هرزهنگاریهای اینترنتی به عنوان یک معضل مهم و مسأله بحث برانگیز مطرح است. متفکران و متخصصان علوم رفتاری با تحقیقات گسترده در این زمینه ، به دنبال تأثیرات روحی – روانی و اجتماعی این پدیده هستند و خواستار وضع محدودیتهای قانونی بیشتر در ارائه مطالب مستهجن میباشند. هرزهنگاری عامل ایجاد بیماریهای جنسی و روانی زیادی همچون آزار کودکان و تجاوز به عنف است. علاوه بر این که اعتیاد به هرزهنگاری، موجب اختلال در روابط صحیح و صمیمیخانوادگی و زندگی زناشویی نیز هست.
این که هرزهنگاری (پورنوگرافی) تأثیرات بسیار مضری بر مصرفکنندگان دارد، به یک مسأله بحث برانگیز – نه تنها برای مردم عادی بلکه حتی برای دانشمندان علوم رفتاری – تبدیل شده است.
دو کمیسیون ملی – گزارش اکثریت کمیسیون ریاست جمهوری (آمریکا) درباره هرزهنگاری و اعمال مستهجن، و اصلاحیه اول قانون اساسی – اعلام کردند که یک قاضی یا هیأت داوری به نمایندگی از جامعه، باید مواردی از هرزهنگاری را تعیین کنند که: - به طور کلی، خواهان یک علاقه شدید (وقیح، هولناک، بیشرمانه یا شهوانی) جنسی هستند. - ارتباط جنسی را به شیوهای آشکار و آزاردهنده توصیف میکنند (به عبارت دیگر، از معیارهای جامعه کنونی فراتر میروند و توصیفاتی از ارضا یا فعالیت جنسی را بیان میکنند). - به طور کلی فاقد ارزش ادبی، هنری، سیاسی و علمیهستند. در عرف عام، هرزهنگاری معمولاً به معنای مطالبی است که از لحاظ جنسی آشکار هستند و عمدتاً به قصد تحریک جنسی ارائه میشوند. کمیسیون هرزهنگاری دادستان کل کاملاً با هرزهنگاری مخالفت کرده است؛ اما برخی مفسران اجتماعی ادعا کردهاند که هرزهنگاری عمدتاً یک نوع سرگرمیاست که میتواند آموزشی و یا برخی اوقات، از لحاظ جنسی تحریککننده باشد، اما ذاتاً بیضرر است.آنها همچنین ادعا میکنند که حداقل هیچ دلیل صحیح علمیبرای ضرر آن وجود ندارد. در مقابل، دیگر مفسران اجتماعی به پیامدهای شدیدتری اعتقاد دارند و موارد اخیر را که توسط رسانهها افشا شدند، مثال میزنند؛ مثل قاتلان جنسی که ادعا کردهاند؛ هرزهنگاری آنها را به این کار واداشته است.
تعریف هرزهنگاری و مطالب مستهجن
برای پی بردن به تأثیرات هرزهنگاری، باید ابتدا آن را تعریف کنیم. کلمه هرزهنگاری یا pornography از کلمات یونانی porno و graphia اخذ شده که به معنای «توصیف فعالیت روسپیها» است. از لحاظ عرف عمومی، هرزهنگاری به معنای مطالبی است که از لحاظ جنسی آشکار هستند و عمدتاً به قصد تحریک جنسی ارائه میشوند.اما کلمه «مطالب مستهجن» یا obscenity یِک اصطلاح حقوقی است که توسط حکم دادگاه عالی ایالات متحده در میلر کالیفرنیا در سال 1973 تعریف شده است. هر مطلبی که دارای سه خصیصه (که در ابتدا به آنها اشاره شد) باشد، مستهجن تلقی میشود و اشاعه آن ممنوع است.بنابراین ممکن است چیزی پورنوگرافیک باشد، اما هنوز مستهجن شناخته نشده است، مثل یک فیلم آشکار جنسی که برای آموزش تمایلات جنسی انسان به دانشجویان پزشکی به کار میرود، یا فیلم یا کتابی که دارای ارزش والای ادبیاتی و هنری است، اما دارای برخی محتواهای آشکار جنسی هم هست. بنابراین، دادگاه عالی ایالات متحده، گونههای وسیعی از موارد جنسی در فیلمها، کتابها و مجلات و دیگر اشکال را برای ارائه به بزرگسالان، مجاز اعلام کرده است. انتشار مطالب مستهجن چه در سطح فدرال و چه در سطح ایالتها، در 40 ایالت آمریکا ممنوع است. در حالی که اجرای قوانین مربوط به مطالب مستهجن در سالهای اخیر خصوصاً در سطح فدرال افزایش یافته است، اما اجرای این قوانین، هنوز هم در بخشهای مختلف آمریکا متفاوت و پراکنده است.این کمبود اجرای قوانین، خصوصاً در سطح ایالتی و محلی، شاید ناشی از دیدگاه بسیاری از مردم و به ویژه برخی مقامات باشد که معتقدند، هرزهنگاری ذاتاً بیضرر است و یا حداقل دلایل کمیدرباره ضرر آن وجود دارد یا اصلاً دلیلی برای مضرات آن وجود ندارد.
