یکشنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۷ - ۰۶ جولای ۲۰۰۸
ممنوعیت نوشتن خاطرات یک خلبان نیروی هوایی از زمان قبل از انقلاب و زمان جنگ به دلیل ایجاد تضعیف در ارتش
سایت یادداشت های یک خبرنگار ( /www.oldpilot.ir) که متعلق به بهروز مدرسی خلبان سابق نیروی هوایی است که سالهای زیادی را در خدمت این نیرو گذراند . وی قبل از انقلاب از سوی نیروی هوایی برای طی دوران آموزش خلبانی هواپیماهای جنگی به آمریکا اعزام شد و بعد از گذراندن این دوره به کشور بازگشت و در نیروی هوایی مشغول به کار گردید. بعد از انقلاب و در زمان جنگ با عراق نیز وی به عنوان خلبان در خدمت ارتش بود تا اینکه به دلیل بیماری قلبی بازنشسته گردید و مدتی بعد به حرفه خبرنگاری روی آورد , وی خاطرات استخدام در نیروی هوایی و دوران آموزش خلبانی در آمریکا و هم چنین دورانی که در نیروی هوایی مشغول به کار بود و خاطرات زمان جنگ به همراه فراز و نشیب ها و رشادت های همکارانش در نیروی هوایی در زمان جنگ را در سایت خود درج می کرد . به نوشته خود آقای بهروز مدرسی هم اکنون به دلیل بسیار مبهم ایجاد تضعیف در نیروهای ارتش از نوشتن خاطراتش در سایت ممانعت به عمل می آورند . هم اکنون او در سایت بیشتر به شرح واقعه های هوایی که در دنیا اتفاق افتاده و اطلاعات و دانستنی های سفر های هوایی و مطالب دیگر می پردازد.
خود بهروز مدرسی شرح ابلاغ این ممنوعیت را در قسمت ابتدایی شرح یک واقعه هوایی به نام "سانحه بر فراز آمازون " چنین بیان می کند:
"همه چیز با یک تلفن آغاز شد .. ! ابتدا فکر می کردم یکی از همکاران قدیمی قصد شوخی داشته است .. ولی با کنترل شماره درج شده در تلفن همراه به واقعیت موضوع پی بردم . از همون ابتدا علامت سوال بزرگی مقابل دیدگانم سبز شد ..!! جریان چی می تونه باشه ..!!؟ من که جز معرفی چهره پر اقتدار و صلابت ارتش چیزی ننوشته ام ! نزدیک به دو دهه هم از بازنشستگی ام گذشته و چیزی برای افشاء اسرار ارتش نمی دونستم ..!! به هر حال روز موعود سر ساعت مقرر حضور یافتم . خیلی محترمانه و مودبانه فرمودند بعضی مطالب سایت موجب تضعیف ارتش شده است . و از من خواستند فعلآ در مورد ارتش چیزی ننویسم . همین . بقدری از این مسئله شوکه شدم که نهایت ندارد . راستش رو بخواهید احساس پوچی و تحقیر کردم .. اخه نزدیک به دو سال وقت و انرژی خود رو صرف معرفی نقش دلاور مردان ارتشی و شهدای عالیقدر در دفاع از کشورم کردم . تا نسل جوان با قهرمانان ایران عزیز و بخشی از ماموریت های آن ها آشنا شوند .. و فکر می کنم موفق هم شده بودم . اما وقتی شنیدم بی راهه رفته ام از خودم متنفر شدم . بقدری اعصابم خرد شد که قلبم دچار مشکل شد . و از نظر روحی به هم ریختم . از ان جا که همیشه دنبال آرامش هستم . اطاعت امر کرده و دیگه کلمه ای در این سایت از ارتش نخواهم نوشت . از همه دوستان هم خواهش می کنم هرگز در زمینه این موضوع و یا مسایل نظامی از بنده سوال نفرمایند . چون با عرض شرمندگی پاسخ نخواهم داد . "
منبع : https://www.oldpilot.ir/2009/02/post_313.php#more
aram2006 - ایران - ارومیه |
خب اگه در مورد سپاه اراجیفی می نوشت حتما بهش نشان شجاعت هم می دادن ولی ارتش...... |
یکشنبه 30 فروردین 1388 |
|
elmoro - ایران - تهران |
همیشه می خوان روی گند کاریاشون سربوش بزارن.برادر منم(کارمند بانک) یه وبلاگ داشت راجع به همه چی می نوشت(از مدل مو گرفته تا گند کاریای محمود خل)یه روز حراست بانک ازش خواست دیگه چیزی ننویسه.به همین راحتی |
یکشنبه 30 فروردین 1388 |
|
zorro - هند - میسور |
قویا توصیه می کنم به این سایت وهمچنین به سایت مراجعه کنید. |
یکشنبه 30 فروردین 1388 |
|
pejman-khafan - کانادا - تورنتو |
برو خداتو شکر کن که همون اول انقلاب مثل خیلی از خلبانهای بی گناه دیگه اعدامت نکردن |
یکشنبه 30 فروردین 1388 |
|
hirowa - ایران - هیرو |
aram2006 - ایران - ارومیه
از فک و فامیل های ملا حسنی هستی؟؟؟؟ |
یکشنبه 30 فروردین 1388 |
|
rezanl - هلند - امستردام |
خدا را شکر این مشکل نظام هم با بستن دهانی دیگر حل شد. اتفاقا من اون داستان رو و جریان دادن تست انگلیسی خوندم که چطور ایشون بدون دانستن زبان قبول میشه و میره امریکا و و نظام پوسیده اینقدر ضعیفه که هرچیزی میترسه. |
یکشنبه 30 فروردین 1388 |
|
felertishiya - ایران - شیراز |
اااااااااااا من میشناسمش تو محل ما بودند . من با بچه هاش دوست بودم دختر و پسرش.نمیدونستم که خبرنگار هم بوده.آخه به پسرش می گفتیم گوجه چون از گوجه خیلی بدش می اومد.! |
یکشنبه 30 فروردین 1388 |
|
zorro - هند - میسور |
https://oldpilot.blogfa.com/ |
یکشنبه 30 فروردین 1388 |
|
punisher - ایران - شیراز |
aram2006 - ایران - ارومیه
کاملن با شما موافقم
|
یکشنبه 30 فروردین 1388 |
|
سلمک - ایران - تهران |
من چند تا از نوشته هاشو خوندم جالب مینویسه |
دوشنبه 31 فروردین 1388 |
|