از بنگاه خاله خان باجی تا مراکز مدرن همسریابی/ تحویل همسر در محل!
میگویند شتری است که در خانه همه میخوابد. میگویند دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. بله، بحث ازدواج است!
درباره دیر و زود شدنش، زیاد صحبت شده؛ اینکه سن ازدواج بالا رفته، اغلب جوانها تمایلی به خداحافظی زودهنگام با عالم مجردی ندارند یا اگر هم میخواهند ازدواج کنند، موانع بسیاری پیشپایشان است. مثل بالا بودن توقعات، سنگینی هزینهها و ... همه و همه را بارها شنیدهایم و گاهی بازی خوردهایم و در دور تسلسل بحثهای مربوطه، شرکت کردهایم. بحثهایی که ته ندارند و آخرش برای جمع کردن ماجرا، بیانیههایی مثل این صادر میشود: «ازدواج سنت پسندیدهای است، پس برای تسهیل در آن باید خانمهای جوان سطح توقعاتشان را پایین بیاورند و آقایان در تصمیم خود ثابتقدمتر باشند. زوجهای جوان از برگزاری مراسم پرهزینه بپرهیزند و خانوادهها در تشکیل زندگی آنها را یاری کنند و ...»
ولی در مورد سوخت و سوز قضیه میشود بحثهای تازه و جالبتری راه انداخت که هنوز مثل موارد بالا، کسلکننده نشدهاند؛ خب بعضیها زیادی مشکلپسندند، یا نمیتوانند شخص دلخواهشان را پیدا کنند، یا شخص دلخواهشان را از دست میدهند و مثل خانم هابیشام(آرزوهای بزرگ) تا آخر عمر با خاطره طرف(!) تنها میمانند. خواستگار خوبی برایشان پیدا نمیشود، دختر خوبی سر راه زندگیشان قرار نمیگیرد، یا میگویند اصلا از ازدواج کردن و زندگی زناشویی خوششان نمیآید.
نکته مهم اینکه این دسته آخری، از همه زودتر میروند خانه بخت! اما بقیه چی؟ معلوم است؛ آنقدر تنها میمانند که بوی ترشیشان دنیا را بر میدارد!
عصر جولان تکنولوژی؟
بله، دیگر آن روزها گذشت. در سال 2006 و در قرنی که به عصر ارتباطات ملقب شده، اگر بخواهی هم نمیتوانی تنها بمانی! در جامعه معلق میان سنت و مدرنیته ما، مذهب نقش پررنگی دارد؛ مذهبی که در آن ازدواج به عنوان یک رکن اصلی زندگی مطرح شده و با دلایل بسیار شخص مجرد را یک «انسان کامل» نمیداند.
درست به همین دلیل است که میبینیم خوشبختانه هنوز در مقایسه با اغلب کشورهای همطراز، آمار بهتری در زمینه ثبت ازدواج داریم و الا کدام کشور را سراغ دارید که از ازدواج و زندگی طبیعی مردمش بدش بیاید؟ در اغلب جوامع، جوانها به ازدواج و پایبندی به زندگی مشترک تشویق میشوند اما با کمرنگ شدن نقش دین و عرف در این کشورها، کمتر نتیجهای حاصل میشود.
در ایران ما هم گرچه روز به روز مدرنها بیشتر جای خود را باز کرده و سنتها را پس میزنند، اما به دلایلی که مطرح شد، ازدواج همچنان بحث روز است؛ گیریم که خالهخانباجیها و تحقیقات محلی از در و همسایه، کارکرد سنتی خود را در این ماجرا از دست داده باشند، ولی موسسات نوظهوری در این امر دخیل شدهاند که به شیوههای مدرن، پیوندهایی مدرن را رقم میزنند: بنگاههای همسریابی!
ما مجوز داریم!
«ازدواج آگاهانه حق شماست»؛ شعار قشنگ و جالبی است، اما آیا واقعا یک تشکیلات اداری میتواند برای آدم همسر دلخواه و مناسبی پیدا کند؟
بیایید با هم سری به چند فقره(!) از این موسسات همسریابی بزنیم و ببینیم حرفشان چیست. قضاوت با خودتان. برای پیدا کردن یک موسسه این کاره(!)، کافی است لای یک ضمیمه آگهی روزنامهای پرتیراژ را باز کنید، در بخش «خانواده» یا «آموزش»، حتما دو- سه مورد پیدا میکنید که جملاتی از این دست در کادری کوچک نظرتان را جلب میکنند: «همسر دلخواهتان را از ما بخواهید»!
