نگاهی به تاریخچه دشمنی با ایالات متحده در دنیا -۴
نگاهی به تاریخچه دشمنی با ایالات متحده در دنیا -۴
صاحب نطران می گویند تا زمانی که بوش و احمدی نژاد در رأس امورند، تمایلی برای حل اختلافات ایران و ایالات متحده وجود نخواهد داشت |
در سلسله مطالب مربوط به بررسی تاریخچه دشمنی دنیا با ایالات متحده آمریکا، تلاش بر این است که هر بار بعد تازه ای از این دشمنی ها ریشه یابی شود.
در آخرین مطلب از سلسله مطالب مربوط به بررسی ابعاد و ریشه های دشمنی با ایالات متحده آمریکا، نگاهی خواهیم داشت به روابط ایران و ایالات متحده.
'شیطان بزرگ' و 'محور شرارت'
از قطع رابطه ایران و آمریکا نزدیک به سه دهه می گذرد و در این مدت تقریباً روزی نبوده که رهبران این دو کشور به دلایل مختلف به هم دشنام نداده یا یکدیگر را تهدید نکرده باشند.
در ایران، هر جمعه شعار "مرگ بر آمریکا" بخش ثابت مراسم نماز جمعه بوده و در آمریکا، جمهوری اسلامی بزرگترین تهدید علیه صلح و امنیت خاورمیانه و حتی اروپا تلقی شده است ولی روابط ایران و آمریکا همیشه خصمانه نبوده و در آغاز، ایرانیها حتی از ورود آمریکا به صحنه سیاسی ایران استقبال کردند.
ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهور ایران، دلیل این استقبال را بیزاری از دخالتهای دائمی روسیه و انگلستان در امور ایران دانسته و معتقد است که به همین دلیل قوام السلطنه، نخست وزیر وقت ایران با آمریکا قرارداد نفت بست ولی باز روسیه و انگلستان مانع اجرای آن شدند.
روابط دو کشور بعد از جنگ جهانی دوم و پل پیروزی خواندن ایران، دوستانه ماند و واقعه ای که ورود مؤثر آمریکا در صحنه سیاسی ایران را تثبیت کرد، اخطار هری ترومن رئیس جمهور آمریکا به اتحاد شوروی برای فراخواندن نیروهای خود از آذربایجان ایران بود.
مازیار بهروز از دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو و نویسنده دو کتاب درباره جریان چپ در ایران، مسئله آذربایجان را نقطه جنگ سرد و آغاز مداخله آمریکا در امور داخلی ایران می داند که پشتیبانی از حکومت شاه را مطمئنترین گزینه برای ایجاد سپر دفاعی در مرزهای جنوبی شوروی تشخیص داد، تحولی که نقطه آغاز رویگردان شدن روشنفکران ایران از آمریکا شد.
در ۲۷ سال گذشته، ایران و آمریکا تماس دو جانبه علنی و رسمی ای برای حل اختلافاتشان نداشته اند و تنها فرصتی هم که در سالهای کلینتون - خاتمی بوجود آمد بدون نتیجه ماند |
مهمترین برنامه آمریکا برای تثبیت حکومت شاه که به "اصل چهار ترومن" معروف شده، شامل کمکهای نظامی هم می شد ولی ابوالحسن بنی صدر می گوید ماهیت این کمکها ناچیز و برخورنده بود، بخصوص پس از آنکه ایران را پل پیروزی هم خوانده بودند.
هفته نامه سیاسی - فکاهی توفیق هم از اصل چهار داستانی ساخت به این مضمون که "ما را پل پیروزی خواندند ولی به ما خر قبرسی و توالت فرنگی پاداش دادند".
بسیاری از مردم ایران، بر این باورند که موضوع غیرقابل گذشت، تغییر موضع واشنگتن در قبال نهضت ملی کردن نفت بود که به کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت مصدق و بازگشت شاه به قدرت منجر شد.
اگرچه چهل سال بعد از آن واقعه، مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه در دولت بیل کلینتون از نقش کشورش در ساقط کردن دولت مصدق پوزش خواست ولی پاتریک کلاوسون، از مؤسسه مطالعات خاورنزدیک در واشنگتن معتقد است که برای آمریکا موضوع حیاتی، حفظ و تقویت حکومتی ضدکمونیست در ایران بود و در مقابل آن، ملی شدن نفت اهمیت چندانی نداشت.
در آن سالها، حزب توده منظمترین تشکیلات سیاسی در ایران بود و به عقیده ابوالحسن بنی صدر که در آن ایام محصل بود و از طرفداران مصدق، چون این حزب طرفدار مسکو هم مخالف ملی شدن نفت بود، ملی گرایان انتظار داشتند که آمریکا از آرمان آنها دفاع کند ولی آمریکا با بریتانیا همراه شد؛ اول حاضر نشد نفت ایران را بخرد و بعد علیه مصدق کودتا کرد.
