۴۰ حدیث در احکام بانوان

1 ـ عبدالله بن عمرم از رسول الله  (ص) روایت میکند که فرمودند: (أبو داود وابن خزیمة )

زنان خود را از رفتن به مساجد منع مکنید، ولی خانه هایشان (برای نماز خواندن) بهتر (وثواب بیشتر) از مساجد دارد.

 

2 ـ عائشة ل از رسول الله ص روایت می کند که فرمودند: (متفق علیه ).

برای قضای حاجات و برطرف کردن آن به شما اجازه خروج از خانه داده شده است.

 

3 ـ عبدالله بن مسعود  ( ره )  از رسول الله ص روایت میکند که فرمودند: (صحیح. الترمذی وابن خزیمة، وابن حبان ) .

زن عورت است، و هنگامی که از خانه بیرون میرود شیطان او را زینت و آرایش میدهد، و نزدیکترین جا به خدایش درون خانه اش میباشد.

استشرفها الشیطان: او را در چشم های مردان زینت و آرایش میدهد تا به او نگاه کنند، تا آنها را فاسد کند.

 

4 ـ عبدالله بن عمر ک روایت میکند که : (البخاری )

یکی از زنان عمر س نماز صبح و عشاء را در مسجد با جماعت ادا می کرد(در جماعت حضور می یافت)، پس به او گفته شد: چرا از خانه بیرون میروی (و نماز را با جماعت میخوانی) در حالیکه میدانی عمر از این کار خوشش نمیآید! در جواب گفت: چه چیز او را باز می دارد که مرا از این کار نهی کند؟ در جواب به او گفته شد: قول رسول الله  (ص) که میفرماید: کنیزان خدا (زنان) را از رفتن به مساجد منع مکنید.

 

5 ـ أبو موسی أشعری س از رسول الله  (ص) روایت می کند که فرمودند: (حسن صحیح أخرجه أبو داود والترمذی والنسائی  )

اگر زن به خود عطر و بوی خوش زد و بر قومی(مردان) عبور کرد تا بوی او را بشنوند، پس او چنین و چنان است، سخنی بسیار شدید و غلیظی، و در لفظ دیگر: پس او زنا کار است.

 

6 ـ فضالة بن عبید  ( ره )  از رسول الله  (ص) روایت میکند که فرمودند : (صحیح، أخرجه أحمد والبخاری فی الأدب المفرد والحاکم )

سه نفر از آنها سؤال و پرسش مکن (که عذابشان شدید و دردناک است): مردی که از جماعت مسلمانان مفارقت کرد، و به امام و فرمانروای خود عصیان نمود، و در همان حالت فوت کرد، یعنی در حالت عصیان خود به امام فوت کرد.

و کنیز و برده ای که از ارباب خود فرار کرده فوت میکند، و زنی که شوهرش غایب است در حالیکه از متاع و خوشی دنیا همه چیز برایش فراهم کرده سپس با اینحال تبرج میکند. پس دیگر از اینها سؤال و پرسش مکن که عذابشان دردناک است.

تبرج: آشکار کردن زینت و آرایش خود برای مردان.

 

7 ـ عبدالله بن عباس ک از رسول الله  (ص) روایت میکند که فرمودند [متفق علیه].

زن مسافرت نکند مگر اینکه با محرم خود باشد.و هیچ مردی بر او داخل نشود، مگر اینکه با او محرم باشد، یکی از صحابه گفت: ای رسول خدا! من میخواهم با جیش و لشکر فلانی برای جنگ بروم، و زنم میخواهد به حج برود، رسول الله  (ص) فرمود: با زن خود به حج برو.

 

8 ـ نافع از عبدالله بن عمر ک از رسول الله  (ص) روایت میکند که فرمودند : (حسن أخرجه أبوداود ) .

اگر این دروازه را فقط برای زنان میگذاشتیم، (یعنی فقط ویژه زنان بود ، یعنی در مسجد را فقط برای ورود زنان گذاشتم ) نافع گوید: ابن عمر ک بعد از این سخن از آن دروازه داخل نشد تا اینکه فوت نمود.

