سه شنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۷ - ۰۱ جولای ۲۰۰۸
طلاق خاموش، زندگی ملال آور در زیر یک سقف
طلاق به عنوان مذموم ترین واژه در فرهنگ لغت خانواده، بیش از هر زمان دیگری در گوش جامعه ما آشناست.این واژه در لغت به معنای گشودن گره و رها کردن و در زندگی زناشویی به معنای از هم پاشیده شدن زندگی است. تبعات طلاق نه فقط خانواده بلکه جامعه را نیز دربر می گیرد و متاسفانه پیامدهای ناگوار آن ارکان جامعه، سلامت روانی آن و ساختار خانواده را متاثر می کند.کارشناسان مسائل اجتماعی در بحث طلاق، از ٢ نوع طلاق یاد می کنند: طلاق قانونی که طی آن زوج ها تصمیم به جدایی و قطع زندگی مشترک می گیرند و طلاق خاموش یا عاطفی که زوج ها با وجود زندگی مشترک و بودن زیر یک سقف فقط به علت مسائل سنتی و عرفی به شرایط موجود تن می دهند. برخی باورهای نادرست و منفی نسبت به زنان مطلقه، ترس و نگرانی از تنهایی، از دست دادن فرزندان یا ناتوانی در تامین معاش زندگی باعث می شود در بسیاری از موارد زنان با وجود مشکلات عاطفی، روحی و روانی شدید و جو منفی حاکم بر خانواده به زندگی مشترک ادامه و به طلاق خاموش تن دهند.هنرمند کارشناس برنامه ریزی آموزش های مشاوره سراسر کشور، درباره طلاق عاطفی می گوید: وقتی رابطه عاطفی زوج ها با هم قطع شود، طلاق عاطفی رخ می دهد و طبق آمارها، بیشتر زوج ها به چنین رابطه ای در زندگی مشترک ادامه می دهند. از نظر روان شناسان این نوع طلاق، بدتر از طلاق قانونی است زیرا وقتی زن و شوهر مجبور به زندگی زیر یک سقف هستند اما زبان مشترکی ندارند، احساسات یکدیگر را درک نمی کنند، از نظر روحی و روانی تحت فشار قرار می گیرند و جو صمیمیت و یکدلی از فضای خانواده محو می شود.فرزندان چنین خانواده ای بدترین الگوی رفتاری را از والدین خود دریافت می کنند و در زندگی مشترک آینده خود به احتمال فراوان، آن را اعمال می کنند. به این دلیل است که بسیاری از کارشناسان معتقدند که اگر زن و شوهر نمی توانند با هم کنار بیایند، بهتر است که به طور قانونی از هم جدا شوند.هنرمند درباره مهم ترین مشخصه یک زندگی مشترک موفق گفت: زن و شوهر در یک خانواده سالم با یکدیگر گفت وگو می کنند، در واقع رشد فکری و عقلی زوج ها به هنگام اختلاف نظر مشخص می شود. وقتی آن ها توانایی حل مسئله دارند، زبان مشترک دارند، گفت وگو می کنند و با هم به نتیجه معقول و منطقی می رسند. آن ها احساسات و کلام یکدیگر را درک می کنند، در حالی که در طلاق عاطفی به محض پیدا شدن یک مشکل، دعوا پیش می آید. زیرا زن و شوهر هیچ احساسی به هم ندارند. عواطف هم را درک نمی کنند، خوشی ها و لذت هایشان مشترک نیست، درد و رنج همدیگر را درک نمی کنند و حس همدلی در آن ها از بین رفته است.آن ها زیر یک سقف هستند اما جداگانه زندگی می کنند و حتی گاهی مسائل اقتصادی زن و شوهر هم تفکیک شده است.در طلاق خاموش که متاسفانه در خانواده های ایرانی فراگیر است، گاهی اوقات رابطه دو سویه زن و شوهر یک ضلع دیگر می یابد و آسیب های جدی به زن و مرد وارد می کند. این ضلع می تواند یکی از اعضای خانواده، کار و یا در بدترین نوع آن فرد دیگری باشد که وارد حریم خانواده می شود.به گفته وی زمانی که مدار نیاز انسان در ازدواج بسته نشود و زن و مرد از زندگی خانوادگی رضایت مندی حاصل نکنند و نیازهای عاطفی آن ها برآورده نشود، طبیعی است که پدیده هایی مثل انتقام جویی سربرمی آورد و شرایط حاکم بر خانواده را بدتر می کند.برای پیش گیری از این پدیده مدت هاست معاونت پیش گیری سازمان بهزیستی دو طرح را در حال انجام دارد. آموزش پیش از ازدواج و آموزش مهارت های زندگی که طی آن ها، آموزش های لازم به جوانان داده می شود. از سویی خانواده ها باید اجازه تعامل مثبت و کنترل شده دختر و پسر را قبل از ازدواج بدهند تا آن ها به شناخت که یکی از اساسی ترین مراحل ازدواج است، برسند.