پذیرایی از بهار در خانه های تمیز

پذیرایی از بهار در خانه های تمیز

برگزاری جشن نوروز پیش درآمدهایی دارد که بدون انجام آنها، انگار سال و روزگار نو نمی شود. ز جمله مهم ترین این پیش نیازها خانه تکانی آخر سال است که بی انجام آن، انگار برای زنان سال نو نمی شود.


حالا دیگر خانه ها بزرگتر و شلوغ تر از دهه های پیش است و تعداد زیادی از خانم ها هم شاغل هستند و حتی اگر شاغل نباشند به سختی به تنهایی می توانند خانه تکانی کنند و حتما به کمک، به ویژه کمک مردان نیاز دارند.

کارگر و کارفرما

سهیلا نقاش است و خانه ای بزرگ دارد که هر هفته کارگرش آن را تمیز می کند. او برای عید دستکم سه روز به خدمات کارگر مرد و دو روز به یاری کارگر زن نیاز دارد. به کارگر مرد روزی 25 هزار تومان و به کارگر زن روزی 20 هزار تومان دستمزد می دهد.

می گوید کار کارگر مرد سخت تر است او دیوارها را می شوید و کارهای سنگینی مثل جا به جا کردن اثاثیه و برس کشیدن سنگ های کف را انجام می دهد.

می گوید شوهرم کاری به کار خانه ندارد. البته توقع خانه تمیز و غذای حاضر را دارد.

احمد، کرد است و با زن و بچه اش در اتاقی کوچک در محله های قدیمی خیابان دولت زندگی می کند. در خانه ها کار می کند. مزد روزانه اش 22 هزار تومان است. زن و دو بچه دارد.

دلش می خواهد دستمزد شب عیدش روزی 50 هزار تومان باشد و این مبلغی نیست که مشتریان او بتوانند بپردازند، ولی مبلغی است که احمد فکر می کند استحقاقش را دارد.

البته می گوید یک خانمی به او گفته اگر پنج روز از وقتش را به او بدهد 250 هزار تومان به او خواهد پرداخت. اما از ترس از دست دادن مشتری های ثابتش این پیشنهاد را را رد کرده است.

رسیدن عید و خانه تکانی برای افسانه عذابی بزرگ است. شوهر او با آوردن کارگر مخالف است و می گوید اگر تمام سال خانه درست و حسابی تمیز شده باشد، خانه تکانی کار سنگینی نیست.


اما افسانه اصلا اینطور فکر نمی کند. به نظر او کارهایی مثل شستن فرش و موکت را نمی شود بیش از سالی یکبار انجام داد. وضع مالیشان هم اجازه نمی دهد تا آنها را برای شستشو به قالی شویان حرفه ای بسپارند.


افسانه به کمک دختر بزرگش به زحمت توانسته اند فرش ها و موکت ها را در حیاط منزل بشویند، اما حمل و نقل فرش ها برای آویزان کردن، کار آنها نبوده و منتظر کمک توام با غرغر شوهرش شده اند. افسانه معتقد است که خانه تکانی رسمی بسیار خوب است و با خانه تکانی آدم خودش پیش از رسیدن بهار، بهاری می شود.

ناهید در دانشگاه کار می کند و توانسته دو هفته پشت سر هم از بعد از ظهر تا عصر پنجشنبه و جمعه از کمک دو کارگر افغانی آشنا استفاده کند، اما هنوز کارهای ظریفی مانند پاک کردن بوفه ها و ظروف درون آنها باقی مانده است.

او می گوید پا به پای کارگرها، کار کرده است، اما هنوز راضی نیست.

فریده، پرستار بازنشسته ای است که در منزل چند آشنا به دور از چشم پسر دانشجویش کار می کند. یکی از چشم های او نابینا است، اما این نابینایی نتوانسته مانع کار کردن او در منازل کسانی که به قول او دستشان به دهانشان می رسد، بشود.

فریده، از اوایل بهمن خانه تکانی مشتریانش را آغاز کرده است. او زن کاردانی است و به جزئیاتی مانند نحوه برق انداختن ظروف برنجی کاملا آشنا است. مزد روزانه او 17 هزار تومان است و در نوروز مشتریانش به او عیدی های متفاوتی می دهند که البته پول نقد جزیی از آن است. فریده می گوید: با دستمزد کار خانه و حقوقم شهریه دانشگاه پسرم را می دهم.


آنها که کارگر ثابت دارند می دانند که این کارگران در طول سال علاوه بر دستمزد روزانه، مبالغی نیز برای به اصطلاح زدن به زخم هایشان از آنها می گیرند.

احمد بیمه نیست و می گوید پارسال برای عوض کردن خانه، یکی از مشتریانش به او یک میلیون تومان بلاعوض داده و مشتری دیگری نیز هزینه سفر و درمان مادر او را پرداخته است.