 

9 ـ أبو أسید الأنصاری  ( ره )  ـ در حالی که از مسجد بیرون میرفت و مردان با زنان در راه با هم اختلاط میکردند و در هم میآمیختند ـ از رسول الله  (ص) شنید که به زنان چنین فرمودند: (حسن أخرجه أبوداود ) .

ای زنان کنار روید که برای شما به وسط راه رفتن جایز نیست، بر شماست که از کنار راه و جاده بروید، پس زن خود را به دیوار میچسپاند تا اینکه لباسش به دیوار میچسپید، چون به شدت خود را به دیوار میچسباند تا برود.

 

10 ـ(عبدالملک ، البخاری ) ابن هشام هنگام فرمانروائی خود طواف کردن زنان را با مردان منع کرد، گفت چگونه آنها را منع میکند در حالیکه زنان پیامبر  (ص) با مردان طواف میکردند، گفتم: این حادثه بعد از نزول حجاب (فرض شدن حجاب) بود (یعنی طواف کردن زنان با مردان)؟ گفت: ای والله من این را بعد از فرض شدن حجاب بر زنان) دیدم، گفتم: چگونه با مردان اختلاط میکردند؟ گفت: با مردان اختلاط نمیکردند، عایشه در حال طواف از یک کنار مردان رفته و طواف میکرد و با آنها اختلاط نمیکرد.

 

11 ـ عقبة بن عامر  ( ره )  از رسول الله  (ص) روایت میکند که فرمودند : (متفق علیه )

وای بر شما که بر زنان داخل شوید ـ با زنان خلوت کنید ـ مردی از انصار گفت: ای رسول الله ما را از دخول حمو با خبر کن؟ آنحضرت  (ص) فرمود: الحمو: الموت، یعنی مرگ است .

( حمو: یعنى مردى از نزدیکان شوهر.یعنى خلوت کردن نزدیکان شوهر با زن مرگ آور است.در داخل شدن برادر شوهر و امثال آنها بر زن هیچ شک و تردیدى نمى شود ولى رسول الله  (ص) از این نهى شدید کردند که این ممکن است باعث فتنه و فحشا گردد )

 

12 ـ أبو هریرة  ( ره )  روایت می کند که زنانی نزد رسول الله  (ص) آمدند و گفتند: (صحیح، أخرجه أحمد وابن حبان )

ای رسول خدا نمی توانیم در مجالس مردان شرکت کنیم، پس برای ما یک روز وعده بگذار تا در آن روز نزد تو بیاییم (برای کلاس درس)، رسول خدا  (ص) در جواب فرمودند: وعده شما در خانه فلانی، و در همان روز در موعد گذاشته شده، آمد و از آنچه به زنان گفته بود این حدیث بود: هیچ زنی نیست که سه فرزند خود را از دست ندهد و اجر و پاداش را از خدا بخواهد، مگر اینکه به بهشت وارد میشود، زنی گفت: اگر دو فرزند باشد؟! فرمودند: اگر هم دو فرزند باشد.

 

13 ـ أبو سیعد الخدری  ( ره )  روایت میکند که رسول الله  (ص) فرمودند : (البخاری  )

هنگامی که جنازه گذاشته میشود و مردان آنرا بر دوش خود حمل میکنند، اگر شخص صالح بود، میگوید: مرا بجلو ببرید، و اگر بدکار بود میگوید: وای بر او، او را به کجا می برید، همه چیز صدای او را میشوند مگر انسان و اگر انسان صدای او را بشنود بیهوش میشود.

 

14 ـ از أبو الملیح الهذلی روایت است که بعضی از زنان شهر (حمص) اجازه دخول به عایشه خواستند.عائشه گفت: ممکن است شما از کسانی باشید که به حمامهای عمومی (استخر شنا) داخل میشوند.از رسول الله  (ص) شنیدم که میفرمود: (صحیح أخرجه الترمذی وابن ماجه ) .هر زنی لباس خود را در غیر از خانه شوهرش بیرون آورد او ستر و پرده بین خود و بین خدا را پاره کرده است.

حمص: در حال حاضر یکى از شهرهاى کشور سوریه مى باشد

 

15 ـ عبدالله بن مسعود  ( ره )  روایت میکند که رسول الله  (ص) فرمودند: (البخاری  ) نباید دو زن با جسمی برهنه به هم بچسبند، وآنرا برای شوهر خود توصیف ننماید، چنانکه گویا شوهرش به طرف آن زن نگاه میکند.

