نگاهی به اوقات فراغت زنان در ایران

کاردستی می کنم تا به مشکلات فکر نکنم

برخورد و نگاه زنان در ایران به موضوع سرگرمی در اوقات فراغتشان متفاوت است. گروهی از آنها سرگرمی را نمی شناسند و درباره اش فکر هم نکرده اند. آنها علت عدم توجه خود به این موضوع را بیشتر مشغله ها و گرفتاری های فراوان زندگی و مشکلات اقتصادی ذکر می کنند.
رفتن به انواع کلاس های هنری در ایران ابزاری برای تفریح زنان تلقی می شود

در میان آنهایی که نوعی سرگرمی را برای اوقات فراغت خود برگزیده اند تنوع فراوانی در انتخابشان وجود دارد.

"الهه مللک زاده"، در ایران روانشناس است و بیشتر مراجعه کنندگانش زنان هستند.

او در رابطه با زنان و انتخاب سرگرمی می گوید: "سرگرمی مطلقا یک علاقه شخصی را دنبال می کند و در برابر آن پولی دریافت نمی شود. در سرگرمی ها می توان توانایی و استعدادهای افراد هم شکوفا بشود. از همه مهمتر که سرگرمی ها به شاد شدن زنان کمک می کند و برای یافتن تعادل روحی آنها خیلی مهم است."

خانم دکتر مللک زاده می گوید در انتخاب سرگرمی مسائل مالی نقش اول را بازی نمی کند: "چون می توان چیزی را انتخاب کرد که هزینه ای نداشته باشد. اما زنان با درآمد کم، فرصت و بیش از آن حوصله پرداختن و یافتن سرگرمی برای خود را ندارند. در کنار همه اینها باید به سخت گیری های خانواده و فشارهای شوهران هم توجه کرد که گاه توجه زنان به خود را گناه کبیره می دانند."

برای تهیه این گزارش، زنان در تهران، در نقاط مختلف شهر درباره این که اوقات فراغت خود را چگونه می گذرانند مورد پرسش قرار گرفتند.

ظهر جمعه در" درکه"، محل تفریحی در شمال تهران، زنان و مردانی که صبح زود به کوه رفته اند باز می گردندند.

به گفته کسانی که در این محل مشغول کسب هستند، حضور ماموران انتظامی برای کنترل پوشش اسلامی باعث شده که از شمار زنانی که سابق بر این روز تعطیل جمعه را در "درکه" می گذراندند، به میزان زیادی کاسته است.

آنهایی هم که آمده اند ازدیدن ماموران انتظامی چهره در هم می کشند و دستی بر روسریشان که پایین تر بیاید.

"ترانه"، ۲۹ سال دارد و به همراه برادرش به کوهنوردی آمده است.

او با لبخند می گوید: "سرگرمی ما همین است که می بینید و حالا هم دارند به دلمان زهرش می کنند. این تنها فرصتی بود که از هوای آلوده تهران چند ساعتی فرار کنیم و در ضمن دوستانمان را هم ببینیم. سرگرمی های دیگر هزینه دارد و همه کس از عهده آنها بر نمی آید. حالا با این وضعی که پیش آمده من ترجیح می دهم در خانه بمانم ."

 سرگرمی ما همین است که می بینید و حالا هم دارند به دلمان زهرش می کنند. این تنها فرصتی بود که از هوای آلوده تهران چند ساعتی فرار کنیم و در ضمن دوستانمان را هم ببینیم. سرگرمی های دیگر هزینه دارد و همه کس از عهده آنها بر نمی آید. حالا با این وضعی که پیش آمده من ترجیح می دهم در خانه بمانم
 
ترانه، 29 ساله

گروهی از زنان ایران در امنیت خانه هایشان کارهای دستی انجام می دهند و هر از گاهی نمایشگاهی برپا می کنند که شوهای خانگی می نامندش .

"سهیلا"، از جمله این زنان است و دیوارهای خانه اش از کارهای دستی اش آراسته شده است: "من با وسایل اضافی مردم کاردستی درست می کنم. هرکس از همسایه ها می خواهد چیزی را دور بریزد اول از من می پرسد که به دردم می خورد یا نه؟ بنابر این کار من هزینه ای ندارد. گاهی وسایل تزئینی می خرم . تا حالا تعداد زیادی گلدان و تابلو و جعبه های تزئینی درست کرده ام و توانسته ام تعدادی زیادی از آنها را بفروشم. برای من مهم این است که به این وسیله سرگرم می شوم، آرامش پیدا می کنم و فرصتی برای فکر کردن به مشکلات زندگی ندارم."

سرگرمی گروهی از زنان دیگر تهیه وسایلی است که درآمد حاصل از فروش آنها در خدمت نیازمندان قرار می گیرد. کارهای تولیدی این زنان بسیار متنوع است، مثل بافتنی، گلدوزی ، گلسازی و ... این کارها در اماکن عمومی و یا خانه ها به فروش می رسد.

در گاراژ خانه ای در غرب تهران تعداد زیادی شیشه های مربا و ترشی و انواع سبزی های سرخ شده چیده شده است. سه زن با خوشرویی از زنان و مردانی که از راه های دور و در ترافیک نفس گیر تهران برای خرید آمده اند استقبال می کنند.