کارگران افغان، یاوران خانه تکانی

گل احمد و ستار دایی و خواهرزاده اند. آنها افغان هستند. گل احمد اجازه اقامت دارد و ستار از افغان هایی است که پس از مراجعت اجباری به افغانستان دو باره به طور قاچاق برای کار به ایران آمده است.

گل احمد، سرایدار خانه ای است که ساخت آن سال هاست نیمه تمام مانده و صاحبان آن به رغم قولی که به او داده اند دو سال است حقوق ماهیانه او را نپرداخته اند.

گل احمد به قول خودش مجبور است همه جور کاری را قبول کند تا بتواند خرج زن و بچه اش را تامین کند.

نزدیک عید گل احمد و ستار دوتایی برای انجام خانه تکانی می روند. ستار کار خانه بلد نیست و کار را با جزییات آن برایش توضیح داد.

یکی از مشتریان ثابت آنها مردی است که به خانمش اجازه نمی دهد با آنها روبه رو شود و خودش خانه تکانی را مدیریت می کند.

لیلی، همسر این مرد می گوید تمیز کردن کابینت های آشپزخانه، بوفه ها و ظروف و بقیه کارهای خرده ریزی را که کمتر به چشم می آیند اما بسیار خسته کننده اند را خودش انجام می دهد.

گل احمد و ستار می گویند امسال روزانه بین 10 تا 15 هزارتومان درآمد داشته اند.

تینا در طبقه 14 برجی در الهیه در آپارتمانی 700 متری زندگی می کند و مستخدم ثابت دارد. اما برای خانه تکانی عید یک کارگز مرد نیز می آورد. وظیفه او شستن دیوارها، پاک کردن شیشه ها و سابیدن سنگ های کف آپارتمان، حمام ها و دستشویی ها است.

معصومه که برای تینا کار می کند، می گوید: ماشاءالله خانم در طول سال آنقدر از من کار می کشد که انگار هر روز خانه تکانی داریم.

او در خانه تینا اتاقی برای زندگی دارد و به طور معمول از 6 صبح تا 10 شب کار می کند. 55 سال دارد و دخترهایش را عروس کرده و چون جایی برای زندگی ندارد، کار در خانه تینا را پذیرفته است.

او ماهی 180 هزارتومان حقوق می گیرد و در سال 15 روز مرخصی دارد. از حقوقش راضی است، چون خانم و آقا به اندازه کافی به او می رسند و از همه مهم تر او جایی برای زندگی دارد.

کارگران موسسات خدماتی

موسسات خدماتی وجود دارد که با یک تلفن برای شما کارگر زن یا مرد ( به خواست شما ) برای انجام کارخانه می فرستد و هر روز از حقوق آن کارگران درصدی برای موسسه برمی دارد.

مزد اینگونه کارگران معمولا کمتر از کارگرانی است که خودشان مشتری دارند.

طاهره می گوید دو سال پیش برای صرفه جویی در وقت به یکی از این شرکت ها تلفن کردم و دو کارگر مرد و سه کارگر زن به طور همزمان درخواست کردم تا کارها در یک روز انجام شود.

او می گوید: "چشمتان روز بد نبیند، آنها کار بلد نبودند. نه مواد شوینده و تمیزکننده و کاربرد اختصاصی هرکدام از آنها را می دانستند و نه مثلا می دانستند که بیده چیست. یکی از آنها می خواست دستمال های گردگیری را در بیده بشوید. نشان به این نشان که این کارگرها نه تنها نتوانستند در یک روز کار را تمام کنند، بلکه مجبور شدم یک روز دیگر از خدمات ناشیانه آنها استفاده کنم تا بتوانم کارگر ثابت خودم را که جواب کرده بودم، پیدا و از او دلجویی کنم و خرابکاری ها را تا حدی درست کنم. کارگران شرکتی با وایتکس بوفه های چوبی و دیوارها را پاک کرده بودند و یکی از خانم ها که ظروف مس را در حمام می سابید ، پخش صوت قدیمی و نایابم را که خوب هم کار می کرد، در حمام شست."

این گروه از کارگران که دستمزدشان از کارگران خانگی کمتر است، معمولا از بی ادبی کارفرماهایشان ناراضی اند. این کارفرماها در طول روز به خانه ای که کارگر فرستاده اند تلفن می کنند تا از رضایت مشتری خبر بگیرند و این کارگران باید عصرها پس از پایان کار برای پرداخت سهم صاحب شرکت به محل شرکت بروند.


آنها که کارگر ثابت مرد دارند، می دانند که باید مواظب اشیاء شکستنی و مخصوصا تابلوها و اشیاء قیمتی باشند. خانمی تعریف می کرد دفعه اول کارگر او تابلوی رنگ و روغن اصل را با ترکیبی از آب و وایتکس و پودر لباسشویی شسته بود.

