مشکلات مهاجر ایرانی در استرالیا چیست؟

مشکلات مهاجر ایرانی در استرالیا چیست؟

شاید برای برخی ازایرانیانی که هنوز پا به دنیای غرب نگذاشته اند تصویری که از زندگی مهاجرین ایرانی در استرالیا در ذهنشان نقش بسته معادل با تفریحات شبانه روزی ، حمام آفتاب در کنار دریا و آزادیهای بی حد وحصر باشد.
بسیاری از مردم تصور دقیقی از دشواریهای زندگی مهاجران در استرالیا ندارند

زندگی کردن در استرالیا برخلاف ظاهر فریبنده ای که ممکن است داشته باشد کار چندان ساده ای نیست و از بسیاری جهات سخت تر از زندگی در ایران است.

مهاجرین ایرانی پس از ورود به استرالیا با مشکلات عدیده ای روبرو هستند که عمده این مشکلات بخاطر تفاوت های فرهنگی،‌ اقتصادی و اجتماعی عمیقی است که سبک زندگی در استرالیا با نوع ایرانی خود دارد.

اولین سدی که در پیش روی مهاجر ایرانی در استرالیا وجود دارد آگاهی یافتن از کلیه قوانینی است که باید در زندگی روزمره التزام و پایبندی خود را به آن نشان دهد،‌ در غیر این صورت هرگز با دیگر اقشار جامعه همگون نخواهد شد. بهمین خاطر برای آگاهی یافتن از قوانین استرالیا، دانستن زبان از واجبات است و کمک شایانی در ادغام فرد در جامعه جدید خود می کند.

عموما، سال اول زندگی مهاجرین شاهد بیشترین ناملایمات و تنش های زندگی است؛ که در این میان ، بسیاری از مهاجرین تاب تحمل مشکلات را ندارند و لذا زندگیشان دستخوش صدمات جبران ناپذیری می شود.

زبان انگلیسی ، پاشنه آشیل ایرانی

فریبرز که مهندس راه و ساختمان است و ۲ سال پیش به استرالیا مهاجرت کرده در این باره می گوید: "من قبل از مهاجرت سالها زبان می خواندم و حتی براحتی نمره ۶ را در امتحان IELTS که برای اخذ ویزای دائم لازم است را بدست آوردم، ‌اما به محض ورود به استرالیا متوجه شدم که دانش زبان من محدود به یکسری لغات و اصطلاحات تخصصی و ادبی انگلیسی است که در واقعیت زندگی روزمره ام کمترین کاربرد را دارد."

تسلط بر زبان انگلیسی نقش مهمی در زندگی اجتماعی مهاجران دارد

فریبرز ادامه می دهد: "با توجه به اینکه مهندسین راه و ساختمان بازار کار خوبی در استرالیا دارند و من نیز حدود ۵ سال تجربه اینکار را در ایران داشتم اما هر بار که برای شغلی اقدام میکردم و در مصاحبه ها حاضر می شدم بدلیل عدم تسلط به زبان قادر به گرفتن شغل نمی شدم و این موضوع بیش از ۵۰ بار برای من اتفاق افتاد. در استرالیا بازار کار بسیار رقابتی است و زبان انگلیسی مهمترین نقش را دارد و من به این نتیجه رسیدم که باید برای یادگیری زبان انگلیسی کاربردی وقت بگذارم."

بسیاری معتقدند نظام آموزشی در ایران به گونه ای طراحی شده که کمک چندانی به یادگیری زبان انگلیسی نمی کند و بیشتر دیپلمه های ایرانی و یا حتی فارغ التحصیلان دانشگاهی اگر به طور خصوصی به یادگیری زبان اهتمام نکرده باشند، قادر نیستند بخوبی به انگلیسی حرف بزنند یا بنویسند.