تأثیرات بر بزرگسالاناطلاعات موردی پزشکی
در بررسی مطالب مربوط به تأثیرات هرزهنگاری، با گونههای وسیعی از مستنداتی برخورد میکنیم که حاکی از ریسک و احتمال آسیب ناشی از فرو رفتن در انبوه مطالب هرزهنگاری هستند. این اطلاعات، اکثراً از سه منبع به دست میآیند: - اطلاعات تاریخی موارد کلینیکی - مطالعات رشته ای - مطالعات آزمایشگاهی و تجربی اطلاعات تاریخی موردهای کلینیکی، از دفاتر درمانگاهها درباره افراد دارای کارکردهای نامناسب جنسی و همچنین از روحانیون و وکلایی که خدمات مشاورهای به افرادی که دارای مشکلات جنسی هستند ارائه میدهند، جمع آوری شده است. همچنین از مستندات ارائه شده توسط معتادان جنسی که از مراکزی مثل «درمانرفتاری دره طلایی» در مینهسوتا جمعآوری شده، استفاده شده است. به عنوان یک روانشناس بالینی، من طی سالهای مدیدی، تقریباً 300 معتاد جنسی، خلافکار جنسی (آزاردهنده جنسی) و دیگر افرادی را که (96 درصد آنها مردان هستند) دارای بیماریهای جنسی بودهاند، درمان کردهام. این بیماریها شامل فعالیتهای جنسی ناخواسته، آزار کودکان، عورتنمایی، نظربازی، آزارخواهی، بتپرستی (فتیشیسم) (Fetishism) و تجاوز به عنف میشدهاند. به جز چند استثنا، هرزهنگاری یکی از عوامل مهم یا حداقل تأثیرگذار در ایجاد انحرافات یا اعتیاد جنسی آنها بود. بدون توجه به این که هرزهنگاری عامل ایجاد یا تسهیلکننده این بیماریها بوده و بدون توجه به ماهیت انحرافات و اعتیادهای جنسی بیماران، من یک مجموعه عوامل 4 فاکتوره در همه آنها بدون استثنا یافتم که خصوصاً در آنهایی که تازه با هرزهنگاری آشنا شده بودند، صدق میکرد:
1- اعتیاد اولین تغییری که رخ میدهد، اثر اعتیادی است. مصرفکننده هرزهنگاری به آن معتاد میشود. وقتی آنها یک بار از مطالب هرزه استفاده کنند، دوباره به آن رجوع میکنند و این روند، بارها و بارها تکرار میشود. به نظر میرسد که این مطالب،یک محرک قدرتمند جنسی برمیانگیزد که به دنبال آن، آزادسازی شهوت، اغلب توسط استمنا صورت میگیرد. هرزهنگاری، تصویر بسیار قدرتمند و هیجانآلودی ایجاد میکند که دائماً به ذهن فرد خطور میکند و او آنها را در مخیله خود تفصیل میدهد. افراد به هنگام اعتیاد به هرزهنگاری، به تنهایی نمیتوانند از شر آن خلاص شوند و آن را کنار بگذارند. علیرغم این که این اعتیاد، عواقب وخیمیمثل طلاق، از دست دادن خانواده و مواجهه با قانون (در موارد تهاجمات جنسی، آزار یا سوء استفاده از همکاران) را به دنبال دارد.همین طور پی بردم که بسیاری از بیماران من که دارای درجه هوشی بالایی بودند، آسیبپذیرتر بودند، شاید علت آن، قدرت خیال پردازی آنان بود که آنها را بیشتر به اعتیاد نزدیک میساخت. در حالی که هر مردی در این مورد آسیب پذیر است، اما تجربه من نشان میدهد که وکلا، حسابدارها و افراد مرتبط با رسانهها، در برابر این اعتیادات، بیشتر آسیب پذیر هستند. با این وجود، گروهبان باب ناوارو که مدت طولانی بازرس صنعت هرزهنگاری در دپارتمان پلیس لسآنجلس بوده است، میگوید: «قبول داشته باشید یا نداشته باشید، هر چه قدر افراد، باسوادتر باشند، به هرزهنگاریهای بیشتری معتاد میشوند و البته پول بیشتری هم خرج آن میکنند.افراد بسیاری اعتراف کردهاند که اعتیاد افراطی به این مطالب داشتهاند و کل زندگیشان را صرف آن کردهاند؛ ساعتها استمنا کردهاند و همیشه به دنبال موارد وقیحانهتر میگردند. همانند یک معتاد الکلی یا افیونی، آنها همواره به دنبال ارضای بیشتر و مطالب مستهجنتر هستند، اما زمان بیشتری طول میکشد که ارضا شوند و OK را بگویند.»