به یکی از این بنگاهها که در خیابان جمهوری است، تلفن میزنیم:
- الو؟ موسسه فرهنگی خانواده (...)؟
- بله، بفرمایید.
خانمی از آن طرف خط با عجله در مورد شرایط و مدارک لازم برای عضویت توضیح میدهد. پیداست سرشان خیلی شلوغ است: «یک قطعه عکس تمامقد و واضح بیاورید، جدید باشد. 30هزار تومان حق عضویت سالانهتان (!) میشود.»
همین؟ عجب شرایط سختی! مدیر موسسه یک روحانی است که دکتر صدایش میکنند اما خانم منشی نمیداند آقای مدیر چه جور دکترایی دارد: «فکر میکنم مشاوره... برای تعامل!»
گویا روال کار هم اینطوری است: «اطلاعاتتان گرفته میشود، چند روز بعد میآیید برای انتخاب همسر. تعدادی از افراد را به شما پیشنهاد میدهیم و اگر جوابتان مثبت بود، برای شما قرار ملاقات میگذاریم تا همدیگر را ببینید و...»
نرخ مشاوره و هر ملاقات نیز با هم متفاوت است. مدیر موسسه از افراد پیشرو در قضیه همسریابی است که حتی با BBC هم مصاحبه داشته، اما از طرف همکاران به فعالیت سنتی و عدم دقت در معرفی افراد به یکدیگر متهم میشود. مثل اینکه این موسسه تنها موسسه قانونی است که در این زمینه فعالیت می کند و از طرف وزارت کشور مجوز فعالیت دارد.
یک بنگاه دیگر در خیابان انقلاب نزدیک پل چوبی هم به همین ترتیب، با کمی پایین و بالا، درست مشابه بنگاه قبلی عمل میکند. مدیر مونث موسسه حسابی سرش شلوغ است و کاسبهای همسایه، قصههای زیادی برای تعریف کردن دارند؛ قصههایی درباره مراجعان، گردانندگان.
ازدواج به انواع روش ها
«روشهای نوین»، «شیوه علمی»، «کارشناسان برجسته» و ... اینها نمونه عبارتهایی است که بنگاههای همسریابی با استفاده از آنها، سعی در موجه جلوه دادن کار خود و مثلا جدی بودن قضیه دارند.
اما جدا از بعضی روشهای مندرآوردی، اغلب شیوه اصلی کار، یکی است؛ ترتیب دادن ملاقات بین مشتریان مونث و مذکر، یا از آن راحتتر؛ تهیه بانک اطلاعاتی که بر محور عکس داوطلبان تنظیم شده است. ننوشتیم «آلبوم» که به کسی برنخورد، اما اگر شما به یکی از این موسسههای محترم سری بزنید خودتان این قضیه را تصدیق خواهید کرد!
فقط عزب اوغلی ها
یکی از این موسسهها روی تمام در و دیوار دفتر خود را با نوشتههایی از این دست پر کرده: «اگر متاهل هستید، این موسسه از ارائه خدمات به شما معذور است.»
اغلب این بنگاهها سعی دارند ژست حرفه ای به خود بگیرند. بنابراین اصرار دارند به شما تلقین کنند به یک مکان مقدس پا گذاشتهاید و نه خدای نکرده به یک بنگاه دلالی مهر و محبت. ولی با عرض شرمندگی، معمولا این قضیه برعکس است و این ژست هم فقط و فقط برای جلوه دادن فعالیت موسسه و کماثر کردن زهر تعرفه بالای ارائه خدمات است.