خانه تکانی کاری اجتناب ناپذیر

اما کسان زیادی هستند که در خانه ها یا آپارتمان هایی کوچک زندگی می کنند و کوچکی خانه آنها دلیل نمی شود که خانه تکانی نکنند. منتها به قول قدیمی ها هر که بامش بیش، برفش بیشتر. معمولا آنها خودشان خانه تکانی می کنند.

ریشه سنتی خانه تکانی

کتایون مزدا پور، استاد زبان ها و آیین های باستانی گفته است در آیین های باستانی ایران، به ویژه در دین زرتشتی مردم معتقدند که ارواح نیاکان ما از ده روز مانده به عید برای دیدار به خانه بازماندگانشان می آیند و درست موقع تحویل سال آنها را ترک می کنند. و چون ارواح از بوی تمیزی و بوی خوش و نور سهم می برند، باید ده روز قبل از ضیافت ارواح نیاکان، خانه از پلشتی و کثیفی پاک شده و بوی خوش در فضای آن پراکنده شود.

به احتمال بسیار زیاد تعداد اندکی از مردم از این آیین باستانی خبر دارند، و آنها که بی خبر از این آیین خانه تکانی می کنند، بدون آنکه خودشان بدانند، پاسدار سنتی ایرانی - باستانی هستند.

***mehregan*** - ایران - تهران
خانمی که تمیز و وسواسی باشه .تمیز کردن خونه رو دست کارگر نمیده.چون هرچقدر هم که میگن تمیز کار میکنند.فایده نداره.من چند بار کارگر گرفتم. وقتی اون رفت.خودم مجبور شدم دوباره همه جا رو تمیز کنم
سه‌شنبه 27 اسفند 1387

mona-h - سوئد - استکهلم
واقعا کارگر بدتر همه جا رو کثیف می کنه ادم میتونه یک ماه زودتر شروع کنه خانه من که تمام سال تمیزه من همیشه به خانه میرسم خانه باید همیشه تمیز باشه
سه‌شنبه 27 اسفند 1387

man iraniam1 - هندوستان - بنگلور
یادمه ما یکسال مادرمو مجبورکردیم ازیکی از این شرکتها کارگربیاره . یک خانمی اومد با اسم فتانه خانم . اول از هرچیز تا امد تو مانتو شو دراورد .یک تی شرت قشنگ قرمز استین کوتاه و شلوارجین پوشیده بود (ما اصلا خانواده مذهبی نیستیم ولی خوب برای اولین برخورد یه کم عجیب بود ). روسریش را هم مدل سیزده بدری گره داد پشت گردنشو شروع کرد به گرد گیری و درتمام مدت داشت با موبایلش حرف می زد . مادرم هم هی غرمی زد حالا اگرخودم تمیز کرده بودم تمام شده بود . بعد از یکساعت گفت می خواد بره تو حیات و سیگار بکشه !!!!! ساعت حدود 2 شده بود که مادرم به علت اینکه میزناهارخوری پر از وسایل خونه و ظرف و ظروفهای بیرون اورده کابینتها بود گفت سفره بندازیم رو زمین و نهار بخوریم . سفره پهن شد و ماهم دیدیم درست نیست ما بخوریم و این خانم کارکنه او را هم صدا کردیم . فکرش را بکنید پدرم یک طرف سفره بود و بقیه داشتیم جا باز می کردیم برای خانم که تشریف بردن جفت پدر مبارک ما نشستند که مادرم دیگه طاقت نیاورد و گفت بفرمایید خانم تشریفتونو ببرید . بفرمایید این پولتون و لطفا تشریفتونو ببرید . و بعد هم با ما ها یک دعوای حسابی کرد که چرا گفتید کارگر بیاد خونه . جالب این بود که پدرم می گفت : بنده خدا غذا نخورده رفت !!!!!
سه‌شنبه 27 اسفند 1387

babaktoronto - کانادا - تورنتو
مونا- سوید خواهر نداری با شوهرت باجناق شم؟ (به قول بجه های سایت لول)
سه‌شنبه 27 اسفند 1387

مسلمان ایرانی - استرالیا - سیدنی
***mehregan*** - ایران - تهران دقیقا! عین مامان من!
سه‌شنبه 27 اسفند 1387

بیتا-27-شیراز - ایران - شیراز
کارگر بیشتر مناسب قالی شستن و سبزی پاک کردن و کارهای سنگین خارج از آشپزخانه میخوره . کارهای آشپزخانه رو بهتره که خانوم خونه انجام بده . تنبلی هم حدی داره .
پنج‌شنبه 29 اسفند 1387

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.