مرموزترین آدم ربایى آمریکا
مرموزترین آدم ربایى آمریکا
چکیده بخش اولاین ماجراى واقعى، مربوط به یکى از معروف ترین آدم ربایى هاى قرن بیستم آمریکاست. پرونده عجیبى که هنوز هم کارشناسان جنایى نمى توانند به طور قاطع درباره اش نظر دهند. ماجرا مربوط به ربوده شدن اسرارآمیز پسربچه یک ساله کلنل «لیندبرگ» جوان در سال ۱۹۳۲ میلادى است. وى پنج سال قبل از ربوده شدن فرزند خردسالش مسیر نیویورک تا پاریس را با یک هواپیماى تک موتوره از فراز اقیانوس اطلس بدون توقف پیمود. به همین خاطر هم در ۲۵ سالگى به شهرتى جهانى دست یافت. مرد جوان، سال ۱۹۲۹ با زنى به نام «آن مارو» ازدواج کرد و یک سال بعد هم آنها صاحب پسرى شدند که به خاطر شهرت فراوان پدرش مى توانست طعمه خوبى براى آدم ربایان باشد. سرانجام یک شب در حالى که همه اعضاى خانه و خدمتکاران سرگرم استراحت و انجام کارهاى خود بودند پسرکوچولو از طریق پنجره اتاقش ربوده شد. چند روز بعد هم آدم رباها با ارسال نامه اى درقبال آزادى گروگانشان ۵۰ هزار دلار خواستند. در حالى که ماجراى این کودک ربایى موجى از ناراحتى و هراس در میان مردم جامعه آمریکا ایجاد کرده بود، حدود یک ماه و نیم بعد جسد نیمه سوخته پسر کوچولو از سوى یک راننده کامیون در چند کیلومترى خانه کلنل پیدا شد.هنوز چند روزى از این کشف غم انگیز نگذشته بود که پلیس سرنخ مهمى به دست آورد. چرا که فردى به نام «برونو ریچارد هاپتمن» درخواست تمدید گواهینامه کرده بود. وى همانى بود که پلیس، مشخصاتش را از روى شماره پلاک ماشینش به دست آورده بود. درخواست تمدید گواهینامه، دستى نوشته شده بود. دستخط آقاى «هاپتمن» هم به طرز مشهود غیرآمریکایى بود. ضمن این که نامه چند غلط املایى اساسى داشت. حال بعد از دو سال و نیم، پلیس مطمئن بود «ژان» را پیدا کرده است. «هاپتمن» غروب روز ۱۹ سپتامبر ۱۹۳۴ دستگیر شد. * متهم که بود «هاپتمن» سال ۱۸۹۹ در آلمان به دنیا آمده بود. او در جنگ جهانى اول به اتفاق دو برادرش جنگیده و دو برادرش را نیز در همان جنگ از دست داده بود. آلمان پس از جنگ جهانى با بحران هاى اقتصادى بسیار فراوانى روبه رو بود. بنابراین «هاپتمن» براى تأمین مخارج زندگى اش به سرقت روى آورده و کم کم یک سارق مسلح شده بود. او در یکى از همین سرقت ها، بازداشت و زندانى شده بود. اما حبس او چندان طولانى نبود. چرا که توانسته بود از زندان فرار کند و با کشتى خود را به آمریکا برساند. او در آمریکا مدتى به کارهاى نجارى اشتغال داشت. تا این که با دخترى به نام «آنا شوفلر» - یک مهاجر آلمانى - ازدواج کرد.«هاپتمن» چهره اى نافذ و اندامى درشت داشت و این ویژگى ها، دقیقاً همان توصیفاتى بود که از «ژان» شده بود.پلیس مبلغ ۱۴هزار دلار از چک پول هاى «لیندبرگ» را در آپارتمان او یافته بود.او با حقوق ماهیانه ۱۰۰ دلار در یک کارگاه نجارى مشغول به کار بود، اما تقریباً همزمان با دریافت پول «لیندبرگ»، کار خود را رها کرده و از آن به بعد هم کار نمى کرد. همسرش نیز در همان زمان، شغل خود را در یک نانوایى ترک کرده و دنبال کار جدید هم نرفته بود.او غیر از حساب بانکى معمولى اش، یک حساب بانکى دیگر نیز داشت که حتى در این باره به همسرش هم چیزى نگفته بود. او هر ماه مقدارى پول به حساب واریز کرده بود. دادستان پرونده نیز در جریان محاکمه گفته بود: «میزان دارایى هاى این آدم از مجموع داراى هاى بنده و قاضى و هیأت منصفه هم بیشتر است. راستى یک نجار چطور مى تواند با حقوق ۱۰۰ دلار در ماه، این همه پول پس انداز کرده باشد. رادیوى ۴۰۰ دلارى و عینک آفتابى ۱۲۵ دلارى بخرد. سفرهاى تفریحى لوکس برود و همسرش را چندین بار به آلمان بفرستد. ظروف خانه اش هم نقره باشد »اما هاپتمن در برابر اتهامات وارده گفت: دوستى به نام «ایسدور فیش» قبل از بازگشتش به آلمان، یک جعبه به او امانت داده بود تا برایش نگهدارى کند. فیش که در تجارت ورشکسته شده بود در آلمان به علت ابتلا به مرض سل مرد. هاپتمن مدعى بعد از مرگ «فیش»، یک بار که به سراغ کمد رفته بود، وسوسه شده و جعبه را باز کرده و با هزاران دلار پول نقد مواجه شده بود. او که از دیدن آن همه پول نقد شوکه شده بود نمى دانست با آن همه پول چه کند و فقط توانسته بود مقدارى از آن پول را خرج خود و همسرش و خرج تعمیرات گاراژاش کند.