هم چنین هنربخش، کارشناس ارشد روان شناسی درباره طلاق خاموش گفت: معمولا در ازدواج هایی که شاخص اصلی آن «عشق مفرط» است، طلاق خاموش رخ می دهد. وقتی ارتباط بین زوج ها خشک و بی معناست و رنگ و بویی از عاطفه و احساس ندارد، در واقع طلاق عاطفی بین آن ها رخ داده است. به همین دلیل است که گفته می شود در ازدواج هایی که شاخص اصلی آن بر عشق بنا شده است، دلزدگی و سپس طلاق عاطفی رخ می دهد. در طلاق قانونی اعتیاد و ناسازگاری و ناتوانی در تامین معاش خانواده توسط مرد علت جدایی است اما ناکامی در عشق، تشدید فشار روانی، افزایش تدریجی یک نواختی و دلزدگی و انباشت گله مندی و رنجش های مختلف زوج ها از یکدیگر همگی دست به دست هم می دهد تا طلاق خاموش اتفاق بیفتد.بی اعتنایی، بروز ندادن احساس مثبت، نارضایتی، خشم پنهان، اختلاف سلیقه، دیدگاه و خواسته ها، بر فضای خانواده حاکم می شود و عشق و محبت جای خود را به بی اعتنایی می دهد. در واقع برخلاف تصور عامه، نقطه مقابل عشق تنفر نیست، بلکه بی اعتنایی است.به گفته این کارشناس بهزیستی تناسب نداشتن بین انتظارات و واقعیات باعث از بین رفتن و تقلیل توان جسمی، روحی و عاطفی زوج ها می شود. زوج هایی که دچار طلاق عاطفی می شوند با خستگی مزمن روحی و جسمی روبه رو می شوند و بر اثر جو منفی حاکم بر روابط زناشویی، دچار دلسردی و ناامیدی شدیدی هستند. زن و شوهر در این مرحله اشتباهات طرف مقابل را بزرگ می دانند و احساس می کنند از نظر عاطفی نابود شده اند. افسرده و آزرده خاطر هستند و گاهی برای رفع مشکل خود کاری نمی کنند. از تغییر شرایط ناامید هستند و احساس می کنند در یک تله گیر افتاده اند و در برخی موارد به خودکشی فکر می کنند.در طلاق عاطفی معمولا یکی از زوج ها یا بسیار وابسته یا بسیار مستقل از خانواده خود می باشد؛ به عبارتی به رشد عاطفی نرسیده است. برآوردن و جبران کمبودهای خود را در زندگی مشترک جست وجو نمی کند.هر زن و مردی به هنگام شروع زندگی مشترک یک سری توقعات و انتظارات دارد؛ انتظارات تربیتی، سنتی و ناخودآگاه. انتظارات ناخودآگاه نیاز به دریافت محبت و دوست داشته شدن است. انتظارات سنتی آموخته های فرد از والدین است و انتظارات تربیتی، عادات فردی زن و شوهر است که با آن ها زندگی زناشویی را شروع می کند.اگر این تصور در ذهن زوج ها وجود داشته باشد که همیشه باید توقعات آن ها برآورده شود، باید بدانند که نیاز به تغییر در توقعات و انتظارات خود دارند. تغییر و تحول باعث رشد و پیشرفت در زندگی مشترک می شود. اجابت نشدن توقعات در زندگی مشترک موجب سرخوردگی و دلسردی می شود و انرژی که زوج ها باید صرف دوست داشتن و محبت کردن کنند، اندک اندک تحلیل می رود و به دنبال آن دلزدگی رخ می دهد.وی ادامه می دهد: توجه داشته باشیم که توقعات زوج ها همواره باید به روز باشد، در غیر این صورت رکود بر خانواده حاکم می شود. زوج هایی که دچار طلاق عاطفی شده اند، اگر نتوانند مشکلات خود را حل کنند، بدون تردید از ابراز صمیمیت به هم محروم می شوند. زوج ها تا زمانی که از هم راضی نباشند، توان محبت کردن به فرزندان خود را ندارند.به گفته کارشناسان زوج ها برای حفظ تعامل مناسب و صحیح با یکدیگر باید نکاتی را مدنظر قرار دهند. آن ها باید تلاش کنند پیش از گفت وگو خود را به جای طرف مقابل بگذارند. حسن نیت خود را ثابت کنند تا همسر آن ها مطمئن باشد که قصد آن ها رسیدن به تفاهم است و نه ایجاد دلخوری و رنجش.همواره سعی کنند نکات مثبت یکدیگر را یادآوری کنند و قدردان آن باشند.