برای غیرمعتادان،فهم طبیعت کاملاً تحریک شدة معتادان جنسی، دشوار است. هنگامیکه «موج» آنها را میگیرد، هیچ چیز نمیتواند آنها را از کار خود باز دارد، چه نگاه کردن به مطالب مستهجن همراه با استمنا باشد، چه عمل جنسی با فاحشهها، و چه تجاوز به کودکان یا یک زن باشد. یک مثال میتواند در توصیف این مسأله کمک ساز باشد: رالف، یک معتاد جنسی است که 12 سال پیش ازدواج کرده و دارای سه بچه است. او در انجام مراسم مذهبی خود فعال بوده و صادقانه به اصول والای اخلاقی پای بند بود. او به «ده فرمان» اعتقاد داشت و با زنا مخالف بود.وقتی که هرزهنگاری به زندگی او وارد شد، منجر به اعمال جنسی او با فاحشهها شد. بعد از هر عمل، او از خدا درخواست مغفرت میکرد و گریه میکرد که این کار را دیگر تکرار نخواهد کرد، اما دوباره مرتکب این عمل میشد.از آنجا که مقدمه هر عمل زناکارانه، استفاده از هرزهنگاری است، ما تصمیم گرفتیم که او را از وابستگی به این مطالب مستهجن رها سازیم. من از او خواستم که برای من یک چک هزار دلاری بنویسد، مبنی بر این که اگر 90 روز از هرزهنگاریها استفاده نکرد، من چک را به او پس بدهم. رالف دوست داشت پولش را از دست ندهد و کاملاً از راهبرد ما پیروی میکرد.او میگفت: «هیچ راهی برای دیدن فیلمها و مجلات کثیف برای من وجود ندارد، چرا که من میدانم با این کار، هزار دلار را از دست خواهم داد.»او تا مدتی به طرز فوق العاده ای در برابر وسوسهها مقاومت کرد، ولی در روز هشتاد و هفتم و در یک سفر تجاری، دوباره به مطالب مستهجن روی آورد و به یک فروشگاه کتاب مراجعه کرد و به مدت 90 دقیقه عنان از کف داد. وقتی که هفته بعد او را دیدم، گریه کنان اعتراف کرد که هزار دلار را از دست داده است.از آنجا که او 87 روز سنجیده عمل کرده بود، من به او یک فرصت دیگر دادم. بنابراین، یک دوره 90 روزه جدی دیگر را آغاز کردیم. ما هر دو معتقد بودیم که اگر او توانسته 87 روز پاک بماند، مطمئناً میتواند 90 روز دیگر هم این کار را انجام دهد، خصوصاً این که، این کار به معنای بازگشت 1000 دلار او بود.این بار او فقط 14 روز دوام آورد. او پول خود را از دست داد و من آن را صرف کارهای خیریه کردم. او شدیداً تعهد داده بود تا اعتیاد خود را ترک کند تا بتواند زندگی خود را حفظ کند و به مبانی مذهبی خود پای بند بماند، اما موضوع این نبود.به عقیده من، اگر او ده هزار دلار هم به من میداد، دوباره خلف وعده میکرد. هنگامیکه موج شهوت آنها را فرا میگیرد، به پیامدها و هزینههای ان بی توجهند. اعتیاد آ نها به طور مجازی بر زندگی آنها حکم میراند.
2- تشدیددومین مرحله، تأثیر تشدیدی است. با گذشت زمان، فرد معتاد نیازمند انواع شدیدتر، آشکارتر، منحرف تر و عجیب و غریب تر مطالب جنسی میشود تا «حال جنسی» خود را افزایش دهد. این فرآیند، یادآور اعتیاد به مواد مخدر است. با گذر زمان، همواره یک نیاز رو به افزایش برای موارد تحریک کننده تر وجود دارد تا همان تأثیر ابتدایی را داشته باشد.
اگر همسران یا دوست دخترهای آنان هم با آنان همراه شوند، آنها نهایتاً رفیق خود را مجبور میسازند تا فعالیتهای عجیب و غریب رو به افزایش جنسی انجام دهند. در بسیاری موارد، این روند منجر به قطع روابط - به هنگامیکه زن از فعالیت بیشتر امتناع میکند - میشود که اغلب نتیجة آن دعوا، جدایی یا طلاق است. ازدواج کردن یا رابطه جنسی داشتن با یک رفیق، مشکل آنها را حل نمیکند. اعتیاد آنها و تشدید این اعتیاد، عمدتاً به علت تخیلات قدرتمند جنسی در اذهان آنان است که توسط هرزهنگاریها کاشته شده است. آنها اغلب این تخیلات جنسی همراه با استمنا را به خود آمیزش جنسی ترجیح میدهند.