ماجرای هزاره سومی ها
موسسه «...» به مشتریان خود سفارش میکند که هر کسی در کوچه و خیابان به آنها شماره تلفن داد، دست طرف را رد نکند. البته نه به آن قصدی که منظور شمارهدهنده است بلکه برای دادن این شماره به موسسه و تماس این دوستان با او؛ فکرش را بکنید: طرف در خانهاش نشسته که تلفن زنگ میزند. بعد که گوشی را بر میدارد، با صدایی مواجه میشود که از او میپرسد: «واقعا میخواهی زن بگیری یا...؟» الان حتی بانکها و شرکتهای بزرگ هم به همین نتیجه رسیدهاند و شعارشان این شده که باید خدماتشان را به منزل مشتریان ببرند. هزاره سوم است دیگر!
صدوبیست درصد تضمینی!
جالبترین ادعا، توسط گردانندگان موسسهای مطرح شده که از بیخ و بن کلاهبردار بودنشان تابلو است: «تعجب نکنید! به جز کنکور، ازدواج هم میتواند تضمینی باشد. بعد از ثبتنام برای استفاده از خدمات ازدواج تضمینی، کارشناسان موسسه برای ازدواج شما بسیج خواهند شد. آنقدر متقاضی ازدواج به شما معرفی میشود که کلافه خواهید شد. به خودتان میگویید: آه خدای من! این همه خواستگار از کجا آمده است؟... اگر شما تا زمان مقرر همسر دلخواه خود را پیدا نکردید، 75 درصد هزینه دریافت شده در زمان ثبت نام به شما مسترد میگردد... هدف ما این است که شما ازدواج موفقی داشته باشید، نه هر ازدواجی.»
چه شود!؟
اسمهای خندهدار
به عناوین بیبدیل به اصطلاح «همایش»هایی که توسط بعضی از این موسسات برگزار میشود توجه کنید: ازدواج موفق، ازدواج در نگاه اول و نگاه اول در ازدواج، چهرهشناسی و روانشناسی خط و امضا، شخصیتشناسی از روی ماه تولد، ازدواج عاشقانه، ازدواج عاقلانه، تاثیر آداب معاشرت در همسریابی موفق، چگونه آشناییمان را به ازدواج ختم کنیم و ...
در سالهای اخیر، کتابهای موسوم به روانشناسی و موفقیت و مدیر یک دقیقهای و پولدار یک ثانیهای (!!) و... بازار وحشتناک داغی در ایران پیدا کردهاست. خوراک نت ورک مارکتینگیها هم همین کتابهاست. اما برای درماندگان راه ازدواج هم عناوین مختلف و متعددی چاپ خورده که بینشان چیزهایی مثل نوشتههای «دبی فورد» با نامهایی مثل: «طلاق معنوی» یا«ازدواج موفق»، «همسریابی آسان» و... کلی هوادار دارند (البته بعد از آثار و عقاید جناب تونی رابینز).
از همه خندهدارتر هم کتابی است حاوی مجموعه اشعار یک کارشناس و موسس بنگاهی این کاره، در رابطه با مسائل ازدواج، با نام «آوای شب»!
آمارهای نوید بخش
چه شما این موسسه ها را راهی به سوی آینده روشن تلقی کنید و چه بخواهید تک تکشان را با حملات انتحاری به هوا بفرستید، میزان مراجعه به این مراکز نشان از این مسئله دارد که عزم قشر جوان و غیر جوان در وصال به یکدیگر هنوز جدی است و اینکه ملت به امر ازدواج بی تفاوت است، توطئه ای از سوی بیگانگان است.
یکی از مدیران موسسات همسریابی که معتقد است کارش خیلی هم درست است، می گوید تنها در سال 1385 و با تبلیغاتی محدود تنها 4500 عضو جدید پذیرفته است و هم اکنون روزانه نزدیک به ده تا پانزده عضو جدید پذیرش می کند.
به هر حال این کار یک ابداع جدید در جامعه است و هنوز ارگان خاصی مامور نظارت بر عملکرد این موسسات نیست. (مثل همه ستادها و مراکزی که در امور ازدواج فعالیت می کنند و ...) اگرچه بسیاری از مردم هنوز این موسسات را یک خطر برای بحث ازدواج تلقی می کنند و با فعالیت آن ها مخالفند. شاید به همین خاطر باشد که اکثر این موسسات با تبلیغات محدود و تقریبا چراغ خاموش حرکت می کنند.
