پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۶ - ۲۱ ژوئن ۲۰۰۷
مادر شوهرها و مادرزن ها
همه ما این شوخی را شنیدهایم: در پاسخ مردی که میپرسد: مادرزن متوفیام را چه کار کنم؟ به خاک بسپارم، مومیایی کنم یا بسوزانم؟ میگویند: معطل نکن، هر سه کار را بکن. مسلما نباید با عروس یا داماد قطع رابطه کرد. شما حداقل یک وجه مشترک دارید و آن هم آرزوی زندگی خوب برای دختر یا پسرتان است اما با وقایعی که با ورود یک غریبه در خانواده روی میدهد، چطور باید برخورد کنیم؟ در ذیل تجربههایی درباره این خویشاوندان را به همراه راهحلهایی از «ایوگلیکسمن» روانشناس خانواده که در نشریه «سلامت شما» به چاپ رسید را میخوانیم. 1 - روانشناسان خانواده میگویند: «بگذارید فرزندانتان بدانند که شما مثل تور نجات همیشه در دسترس هستید، البته اگر آنها بخواهند» باید بدانید آغوش والدین همواره برای کمک به روی ما باز است. در واقع باید گفت والدین اگر در کارهای روزمره زندگی فرزندانشان دخالت نکنند، بهتر است. 2 - والدین بهتر است زبان خوش داشته باشند، طوری با فرزندانتان صحبت نکنید که آنان نصیحت را به حساب انتقاد بگذارند. باید گفت: زبان خوش، شما را به همه جا میرساند و تا میتوانید از عروس و داماد تعریف کنید. 3 - عروسی میگوید: من والدین شوهرم را به چشم دوست نگاه میکنم، نه پدر و مادر همسرم. در واقع قبل از هرچیز با یکدیگر باید دوست باشید. 4 - عروسی میگوید: هرگاه مادرشوهرم به خانهمان میآید به جای اینکه بیمقدمه وارد شود و کارها را به روش خودش در دست بگیرد، از من میپرسد که چه کمکی میتواند به من کند. آنها در منزل ما به روش ما زندگی میکنند و هرگاه من هم به منزل آنها میروم، سعی میکنم به روش آنها زندگی کنم... 5 – والدین بهتر است منبع تولید انرژی مثبت باشند، به این ترتیب زندگی در کنار آنها بسیار دلپذیر خواهد بود. معمولا فرزندان دوست ندارند از والدین خود بشنوند: «چرا به من کم تلفن میکنی؟» یا «چرا از من تشکر نکردی». به یاد داشته باشید که توقعات بیجا باعث میشود عروس یا داماد احساس گناه کنند. از طرفی پدر و مادرها نباید از اینکه عروس یا دامادشان آنها را «پدر» یا «مادر» خطاب نمیکنند، ناراحت شوند زیرا طبیعی است رابطهای که آنها با والدین خودشان دارند را با آنها ندارند. 6 - انعطاف را در هرحال رعایت کنید. زمانی که فرزندتان از همسرش شکایت میکند، هرگز به سود او موضعگیری نکنید. هرگز به سود او با همسرش دعوا نکنید. آقادامادی میگوید: «مادرزنم بیطرف است و احساسات مرا درک میکند. او به من میگوید که دخترش چه اخلاقی دارد و به من پیشنهاد میکند که چگونه با دخترش رفتار کنم.» 7 - «نانسی گارسیا» 43 ساله، بیست سال پیش پدرش را از دست داد. او در حال نوشتن نامهای به پدرشوهرش، لارنس گارسیاست. در واقع پدرشوهرش پانزده سال است که با او مکاتبه دارد. او این نامه را برای تشکر از اینکه در این مدت به او عشق و توجه پدرانه داشته، مینویسد. او میگوید: «پدرشوهرم مثل پدر خودم به من احترام میگذارد و این برای من ارزش دارد.» 8 - برای خودتان زندگی کنید. فرزندان خود را همه زندگی خود قرار ندهید و توقع نداشته باشید که آنان به همه نیازهای شما پاسخ بدهند. دکتر ریش، روانشناس معروف آمریکایی میگوید: والدینی که هنوز بند ناف فرزندشان را قطع نکردهاند، تیشه به ریشه ازدواج او میزنند. روزی چهارده مرتبه به آنها تلفن نکنید، به جای اینکه انتظار داشته باشید فرزندتان یا از جهت عاطفی یا به صورت عینی از شما مراقبت کنند، زندگی اجتماعی خود را وسعت دهید و برای خود زندگی کنید. 9 - ما نیاز داریم با هم حرف بزنیم. دکتر ویش میگوید: اگر عروس یا دامادتان از شما دوری میکنند، با خود خلوت کنید و از خود بپرسید که چه میکنید که چنین احساسی به وجود میآید. البته بدون اینکه حالت دفاعی به خود بگیرید با فرزندتان صحبت کنید و اگر قانع نشدید به سراغ عروس یا دامادتان بروید. به عبارتی پاسخ آنها را بشنوید و بپذیرید، مودب باشید و فراموش نکنید که شما و عروس یا دامادتان شخص واحدی را دوست دارید؛ کسی که از بهبود روابط شما بسیار خوشحال خواهد شد.
ایرانی - ایران - اصفهان |
این متن برای ایرانیها بود؟ امیدوارم بخوانند و عمل کنند و تاثیری داشته باشه. |
شنبه 12 آبان 1386 |
|
سارا - ایران - تهران |
بعضی خونواده ها تو ایران که فقط بلدند غر بزنند و شکایت کنند بخصوص خانواده شوهر نسبت به عروسشون. بدرد ایران نمی خوره که همه به زندگی هم کار دارند. |
یکشنبه 13 آبان 1386 |
|
نیلوفر - نامشخص - نامشخص |
والا توی ایران جدیداهمه چی زیرسر عروسها س و مار شوهرهای بیچاره جرات هیچگونه اظهار نظر که سهله حتی جرات حرف زدن ندارن.من خودم هم یه عروس هستم ولی این حقیقته |
یکشنبه 13 آبان 1386 |
|
امیر - ایران - تهران |
همه مشکلات خانواده ها از سر جهل است . نادانی را از خود دور کنیدتا ببینید دیگر بندگان خدا را چگونه می بینید. جهل و شیطان درون و برون دو عامل بدبختی انسان هستند که ریشه او را خواهند زد .
|
پنجشنبه 17 آبان 1386 |
|
تارا - ایران - اصفهان |
مادر شوهر من به جای اینکه تو زندگی ام دخالت کنه مدام می شینه از شوهرم که پسرشه بدگویی می کنه و از گذشته و کارهایی که کرده می گه مدام سعی می کنه شوهرم را از چشم من بندازه حتی یه بار بهم گفت که او با یک دختر رابطه داره من که هر کاری می کردم نمی تونستم قبول کنم اما فکرش تمام سیستم بدنم را به هم ریخته به شوهرم که می گم قسم و ایه می خوره که حقیقت نداره نمی دونم چکار کنم حرف کی رو قبول کنم . |
شنبه 19 آبان 1386 |
|
امیر - ایران - تربت حیدریه |
ضمن احترام به همه ُ فکر میکنم اگه یه دیواری وسط زمین بکشن مشکلات مردا حل میشه ُ یا من جملات قشنگ بقیه رو نمی فهم یا خونواده هم استانی های ما مشکل دارن ُ کاش می شد اما نمی شه ........... |
سهشنبه 22 آبان 1386 |
|