این امر تقریباً همیشه، ظرفیت دوست داشتن و ابراز عشق به همسرشان در روابط خصوصی آنها را کاهش میدهد. این تخیل پردازی بسیار قوی است و موجب آزردگی خاطر همسران آنها میشود. محرک جنسی آنها، چیزی غیر از همسرانشان است و همسر آنها به سادگی میتواند این امر را حس کند و در نتیجه، اغلب احساس تنهایی و رانده شدن میکند. من تعدادی زوج مراجعه کننده داشتم که زن گریه کنان میگفت که شوهرش ترجیح میدهد تا به دیدن هرزهنگاریها و استمنا بپردازد، تا این که به او اظهار عشق نماید.
3- حساسیت زداییسومین مرحله ای که رخ میدهد، حساسیت زدایی است. محتویات کتابها، مجلات و فیلمهایی که ذاتاً شوک برانگیز، شکننده تابوها، غیرمشروع، کریه و غیراخلاقی هستند، اما از لحاظ جنسی تحریک کننده اند، به هنگام اعتیاد به هرزهنگاری، قابل قبول و عادی میشوند. آن گاه فعالیتهای جنسی تشریح شده در هرزهنگاریها (بدون توجه به منحرف یا ضداجتماعی بودن آن) مشروع تلقی میشوند. در این مواقع، یک حس رو به رشد «همه این کار را انجام میدهند»، به آنها اجازه میدهد که کارهایی انجام دهند که قبلاً برای آنها غیرمشروع بود و با عقاید اخلاقی و معیارهای شخصی سابق آنها در تضاد است.
4- فعالیت جنسیچهارمین مرحله ای که اتفاق میافتد، افزایش تمایل برای انجام اعمال جنسی ای است که فرد در هرزهنگاریها مشاهده کرده است. این اعمال عبارتند از: بی قید و بندی جنسی، عورت نمایی، شرکت در رفتارهای جنسی گروهی، نظربازی، حضور دائمیدر روسپی خانهها، انجام اعمال جنسی با کودکان، تجاوز به عنف و آسیب وارد آوردن به خود یا طرف مقابل به هنگام عمل جنسی.این رفتار دائماً در آنها رشد میکند و به یک اعتیاد جنسی میانجامد، به طوری که آنها خود را محصور در آن میبینند و دیگر قادر نیستند آن را تغییر دهند یا با آن مقابله کنند. به علاوه، عواقب منفی این اعتیاد در زندگی آنها بسیار بدتر است.بسیاری از تأثیرات منفی استفاده از هرزهنگاری، توسط روان درمانگرها، پزشکها، مشاوران، وکلا و کشیشها ارائه شده است. در این بخش، ما به سراغ افرادی میرویم که دچار این اعتیاد شده اند:
معاون شهردار دستگیر شد: معاون 46 ساله شهردار لس آنجلس، چند سال پیش در یک تئاتر مستهجن در غرب لس آنجلس حضور یافته بود. او به هنگام تماشای صحنههای مستهجن، آن قدر تحریک شده بود که شروع کرد به تهاجم جنسی به فردی که در کنارش نشسته بود. از قضا، آن مرد یک افسر مخفی نظامیاز کار درآمد. معاون شهردار بازداشت شد و در دادگاه مجرم شناخته شد. این فرد انگشت نما، اداره اش را شرمگینانه و تحقیرآمیز ترک کرد و شغلش را به افتضاح کشاند.
تهدید زندگی زناشویی: یک مرد 36 ساله متأهل، درس خوانده، یک کارشناس و از لحاظ مالی بسیار موفق، به هرزهنگاری اعتیاد پیدا کرده بود و دائماً استمنا میکرد و در عشرتکدهها حضور مییافت. او ازدواج فوق العاده ای داشت؛ دارای چهار فرزند بود و در انجام مراسم مذهبی بسیار فعال بود و مسئولیت مهمیهم به عهده گرفته بود.او درحالی که از انجام این اعمال غیرمشروع خود احساس گناه میکرد و میدانست که این اعمال، مخالف مذهب، اخلاق و ارزشهای شخصی او است و میتواند تأثیر بالقوه مخربی بر زندگی او داشته باشد، اما معتادانه به این کار ادامه میداد؛ در حالی که در حالت عقلانی، او خواهان انجام این کارها نبود. دست او هنگامیرو شد که او همسرش را دچار بیماری مقاربتی کرد. این امر عواقب وخیمیدر زندگی زناشویی او به دنبال داشت.