دانستن زبان انگلیسی عملا شاه کلید ورود به تمامی ارکان جامعه در استرالیاست. دولت استرالیا فهرست کاملی از کارهایی که مهاجران تازه وارد باید به انجام رسانند منتشر کرده، اما در حقیقت به دلیل اینکه انجام هر یک از این کارها نیاز به دانش زبان در آن حوزه خاص دارد عمل کردن به این فهرست چالش های بسیاری برای مهاجرین به همراه دارد. افتتاح حساب بانکی، گرفتن شماره بیمه مالیاتی، ثبت نام در طرح های درمانی، اجاره مسکن و ... از جمله کارهایی است که مهاجر باید در بدو ورود خود اقدام نماید.

تسلط به زبان، نقش اساسی در یافتن کار برای مهاجرین دارد و اگر فرد علیرغم داشتن تحصیلات عالیه نتواند به انگلیسی تکلم کند باید یا به مشاغل خدماتی همچون ظرفشویی، شستشوی اتومبیل، نقاشی ساختمان، موزائیک کاری و ... که ندانستن زبان نقش چندانی در انجام کار ندارد تن در دهد و یا در محیط هایی کار کند که تماما افراد به زبان فارسی صحبت می کنند.

نکته دیگر در خصوص زبان، ‌تفاوت در لهجه انگلیسی استرالیایی است. چه بسا بسیار کسانی هستند که به زبان انگلیسی تسلط کامل دارند، ‌اما پس از مهاجرت، به دلیل لهجه متفاوت استرالیاییها تا مدت های مدیدی دچار برداشت های اشتباه در محیط های کاری و یا ادارات میشوند. بدین خاطر، چه خواسته و چه ناخواسته زمانی زیادی طول می کشد که مهاجر ایرانی بتواند با محیط خود تعامل مثبت داشته باشد.


مشکلات روانی مهاجرین

مهدی که همراه همسر و دو فرزندش مدت ده سال است به استرالیا مهاجرت کرده خاطرات تلخی از دوران اولیه ورود به استرالیا دارد. او می گوید: "زندگی ایرانی مجموعه ای از عاطفه است که در استرالیا همتایی برای آن نمی توان یافت. در استرالیا فقط روابط اقتصادی بر زندگی افراد حاکم است و روابط عاطفی نقش کم رنگی دارد. زندگی ایرانی، ‌زندگی تنهایی نیست،‌ زندگی سکوت نیست بلکه زندگی به معنای حضور موثر در مشکلات خانوادگی است. در ایران خانواده ها غمخوار یکدیگرند، ‌اما در اینجا خبری از این حرفها نیست."

اولین مشکلی که مهدی در ماههای اولیه زندگی خود با آن مواجه شد، مشکل افسردگی فرزندش بود. مهدی می گوید:" متاسفانه پسرم پس از حضور از استرالیا از دوستان و همبازیهای فاملیش جدا شد و بدین سبب دچار افسردگی شدید شد و این مشکل سوای تمامی مشکلات زندگی در غربت، غم عمیقی بر روح و روان ما به جای گذاشت و نمی دانستیم که باید چکار کنیم. خدا را شکر که پس از ماهها و با مشورت پزشکان توانستیم مجدداً شادی را به زندگی پسرم باز گردانیم... هیچگاه دوست ندارم سالهای ابتدایی زندگی مان در استرالیا را بیاد آورم."

یکی از مشکلات مهاجرین ایرانی در استرالیا جدایی از نهاد خانواده است. بسیاری از مهاجرینی که از ایران پا به استرالیا می گذارند به دلیل جدایی از کانون گرم خانواده خود دچار مشکلات روانی می شوند و در این زمینه، وضع کسانی که بصورت پناهنده سیاسی یا اجتماعی به استرالیا آمده اند بدتر است چون بطور طبیعی آنان بازگشتی برای خود به ایران متصور نیستند و این دوری، مشکلات روانی آنان را در دوچندان می کند. از طرفی ، تحمل این وضعیت برای نوجوانان و جوانان ایرانی در مقایسه با بزرگترها سخت تر است.

مشکلات روانی که زندگی در غربت بر تن و روان مهاجرین وارد می سازد تنها شامل زندگی فرزندان نمی شود، بلکه پدران و مادران نیز در معرض آسیب هستند.