nim negah - ایران - تهران |
طلاق از جمله مشکلات خانوادگی است که بیشتر ناشی از ارتقا سطح توقع دو طرف است. نگاه به امار طلاق در اروپا و کشورهای پیشرفته نشان می دهد حتی هر چقدر وضع اقتصادی دو طرف در زندگی بهتر می شود طلاق هم زیاد می شود. |
جمعه 21 فروردین 1388 |
|
nermin - انگلیس - لندن |
nim negah - ایران - تهران نه با با؟راست میگی؟اخی... چقدر به مخت فشار میاری مواظب باش |
جمعه 21 فروردین 1388 |
|
Gharib Ashena - رومانی - بخارست |
خیلی جالب بود. اصولا این گونه مطالب رو خانومها با دقت بیشتری مطالعه میکنند. امیدوارم اقایون به جای چرخ زدنهای طولانئ در سایتهای خبری وسیاسی یک مقدای هم به این جنبه از زندگی اهمیت بدهند. این شرایط واقعا سخته و مادری که احساساتش توسط همسرش نادیده گرفته بشه هرگز نمیتونه عشق کافی رو به فرزندش هدیه کنه و اول از همه لحن سرد بین دو زوج الگوی گفتار فرزندان خواهد شد چه برسد به مسایل روحی..... |
جمعه 21 فروردین 1388 |
|
elina- - سوئیس - زوریخ |
nim negah - ایران - تهران
در ایران که آمار طلاق بیشتره. در ضمن توی ایران حق طلاق با مردهاست. اگه نه بیشتر از این هم میشد. مشکل اساسی همشون هم اعصاب ناراحته. که اونم علتش مشکلات جامعه و رژیم مزخرف ایرانه. از بی پولی و گرونی بگیر تا .......... !!
افتاد ؟؟؟ |
جمعه 21 فروردین 1388 |
|
kara - هلند - رتردام |
nim negah - ایران - تهران
آمار اروپا را از کجا دراوردی؟ تا کی باید ادعای فاضل و آماردانی کنیم. ما ایرانیها آمار همه جا و همه چیز را داریم. مخصوصا مذهبی هامون که پا از ده کوره مان بیرون نگذاشتیم ولی از همه زیر و بم دنیا خبر داریم.