به هر حال بخواهیم یا نخواهیم، این موسسات یک محصول وارداتی است و ممکن است با فرهنگ ما سازگار نباشد، ولی مثل هر محصول وارداتی دیگر می تواند با معیارها و هنجار های جامعه ما منطبق شود و این مهمترین وظیفه کسانی است که در این زمینه دستی بر آتش دارند و در حال فعالیت هستند واین پدیده جدید را به عنوان مدلی سازگار با جامعه دینی ایرانی مطرح کنند. دیدید که باز هم به مساله فرهنگ رسیدیم و فرهنگ سازی؟ حالا پیدا کنید پرتقال فروش را!
skycaptain - کانادا - لندن |
من ایرانی نیستم. من برای سرزمین سیران درنده نیستم. خیالتون راحت .
من ایرانی نیستم چون من اصلا مثل ایرانی ها نگران ۳۰۰ نیستم. چون من نگران عید و سپندمزگان نیستم.
من ایرانی نیستم چون از فیلم اخراجی ها خوشم نمیاد . چون از آتش بس بدم میاد . چون از حامدهاکان ، محسن چاوشی، محسن یگانه و تمام دار و دسته شون بدم میاد. چون عاشق فروغم.. چون عاشق عشقم نه زیبایی. چون به هیکل متناسبی که مثلا یه دختر بخواد از من ببینه و خوشش بیاد اصلا فکر نمی کنم. چون تیپم تیپ خودمه نه کس دیگه.
من ایرانی نیستم . چون عادت نکردم صبحها برم سر کارم و شبها بخوابم. چون عادت به تقلید از نوشته ها ندارم. چون عادت ندارم دخترها رو با یه دوستت دارم خر کنم.
من ایرانی نیستم چون از خط عابر پیاده رد می شم. چون از لاین خودم حرکت می کنم. چون موقع پیچ ، چراغ راهنما می زنم. چون جلوی دخترا وای نمیسم بگم: جیگر کجا میری برسونمت.
من ایرانی نیستم چون اجازه می دم کوچیکتر از خودم باهام راحت حرف بزنه. چون درها رو باز می کنم. چون تا حدودی رک هستم. و برام دختر و پسر فرق نمی کنه.
من ایرانی نیستم . چون عادت ندارم پاچه خواری کنم. چون عادت ندارم توی کامنت های بقیه بخاطر ابراز عقیده شون فحش بنویسم.
من ایرانی نیستم. چون سیگار می کشم. چون روی سه رنگ عصبیت ندارم. چون از ازدواج به سبک ایرانی بدم میاد. چون خوشم نمیاد یه دختری رو که نمی شناسم و دوسش هم ندارم به خاطر اینکه باید باهاش ازدواج کنم باهاش ازدواج کنم. چون دوست ندارم یه دختر بهم دروغ بگه. چون غیبت نمی کنم. چون دروغ نمی گم. چون در اوج توانایی اشک می ریزم.
من ایرانی نیستم چون برای خانوم ها ارزش قائلم. چون نگاه هام تا توی سوراخ مانتوی یه خانوم نمی ره. چون به دولت گیر میدم. چون با آمریکا دشمن خونی نیستم. چون اشتباهات رو از جانب خودمون می بینم. چون الگو نمی گیرم. |
سهشنبه 27 آذر 1386 |
|
گرشاسب - ایران - تهران |
سلام. ایکاش آماری از ازدواجهای صورت گرفته بواسطه این مراکز را هم بدست میاوردید و در صد موفق بودنشان را هم مشخص میکردید.مطمین باشید هرگز به چنین آماری دسترسی پیدا نخواهید کرد چون نتایج آن هم خنده دار و هم فاجعه آمیزاست.فرهنگ شرقی اسلامی ایرانی ما هرگز اجازه نخواهد داد که جوان مجرد ایرانی همسر ایده آل و آینده خود را به این شیوه و از این محل انتخاب کند چرا؟
چون اصولا جوانان مجرد چه پسر و چه دختر به چند گروه و دسته تقسیم میشوند:1ـآنهایی که سرو و رویی یا وضع و حالی ( هم زیبایی ظاهری و هم وضعیت مالی )قابل قبول و خیلی خوبی دارند ودختر یا پسر های فامیل دنبالشان هستند و آنقدر مرید و خاطر خواه دارند که نیازی به این مراکز ندارند.ضمنا فامیل های ایرانی هرگز و تحت هیچ شرایطی از دختر و یا پسری که او را دارای شرایط حسنه میدانند نمیگذرند و تحت هر قیمتی شده آنقدر اصرار و انتظار میکشند که وصلت مورد دلخواه خودشان در فامیل را انجام دهند.2- جوانان خانواده های مذهبی و سنتی دارای اعتقادات خشک مذهبی که تحت هیچ شرایطی تن به رفتن به این مراکز نمیدهند و بر مبنای فاکتورهای خاص خودشان بصورت مدار بسته همسر یابی میکنند.3- پولدارها و متمولین که در اولین فرصت پس از بلوغ تحت شگردهای مختلف یا از جانب دختر یا پسر تور میشوند و میرن دنبال کارشان.چون نه وقتی دارند برن به این مراکز و نه آن را در حد شاءن اجتماعی شان میدانند..
