امام زمان موهوم گرین کارت و مجوز برای زیر پا گذاشتن قوانین اجتماعی نباشد.در انجا است که چیزی به نام ولی فقیه نمیتواند بر مردم حکومت کند. و .... اگر چنین اتفاقی در یک کشور غربی میافتاد کابینه را عوض میکردند.ولی در کشور آفت زده ما اب از اب هم تکان نمیخورد.
شنبه 12 اردیبهشت 1388

fv007 - المان - دوسلدورف
نامه می نویسی به وزیر اون خودش اینکارست از وزیر شکایت میکنی به بازرسی کل کشور اونم اینکارس وبعد باید به رئیس جمهور نوشت اون هم این کارست ومی مونه رهبری که اونهم اینکارست وبعد از همه اینها باید شکایت کرد به ائمه و پیغمبر اسلام که میبینی متاسفانه انها هم ینکار بودند.تقریبا تمام امامان شیعه بدست زن و یا در رابطه با زن کشته شدن وپیغمبر بزرگ اسلام که دیگر هیچ حرفی نمی توان در موردش گفت چون ماشاالله انده همه خوبی ها ست و هر خوبان دارند او همه را یکجا دارد واگر از همه اینها شکایت به (الله) بزرگ ببری خواهیدید که اب از سر چشمه گل الوده است و خود الله هم اره اینکار ست.در کتاب قران اگر بخوانید خواهید دید که الله همیشه برای زیاد کردن طرفدارانش و تشویق انها به ادم کشی از شگرد رشوه دادن و حتی دادن دختران باکره زیر سن و حتئ بچه استفاده کرده..... یک نمونه بارز طرف داران خون اشام الله همین قطر-دوحه خودمون که همه غیره مسلمانها را تهدید به مرگ از نوع بریدن سر کرد .بابا اینها همشون اینکارن. به امید نابودی اسلام در سراسر جهان و به امید پیروزی ایران واسرائیل.............المان دوسلدورف
شنبه 12 اردیبهشت 1388

ماهی سیاه کوچولو - ایران - تهران
از هر گناه آقای معاون وزیر هم که بگذریم از توالت فرنگی دیگه نمیشه گذشت
شنبه 12 اردیبهشت 1388

ukguy4u - بریتانیا - لندن
چه دکوری بوده که اینهمه خرچ داشته ؟!!!
شنبه 12 اردیبهشت 1388

setaremashreghi - ایران - اهواز
این که چند ساعت استراحت میکنه لابد چند ساعت هم....... پس کی کار میکنه کمرش از چی درد میگیره؟
شنبه 12 اردیبهشت 1388

ashegh bahar - آلمان - برلین
من که ایرادی در این کار نمیبینم،جناب وزیر نوش جونتون.بعد از زحماتی که برای پیشرفت کشور کشیدید،این حق شما هست که حالا فقط به فکر آسایش و رفاه خودتون و منشی‌ محترم باشید.چون کشور گل و بلبل ما همه جور در رفاه هست.ملت هم که یکی‌ از یکی‌ خوشبخت تر.پس شما حال زندگی‌ را ببر.
شنبه 12 اردیبهشت 1388

n.s - ایران - تهران
دوستان میشه بگید لول یعنی چی ؟
شنبه 12 اردیبهشت 1388

vahid_baghjari - ایران - تهران
ای ول !!! پس بگو چرا همیشه چشمای وزیر صنایع قرمزه ؟؟؟ معلومه تازه از دفتر کارش بیرون اومده و اونجا تو حموم بوده ...!
شنبه 12 اردیبهشت 1388

saeed-nasi - ایران - تهران
شاید منشیه از اون منشی سه کاره ها بوده!
شنبه 12 اردیبهشت 1388