از سوى دیگر پلیس هم دلایل محکمى براى ارتباط «هاپتمن» با نامه هایى که به لیندبرگ ارسال شده بود داشت. اما صرف نظر از نامه ها آیا واقعاً هاپتمن فرزند کلنل «لیندبرگ» را ربوده و به قتل رسانده بود شاید او فقط قصد شیادى و کلاهبردارى داشته است. اگر او همان آدم رباى تحت تعقیب بوده، آیا در این جنایت تنها بوده یا همدستى هم داشته است «هاپتمن» حتى تحت بازجویى ها و شکنجه هاى زیاد هم اصرار داشت چیزى درباره ربوده شدن فرزند خانواده «لیندبرگ» نمى داند.* پله ۱۶ نردبانمأموران پلیس هنگام جست وجو در خانه «هاپتمن» متوجه شدند یکى از تخته هاى کف اتاق زیرشیروانى از جا درآمده و جایش در کف اتاق خالى است. بلافاصله از «آرتور کوهلر» (متخصص آزمایشگاه پلیس) خواسته شد در محل حاضر شود و نظر کارشناسى خود را بیان کند. وى پس از بررسى اتاق زیرشیروانى، با قاطعیت اعلام کرد که چوب کنده شده از کف اتاق، دقیقاً همان قطعه چوبى است که براى ساختن پله شانزدهم نردبان مورد استفاده قرار گرفته در ربودن پسربچه استفاده شده است و میخ هایى که بر روى پله نردبان دیده مى شد هم دقیقاً با ردیف میخ هاى کف اتاق زیرشیروانى مطابقت داشت. افزون بر این شواهد، پلیس دریافته بود هاپتمن مدتى به صورت پاره وقت در یک کارگاه چوب برى کار مى کرد. کارشناس آزمایشگاه هم اعلام کرده بود که چوب هاى مورد استفاده در ساخت نردبان بایستى از جایى در «برونکس» خریدارى شده باشند. نردبان آدم ربا با میخ هایى هشت سانتى ساخته شده بود که این میخ ها هم محصول یک کارگاه ساخت قطعات فلزى «پیتزبورگ» بود. یک بسته نیمه کاره از این نوع میخ ها هم با همین مشخصات در گاراژ خانه هاپتمن کشف شد.«کوهلر» شکاف ها و شیارهاى موجود در نردبان را با تراشه ها و خرده چوب هاى باقى مانده در دستگاه اره و رنده دستى هاپتمن انطباق داد. هاپتمن از زمان آدم ربایى تا آن زمان تقریباً کار نکرده بود. بنابراین نیازى به تیز کردن اره و رنده خود ندیده بود. به همین دلیل، یافتن براده ها و تراشه هاى چوب روى دستگاه هاپتمن کار سختى نبود. بنابراین همه شواهد حکایت از آن داشت که «هاپتمن» جنایتکار است.* فرجام ماجراهاپتمن روز ۱۳ فوریه ۱۹۳۵ با وجود این که هیچ اعترافى نکرد مجرم شناخته و محکوم به اعدام شد.حکم اعدام وى ۱۹ ماه پس از بازداشتش اجرا شد. اما او تا آخرین لحظه همچنان اصرار بر بى گناهى داشت.هنوز هم بسیارى بر این باورند که تصمیم دادگاه براى اعدام هاپتمن بسیار عجولانه بوده. چه بسا براى سرپوش گذاردن بر بى کفایتى پلیس فدرال در حل پرونده، هاپتمن را قربانى کرده باشند. حقوقدانان نیز دلایل فراوانى بر ناعادلانه بودن جریان رسیدگى به این پرونده ارائه کرده اند. نخست این که پوشش رسانه اى این پرونده آن قدر زیاد بود که فشار فراوانى بر دادگاه وارد مى ساخت تا پرونده را سریع و مطابق خواسته افکار عمومى پیش ببرد. از سوى دیگر آنها معتقد بودند وقتى روزنامه ها شماره سریال پول هاى کذایى را منتشر مى کنند هاپتمن باید بسیار احمق بوده باشد که باز هم از آن پول ها خرج کند و ترسى هم از این کار نداشته باشد!مدافعان هاپتمن در بازخوانى این پرونده به این نتیجه رسیده اند که آدم ربایان اصلى، «ویولت شارپه» (مستخدم متوفاى خانواده لیندبرگ) و «ایسدور فیش» (تاجر ورشکسته و دوست هاپتمن) بوده اند. اما به هر حال نمى توان منکر شواهد محکمه پسندى شد که علیه هاپتمن وجود دارد. «کلنل لیندبرگ» پس از مرگ نخستین فرزندش صاحب پنج فرزند دیگر شد.یک سال پس از برگزارى جلسه دادگاه، «لیندبرگ» به خاطر سفر به آلمان نازى و برقرارى رابطه دوستانه با سران حزب نازى به یکى از منفورترین چهره هاى آمریکا مبدل شد. چند سال بعد هم خانواده لیندبرگ براى همیشه به انگلستان مهاجرت کردند. وى در ماه اوت سال ۱۹۷۴ و همسرش هم فوریه سال ۲۰۰۱ از دنیا رفتند.این در حالى است که پرونده این ماجرا، همچنان یکى از جنجالى ترین پرونده هاى قرن اخیر است. هنوز هم مشخص نیست آیا به راستى «هاپتمن» قاتل بود یا نه ؟