4- مجردان صاحب اندیشه و هویت و مرام که این افراد یقینا همسر خود را یا در دوران تحصیل یا در خلال فعالیتهای اجتماعی خودشان شناسایی و آگاهانه و حساب شده تن به ازدواج میدهند. 5- جوانانی که تحت تاثیر عشقی زودهنگام و یا غیر منتظره ( و اغلب آتشین ) قرار گرفته و به هر وسیله و به هر قیمت عشقشان را به وصال تبدیل میکنند.
خوب بااین اوصاف فقبط میمانند مجردانی که که در 5 کروه فوق قرار نمیگیرند و یا برای تفریح و تفرج یا حس کنجکاوی به این مراکز میروند یا واقعا اینقدر مستاصل.( و به اصطلاح دست و پا چلفتی ) هستند که به این مراکز متوسل میشوند خوب حالا شما خودتان پرتقال فروش را پیدا کنید. |
سهشنبه 27 آذر 1386 |
|
حسن کچل - ایران - زاهدان |
لطفا آدرس و تلفن این بنگاه را بنویسد من میخواهم اشتراک بگیرم |
سهشنبه 27 آذر 1386 |
|
mari goliii - ایران - تهران |
به نظرتون من چی کار کنم؟
دخترم، تحصیلات عالیه دارم جدی تحصیلاتم بالاست، تند و تیزم، خوشگلم، در واقع جذابم، سنمم بین 25 تا 30 هستش، شاغلم کارمند نیستم، وضع مالی پدرم متوسط رو به خوب هستش، شرایط خونوادگی خوب دارم، در کل خیلی شرایط های خوبی دارم...
اما!!! نه پسری داریم توی فامیل، نه مرفه بی درد هستم که بخوام کسی رو تور کنم، نه خیلی سنتی هستم نه ولنگ و وار... در مجموع خیلی مثبتم.
البته که احساساتیم
دست و پا چلفتی هم اصلا اصلا نیستم
چی کار کنم؟
کمکم کنید دوست ندارم این جور جاها برم
پیغامم رو بزارین همه بخونن لطفا واقعا می خوام ببینم باید چی کار کنم؟ اینجا همه جوونن با فکرای باز
خسته ام خسته از خیلی چیزها |
سهشنبه 27 آذر 1386 |
|
r_asadi - ایران - تهران |
skycaptain - کانادا - لندن : شما گفته اید که ایرانی نیستید و برای اثبات اینکه ایرانی نیستید یک سری صفت های ناپسند را که به قول شما ایرانیها انرا انجام می دهند آورده اید . اما این را بدانید نه تنها مردم ایران بلکه اکثر انسانهای این کره خاکی فاقد این صفات زشت می باشند مگر افرادی که این صفات با درصد با لاتر از آنکه آنرا به دیگران نسبت می دهند در وجود خودشان غوطه ور است که در نتیجه آنرا به کسانی نسبت میدهند که از آنها کینه به دل دارند . انسان عزیز با عرض احترام برای شما در مجموع اینجانب بسیار خوشحالم از اینکه ایرانی نیستید . ضمن اینکه در صورت ارسال پیام مجدد مشخص کنید که در کانادا هستید یا لندن ؟ آرزوی سلامتی برای شما دارم . |
سهشنبه 27 آذر 1386 |
|
farideh2007 - سوییس - سنتگالن |
قابل توجه اقای skycaptain
من ایرانی هستم چون عاشق عیدم!عیدی که سال نو ایرانی -تولد طبیعت.
