یکشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۱۸ می ۲۰۰۸
رضا جاودانی، وکیل کودک نیمهجان
محلهای در پوتومک فالز
خورشید که غروب کرد، در محلهای به نام پوتومک فالز در گوشهای از جهان، یک ایرانیالاصل میانسال از محل کارش به خانه برگشت. از اتومبیل آلبالویی رنگ لکنتهاش پیاده شد و از گذر بین باغچهها عبور کرد تا وارد خانهاش شود. ناگهان از پشت نردههای چوبی باغچه بغلی، سگ سیاه، چشم سفید، درشت هیکل و بد دک و پوز همسایه روی پنجههای پا بلند شد و زوزه کشید. جناب ایرانی الاصل میانسال که تب غربت را همواره پس گردنش احساس میکرد، همان لحظه داشت به یک ساندویچی در بلوار میرداماد یا به دود و دم خاطرهانگیز یک جگرکی در خیابان شریعتی میاندیشید.
زوزهای غیرمترقبه. وحشت و فریاد سهمگین سوژه. دویدن به سمت خانه. همین! لیکن دقایقی بعد، آژیر چرخان و قرمز پلیس را در خیابان میبیند که مأموری از داخل اتومبیل پلیس پیاده شده و زنگ خانه او را میفشارد. یکی از همسایههای روبهرویی، حمله سگ همسایه جنبی را به شما دیده و با ما تماس گرفته. آیا شکایتی ندارید؟ خیر ندارم، طوری نشد. پس شب به خیر. به هر حال ما به ایشان به خاطر بیتوجهی در مراقبت از سگشان تذکر جدی خواهیم داد.
دقایقی بعد، تلفن خانهاش به صدا در آمد. فکر کرد مادرش از یوسف آباد تهران تماس گرفته اما خانمی که پشت خط بود، خود را مشاور روانشناسی فلان مرکز رسمی منطقه معرفی کرد و سؤالات دیگری درباره حادثه و تأثیرات زوزه غیرمترقبه بر روی ذهن و روان ایرانیالاصل میانسال پرسید و در آخر، اطلاعاتی از محل کار او را جویا شد. دقایقی بعد، تلفن خانه باز هم صدا کرد. این بار حتماً از یوسفآباد است. اما نیست. یکی از مدیران ادارهاش است. سلام ... از اتفاقی که برای شما رخ داده بسیار متأسفیم... ما موظفیم به شما 24 ساعت مرخصی با حقوق بدهیم.
محلهای در اُزگُل
خورشید که غروب کرد، در محلهای به نام اُزگُل در گوشهای از جهان، سعید اصغری گزارشگر برنامههای ورزشی از محل کارش به خانه برگشت. او از فاجعهای که برای پسرش رخ داده بیاطلاع بود. شرح ماجرای دلخراش را از سر سطر بعدی دنبال کنید.
روبهروی دبیرستان سماء در ازگل، یک زمین خالی هست. توی این زمین خالی هم چاه بزرگی گویا به عمق 15 متر حفر شده تا نمونهبرداری خاک یا آزمایشاتی از این دست انجام شود. چاه را حفر میکنند و کارشان را انجام میدهند و میروند. ابتدا سگی از همه جا بیخبر، داخل چاه سقوط کرده و در دم جان میدهد. بوی لاشه سگ مرده، همسایهها را به تکاپو میاندازد. آتش نشانی منطقه محبت میکند و ضمن پاکسازی چاه، به شهرداری ناحیه هشدار میدهد که این چاه را پر کنید یا دورش حفاظ بگذارید. شهرداری اما سرش شلوغتر از آن است که اهمیتی به اخطار آتشنشانها بدهد.