زندگی ستاره و امین، زوج جوانی که زندگی خود را در ایران آغاز کردند و پس از اخذ ویزای دائم به استرالیا مهاجرت کردند نیز دستخوش مشکلات روانی بسیاری شد. ستاره فرزندی برخاسته از جامعه سنتی ایرانی است که در آن دیدار و درد ودل هفتگی با مادر جزء‌ جدایی ناپذیر زندگی است. ستاره پس از اقامت در استرالیا طبعاً دیگر نتوانست به دیدن مادرش برود و حضور همسرش امین در کنار او نیز جای مادرش را پر نمی کرد. بدین سبب ستاره دچار افسردگی شدید شد و غم غربت بر زندگی او سایه افکند. ستاره می گوید: "دیگر هیچ چیزی در استرالیا مرا خوشحال نمی کرد. اگرچه من در ایران با مادرم همیشه اختلاف عقیده داشتم و دائما با هم دعوا می کردیم ولی حضور در کنار مادر تنها آرزوی من در استرالیا بود. از طرفی نه می توانستم امین را با این همه مشکلات مهاجرت تنها بگذارم به ایران بروم و نه می شد مادرم را به دلیل مشکلات مالی اینجا بیاورم و به همین دلیل دچار افسردگی شدید شدم."

امین نیز به تلخی از آن دوران یاد می کند و می گوید: "باورم نمی شد که در ظرف مدت شش ماه ۱۵ کیلو لاغر شوم. من که آدمی سرزنده در ایران بودم، وقتی که به استرالیا مهاجرت کردم خرواری از مشکلات و مصائب بر سرم ریخت. از یک طرف نتوانسته بودم کاری را در استرالیا پیدا کنم و از طرفی ستاره دچار افسردگی شدید شده بود . بدبختی این بود که شرایط مالی به هیچ وجه اجازه نمی داد که او را برای مدتی به ایران بفرستم و به همین خاطر درمانده شده بودم و تازه آنجا بود که معنای حضور خانواده را فهمیدم."

خوشبختانه زندگی ستاره و امین به سرانجام خوبی رسید و یک فرد نیکوکار ایرانی وقتی که از داستان زندگی آنان اطلاع یافت امین را به کاری گمارد و مخارج سفر ستاره را به ایران فراهم کرد.


شرایط محیطی و جغرافیایی

شاید کمتر کسی پیش از مهاجرت، اهمیتی برای نقش شرایط جغرافیایی و آب و هوا بر سرنوشت زندگی اش در استرالیا قائل باشد،‌ اما آنطور که برخی از مهاجران می گویند در ماهها و حتی سالهای اولیه، آب و هوا نقش بسیار مهمی بر زندگی آنها داشته است.

عمده مناطق ایران دارای آب و هوای گرم و خشک است و بدن ایرانیان سالیان سال خود را با چنین شرایط آب و هوایی تطبیق داده است. از طرفی دیگر باتوجه به اینکه عمده شهر های استرالیا در حاشیه اقیانوس واقع شده و از رطوبت نسبتاً بالایی برخوردار است، لذا تغییرات آب و هوایی تاثیر عمیقی بر ساز و کار و فعالیت بدنی مهاجرین بر جای می گذارد.

برخی از ایرانیان مهاجر، مهاجرت و شرایط تازه را عامل بیماری خود یا فرزندانشان می دانند.

ساناز دختر ۴ ساله ای است که در ایران متولد شد و پس از اینکه به همراه خانواده خود به استرالیا مهاجرت کرد دچار آسم شد. سعید پدر ساناز می گوید: "تازه ۲ ماه بود که از ایران با مشکلات بسیار به سیدنی آمدیم و یک شب بهنگام خواب متوجه شدم که ساناز نمی تواند بخوبی نفس بکشد. مستاصل و درمانده شده بودم و نمی دانستم چکار کنم. نه آدرس بیمارستانی را می دانستم و نه فامیلی در ‌سیدنی داشتم. حتی نمی دانستم که چطور می توان تنفس مصنوعی داد. ترس عجیبی بر وجودمان حاکم شده بود و به تنها ایرانی که در سیدنی می شناختم زنگ زدم و او در ظرف ۱۰ دقیقه به منزلمان آمد و ساناز را به بیمارستان بردیم. سپس او را فوراً به اورژانس بردند و زیر ماسک اکسیژن قرار دادند. واقعاً لحظات تلخی بود و من دوست ندارم که آنرا بیاد آورم."

