رسم زیبای هدیه دادن و هدیه گرفتن
رسم زیبای هدیه دادن و هدیه گرفتن
از قدیم رسم بوده است روز نوروز و در دیدارهای نوروزی افراد به همدیگر و به ویژه به کودکان هدیه بدهند.در بیشتر مواقع برای بیشتر مردم نفس خود عیدی مهم است، نه بزرگی یا گران قیمتی آن.
از دیروز تا امروز
میرصادق 83 ساله و ترک زبان است و می گوید در دوران کودکی دوتا از عموهایش به او یک ریال و 3 ریال عیدی می دادند و چون آن موقع واحد پول خرد شاهی بود و سکه ها یک شاهی، دوشاهی، پنج شاهی و ده شاهی و یک ریالی بود، پول دریافتی به خاطر خرد بودن آنها، زیاد بود و در یک مشت او جا می گرفت. او می افزاید دیگران تخم مرغ پخته و رنگ کرده و گردو عیدی می دادند.
حالا که او پدر بزرگ شده، مقداری اسکناس نو لای قران می گذارد و در موقع سال تحویل قران را رو به روی افراد خانواده می گیرد تا آنها یک اسکناس به اصطلاح خودش به عنوان سفته اول سال دریافت کنند. اما سهم نوه ها چندین اسکناس است. او می گوید هدیه دادن را بیشتر از هدیه گرفتن دوست دارد.
ژیلا کرد عراقی مقیم ایران است، شوهر او در خانه های مردم کار می کند و درآمدش با خرجش به سختی جفت و جور می شود.شوهر ژیلا خرید لباس و کفش عید را به عنوان عیدی به او و بچه ها می دهد.ژیلا با همه سختی کاری و مالی نوروز را بسیار دوست دارد و می گوید روز عید خستگی ام درمی رود.
همایون مهندس کامپیوتر است و عیدها به همسرش طلا و به بچه هایش پول یا وسایل بازی گرانقیمت هدیه می دهد و خودش از خانواده پدری و همسر و بچه هایش معمولا پیراهن ، تی شرت، ادوکلن یا کتاب های هیجان انگیز و سی دی و دی وی دی هدیه می گیرد. او می گوید خرج کردن برای زن و بچه اش را دوست دارد.هدیه دادن و هدیه گرفتن به نظر او وقتی درآمد آدم مکفی باشد کاری بسیار قشنگ است.
جمال کارگر مخابرات است و فقط به افراد خانواده اش مقداری پول هدیه می دهد و هدیه گرفتن را دوست ندارد، چون او هم مجبور می شود، با خرید هدیه ای کار هدیه دهنده را جبران کند.
هدیه دادن رسمی است خوشایند
اما آفاق عاشق هدیه دادن است و آن را رسمی خوشایند و مطبوع می داند. هدایای او به رغم مبتکرانه بودنشان، چندان هم گران قیمت نیستند. مثلا چندسال پیش وقتی فهمید پدر شوهرش دلش می خواهد یک گلدان گل محبوبه شب داشته باشد، آن را همراه با کتابی در باره گلکاری به او هدیه کرد.
آفاق می گوید در طول سال آرام آرام هدایای نوروز و سالگرد تولد نزدیکانش را تهیه می کند و به همین دلیل نزدیک عید دچار بی پولی و چه کنم نمی شود. او در مورد هدایایی که به خانم ها می دهد به قسمتی از خاطرات رومن گاری در کتاب میعاد در سپیده دم که به نوعی زندگینامه رومن گاری است، اشاره می کند و می گوید: در جایی از کتاب مادر رومن گاری به او که مرد جوانی شده توصیه می کند که به زنانی که خیلی اهل خودآرایی اند کتاب هدیه بده و به زنانی که ظاهر ساده ای دارند عطر هدیه بده. آفاق هم از این توصیه استفاده می کند.
هدایای او بسیار متنوع اند: از جلد چرمی دسته چک و عینک تا صنایع دستی و کتاب، کیف پول ، کیف دستی، عطر و آباژور و ده ها هدیه متنوع دیگر.
فائزه و حسن که عازم حج عمره هستند و عید را در مکه جشن خواهند گرفت، خرمشهری اند. فائزه از عرب های خرمشهر است و می گوید بین ما رسم است و می گویند " مهم این است که یادم کنی، شده بایک پر کاه. "
فائزه می گوید شوهرش خرید هدایا را به او محول می کند و هدایایی را که او در طول سال و به مناسبت های گوناگون دریافت کرده است، جمع می کند و غیر ضروری های آنها را در نوروز هدیه می دهد.
