داستان خداداد عزیزی و ناصر شفق
داستان خداداد عزیزی و ناصر شفق
شنبه 21 مهر ماه 86: دوربینهای تلویزیونی این تصویر را شکار کردهاند؛ خداداد فریاد میزند: همه دیدند که شفق سیلی زد توی صورتم، شاید خیلیها اعتراف نکنند اما مهدی هاشمینسب میگوید که شفق زد تو صورتم... من حرمت نگه میدارم. چیزی بهش نمیگم... من مارمولکتر از این حرفهام که شما منو سیاه کنید. من به همه میگم او به من سیلی زد، منی که یک قران پول از او نه پارسال و نه امسال گرفتم. همان روز: دوربینهای تلویزیونی روی تصویر ناصر شفق، مدیرعامل ابومسلم زوم کردهاند. او خونسرد به پرسشها، پاسخ میدهد: هیچ اتفاقی نیفتاد، اصلا قصهای نبود، من نمیدانم چرا خداداد آنقدر عصبانی است. دوشنبه 23 مهرماه – برنامه نود – ناصر شفق به عادل فردوسیپور میگوید: من از ورزشگاه خارج شدم که خداداد زنگ زد و گفت بیا داخل رختکن، من نمیخواستم بروم اما اصرارهای او باعث شد به رختکن بروم. در رختکن او بلند و زننده صحبت کرد. من هم فکر کنم صدایم بالا رفت! اصلا خداداد برای چی ناراحت شد... اما به احتمال زیاد خداداد در ابومسلم نخواهد ماند. شنبه 21 مهر ماه - رو به دوربینهای تلویزیونی: تنها کسی که میتوانست اکبر میثاقیان را از ابومسلم براند، نام خداداد بود. من آمدم تا او برود. سال گذشته – اوایل فصل (اکبر میثاقیان: نمیتوانم دلیل استعفای خودم را بگویم اما باید از ابومسلم میرفتم - ناصر شفق: اکبر خودش استعفا داد - خداداد: من نمیدانم چرا میثاقیان رفت، من بیخبرم.) امسال – خداداد: من آمدم تا اکبر برود. یعنی آنها خواستند! خداداد – برنامه نود – 23 مهرماه: آقای فردوسیپور، حالا که فکر میکنم و اطرافیان به من گفتند، متوجه شدم که آقای شفق به من سیلی نزد، تنها دستش را روی شانه یا گردنم گذاشت و مرا آرام کرد. (شاید هم به عقب هل داد) به هر حال ما آقای شفق را قبول داریم. نمیدانم چرا آن روز آنقدر عصبانی بودم... ولی به احتمال زیاد من از ابومسلم میروم! شفق – همان شب: بله، من برای خداداد ارزش بسیاری قائلم و به او احترام میگذارم... من او را دوست دارم تا جایی که قرارداد ما سفید بود. من فکر میکنم در جلسه چهارشنبه عذر خداداد را بخواهیم. *** این نمونهای شاهکار از اتفاقات فوتبال ایران است. ما که نفهمیدیم خداداد سیلی خورد یا نخورد، شفق بلند صحبت کرد یا سیلی زد و عذر اکبر میثاقیان را که خواست؟ کی بود، کی بود، من نبودم، تقصیر آستینم بود، حکایت این روزهای ابومسلم است.