*پسر شجاع* - ایران - تهران
بابا شما چرا اینقدر گیر میدین بر فرض اگه اینطوری هم باشه با یه صیغه همه چیز درست میشه تازه اگه درد کمر خانم منشی بخا طر حاملگیش با شه صیغه رو جوری میخونن که بچه هم حلالزاده بشه فقط یه کم دوندگی قانونی برای جناب معاون وزیر داره که خوب هر کی خربزه می خوره باید پای لرزش هم وایسه پس لطفا اینقدر قضیه رو پیچیدش نکنین هر چیزی توی اسلام راه داره ای بی دینهای بی خبر خدا بدادتون برسه
شنبه 12 اردیبهشت 1388

jizjiz - ژاپن - یوکوهاما
من دلم منشی می خواد....................
شنبه 12 اردیبهشت 1388

jahannami - پرتغال - لیسبون
این هم بمونه........
شنبه 12 اردیبهشت 1388

odin - بلژیک - انتورپن
قازقلنگ - ایران - تهران عزیز من، این از راه بستن چشمها و باز کردن دهان و بیرون ریختن اون حرفهای صدمن یه غاز نون میخوره. از من و شما هم بهتر میدونه چه خبره اما یاد گرفته که ببینه و سکوت کنه ،حتا تائید هم بکنه تا فردا خودش هم بتونه همون کارها را بکنه. و به موقعییتی برسه که رئیسش رسیده. برای اینها هدف وسیله را توجیه میکنه.
شنبه 12 اردیبهشت 1388

kakaamiri - انگلیس - پول
خوب دیگه خانوم بیت میباشد ان یکی هم مال. یعنی بیت المال
شنبه 12 اردیبهشت 1388

jacopo - ایتالیا - میلان
fv007 - المان - دوسلدورف تولدی دیگر - ایران - تهران زیبا گفتید
شنبه 12 اردیبهشت 1388

rezanl - هلند - امستردام
n.s - ایران - تهران دوست عزیز این 3 حرف ل.و.ل حروف اول سه کلمه انگلیسیه که بمعنی بلندخندیدن میباشد و شما با تایپ کردن لول به دیگران میگوئید از نوشته خود ویا دیگران احساس خوبی دارید و یا اون نوشته مورد نظر به شما احساس خوبی میده.laughing out loud
شنبه 12 اردیبهشت 1388

amirpro - بلزیک - استنده
فاتح - ایران - تهران اینها افشا گری میکنند چون به خودشون چیزی نرسیده وگرنه از بسیجی ...تر فقط خودشه
شنبه 12 اردیبهشت 1388

foroogh.abdollahi - المان - مونیخ
واقعا خدا میگذره....
شنبه 12 اردیبهشت 1388

shirmohammadi - ایران - رشت
تفکر بسیجی نجات بخش و آرامش بخش است.خداوند حفظشان فرمایاد
شنبه 12 اردیبهشت 1388

jacopo - ایتالیا - میلان
shirmohammadi - ایران - رشت بیشین سرت جات ...مشنگ ...خل...
شنبه 12 اردیبهشت 1388

sarab22 - المان - دوسلدورف
n.s - ایران - تهران میشه قهقه laughing out loud
شنبه 12 اردیبهشت 1388

Black Chador - امریکا - ولدن
چرا اسم این معون وزیر و منشی اش در مقاله نیست؟ کسی اسمشون رو میدونه؟
شنبه 12 اردیبهشت 1388

punisher - ایران - شیراز
به به چه شود تو اون اتاق / ببینم ننوشته که تخت هم داره یا نه / اگه داره چند نفرست / حتما سه نفره به بالاست / چون اینها خیلی سریع تکثیر پیدا میکنن...... از کامنتهای همه ی دوستان لذت بردم / قلمشان پر جوهر باد. از کامنتهای پاچه خواران هم لذت بردم / معلومه هنوز افراد بی مغز و مزدور وجود داره / باعث خنده ی همه ی دوستان هستند.....!!!
شنبه 12 اردیبهشت 1388

sadra121 - ایران - ایران
خدا میدونه اون بسیجی چی میخواسته که به اون ندادند( مثلا دختر خاله شو میخواسته بیاره توی صنایع با مدرک سیکل و هزار و یک علت دیگه ) حالا به معاون وزیر گیر داده . واقعا دستت درد نکنه !
شنبه 12 اردیبهشت 1388