امین عسگری یازده ساله داخل چاه سقوط میکند. آتشنشانی مجدداً سر میرسد و پیکر بیهوش و نیمهجان بچه را به بیمارستان منتقل میکند. خبر به شهرداری که میرسد، زیرکانه وارد عمل شده و همان شب، چاه را پر میکنند! غافل از این که سعید اصغری یک چهره رسانهای است و این فاجعه دلخراش را نمیشود مثل همیشه به همین سادگیها درز گرفت. رضا جاودانی شبانه خودش را به بیمارستان میرساند. ساعت دو بامداد، عادل فردوسیپور هم میآید. داود عابدی هم بلافاصله با دوربین شبکه خبر، ابعاد فاجعه را پوشش میدهد. امین در اتاق عمل است. پاها و دندههایش شکستهاند. سر، گونهها، پنجهها و بینی نیز. تا صبح دوبار جراحی میشود و به بیمارستان دیگری منتقل میشود. امین عسگری هنوز در آی سی یو است. پدرش هم پولهای نداشته را مثل ریگ خرج میکند تا بچه بماند. اما ای خواننده عزیز، دریغ از یک تماس از شهرداری که بچهتان که توی چاه بینظمیها و ندانمکاریهای ما سقوط کرده بود، مرد یا زنده ماند؟!
از این محله تا اون محله
از اون محل تا این محل، چقدر تفاوت هست بین ارزش جان انسانها. راستی اگر این فاجعه برای فرزند دلبند و دردانه یکی از معاونین رده میانی و نه حتی رؤسا و مدیران رده بالای شهرداری تهران یا شهرداری آن منطقه رخ میداد، چه میکردند؟ چه واکنشی نشان میدادند؟ چند نفر را بدون محاکمه برکنار میکردند؟ خدا را شکر که سعید اصغری بیکس و کار نبود و بازتاب گسترده این ماجرا، تکانی به برخی ارگانهای مربوطه خواهد داد تا فرزندان بیگناه دیگران در سایر محلات، با مغز توی چاه سقوط نکنند. اصغری نیز شکایت کرده است و جاودانی هم وکالت پرونده را بر عهده گرفته تا داد فرزند بیگناه سعید اصغری را به گوش مسئولین بیتوجهی برساند که چشمهای خود را روی دهانه بازِ چاهی مرگآور، در یک محله مسکونی بستند.
panjere - سو عد - گو تنبر گ |
بعد میگن مگه تو خارج حلوا پخش میکنن رفتین اونجا.من اومدم که بعدش بچه هامو بیارم ولی هنوز نتوستسم.اونم بعد از 5 سال. |
دوشنبه 14 بهمن 1387 |
|
a_bamdad - ایران - تهران |
هراس من باری؛
همه از مردن در سرزمینیست؛
که مزد گورکن
از بهای ازادی ادمی افزون باشد.(ا.بامداد) |
دوشنبه 14 بهمن 1387 |
|
7-aseman - اتریش - وین |
کدوم کارشون درسته که این کارشون درست باشه - اگه بچه های خودشون بود جنگ کشور به کشور راه می انداختند و همه ی بچه ها و جوانها ی مملکت رو به قبرستون میفرستادند - |
دوشنبه 14 بهمن 1387 |
|
بیطرف- بلژیک - بلژیک - آنتورپن |
موضوع اینجاست که هروقت بحث از برابری و ارزش جون انسانها میشه توی کشورهای کافر و بی دین اینها رعایت میشن مثل محله پوتومک فالز که توی مونتگومری أمریکاست . اما تو محله با دین و ایمان ٫ .... جمهوری ضد انسانی که همش به فکر بچه های غزه هست باید همچین اتفاقتی بیافته .آخه یه دولت تا چه حد باید بی شرم باشه ؟؟؟ |
دوشنبه 14 بهمن 1387 |
|
delmorde - سوپد - یوتوبوری |