من ادعا نمیکنم که در غرب طلاق نیست، هست ولی درد بی درمون مشکلات خانوادگی مثل ایران نیست. دو نفر که باهم نمیسازند از هم جدا میشوند بدون اینکه زن قربانی شده باشد. چیزی که در ایران بیداد میکند. در هلند زن بعد از طلاق مالک ۵۰% اموال است و ۵۰% شریک در ضررها. آیا این عدالت نیست؟ تازه اگر زن مجددا ازدواج نکند و بیکار هم باشد مرد موظف است برای همیشه نفقه بپردازد که مبلغ کمی هم نیست. حال شما بگو چطور میتوان آمار جنابعالی را پذیرفت که هرچه اقتصاد بهتر میشود آمار طلاق بالاتر میرود. اصلا منبع آمارت را بده من میخوام صحتش را بررسی کنم. از هنرپیشهها هم آمار نمیخوام که آنها یک گروه کوچک هستند و نمیتوانند نماینده اکثریت مردم حساب شوند. |
جمعه 21 فروردین 1388 |
|
eshghi - ایران - شیراز |
nim negah - ایران - تهران
میره |
جمعه 21 فروردین 1388 |
|
nim negah - ایران - تهران |
kara - هلند - رتردام
به جای توهین کردن شما می تونید کلمه .... یا همون دیورس انگلیسی را در مطبوعات هلند سرچ کن امار را می یابی...دیگه اینقدر با ایران ضدیت پیدا کردید که نمی خواهید واقعیت بالای امار طلاق را در کشور های دیگر قبول کنید برای شما متاسفم |
جمعه 21 فروردین 1388 |
|
persian - امریکا - ریچمند |
nim negah - ایران - تهران
شما بجای نگاه به امار طلاق در اروپا و کشورهای پیشرفته یه نگاهی به دور و برت تو مملکت خودمون بکن نگران کفار نباش.همسایه تو دریاب |
شنبه 22 فروردین 1388 |
|
mahtab.e.roshan - انگلستان - لندن |
به نظر من طلاق در همه جای دنیا هست . مسألۀ مهم ،عواقب بعد از طلاق هست که در ایران برای زنان در اکثر موارد یک شکست و لطمۀ بزرگ محسوب میشه . اما در اروپا بعد از طلاق هیچ حقی از زن ضایع نمیشه و دولت، زنان را تحت حمایت خود قرار میده . واقعا به عنوان یک زن متآسفم که دین و مذهبم اینقدر زن ستیزه و خوشحالم که در ایران زندگی نمی کنم . در اروپا و به خصوص اینجا زنها سروری می کنند |
شنبه 22 فروردین 1388 |
|
LiliRose - کانادا - تورنتو |
nim negah - ایران - تهران
فرهنگ ازدواج و زندگی ما ایرانیها چه در ایران چه در خارج از ایران با اروپایی ها اینقدر متفاوت هست که فکر نکنم بشه راحت در مورد دلایل طلاق اونها صحبت کنیم.
من خودم خیلی طول کشید که بتونم رفتارهای اروپایی ها در زندگی مشترکشون رو باور کنم ( نه اینکه درک کنم) .حالا شما که اظهار نظر می کنی می تونی بگی چه قدر با فرهنگ اونا آشنایی.اصلا می دونی چرا ازدواج می کنن و چه طور زندگی می کنن؟ حالا طلاق گرفتنشون باشه برای بعد. |
شنبه 22 فروردین 1388 |
|
kara - هلند - رتردام |
nim negah - ایران - تهران
۱- از اینکه احساس اهانت پیدا کردی متاسفم. ولی هرچه نوشتهام را دوباره خواندم توهینی ندیدم.
۲- اظهار فضل کردن آسان است. همین که با یک نوشته فهمیدید که من ضد ایرانم کافیست که درون شما را برای همه روشن کند. خانم محترم آقای عزیز من فقط از شما و امثال شما خواسته ام انصاف داشته باشید. آماری که شما ارائه میدهید بر چه اساسیست؟ اینکه بگویید دیورس را سرچ کن واقعا خنده دار است. اگر نمیدانید، بدانید که آمار باید توسط یک مرکز معتبر باشد. در ضمن زبان هلند هلندیست. آیا شما اطلاعاتتان را از روی سایتهای هلندی پیدا کردهاید؟ در ضمن لطف کنید حال که شما آمار را سرچ کردهاید برای اطلاع امثال من این آمار را با ذکر منبع فقط در مورد هلند بنویسید تا ما هم از کمالات شما بهرهمند شویم.
۳- از کجای نوشته من دیدید که من منکر وجود طلاق در هلند هستم؟ خدا شما را به راه راست هدایت کند. پاینده ایران |
شنبه 22 فروردین 1388 |
|
golshan - ایران - تهران |
نیم نگاه!