Black Chador - امریکا - ولدن
اسم خودش را پیدا ردم. اسمش هست علی‌اکبر محرابیان . ولی هنوز دنبال اسمه معشوقه/منشی میگردم..
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

باربد - ایران - تهران
منشی خوب : صبح بخیر آقای رییس. منشی خیلی خوب : صبح شده آقای رییس.
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

alimadadi - ایران - تهران
سلام تشریف ببرید به شرکت شهرک صنعتی زنجان که از شرکتهای اقماری وزارت صنایع و معادن میباشد.
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

fall - ایران - تهران
اینکه خوبه . خود وزیر داره لطف می کنه ! من تو یه اداره دولتی کار می کنم . تابستون امسال یه سه - چهار ماهی منو فرستادن یه ساختمون دیگه دور از مرکز . تو یه منطقه خوش آب و هوا تو شمال تهران که حاج آقا ایکس دوست معاون وزیر !! اونجا یه پروژه ای رو داده بودن بهش که ایشون بخاطر سابقه کار آموزشی که داشتن باید این پروژه رو انجام می دادن . ( تنها زن اون مجتمع هم من بودم ! )‌همه مرد بودن و همه هم از دست این یارو می نالیدن از بس که اذیت میکرد مردکه عقده ای همه رو . چشمتون روز بد نبینه !! اونجا هر روز باهاش دعوام می شد . نکبت می گفت : ما باید توی کار با هم دوست باشیم . من هم که تا آخرشو خوندم که داره چی می گه و چی میخواد بهش گفتم : من تو کار نه به دوستی اعتقاد دارم و نه به دشمنی اما به همکاری اون هم در چارچوب قوانین فلان جا ( سازمانی که کار میکنم )اعتقاد دارم !! این حاجی آقای متظاهر و پیر که انگار خیلی هم خوشش نیومد از فرداش گیر داد به من که تو منشی گری بلد نیستی ! تو باید بری تو اینترنت و سرچ کنی ببینی که وظایف یه منشی خوب چیه !؟ من هم یه روز که مهمون داشت و دوباره جلوی اونها به من گیر داد جوابشو دادم . وقتی با پوزخند و تمسخر به من گفت رفتی و سرچ کردی ؟ من هم حسابی حالشو گرفتم و گفتم: به اینترنت خیلی هم نمی شه اعتماد کرد مثلا یه مقاله ای تو سایت فلان دانشگاه ( که خیلی هم قبولش داشت )‌خوندم که نوشته بود یکی از مشخصات یه مدیر خوب اینه که حداقل به سه زبان زنده دنیا تسلط کامل داشته باشه ٬ اما شما یه مدیر به من نشون بدین که تو ایران ما به جز فارسی یه زبون دیگه هم بلد باشه - یه نامه دو خطی فارسی هم که می نویسن توش پر از غلط های املایی و انشاییه ! خلاصه حسابی قرمز شد از اینکه خیطش کردم . تو اون سه ماه حاج آقا روزنامه رو میزاشت جلوش و تلفن می کرد به افراد (‌فقط هم خانمهای ) جویای کار که آگهی داده بودن و می یومدن برای مصاحبه ( یعنی میخواست منو از سرش باز کنه ) و جالبه که اداره ما واحد تامین نیروی انسانی داره و خدمات اداری و اجتماعی که هر واحدی نیرو میخواد باید کتبی از اونها درخواست نیرو بکنه و بلافاصله یک نفر رو از داخل خود اداره میفرستن اونجا . دریت مثل من ! خلاصه دخترهای ساده و چشم و گوش بسته می یومدن و شروع به کار میکردن . تو اون مدت که من اونجا بودم 2 نفر اومدن یکی شون 15 روز و اون یکی حدود یک ماه کار کرد و حاج آقای قصه ما به هر دوشون گیر داد و دعوا کرد که شماها باید با من دوست باشین ٬‌ من به شما نظر دارم !