چون اعراب زیاد قهوه و به ویژه قهوه ترک می خورند، یکی از هدایای جالب او هدیه قهوه خوب به اقوام و دوستان است. البته فائزه دوستانی دارد که سال هاست به آنها لباس هدیه می دهد و از آنها کتاب هدیه می گیرد.
مهدی 31 ساله چون بعد از ظهرها در تابلو سازی کار می کند، برای عید تعدادی تابلو از نقش حیوانات و گلها را با وسایل تابلوسازی می سازد و به عزیزانش هدیه می دهد. او نیز می گوید عاشق هدیه دادن و هدیه گرفتن است و این کار را رسم بسیار پسندیده و با معنایی می داند. او معتقد است افراد این طوری احساسات قلبی خود را نسبت به یکدیگر بروز می دهند.
جمعه افغانی است که بدون مجوز در تهران زندگی و کار می کند، او می گوید بخش عمده ای از درآمد چندماه گذشته اش را برای خانواده اش در افغانستان فرستاده است تا آنها هم بتوانند رخت و لباسشان را نو کنند.
او با کت و شلواری که از یکی از فروشگاه های معروف به تاناکورا ( دست دوم فروشی ) خریده خودش را نونوار کرده، او می گوید وقتی برای دیدار خانواده ام به افغانستان می روم برای همسر ایرانی و بچه هایش هدایای کوچکی می برم.
جمعه به یاد ندارد که تا به حال در نوروز و در افغانستان هدیه ای دریافت کرده باشد، ولی فکر می کند از رخ دادن چنین اتفاقی خیلی خوشحال شد.
آذر که روزنامه نگاری میانسال است، معمولا به همه عزیزانش کتاب هدیه می دهد و چیزهای متنوعی هدیه می گیرد.او می گوید دهه های 50 تا 70 به هر کدام از بچه های فامیل و دوستانم سه کتاب کودکان هدیه می دادم، حالا آن بچه ها بزرگ و خودشان صاحب بچه شده اند و نه تنها از خوشحالی خودشان از دریافت آن کتاب ها برای بچه هایشان تعریف می کنند و هنوز هم توقع دریافت هدیه دارند، بلکه بچه های آنها هم توقع دارند در عید حتما سه کتاب از او هدیه بگیرند.
آذر می گوید وقتی بچه بود تابستان ها که به خانه مادر بزرگش در تبریز می رفتند، مادر بزرگ او را به صندوق خانه می برد و از صندوق چوبی، تو مخملی اش سهم او را از مارمالاد و نقل عید به عنوان عیدی به او می داد. او می افزاید فقط خدا می داند مادربزرگ با این کارش چقدر من را خوشحال می کرد.
بچه ها با عیدی هایشان چه می کنند
در رمان ها و برخی داستان کوتاه های ایرانی خوانده ایم که در دهه های ماضی بچه ها با پول عیدی شان به سینما می رفتند یا فریم فیلم ها و آرتیست های مورد علاقه شان را می خریدند. این رسم هنوز از بین نرفته و فقط روزآمد شده است.
یاسمین کلاس اول دبیرستان است و با پول های عیدی اش سی دی و دی وی دی و کتاب می خرد. شاهین که می خواهد نقاش شود پول های عیدی اش را برای خرید کتاب های نقاشی بزرگان و هزینه های روزمره اش نگه می دارد.
دلارام و درسا می گویند هدیه عمه بزرگشان را در عید بیشتر از سایر هدایا دوست دارند، البته تاکید می کنند پول عیدی را هم دوست دارند. مه آنها در عید از یکی از انتشاراتی های بزرگ که قبض های 5 و 10 هزار تومانی کتاب ارائه می دهد، برای آنها قبض خرید کتاب می خرد و آنها قبض ها را تا آغاز تعطیلات تابستان و تعطیلی مدارس نگه می دارند و آن موقع برای خرید کتاب به آن کتابفروشی می روند.
پارسا سال دوم دبیرستان است و با پول های عیدی اش برای خودش تی شرت هایی را که پدر و مادرش حاضر نیستند پای آنها پولی بپردازند، می خرد.
البته در سال نو هستند کسانی هستند که به دلیل وضع ناخوشایند مالی نه عیدی می دهند و نه عیدی می گیرند. و ما می توانیم در سال نو برای آنها از خدا گشایش مالی تقاضا کنیم.
نوروز در راه است و لحظه هدیه دادن و هدیه گرفتن نزدیک می شود. آیا هنوز هم موقع باز کردن بسته هدایا مانند دوران کودکی بی تاب خواهیم شد؟
|
|