پس از بازگشت شاه به قدرت، استراتژی آمریکا علیه نفوذ شوروی در منطقه منجربه ایجاد پیمانی دفاعی شد، پیمان سنتو هزاران مستشار نظامی آمریکایی را با خانواده شان به ایران آورد.
به عقیده مازیار بهروز، تماس مستقیم مردم سنتی و مذهبی ایران با شیوه زندگی و فرهنگ آمریکایی، نارضایتی آفرید و بعد امتیازات ویژه ای که حکومت به آنها بخشید، مانند مصونیت از پیگرد قانونی و مزایای فوق العاده مالی به مخالفان شاه امکان داد تا با زنده کردن عباراتی چون "کاپیتالیسیون" و "گرفتن حق توحش" به مردم اخطار دهند که بعد از روسیه و بریتانیا اکنون نوبت آمریکا شده است.
نسل جوان در ایران با وجود اطلاعات کمی که از آمریکا دارد به دلیل ناراضی بودن از حکومت خود به آمریکا دلبستگی پیدا می کند |
با قدرت گرفتن شاه ایران در داخل که به تعطیل کردن احزاب انجامید و صدای منتقدان وفادار را هم خاموش کرد، مخالفت با حضور آمریکا به صورت عملیات مسلحانه گروههای زیرزمینی چپ یا مذهبی درآمد؛ فعالیتهایی که در نهایت هسته اصلی انقلاب سال ۱۳۵۷ شد، ولی جالباینجاست که در طول انقلاب شعارهای ضد آمریکا جای چندانی برای خود باز نکرد.
پاتریک کلاوسون می گوید شعارهای "مرگ بر آمریکا" را خوب به یاد دارد، در آن روزها، ابوالحسن بنی صدر در فرانسه عضو شورای انقلاب بود و مشاور نزدیک آیت الله خمینی، او اکنون می گوید قرار بر این شد که در مبارزات خیابانی پای قدرتهای خارجی به میان آورده نشود و شعارها، آزادی و استقلال بماند.
به گفته او که پس از سقوط پادشاهی، اولین رئیس جمهور ایران شد، این خط مشی در زمانی تغییر کرد که به گوش رهبر انقلاب رسید که هدف آمریکا " نه شاه و نه خمینی است".
اشغال سفارت آمریکا در تهران و ماجرای گروگانگیری و بعد جنگ ایران و عراق، شعارهایی مانند "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" و "مرگ بر آمریکا" را بخش اجباری و جدانشدنی سخنان رهبران جمهوری اسلامی کرد و دیری نگذشت که رهبران آمریکا هم با متهم کردن ایران به حمایت از تروریسم و اعمال تحریم اقتصادی به خصومت بیشتر بین دو کشور دامن زدند و روابط ناموجود بین دو کشور به آنجا کشیده شد که تهران، آمریکا را شیطان بزرگ خواند و واشنگتن، حکومت ایران را عضوی از محور شرارت.
اختلافات بین ایران و آمریکا هم طولانی است و هم متنوع، از مواضع دو کشور در قبال فلسطین و اسرائیل گرفته تا لبنان و فعالیت هسته ای ایران و بالاخره عراق.
اما این ها تا چه حد در نظر مردم دو کشور مطرح است؟
با قدرت گرفتن شاه ایران در داخل که به تعطیل کردن احزاب انجامید و صدای منتقدان وفادار را هم خاموش کرد، مخالفت با حضور آمریکا به صورت عملیات مسلحانه گروههای زیرزمینی چپ یا مذهبی درآمد |
پاتریک کلاوسون، از مؤسسه مطالعات خاورمیانه در واشنگتن معتقد است که نسل جوان در ایران با وجود اطلاعات کمی که از آمریکا دارد به دلیل ناراضی بودن از حکومت خود به آمریکا دلبستگی پیدا می کند.
مازیار بهروز با اشاره به چند نظرسنجی غیررسمی که در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی انجام شد معتقد است که مردم ایران سرسپردگی گذشته را نخواهند پذیرفت ولی در مجموع با عادی شدن روابط با آمریکا موافقند.
در ۲۷ سال گذشته، ایران و آمریکا تماس دوجانبه علنی و رسمی برای حل اختلافاتشان نداشته اند و تنها فرصتی هم که در سالهای کلینتون - خاتمی به وجود آمد بدون نتیجه ماند.
اکنون هم نظر غالب در میان صاحب نظران این است که تا زمانی که جورج بوش و محمود احمدی نژاد در رأس امورند چنین تمایل یا فرصتی به وجود نخواهد آمد.