زنای با محارم: یک مرد مجرد 30 ساله مذهبی و معتقد، سابقه اعتیاد به هرزهنگاری داشت. او خیلی خجالتی بود و خجالت میکشید تا از زنان بزرگسال بخواهد با او دوست شوند. به همین دلیل، روابط صمیمانه ای با برادرزادههای 4 و 7 ساله و دوستان آنها برقرار کرد که به هتک حرمت مکرر آنها توسط او منتهی شد. او از هرزهنگاریهایی که مشاهده کرده بود، الگو گرفته و شهوت جنسی خود را بر سر این کودکان خالی میکرد.به دلیل احساس گناه او از انجام این کار، سرانجام مورد کمک حرفه ای قرار گرفت. با این حال، طبق قوانین ایالتی، او مجبور شد که به مقامات ایالت، موارد سوء استفاده جنسی خود از این کودکان را بیان کند. به دلیل رفتار همکاری کننده او و با توجه به این که او خود خواهان درمان بود، مشمول آزادی مشروط شد و روان درمانی بلندمدت بر روی او صورت گرفت و اکنون زندگی طبیعی خود را میگذراند.
متجاوز جنسی سریالی: رئیس شرکتی در فونیکس – تاکسون و رئیس کمیته کلیسای آن شهر که به کودکان آسیب دیده کمک میکرد، از من خواست تا به او درباره فرد متجاوز جنسی ای که با خشونت و با تهدید تفنگ و چاقو به تعدادی زن تجاوز کرده بود، مشاوره بدهم. در بررسی پیش زمینه او، من دیدم که او دارای سابقه نمونه و کودکی بدون دردسری بوده است. او همچنین دانشجوی نمونه ای در دبیرستان و دانشگاه بوده است. همسر، کودکان، کسب و کار و فعالیتهای مذهبی او کوچک ترین نشانه ای از زندگی پشت پرده یا جنبه تاریکی نداشتند.تنها نکته منفی مهم در زندگی او، اعتیاد او به هرزهنگاری از دوران نوجوانی بود که از دیگران مخفی نگه داشته شده بود. این اعتیاد با گذشت چندین سال، تدریجاً شدت یافته بود، به طوری که نهایتاً به گذراندن ساعتها و متحمل شدن هزینههای فراوان برای دیدن فیلمهای مستهجن و استمنا با آنها، منجر شده بود. اولین تجاوز به عنف او هنگامیرخ داد که زنی را دیدکه شبیه شخصیت اصلی فیلم مستهجنی بود که روز قبل دیده بود. واقعیت و تخیل آن قدر برای او مبهم شده بود که تخیلات جنسی بیمارگونه خودرا اجرا میکرد.
شایع ترین پیامدها: به هر حال در تجربه بالینی من، مهم ترین پیامد اعتیاد به هرزهنگاری، احتمال ارتکاب یک جرم جنسی سنگین نیست (اگرچه این عمل اتفاق افتاده و میافتد)، بلکه اختلال در روابط صمیمانه خانوادگی و زندگی زناشویی است. در این جا است که دردناک ترین ضایعات و آسیبها رخ میدهند. در این جا است که این عمل، به نابودی عشق سالم و روابط جنسی با همسران میانجامد. اگر شخصی سؤال کند که آیا هرزهنگاری موجب هرگونه جرم جنسی است، بدون هیچ ابهامی باید پاسخ داد، بله، اما این فقط ظاهر قضیه است.در برخی بیماران، من با تقریباً یک اعتیاد آنی مواجه شدم، در حالی که در دیگران، تقریباً 10-5 سال عرضه نامنظم هرزهنگاری موجب اعتیاد شده بود. اما همانند یک سرطان پنهان، این اعتیاد هیچ گاه محو نمیشود، مگر این که از طریق مداخلات روان درمانی، در پی معالجه آن برآییم.