‌ میخوام که شما هم به من نظر داشته باشین ! توی کار اگه دوستی نباشه کاری پیش نمیره !! خلاصه اون دوتا هر دوشون وقتی دیدن هوا پسه با گریه و بدون اینکه حقشونو بگیرن گذاشتن و رفتن و حاج آقا شروع کرد به گشت و گذاری دوباره توی روزنامه . هر روز شش هفت نفر می یومدن برای مصاحبه و وقتی که میخواستن برن من شماره موبایل اون دوتا خانوم قبلی رو که گذاشتن و فرار کردن رو بهشون می دادم و می گفتم اینجا نیایین - با این دو تا صحبت کنید اونها همه چیزو بهتون می گن - و خلاصه همه وقتی میرفتن دیگه نمی یومدن . آخه دلم برای اونها میسوخت خیلی هاشون از روی فقر و اجبار اومده بودن دنبال کار و همه دخترهای ساده یی بودن که تازه از پش میز دانشگاه با چشم و گوش بسته اومده بیرون و نمیدونستن که چه سگ های کثیفی تو مسیر جامعه بخ انتظارشون هستن . اگه میدونستم که با اومدن اونها و یاد گرفتن کار و زمانی که راه می افتن و به کار آشنا می شن این یارو منو نمیفرسته پایین ( اداره مرکزی ) این کار رو نمیکردم چون خودم هواشونو داشتم ( هر چند که هر چی به اون دوتای قبلی میگفتم که جوابشو بدین . نزارین هر غلطی میخواد بکنه گوش نمیدادن )‌ اما میدونستم که من اینجا مهمونم به دو دلیل : یکی اینکه اصلا باهاش شوخی نداشتم و بی رو در بایستی جوابشو می دادم و دوم اینکه یه نیروی کار دیده و شناخته شده بودم که میتونستم حسابی آبروشو ببرم (‌که البته الان همین کار رو کردم ) خلاصه یه روز اومد و به من گفت : این خانوم هایی که اومده بودن برای مصاحبه تماس نگرفتن ؟ گفتم : نه ! گفت : عجیبه ! فهمید که من اونها رو که می کشونه توی دام پرشون میدم که برن و یه روز صبح یه نامه گذاشت روی میز من که : ما به خدمات ایشان احتیاجی ندارم ! من هم اومدم و از شهریور تا حالا 16 یا 17 نفر رفتن اونجا و همه فرار کردن و یکی از اونها اومد اداره شکایت کرد و گفت : من شوهر دارم - این آقا دست منو گرفت و وقتی که دستمو کشیدم و اخم کردم بهم گفت : من میخواستم همدیگه رو بهتر بشناسیم !! خلاصه الان پرونده کثافت کاری اون ..... هرزه به جریان افتاده و همه جا هم منو بعنوان شاهد می برن و من هم هرچی که دلم میخواد می گم و کلی حال می کنم .نمی دونین که چه بریز و بپاشی راه انداخته بود . دزد بی همه چیز عقده ای . و چقدر ظلم میکرد به کارگرهای اونجا و همه می گن تو تنها کسی بودی که حسابی حالشو می گرفتی و جوابشو میدادی !! خیلی دلم میخواد اسم کثیفشو بگم اما می ترسم که صاحب سایت بخاطر افشاگری این مطلبو حذف کنه . این آدم از این آشغال هایی بودکه ریش گذاشته بود و یقه شو تا بالا می بست !‌ نکبت هرزه کثیف - تنها حیوونی که توی زندگی م ازش متنفرم ! **** نکته جالب : ***** دختر هرزه ش هم فوق لیسانس داشت اما بهش اجازه نمیداد بره سرکار ! آخه فکر میکرد همه مردها مثل خود نامردش هرزه و کثیف و چشم ناپاک هستن . تازه این یاروی هرزه نه وزیر بود و نه معاون وزیر که اینقدر گستاخ بود دوست صمیمی معاون وزیر بود !
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

tiam1983 - ایران - اصفهان
حتی حاضر نیستند یکی از خودسون هم تنها خوری کنه
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