من ایرانی هستم چون همه شاعرهای ایرانی دوست دارم و بهشون افتخار میکنم.من ایرانی هستم وفیلم اتش بس را دوست دارم چون حقیقت زندگی خیلی زن و شوهرها رو نشون میده.من ایرانی هستم عاشق عشق هستم و زیبایی را دوست دارم.تیپ خودمه ولی به خوش تیپ بودنم و زیبا پوشیدنم اهمیت میدهم.من ایرانیم و عادت دارم برای زندگیم کار و تلاش کنم.در زمان تینیجری دوست دارم شیطنت کنم و پسرها را سر کار بگذارم.من ایرانیم اگه قانون محکمی در راهنمایی رانندگی باشه از خط عابر پیاده رد میشوم چون دلم نمیخواهد جریمه شوم .من ایرانیم اگر از کودکی در مدرسه پسرها همبازیم بودند دختر و پسر برایم فرقی ندارد.من ایرانیم نمیتوانم همیشه رک باشم.مشکل برایم درست میشود.من ایرانیم برای همه ارزش قائلم.از دروغ و غیبت بدم می اید ولی بعضی وقتها پیش می اید. ازدواج به سبک ایرانی را دوست دارم و بعد از دوران نامزدی تصمیم خودم را میگیرم.من ایرانیم و با دیدن یک فیلم سوزناک یا یک خبر بیرحمانه اشک می ریزم.من ایرانی هستم و از سیگار کشیدن بدم می اید چون برای سلامتی بد است. |
سهشنبه 27 آذر 1386 |
|
وطنی - هلند - روتردام |
دوست عزیز skycaptain - کانادا - لندن
مطلبت را مطالعه کردم اکثر موارد . مشگل توده مردم است من نمی خواهم اصطلاح عوام و خواص را استفاده کنم اما موافق این هم نیستم که همه چیز با همه همه چیز ادغام شوند مثلا مذهب با خرافات. مثلا فرهنگ و اداب و سنن با تربیت خانوادگی
تربیت اجتماعی ......باید بدانیم هر کدام از اینها باید جداگانه بررسی شوند خوب بلی .هر کدام زوایای خشنی هم همراه دارند که نرم کردن این زاویه ها به عهده خود ما است .یک مثال دیگر . اگر کسی در فامیل خطا کرد.. گناه او را به حساب دیگران نمی نویسیم . اگر بابا بزرگ خطائی کرده باشد نام فامیلی خود و نام بابای خود را که از شناسنام مان حذ ف نمی کنیم من میدانم شما یک ایرانی هستید . یکی از ان خوب هاش هم هستی .فقط یک مقدار عصبانی . شاید دل خسته که موجب عصیان کردنت شدهو ان قابل درک است سعی کن با ادمها ی خوب معاشرت وتماس داشته
باشی ...موفق و تندرست باشی هموطن من |
سهشنبه 27 آذر 1386 |
|
خانم گل - ایران - تهران |
ازدواجهای همینطوری به مشکل بر میخوره . زندگی های چند ساله با یک حرکت از بین میره . حالا اینا اومدن دکون بازار باز کردن که چی بشه ؟
|
سهشنبه 27 آذر 1386 |
|
diana_80632000 - ایران - تهران |
آقای کاپیتان آسمان از کی تا حالا صبح سر کار رفتن و شب خوابیدن فقط مختص ایرانی هاست تو هر جور که دوست داری میتونی زندگی کنی (نه تو) همه آدمها هر جور که دوست دارن میتونن فکر کنن و زندگی کنن. اینها دلیلی بر ایرانی بودن یا نبودن یک آدم نیست. من آدم متعصبی نیستم ولی به ایرانی بودن خودم افتخار میکنم. درست که تو مملکت ما مشکلات زیاده اما این دلیل نمی شه که ما از ایرانی بودن خودمون صرف نظر کنیم. اما تو هم ایرانی هستی چون به زبان شیرین فارسی صحبت میکنی و با زبان سلیس فارسی منکر ایرانی بودن خودت شدی. |