پزشک متخصص تشخیص داد که ساناز به بیماری آسم دچار شده است و باید تحت نظر پزشک باشد .

عموماً بیشتر مهاجرین در ماههای اولیه مهاجرت به بیماریهای مختلف دچار می شوند. سعید می گوید: "شاید در ۶ ماه اولیه اقامتمان در استرالیا بیش از ۴۰ بار به پزشک و بیمارستان مراجعه کردیم . واقعاً شانس آوردیم که مراجعه به دکتر و بیمارستان در استرالیا مجانی است. یادم می آید یکبار من و همسر و دخترم هر سه با هم در منزل مریض بودیم و هیچ کس هم نبود که از ما مراقبت کند... واقعاً شرایط جغرافیایی اثرات بسیاری بر بدن انسان دارد و این چیزی است که بسیاری از مهاجرین پس از حضور در یک کشور دیگر تازه به اهمیت آن پی می برند."


پیدا کردن کار، بزرگترین مشکل

بسیاری می گویند یافتن شغل مناسب و درخور مهمترین مشکل ایرانیان در استرالیا است و دانستن زبان انگلیسی کلید بازگشایی این قفل بسته. "ما برای این ممکلت ساخته نشده ایم" ‌عبارت مصطلحی هست که زیاد بر زبان ایرانیان جاری می شود. اما در استرالیا باید در نهایت فرد خود را برای کار دلخواه و مورد پسندش آماده سازد زیرا راه دیگری وجود ندارد.

در استرالیا عموما دو نوع محیط کاری را برای ایرانیان می توان متصور شد: اولی عبارت است از مشاغلی که ایرانیان در آن نقش کارفرما دارند که بخش بسیار کوچکی از فضای کاری استرالیا را شامل می شود. این مشاغل معمولاً نقاشی ساختمان، کارهای فیزیکی و ساختمانی، مکانیکی و در کل کارهای خدماتی را شامل می شود و محیط دوم مشاغلی است که کارفرمایانی غیر ایرانی بر آن احاطه دارند و بیشتر داشتن تجربیات کاری و تحصیلات مرتبط شرط حضور در آن است.

به طور معمول کارفرمایان ایرانی بر روال همان روابطی که در بازار کار ایران برای استخدام یک فرد حاکم جاری است در استرالیا نیز عمل می کنند. که بیشتر بر روال آشنایی و ضمانت افراد استوار است. نباید نقش مهم این کارفرمایان برای اعطای کار به مهاجران تازه وارد را دست کم گرفت،‌ اگرچه ایراداتی همچون میزان کم دستمزد و یا دیر کرد در پرداخت ها به آنان وارد است.

بزرگترین مشکلی که برای مهاجرین وجود دارد ورود به بازار کار واقعی در استرالیاست جایی که افراد به میزان تجربیات و تحصیلاتشان ارزشگذاری می شوند. باید اعتراف کرد که حضور در جامعه کار استرالیا به ویژه برای مهاجران تازه وارد فرآیندی بسیار طولانی و پیچیده است. اگرچه بعضی مهاجرینی که از ایران به استرالیا می آیند دارای سوابق درخشان کاری هستند و چه بسا تجربه مدیریت در سطوح بالا را با خود یدک می کشند، اما کارفرمایان استرالیایی بیشتر به داشتن سابقه کار در استرالیا علاقه نشان می دهند.