بفرمایید اگر این فاجعه برای یکی از بزمجه های رژیم منحوس اتفاق می افتاد چه کار می کردند . به همین بی خیالی از کنارش نمی گذشتند. در این مورد که جان یکی از شهروندان معمولی چون بوده. برایشان اهمیتی ندارد. من درحیرتم مردم که می بینند دولتمردان چقدر خائن به ملت هستند. چقدر جان مردم برایشان بی ارزش است چرا به ای جانوران درنده خو رای میهند. بخدا اگر اکثریت پای صندوقها نروند و در خانه بمانند مطوئن باشند هیچ غلطی نمی توانند بکنند مرم دنیا موقع انتابات ایران اکثا گوش بزنگ هستند ببینند اینان که انقدر سنگ مردمی بودن را به سینه میزنند مردم چقدر استقبال می کنند بیایید همگی در خانه انروز بمانیم و نرویم . بخدا هیچ غلطی نمی توانند بکنند. کمی همت می خواهد فقط و فقط ترس بدل راه ندهید که گستاخ نشوند از قدیم گفتند وقتی وارد دیونه خونه میشی نباید از دیونه ها بترسی وگرنه اذیتت می کنند یا به انها بخندی اینا هم ... |
دوشنبه 14 بهمن 1387 |
|
narenji - ایران - تهران |
من واقعا برای آقای سعید اصغری و فرزندشان متاسفم و مطمنا این از بی کفایتی ها ی مسولین شهرداری است ولی داستان اولتان را نمیدانم از کجا پیدا کرده اید . شاید قسمتی از کتاب افسانه های آذربایجان. |
دوشنبه 14 بهمن 1387 |
|
sososp - ایران - تهران |
تاسف-واسش دعا کنید |
دوشنبه 14 بهمن 1387 |
|
abiverdi - لندن - لندن |
متاسفا نه تو کشور بی قانو ن ما از این اتفاقهای دلخراش زیاده..امیدوارم هر چه زودتر اقا امین خوب بشه... |
دوشنبه 14 بهمن 1387 |
|
rezanl - هلند - امستردام |
از خودتون سئول کردید چی باعث شه ایرانی ها حتی تو پاکستان زندگی کنند ولی به ایران بر نگردند ؟ اره خوب گفتی دلیلش اینه که جامعه اسلامی قانونمندی رو نمیشناسه.
حالا دوستان انقلابی با چند تا سوره از اسلام اخوندی دفاع کنند |
دوشنبه 14 بهمن 1387 |
|
mitra.d - المان - هانوفر |
مگر جان انسانها در ان کشور ارزشی دارد. حالا یا با چاه یا بی چاله.حفره بزرگ اخوندها مدتهاست مردم را میبلعد.حالا یا با پارتی یا بی اشنا. |
دوشنبه 14 بهمن 1387 |
|
sarab22 - المان - دوسلدورف |
پس وقتی میگن حکومت پش...ی داریم باورتان شود . |
دوشنبه 14 بهمن 1387 |
|
MA -HASTIM - سوئد - یوتوبری |
ما هستیم.روز پنج شنبه 17 بهمن ماه .ساعت 5 عصر.مقابل نانوایی های سراسر کشور.
|
دوشنبه 14 بهمن 1387 |
|
diba manchester - انگلیس - منچستر |
واقعا متاسف شدیم خدا خودش حفظش کند.ما هم دعا می کنیم |
دوشنبه 14 بهمن 1387 |
|
B 3 Da - آلمان - ا |
حالا اینم چون فرزند یک گزارش گر بوده وآشنای فردوسی پور .و و و صداش دراومد ه . خدا میدونه روزانه چند تا بچه بر اثر سهل انگاری شهرداری و دولت از بین میرن و به گوش هیچ کس نمیرسه ! |
دوشنبه 14 بهمن 1387 |
|
shabnam anti mammad! - استرالیا - سیدنی |
مقایسه اش عالی بود. عین واقعیته. |
سهشنبه 15 بهمن 1387 |
|
dolche - زیمبابوه - تانل |
دوستان. ایراد از خودمونه.کشاورزای یونانی رو دیدید که چطور با تراکتورهاشون اتوبانهای اتن رو برای اعتراض بند اوردن.اتحاد .سر ما هر چی بیاد صدامون در نمیاد.خودمان خواستیم که نسل سوخته باشیم |
سهشنبه 15 بهمن 1387 |
|
shahramareia - ایران - تهران |
این همه سال جنگ توی ایران بود خانواده من 3 تا شهید دادند برای حفظ میهن ولی آیا آقایان سید علی؛ رفسنجانی؛ و.... هم شهید دادند؟ یا فقط حالشو بردند؟ الان هم آقازاده هاشون تو پستهای کلیدی و پر درآمده . و سر قدرت و تقسیم درامدها نشستد؟ دیگه کسی به فکر مردم نیست |
سهشنبه 15 بهمن 1387 |
|