سهشنبه 27 آذر 1386 |
|
alireza.ch - سوییس - نوشاتل |
اسکای کاپیتان:
نوشته ات را خواندم؛ فهمیدم چه گفتی؛ گمنامی بهتر از بدنامی است. ما بدنامیم. حقیقت نگفتی؛ ولی واقعیت را گفتی؛ واقعیت را خوب درک کردی؛ ولی بی پروا بیان کردی. |
سهشنبه 27 آذر 1386 |
|
alishah - ایران - تهران |
خیلی آمار طلاق کمه ! این هم میخواد بشه قوز بالا قوز |
سهشنبه 27 آذر 1386 |
|
Shayaan - المان - کلن |
ماری گلی>چقدر قشنگ نوشتئ قشنگیش به ساده و بی ریا بودن کامنت.تو رو نمیدونم اما اغلب دخترای ایرانی متوقع و با ارزوهاشون زندگی میکنند تا واقعیت.موفق باشی |
سهشنبه 27 آذر 1386 |
|
محمد20 - فرانسه - پاریس |
ماری گلی. قبول دارم که اکثر این موسسات و نیز سایتهای اینترنتی خیلی قابل اعتماد نیستن اما به نظر من هیچ ایرادی نداره که ادم شانسشو امتحان کنه. اینجوری با ادمهای بیشتری در ارتباط خواهی بود. یکی از دوستای من 3 سال پیش روی اینترنت در یک سایت همسریابی با همسر فعلیش اشنا شد و تا اونجا که من میدونم با هم خوبن.نظر گرشاسب رو اصلا قبول ندارم. روی همین اینترنت کلی دختر زیبا و تحصیلکرده هست که دنبال همسر مناسبن. چشمها را باید شست... |
سهشنبه 27 آذر 1386 |
|
ixir - هلند - هلند |
اسکای کاپتن!! من هم گاهی مثل شما فکر می کنم. اما گاهی هم فکر می کنم می توانم یک ایرانی باشم.و جهانی فکر کنم.میدانم دلت چه دردها دارد. و میدانم که انسان را می شناسی. هر کجا باشی آسمان مال توست . انسان بمان.
ماری گلی!! می توانم برایت آرزو کنم. و این کار را می کنم.مطمینم همان طور که شایسته هستی در اطرافت مردان شایسته می یابی. ببین تا دیده شوی. |
چهارشنبه 28 آذر 1386 |
|
وطنی - هلند - روتردام |
اقا alireza.ch - سوییس - نوشاتل
سال ها پیش زمان شاه . یکی از فامیل ها تعریف میکرد روزی از خیابان میگذشته که متوجه میشود عده ای از مردم اطراف یکنفر حلقه زده اند از روی کنجکاوی او نیز جلو میرود ... ما بین جماعت می بین ان یکنفر پدر خود اوست که مست و نیمه هوش روی زمین خوابیده .مردم را پس میزند ومیگوید او پدر من است . او را بغل کرده به خانه میبرد
اصلا هم به این فکر نمکند که این مرد در این شرایط باعث بد نامی او می شود . وقتی نطفه ادم از ان مرد است این که دیگر شرم ندارد....و بدان در هر شرایطی او پدر باقی می ماند وهیچکس پدر نمی شودحال حکایت وطن به مراتب مقدس تر از پدر است . |
چهارشنبه 28 آذر 1386 |
|
پیرمرد - ایران - یزد |
سلام خدمت تمامی هم میهنان در سراسر دنیا .