علی که سابقه ۱۵ سال مدیریت در سازمانهای ایرانی را دارد، نتوانست کاری هم سطح و یا حتی کمتر از تجربیاتش در استرالیا بیابد. او می گوید: "ساز وکار و روابط حاکم بر محیط های کاری در ایران به هیچ وجه قابل مقایسه با استرالیا نیست. ایرانی اقیانوسی است به عمق یک بند انگشت ولی در استرالیا ترجیح می دهند که برکه ای آب را بیابند که ده متر عمق داشته باشد. من در ابتدا وقتی برای مراکز مختلف درخواست کار می فرستادم، بدون استثناء درخواست های کارم رد می شد و حتی به مرحله مصاحبه هم نمی رسید. بعدها متوجه شدم که ذکر سوابق مدیریتی متعدد در کارنامه کاری ام خود عاملی بازدارنده است و به اصطلاح over-qualified هستم . بدین خاطر مجبور شدم که دوره های کوتاه مدت را در مراکز آموزشی بگذرانم و سپس از کارهای بسیار کوچک دفتری شروع کنم."

اما وضع کار برای تمامی مشاغل بدین گونه نیست. معمولاً فارغ التحصیلان رشته های مرتبط با فن آوری اطلاعات از وضع بهتری برخوردار هستند و با توجه به بازار کار مناسب استرالیا بسرعت جذب مشاغل مورد نظر خود می شوند.

محسن که مهندس کامپیوتر است می گوید: "در زمینه فن آوری اطلاعات زمینه کار مناسبی وجود دارد و اکثر ایرانیان مشاغل درخور توجه دارند. شاید یکی از دلایل عمده آن کار با کامپیوتر بجای سر وکله زدن با ارباب رجوع است. معمولاً کارفرما، فلان برنامه کامپیوتری را از شما می خواهد و شما در مهلت مورد نظر کار را باید تحویل دهید. به همین سادگی".


رانندگی در استرالیا

قوانین راهنمایی و رانندگی در استرالیا تفاوت های بسیاری با ایران دارند و همین تفاوت ها باعث بروز سردرگمی های زیادی برای مهاجرین ایرانی می شوند. جدول بندی و خط کشی خیابانها، علائم راهنمایی و رانندگی و بویژه قرارداشتن فرمان در سمت راست ماشین از بارزترین تفاوت هایی است که می توان نام برد. و از این رو تطبیق با شرایط جدید رانندگی ممکن است برای بسیاری از ایرانیان ماهها و شاید سالها به طول انجامد.

گرفتن گواهینامه رانندگی در استرالیا کار ساده ای نیست و با توجه به اینکه داشتن گواهینامه یکی از مدارک معتبر برای شناسایی فرد و همچنین رتق و فتق امور اداری است ، در نتیجه باید برای گرفتن آن هر چه زودتر اقدام کرد. عموماً ایرانیانی که پا به استرالیا می گذارند از قبل دارای گواهینامه ایرانی هستند.اما داوطلب باید بتواند از سد امتحان آیین نامه و آزمون شهر برآید تا بتواند گواهینامه کامل خود را دریافت کند.

محمد که تا بحال دو بار در امتحان آیین نامه و چهار بار در آزمون شهر رد شده است، همچنان تلاش می کند تا گواهینامه استرالیایی خود را دریافت کند. او می گوید: "واقعاً گرفتن گواهینامه در استرالیا کار حضرت فیل است! من هر بار به دلایل مختلف در آزمون شهر رد شدم . در استرالیا با جون من بیخیال گفتن به کسی گواهینامه نمی دهند. یک بار در آزمون شهر، بدلیل اینکه فقط ۳ کیلومتر بیشتر از سرعت مجاز رانندگی کردم رد شدم و عجز و التماسهایم هم هیچ ثمری نداشت."

در استرالیا همانقدر که گرفتن گواهینامه کار سختی است از دست دادن آن کار ساده ای است. برخلاف ایران که بهنگام تخلف، فقط جریمه رانندگی مجازات فرد متخلف است،‌ در استرالیا سیستم درجه بندی علاوه بر جرائم نقدی حاکم است. هر راننده حق دارد در طی ۳ سال تا ۱۲ نمره منفی در پرونده خود داشته باشد و چنانچه این حد نصاب را از دست بدهد گواهینامه رانندگی از وی سلب خواهد شد.