تأثیر هرزهنگاری بر توسعه بیماری روانی - جنسی
به این نکته باید توجه داشت که اطلاعاتی که درباره این مسائل در این جا آورده شده است، توسط روان درمانگرهایی ارائه شده که نشانههای توسعه مسدود را در رشد بیماری روانی - جنسی استفاده کنندگان هرزهنگاری که تحت درمان آنها بوده اند، دیده اند.یک نمونه از این روان درمانگرها دکترهارولد ووث است که استاد دانشکده کارل منینگر (مدرسه روان پزشکی در توپکا) کانزاس میباشد. دکتر ووث دریافت که هرزهنگاری همان طور که موجب اعمال جنسی انحرافی، فساد جنسی، اعمال جنسی خشونت آمیز، کوتاه مدت و بی فایده میشود، بیانگر رشد انسانی ناکامل و غیرطبیعی است. همان طور که دکتر ووث میگوید، افراد بالغ و سالم این گونه رفتار نمیکنند.با این حال، او تأکید میکند که میلیون ها نفر هستند که به ظاهر سالم به نظر میآیند، اما دارای بیماریهای مخفی هستند که در نتیجه توسعه و رشد غیرطبیعی به وجود آمده اند و این افراد از طریق نابهنجاریهای جنسی، آنها را آشکار میسازند. بنابراین، دیدن هرزهنگاری که اکثر آنها رفتارهای نابهنجار را به تصویر میکشد، موجب فعال شدن عقدههای روانی و عدم رشد جنسی میشود که در میلیونها نفر وجود دارد.او این افراد را معتادان به هرزهنگاری میداند که در پی توسعه آن با دیدن هرزهنگاریهای بیشتر هستند. این محرک هرزهنگاری، رفتار تهاجمیرا ترویج میدهد و از رفتار بالغانه میکاهد. دکتر ووث چنین مسأله ای را خصوصاً برای جوانانی که در آستانه ورود به یک زندگی فعال جنسی هستند، مضر میداند. برای آنها این روندهای حساس باید به سمت رشد و بلوغ بیشتر هدایت شوند، نه به صورت قهقرایی به سمت اعمال جنسی بی ارزش و نابهنجاریهای کوتاه مدت. دکتر ووث تأکید میکند: «هم جامعه و هم افراد، مانند یکدیگر، هنگامیکه ما این رفتار نامشروع را مشروع سازیم، آسیب خواهند دید.» دکتر ووث همچنین میگوید که برخی مردان، بعد از دیدن اعمال غلو شده جنسی در فیلمهای مستهجن، از زنان خود ارضا نمیشوند و آنها را ناکافی میدانند (و برعکس). او پیشنهاد میکند که جامعه باید خودش از خودش محافظت کند یعنی این که خود را از عناصر موجود در جامعه که به آن آسیب وارد میکنند، خلاص کند.دکتر ووث هرزهنگاری را باعث ایجاد تمایل جنسی به بدترین نحو آن میداند، و از آنجا که تمایل جنسی در دوران بلوغ برای علقههای ناهمجنس خواهی و زندگی خانوادگی ضروری هستند، او معتقد است که گامهایی باید برداشته شود تا به وضوح، هویت هرزهنگاری، ناسالم تشخیص داده شده و مخاطرات استفاده از آن گوشزد شوند.
شرطی سازی نابهنجاری
اطلاعات دیگری از آزمایشگاههای شرطی سازی محققانی همچون دکتر استنلی راچمن، جمع آوری شده است. دکتر راچمن در تحقیقات خود نشان داده است که استفاده فراوان از تصاویر شهوت برانگیز، موجب ایجاد نابهنجاریهای جنسی در مردان بزرگسال در یک محیط آزمایشگاهی میشود. او فی الواقع قادر بود تا در دو آزمایش کاملاً مجزا، 100 درصد سوژه های مرد خود را نسبت به انحرافات جنسی شرطی کند.
به علاوه، مطالعه آر.ال.مک گویر، نویسنده مقاله «یک فرضیه: انحرافات جنسی به هنگام شرطی ساز رفتار»، نشان میدهد که در معرض تجربههای خاص جنسی قرار گرفتن (که میتواند شامل مشاهده هرزهنگاری هم باشد) و سپس با تصور آن در ذهن، استمنا کردن، برخی اوقات میتواند به انجام فعالیتهای نابهنجار جنسی منجر شود.نوشتههای فراوان در زمینه روان درمانی انحرافات جنسی، بیان میکند که تشخیص موقعیت جنسی آنها، برخی اوقات با استفاده از فیلمهای قبیح جنسی به عنوان ابزار درمان، میتواند تغییر کند (دوباره شرطی سازی شود).اگر این اطلاعات صحیح باشند، آن گاه باید این امکان را هم در نظر گرفت که مشاهده عامدانه یا تصادفی هرزهنگاری یا تجربههای جنسی منحرف در زندگی واقعی نیز میتوانند تسهیل کننده شرطی سازی افراد نسبت به انحرافات جنسی باشند.