" ملیحه " مسئولیت برگزاری و فروش را به عهد ه دارد: "اینها را زنانی تهیه کرده اند که بعضی از آنها شاغل هم هستند و در اوقات فراغت خود این مواد را آماده می کنند. آدم وقتی در کشوری مثل ایران زندگی می کند که اینقدر بچه فقیر وجود دارد، نمی تواند تنها به خودش فکر کند برای همین شاید برای خیلی ها در ایران سرگرمی آن مفهومی را که در غرب دارد نداشته باشد."

در میدان هفت تیر چند زن با حجاب کامل در فروشگاهی لباس می خرند. از حرفهایشان و چانه زدن با فروشنده و اصرار به اینکه برای امر خیر است، معلوم می شود که در تدارک جهیزیه هستند.

 من بخاطر سلامتیم ورزش می کنم ولی یادتان نرود که در ایران خیلی ها بخاطر چشم و هم چشمی کاری را انجام می دهند. حالا هم ورزش کردن درمیان یک طبقه خاص مد شده است
 
زهره، در تهران

این گروه از زنان بعد از شنیدن پرسش در مورد سرگرمی خود، به هم نگاه می کنند. زن میانسالی که میان آنهاست می پرسد "سرگرمی چیست؟ زنان به اندازه کافی در خانه کار دارند که وقتی برای این چیزها ندارند. اگر فرصتی هم باقی بماند صرف عبادت می شود."

مرد فروشنده که هنوز به قیمت پیشنهادی زنان پاسخ مثبت نداده است، با شتاب می گوید که بهترین سرگرمی برای زنان بزرگ کردن بچه هاست.

زن دیگری همان مبلغ پولی را روی پیشخوان مغازه می گذارد که گفته بود. او می گوید: "اگر دختر دم بختی هم در خانه باشد که تهیه جهیزیه او می شود سرگرمی مادران و امان از گرانی آن."

در میان زنان ایرانی که دغدغه مالی کمتری دارند استفاده از امکانات ورزشی افزایش یافته است.

از ۲۵ زن در یک سالن آرایش در شمال شهر تهران ۸ نفر بطور مرتب در ورزش های دسته جمعی شرکت می کنند.

یکی از آرایشگران معتقد است که آمدن زنان به آرایشگاه هم سرگرمی زنان است.

دررابطه با موضوع سرگرمی، میان زنان حاضر در آرایشگاه بحثی در می گیرد که بیشتر انتقاد است از اینکه وضعیت فعلی و فشارها دل و دماغی برای توجه به موضوع سرگرمی برای زنان در ایران نگذاشته است.

 زنان ایرانی نمی توانند به تنهایی برنامه ای برای خودشان داشته باشند. آنها عادت کرده اند که همراه با خانواده باشند. زنان ایرانی استفاده از اوقات فراغت و یافتن یک سرگرمی را یاد نگرفته اند. سرگرمی برای آنها همیشه در درجه آخر قرار دارد و به راحتی فدای کارهای دیگر می شود
 
عزت، مددکار اجتماعی

"زهره"، از زنانی است که مرتب ورزش می کند: "من بخاطر سلامتیم ورزش می کنم ولی یادتان نرود که در ایران خیلی ها بخاطر چشم و هم چشمی کاری را انجام می دهند. حالا هم ورزش کردن درمیان یک طبقه خاص مد شده است."

در نمایشگاه کتاب تهران، صف بلند بی نظمی در برابر کامیونی که آب می فروشد، تشکیل شده است.

در آنجا فرصتی است که از ۱۰ دختر دانشجویی که دسته جمعی بعد از کلاس درس به نمایشگاه آمده بودند، نظرشان را در مورد سرگرمی شان بپرسم. آنها همگی خواندن کتاب را سرگرمی اصلی خود ذکر کردند.

"فریبا"، دانشجوی رشته جامعه شناسی است و از سانسور کتابها شاکی است که امکان یافتن کتابهای خوب را به آنها نمی دهد.

آنها رفتن به سینما و تئاتر را هم از جمله سرگرمی های خود نام بردند.

"عزت"، مددکار اجتماعی است و تعدادی از زنان را که از افسردگی رنج می برند تشویق کرده است که هقته ای یکبار با او به گردش بروند او می گوید: "زنان ایرانی نمی توانند به تنهایی برنامه ای برای خودشان داشته باشند. آنها عادت کرده اند که همراه با خانواده باشند. زنان ایرانی استفاده از اوقات فراغت و یافتن یک سرگرمی را یاد نگرفته اند. سرگرمی برای آنها همیشه در درجه آخر قرار دارد و به راحتی فدای کارهای دیگر می شود."

آنچه در میان زنان مورد پرسش قرار گرفته جلب نظر می کرد، صرف نظر از نوع سرگرمی آنها، تمایلشان به صرف وقت بیشتر با خانواده هایشان بود و دلتنگی همه از اینکه دشواری های زندگی در ایران این فرصت را به آنها نمی دهد.

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.