اسفندیار که در آستانه از دست دادن گواهینامه خود است تجربیات خوشایندی از رانندگی در استرالیا ندارد. او یک بار بدلیل آنکه ۱۵ کیلومتر سرعت غیر مجاز داشت مجبور شد ۲۳۱ دلار جریمه بپردازد و ۶ نمره منفی نیز در کارنامه اش ثبت شد. اسفندیار نمی دانست که اگر بهنگام تعطیلات کسی مرتکب تخلف شود نمره عدم شایستگی دو برابر محاسبه میشود. تخلف دیگر اسفندیار عدم توجه به خط کشی عابر پیاده بود که پلیس او را ۳۰۸ دلار جریمه کرد. اسفندیار می گوید: "اصلاٌ باور نکردم که به این راحتی در آستانه از دست دادن گواهینامه خود باشم و مجبور به پرداخت ۵۳۹ دلار بخاطر دو تخلف که در ایران ساده انگاشته می شود باشم. بد شانسی من این بود که هر دو تخلف من بهنگام تعطیلات بود و نمره های منفی من دو برابر محاسبه شد. در حال حاضر اگر فقط دو نمره منفی دیگر بگیرم گواهینامه ام را از دست خواهم داد. "

ثبت جرائم رانندگی در پرونده افراد مشکلات دیگری نیز به همراه دارد که مهمترین آن پرداخت بیشتر پول به هنگام بیمه کردن ماشین است. برخلاف ایران، در استرالیا به فردی که مرتکب تخلف رانندگی شود به نوعی به دیده مجرم بالقوه دیده می شود، بدین سبب شرکت های بیمه مبلغ بیشتری از فرد دریافت می کنند چون می دانند که زمینه ارتکاب تخلف در فرد قانون شکن بیشتر از دیگران است و ممکن است شرکت بیمه را در آینده مجبور به پرداخت خسارت نماید.

یکی از علائم راهنمایی و رانندگی جالبی که در بسیاری از بزرگراهها وجود دارد، تابلوی "‌مسیر اشتباه است، دنده عقب بروید" است. شاید کمتر ایرانی وجود داشته باشد که حتی برای ثانیه ای هم که شده در جهت عکس خیابان در استرالیا رانندگی نکرده باشد. سعید که ده سال است در استرالیا زندگی می کند از تجربیات خود می گوید: "من در ایران ۱۵ سال رانندگی کردم ولی پس از ورود به استرالیا احساس می کردم که اصلاً رانندگی بلد نیستم! اینجا رفت و آمد ماشین ها در خیابان دقیقاً برعکس ایران است و گاه اتفاق افتاد که من در جهت عکس خیابان برای دقایقی رانندگی کردم ."

سعید خاطره ای جالب از رانندگی در جهت عکس خیابان دارد که آنرا با هیجان و ترس بازگو می کند: "یک شب همراه دوستم در منطقه ای رانندگی میکردم که با آن آشنا نبودم و سپس به یک خیابان عریض پیچیدم . رادیو ماشین روشن بود و ما در حال گوش کردن به موسیقی بودیم. پس از اینکه حدود چند صد متر در خیابان رانندگی کردم ناگهان متوجه شدم در جهت عکس خیابان رانندگی می کنم و بسرعت ترمز کردم و با دنده عقب سعی کردم که از بزرگراه خارج شوم . در همین حین، رادیو ناگهان گزارشی مستقیم از هلیکوپتری را پخش کرد که وضعیت کنترل ترافیک سیدنی را بر عهده داشت و در آن ،‌ گزارشگر هلیکوپتر با هیجان از تلاش ماشینی گزارش می داد که سعی دارد با دنده عقب از بزرگراه خارج شود!"

سعید ادامه می دهد : "ما واقعاً خوش شانس بودیم که با آن وضع توانستیم از بزرگراه خارج شویم و به گزارشگر نیز فرصت دادیم تا نفس راحتی بکشد!"

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.