فاتح - ایران - تهران
قازقلنگ - ایران - تهران عجب کشفی کردی خودم نمی دونستم !!!
یکشنبه 13 اردیبهشت 1388

talary - ایران - یاسوج
اگر بخطر نمایش عظمت دولت محمد باشد ایراد و منعی نارد.انشااله قبول باشد.
دوشنبه 14 اردیبهشت 1388

n.s - ایران - تهران
rezanl - هلند - امستردام sarab22 - المان - دوسلدورف مرسی دوستان
دوشنبه 14 اردیبهشت 1388

petriakof - بولیوی - بولیوار
از خمره همان تراود که در اوست و یا مشت نمونه خروار است . اینها ضرب المثل هایی هستن که در اینگونه موارد کاملا صدق میکنن. این که فقط یه معاون وزیر هست اینقدر به فکر عیاشی و خوشگذرونیه حساب کنید اربابهای بالا دستش چیکار میکنن . اونا حتما توی لیموزین اختصاصیشون هم حمام و وان و توالت و صد البته منشیان زیبا روی بزک کرده به همراه دارن تا حتی لحضه ای از انجام فریضه سکس غافل نشن .
سه‌شنبه 15 اردیبهشت 1388

petriakof - بولیوی - بولیوار
خوب صد البته این همون بهشت موعود هست که به آقایان وعده داده شده و مگر غیر از اینه که بهشت و جهنم در همین دنیا هست و اینکه در بهشت حوریان و غلمان در سرویس دهی به بهشتیان اهتمام تام میورزند و حتی لحظه ای از انجام خدمات خود غافل نمیشوند و اینکه در جهنم اهای جهنم در عذاب و سختی به سر میبرند .حضرات فوق و الذکر به دلیل اینکه عمری را سراسر در عبادت خداوند و خدمت خلق سپری کرده اند لایق بهشت و مردم به دلیل بی لیاقتی و کفران نعمت و کفر گویی و شرک و بت پرستی و غیره وذالک به عذاب دوزخ گرفتار اومدن که خوب جای تعجب نیست . به هر حال از قدیم گفتن خلایق هر چه لایق و لیاقت این مردم که به مانند کبک سر در برف فرو برده اند و از ترس بر خود می لرزند و به مانند گوسفندان از پی چوپان روانند بیش از این نیست که در دوزخ دنیوی ( ایران ) باشند و به زندگی سراسر فلاکت خود ادامه دهند .
سه‌شنبه 15 اردیبهشت 1388

setaremashreghi - ایران - اهواز
fall - ایران - تهران شما قضیتون عین فیلم ؛همیشه پای یک زن در میان است؛ شده thats for love thats for buisness
سه‌شنبه 15 اردیبهشت 1388

fall - ایران - تهران
setaremashreghi - ایران - اهواز راست می گی . من زندگیم درست مثل یه فیلم شده . صمیمی ترین دوستم میگه بشین و داستان زندگیتو بنویس ! اما متاسفانه فیلم زندگی من فیلم خیلی شادی نیست . پر از غم و ماجراهایی شاید بگم عجیب و غریب . --------------- ایکاش میتونستم یعنی صاحب سایت این اجازه رو می داد تا اسم اون آقا / وزاتخونه ای که توش کار می کنم و مرکز آموزشی رو که اون نکبت اونجا هست رو براتون مینوشتم تا واقعا بری و ببینی که ذره ای از حرف های من دور از حقیقت نیست . ------------------------------- به هر حال همیشه پای یک زن در میان است !
چهار‌شنبه 16 اردیبهشت 1388

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.