ایکاش میتوانستم بگویم شما بهتر است نگاهی به آمار طلاق در ایران بیاندازی.
ولی متاسفانه حاکمیت تمامیت خواه از ترس آمارهای صحیح را اراپه نمیدهد
تطویل دادرسی در دادگاه خانواده یکی از عوامل افزایش طلاق خاموش و رواج بزهکاری است که در ایران موج میزند . افزایش سن ازدواج یعنی ازدواج نکردن و این خود نوعی طلاق پیش رس میباشد . باز ممالک اغیار این صداقت را با مردمشان دارند که آمار را واقعی اراپه میدهند و واهمه ای هم ندارند چرا که همین صداقت به اصلاح معایب آنان منجر میشود اما در اینجا فقط دروغ و دروغ تحویلمان میدهند. بهتر است ما هم با خودمان لجبازی نکنیم که این همان غرور کاذب است.طلاق و آمار آن در اروپا که نمیتواند نافی بحران زندگی زناشوپی در ایران باشد بهتر است از این روزن وارد نشویم که نتیجه تف سربالا خواهد بود. |
شنبه 22 فروردین 1388 |
|
nim negah - ایران - تهران |
LiliRose - کانادا - تورنتو
راست می گویی اصلا خارجی ها با هم ازدواج نمی کنند فقط با هم زندگی می کنند (بقول شما پارتنر هستند) و بعضا در سنین بالا است که همراه با بچه های خودشون در جشن عروسی خودشان شرکت می کنند. مگه نه؟
kara - هلند - رتردام
گفتم که درصد طلاق در هلند و اروپا بیشتر از ایران است. در ضمن خارجی ها در زندگی مهریه ایرانی ندارند و باید 50٪ هم کنند ولی در اسلام که مهریه است دیگه 50 ٪ ظلم به مرد نیست؟ با یک حساب سر انگشتی می تونی به اون برسی نه؟ مهریه 500 تا 1000 سکه برای یک جوان امروزی نه 50 ٪ بلکه کل زندگی طرف است. |
شنبه 22 فروردین 1388 |
|
Majid_teh - ایران - تهران |
مطالبی که در سایت چاپ میشه و همینطور راهکارهای ارایه شده بایستی بر اساس مدارک مستند و علمی استوار باشه! چون اگر اینگونه نباشه ممکنه بجای حل مشکلات خوانندگان ؛ معضلات عدیده ای را ایجاد میکنه مثلا همین راهکاری که در مطلب فوق پیشنهاد کرده زوج هایی که دچار طلاق پنهان هستند بهتره بصورت قانونی از هم جدا بشن و در غیر اینصورت فرزندان آنان ادامه دهنده راه والدین هستند!! واقعا کارشناسانه پیشنهاد شده؟ منابع سایت برای ارایه این پیشنهاد چیه؟ باستناد اظهار نظر یک فرد مجهول الهویه آیا قابل اجراست؟ همه اینها سوالاتی است که مسیولین سایت باید پاسخگو باشند. |
شنبه 22 فروردین 1388 |
|
sam116 - انگلیس - لندن |
امار طلاق در اروپا و امریکا بالا نیست چون اصلا ازدواجی در کار نیست. همه با هم کولی وار میگذرونند.دوستان ساکن اروپا و امریکا دوستانه میدونید یک دختر 18 ساله در اانگلیس که من شاهدش هستم تا به حال چند دوست پسر عوض کرده میدونید امار مادران 13 14 ساله چقدر نسبت به قبل بالا رفتهای کاش کمی در محل سکونت خود تحقیق میکردید.ان قانون 50 50 هم در کل به ضرر خانمهاست.به قول یکی از دوستان در واقع هم شغلم که مرد بسیار ثروتمندی است با 50 سال سن در جواب سوال من که چرا تا بحال ازدواج نکردی مگه مغز خر خورده ام که ازدواج کنم.البته هر از گاهی هم مراسم عروسی میبینی که 90 درصدان مربوط به هندی ها و ایرانیها و کلا اقلیتها اون 10 درصد انگلیسیها هم مربوط به خانواده های بسیار مذهبی و یا خانواده های اصیل |
شنبه 22 فروردین 1388 |
|