پزشک میانسال به دست پسر جوانش کشته شد

پزشک میانسال به دست پسر جوانش کشته شد

 پسر جوانی پس از آنکه در جریان یک درگیری پدرش را کشت اقدام به خودکشی کرد اما جان سالم به در برد.

این حادثه در اولین چهارشنبه سال 87 رخ داد و مطابق گزارشی که پلیس اصفهان دریافت کرد مشخص شد پسر جوانی به نام حسین خود را از طبقه چهارم ساختمانی به پایین پرت کرده است. بلافاصله ماموران پلیس در محل حاضر شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند. بررسی ها نشان داد به جز حسین پدر 48ساله اش به نام خسرو نیز با ضربات چاقو به شدت مجروح شده و در آپارتمان طبقه چهارم روی زمین افتاده است.با انتقال دو مجروح به بیمارستان اقدامات پزشکان برای نجات خسرو که او نیز پزشک بود بی نتیجه ماند و وی جان باخت. به این ترتیب بازپرس جنایی اصفهان حسین- جوان 21 ساله- را تحت بازجویی قرار داد.وی گفت؛ من و پدرم از مدت ها قبل با هم اختلاف داشتیم. پدرم خواهر و برادرم را بیشتر از من دوست داشت. همیشه با آنها مهربان بود و هرچه می خواستند تهیه می کرد اما هرگز رفتار خوبی با من نداشت.پسر جوان افزود؛ ما همیشه با هم جر و بحث داشتیم اما هر بار کسی میانجی می شد و این مساله پایان می یافت. تا اینکه روز حادثه قرار شد برای سفر نوروزی به مشهد برویم.تقریباً همه وسایل را جمع کرده بودیم. حدود ساعت 10 شب بود که من و پدرم به مشکل برخوردیم. دوباره اختلاف قدیمی سر باز کرد. همه در خانه بودند و من انتظار داشتم باز کسی میانجی شود و همه چیز پایان یابد. اما اینطور نشد. درگیری ما آنقدر شدت پیدا کرد که هیچ وساطتی فایده نداشت.حسین ادامه داد؛ پدرم به من حمله کرد و کتکم زد. این کارش تمام ناراحتی هایی را که از قبل از پدرم داشتم دوباره برایم تازه کرد. زد و خورد بین من و پدرم بالا گرفت. هیچ کنترلی بر رفتارم نداشتم. به آشپزخانه رفتم و چاقویی برداشتم. چندین ضربه به خودم زدم. می خواستم خودم را بکشم. دنیا برایم به آخر رسیده بود. در این میان چندین ضربه هم به پدرم زدم. صورت پدرم غرق در خون شد و روی زمین افتاد.وی ادامه داد؛ وقتی صورت خون آلود پدرم را دیدم آنقدر ناراحت شدم که نتوانستم تحمل کنم و تصمیم گرفتم خودم را از طبقه چهارم ساختمان به پایین پرت کنم. در همان شرایط بحرانی پنجره را باز و خودم را به پایین پرت کردم تا بمیرم اما زنده ماندم و فقط دست و پایم شکست.به گزارش پایگاه خبری عبرت پس از اعترافات جوان پدرکش، وی راهی بازداشتگاه شد و تحقیقات از وی ادامه دارد.

shekamo - نورو - اوسلو
متاسفانه پدران ایرانی با پسران خودشون همیشه سر جنگ دارن شاید از روی دوستی باشه ولی اصلازبون همدیگر را نمیفهمن پدر ها می خوان تمام ارزو وخیال های که خودسون نتونستن بهش دست پیدا کنن را پسرانشون اونها را به دست بیارن
وقتش رسیده که دست از سرشون بر دارین و اینقدر سرکوب و کل کل نکنید
سه‌شنبه 20 فروردین 1387

نوه ی ابلیس - ایران - گرگان
به خدا من و پدر بزرگ بی تقصیریم بیایید این یکی را به حساب اسلام بگذارید.متشگرم ....یک گمراه لر
چهار‌شنبه 21 فروردین 1387

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.