فکر میکنم حتی حیوانات هم نسبت به خانه شان تعصب دارند. |
چهارشنبه 28 آذر 1386 |
|
گرشاسب - ایران - تهران |
آقای محمد20 سلام چطوری؟ فاکتورهای ازدواج فقط زیبایی و تحصیلکردگی نیست داداش. اگر اینجور بود که حالا باید تو ایران 30-40 میلیون مجرد داشته باشیم!! ضمنا این افرادی که مد نظرشماست ( زیبا و تحصیلکرده ) اگر صاحب اندیشه و مرام و هویت باشند خوب اتوماتیک وار در رده بندی شماره 4 قرار میگیرند. اگر هم نیستند خوب قاعدتا باید تو یکی از این 5 گروه جاشان را پیدا کنند. همچی گفتی نظر گرشاسب را اصلا قبول ندارم که انگاری گرشاسب کفر گفته!!. خدا وکیلی اصلا اصلا؟ هیچیشو قبول نداری؟حتی یک کلمش؟ باشه عزیزم اشکالی نداره فقط یک سوال از حضرتعالی دارم تو خودت فکر میکنی در کدام کته گوری میگنجی؟ اگه با صداقت جوابمو بدی فردا خبر خوبی برا دارم.روز خوش .ایام به کام |
چهارشنبه 28 آذر 1386 |
|
محمد20 - فرانسه - پاریس |
گرشاسب کافر عزیز!!! کاملا قبول دارم که زیبایی و تحصیلات کافی نیست ولی کلا منظورم اینست که دختران مناسبی وجود دارند که به هر دلیل به طرقی که شما شمرده اید هنوز همسر مناسب خود را نیافته اند و دست و پا چلفتی هم نیستند. هر چیز جدیدی محاسن و معایب خود را دارد. میدونم که برای اکثر ایرانیها ازدواج به وسیله اینترنت یا موسسات بی سرانجام و شکست خورده تلقی میشه اما اینترنت یا این موسسات فقط وسیله اشنایی هستن بعدش به طرفین بستگی داره و البته که باید هوشیارانه با این قضیه برخورد کرد. در ضمن این همه دختر مجرد رو که دوروبرت ریخته نگاه کن. طبقه بندیت یکسویه هستش. 2 سال پیش که ایران بودم تو شرکت ما 12 دختر مجرد از 25 تا حدود 40 داشتیم.اکثرشون هم تحصیلکرده و مناسب بودن. حالا اگه برن به این موسسات یعنئ دست و پا چلفتی هستن. شما همیشه رابطه علت و معلولی رو اینجوری کشف میکنید؟؟؟ |
چهارشنبه 28 آذر 1386 |
|
حسن کچل - ایران - زاهدان |
mari goliii - ایران - تهران ما ایرانی ها در دنیای خودمون خیلی راست نمیگوییم
اگر واقعا همینجوری که گفته ای و صداقت نوشتهایی هرگز چنین جاهایی نرو
هر چه بقولی بر پیشانی ادم نوشته شده باشد همونه پس نگران نباشید اگر از خدا کمک بخواهید به اروزیی که دارید میرسید
عکس من که اطرا فم {فامیل واشنایان} خیلی هست ولی منم هنوز کسی که میخواهم پیدا نکردم نه دنبال اینم که خوشگل باشه یا اخر سواد وکلاس و مالی
توقع بیجاه هم ندارم خواسته ام زیاد نیست کسی باشه که بخدا و کتابش و احکامش اعتقاد داشته باشه روراست و با وفا در شادی و غم همرام باشه
نمیدونم شاید بنظر مردم این خیلی هست منم سنم همین حدوداست ولی نتونستم هنوز زن بگیرم نه بخاطر توان مالی ویا که بد غیافه ام ولی تحصیلات
مادر زن پسند ندارم کار ازاد میکنم چون نمیخوام امر نع شوم دوست ندارم اقا بال سر داشته باشم ازاد باشم ارباب خودم نوکر خودم باشم
راستی این دوست عزیز skycaptain - کانادا - لندن تمام خصوصیات ایرانی ها را
کاملا میدونه ولی فرموده که ایرانی نیست خیلی تابع قانون وو هست بنظر من
دبی زندگی میکنه چون اونجا به قانون احترام خاصی میزارند هرگز کسی از چراغ قرمز رد نمیشود حتی اگر پلیسی در اون اطراف نباشد
ولی به چند مورد اشاره کرده که خصلت ایرانین. چون نگاه هام تا توی سوراخ مانتوی یه خانوم نمی ره. چون به دولت گیر میدم. چون با آمریکا دشمن خونی نیستم. چون اشتباهات رو از جانب خودمون می بینم. چون الگو نمی گیرم.
|
چهارشنبه 28 آذر 1386 |
|