پاتریک کارنس، روان شناسی که اکنون برجسته ترین محقق آمریکایی در زمینه اعتیاد جنسی به شمار میرود، مجموعه ای از کتابهای تحقیقی و اطلاعاتی منتشر کرده است که مسأله رفتار نابهنجار و غیرقابل کنترل جنسی را به آگاهی عموم رسانده است. او در آخرین مقاله خود، مجموعه ای از عواقب قانونی زناشویی و خطرات چنین اعتیاداتی را به طور مستند ارائه کرده است.او دریافته بود که از میان 932 معتاد جنسی که آنها را مورد مطالعه قرار داده، 90 درصد مردان و 77 درصد زنان، هرزهنگاری را عامل اصلی اعتیاد خود میدانستند. او همچنین فهمیده بود که دو عامل ابتدایی رفتارهای اعتیاد جنسی، سوء استفاده جنسی در دوران کودکی و دیدن دائمیهرزهنگاریها به همراه استمنا هستند.جالب آنکه، دکتر کارنس دریافته بود که بسیاری از روان پزشکها، روان درمانگرها و مددکاران اجتماعی، از اعتیادات جنسی و ابراز نادرست رفتار جنسی رنج میبرند. وی میگوید: یکی از یافتههای نظرسنجی ما نشان میدهد که زنان معتادی که درخواست کمک میکنند، اغلب توسط روان درمانگرهای خود مورد سوء استفاده قرار میگیرند.همچنین نرخ بیمههای طبابت اشتباه روان درمانگرها، طی سالهای اخیر شدیداً افزایش پیدا کرده است که علت آن تا حدی به خاطر دعواهای حقوقی درباره سوء استفاده جنسی آنها از همکاران یا بیماران خود میباشد. این تحقیق همچنین میگوید که رفتار نابهنجار جنسی، حتی برای کارورزان نهاد روان شناسی هم مشکل بزرگی است.کلیه انحرافات جنسی، ظاهراً رفتارهای آموخته شده هستند بهترین مستندات میگویند که اکثر یا همه انحرافات جنسی، رفتارهای آموخته شده ای هستند که معمولاً از طریق شرطی سازیهای ناخواسته یا اتفاقی حاصل شده اند. تا کنون هیچ دلیل قانع کننده ای درباره انتقال ارثی الگوهای رفتار جنسی بیمارگونه، همانند تجاوز جنسی، زنای با محارم، میل جنسی به کودکان، عورت نمایی و بی بند و باری جنسی، ارائه نشده است.همان طور که مک گویر تشریح کرده است، هنگامیکه مردی دائماً همراه با تخیلات واضح جنسی استمنا کند و آن را راه منحصر به فرد خروج شهوت خود قرار دهد، این تجربههای لذت بخش منجر به تخیلات منحرف (زنا، تجاوز به کودکان، آسیب وارد آوردن به طرف مقابل به هنگام عمل جنسی و...) و افزایش ارزش شهوت در نزد او میشود. اوج لذت جنسی که پس از آن تجربه میشود، باعث تقویت تعقیب تخیل پردازی یا عمل همراه با آن میشود.مک گویر اشاره میکند که هرگونه انحراف جنسی که بدین طریق حاصل شود، میتواند شامل چندین انحراف نامربوط در یک فرد باشد و حتی با احساس شدید گناه هم محو نخواهد شد. در مقاله او، بسیاری از موارد تاریخی برای تبیین این شرطی سازی آورده شده است.دیگر مطالعات مرتبط انجام شده توسط آقایان ایوانز و جکسون، از فرضیه مک گویر پشتیبانی میکنند. آنها دریافته اند که خیال پردازی نابهنجار و استمنا، تأثیر بسیار شدیدی بر عادی شدن انحراف جنسی دارد.
شیوههای رایج بیماریهای خودکرده جنسی
من عمدتاً در درمان بیماران مرد مبتلا به پارافیلیاس (آسیب شناسی جنسی)، به این نتیجه رسیده ام که اکثر مردان در برابر تأثیرات شرطی سازی استمنا به هرزهنگاری آسیب پذیر هستند و دچار بیماریهای جنسی میشوند؛ زیرا همه ما بجز استثناهای کمی، در برابر قوانین یادگیری قرار داریم. در تجربه من به عنوان یک روان درمانگر جنسی، هر فردی که مرتباً با دیدن هرزهنگاریها استمنا میکند، در خطر تبدیل شدن به یک معتاد جنسی و شرطی کردن خود به داشتن انحراف جنسی یا اختلال ایجاد کردن در روابط متعهدانه با همسر خود قرار دارد. یک اثر جنبی همیشگی، کاهش شدید ظرفیت دوست داشتن است. به عبارت دیگر، هرزهنگاری منجر به گسست آشکار عمل جنسی از دوست داشتن، عاطفه، توجه و دیگر احساسات طبیعی سالم و ویژگیهایی که به روابط زناشویی کمک میکنند، میشود. جنبه جنسی این افراد، عاری از ویژگیهای انسانی میشود.بسیاری از آنها یک «حالت من غریبه» (جنبه تاریک) را توسعه میدهند که محور آن، شهوت جامعه ستیز و عاری از اکثر ارزشها است و سرانجام، لذتی که از استمنا کردن به همراه مشاهده هرزهنگاری حاصل میشود، از روابط زندگی واقعی مهم تر میشود. مربیان بهداشت، عموماً این گونه فکر میکنند که استمنا عواقب کم اهمیتی دارد و فقط تنش جنسی را کاهش میدهد.جدا از معیارهای اخلاقی، این گفته شاید صحیح باشد؛ اما یک استثنا وجود دارد و آن این است که استمنای مداوم با تصویرپردازی هرزهنگاریها (چه به صورت یاد آوردن در ذهن و چه به صورت محرک آشکار هرزهنگاری)، موجب مخاطراتی از طریق شرطی سازی در ابتلا به اعتیادهای جنسی و یا آسیبهای جنسی دیگر میشود.در این مورد، هیچ فرقی نمیکند که فرد، یک پزشک مشهور باشد یا یک وکیل، کشیش، قهرمان، مدیر یک شرکت، رئیس دانشکده، کارگر غیرماهر و یا یک پسربچه 15 ساله؛ همه آنها میتوانند نسبت به نابهنجاری جنسی شرطی شوند.روند شرطی سازی استمنا غیرقابل اجتناب است و به طور خودانگیخته از بین نمیرود. رشد این بیماری ممکن است آهسته باشد و تقریباً همیشه از دید پنهان بماند. این بیماری معمولاً بخش محرمانه زندگی یک مرد است و همانند سرطان به رشد و گسترش خود ادامه میدهد.این بیماری به ندرت، خود به خود متوقف میشود و درمان آن بسیار دشوار است. تکذیب این بیماری از طرف مرد معتاد و امتناع او از برخورد با این مشکل، طبیعی و قابل پیش بینی است، و تقریباً همیشه به ناسازگاری زناشویی و گاهی هم طلاق و گاهی به شکستن روابط خصوصی دیگری میانجامد.
نقش بستن تصاویر جنسی در مغز
در این جا بهتر است که به تجربه دکتر روان شناس، چیز مک گاف در دانشگاه کالیفرنیا بپردازیم. یافتههای او (که بسیار ساده شده اند) نشان میدهند که خاطرات تجربههایی که به هنگام تحریکات احساسی (مثل تحریک جنسی) رخ میدهند، توسط هورمون غده آدرنال در مغز مینشینند و پاک کردن آنها دشوار است. این فرض میتواند تا حدودی اثر اعتیاد به هرزهنگاری را توصیف کند.خاطرات نیرومند تحریکات جنسی از تجربههای گذشته، خودشان را در صحنه مغز حفظ میکنند و مرتباً به ذهن خطور میکنند و فرد را از لحاظ شهوانی تحریک میکنند. اگر او به هنگام این تخیلات، استمنا کند، باعث تقویت پیوند بین تحریک جنسی و اوج لذت جنسی میشود که همراه با منظره ویژه یا تکرار پی در پی آن صحنه در ذهن خواهد بود.میتوان این ریسک را در بسیاری از مردانی که فیلم تحریک کننده ای دیده اند، حس کرد. یک فیلم 8 میلیمتری که از لس آنجلس خریداری شده است، نشان میدهد که دو دختر در لباسهای سبز رنگ، خانه به خانه میچرخند و کلوچه میفروشند. در یکی از این خانهها، یک مرد بالغ و از لحاظ جنسی تهاجمی، از آنها دعوت میکند به داخل خانه بروند؛ او قصد دارد تا به طور ناگهانی آنها را اغفال کند و اعمال شنیع و غیرمعمول جنسی بر روی آنها انجام دهد. کلیه این اعمال، به طور مفصل در این فیلم نشان داده شده اند. در فیلم این گونه تصویر شده است که این دو دختر، مشتاقانه از این اعمال جنسی لذت میبرند.این فیلم از نمونه فیلمهایی است که هرزهنگاری های سکسی (Hard core) نامیده شده اند. این فیلم، نوعی از محرک هرزهنگاری (در قالب فیلم) است که مرد میتواند بارها و بارها در خلوت خانه اش آن را تماشا کند یا در ذهنش از آن لذت ببرد. اگر تحقیقات راچمن، مک گویر، مک گاف و تعداد بسیاری از محققان عرصه یادگیری انسانی، به طور کلی مفهومیداشته باشند، آن مفهوم این است که چنین فیلمهایی میتوانند خطرناک باشند.چنین فیلمهایی میتوانند به طور بالقوه، شاهدان مرد خود را نسبت به تخیلات جنسی (که در ذهن آنها توسط هورمون غده آدرنال کاشته شده است) شرطی کنند. این افراد میتوانند این تخیلات جنسی را به طور مرتب با استمنا همراه سازند و سپس بعدها آنها را بر روی زنان کوچک تر از خود اجرا کنند.
نویسنده:ویکتور. بی. کلاین
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.