 

16 ـ أبو هریره  ( ره )  روایت میکند که رسول الله  (ص) فرمودند: (متفق علیه )

تسبیح گفتن برای مردان است، و دست به هم زدن برای زنان است.این موضوع در وقت نماز است که وقتی امام اشتباه کرد مردان میگویند: (سبحان الله) و زنان دو دست خود را به هم میزنند.

 

17 ـ أم عطیه ک روایت میکند که: (متفق علیه ).

رسول الله  (ص) هنگام بیعت با او، عهد و پیمان بست که بر شخص مرده نیاحت نکنیم، و بجز پنج زن بقیه به این عهد و پیمان وفا نکردند.

(النیاحه: گریه و زارى با صداى بلند، و آنچه بدان ملحق مى شود از به سر و صورت خود زدن، و جامه خود را پاره کردن و موى خود را تراشیدن، و غیر از اینها. )

 

18 ـ أسماء بنت أبی بکر م روایت میکند که رسول الله  (ص) بر جمعی از زنان که در مسجد نشسته بودند عبور کرد و با دست خود بطرف ایشان اشاره به سلام نمود، و فرمود : (صحیح أخرجه أحمد وأبوداود، والترمذی والبخاری فی الأدب المفرد ) بر حذر باشید از این که بر نعمت خدا کافر شوید، و آنرا دو بار تکرار نمودند.

 

19 ـ أنس  ( ره )  روایت میکند که رسول الله  (ص) بر زنی که بر قبری ایستاده و گریه میکرد عبور کرد و فرمود:  (متفق علیه  )  :  تقوا پیشه کرده صبر کن.

 

20 ـ أنس  ( ره )  روایت میکند که: (البخاری )

زنی آمد و خود را برای ازدواج با رسول الله عرضه نمود و گفت: آیا مرا برای ازدواج با خود میخواهی؟ دختر أنس گفت: وای بر من، چقدر این زن بی حیا است، أنس در جواب به دخترش گفت: این زن از تو بهتر است، او آرزوی ازدواج با پیامبر را داشت، و خود را به او عرضه نمود.

 

21 ـ عبدالله بن عباس م روایت میکند که: (صحیح أخرجه أبوداود وابن ماجه )

دختری باکره نزد رسول الله  (ص) آمد و گفت که پدرش او را به ازدواج کسی در آورده که او را نمیخواهد و کراهت دارد، رســول الله  (ص) او را به اختیار خودش گذاشت.یعنی به او اختیار داد که اگر بخواهد نزد او بماند، وگرنه او را ترک کند.

 

22 ـ أم بشر گوید: (حسن أخرجه الطبرانی فی المعجم الکبیر والصغیر  )

رسول الله  (ص) از زن البراء بن معرور خواستگاری کرد، زن در جواب گفت: من با شوهرم شرط بسته ام که بعد از مرگ او با دیگری ازدواج نکنم، رسول الله  (ص) در جواب فرمود: این شرط جایز نیست.

 

23 ـ ثوبان  ( ره )  روایت میکند که رسول الله  (ص) فرمودند : (صحیح رواه أصحاب السنن )

هر زنی که بدون هیچ سبب از شوهرش طلاق بخواهد بوی بهشت بر او حرام خواهد بود، یعنی بهشت را نخواهد دید.

 

24 ـ ربیع بنت معوذ روایت میکند که: (البخاری ) .

وقتی عروسی کردم پیامبر آمد و چنانکه تو نشستی نشست، و بعضی از دخترهای(کوچک) برایمان دف زده و از پدرانمان که در غزوه بدر کشته شده بودند مرثیه میگفتند، و یکی از آن دختران گفت: و در بین ما پیامبری است که آنچه فردا خواهد بود میداند، آنحضرت  (ص) فرمود: این جمله را بگذار و آنچه قبل از این میگفتی بگو، مقصود انکار از (غیب دانستن پیامبر  (ص) میباشد).

 

25 ـ از عبدالله بن أبی أوفی  ( ره )  روایت است که رسول الله  (ص) فرمودند: (صحیح أخرجه أحمد وابن ماجه وابن حبان ) . اگر امر میکردم که شخصی برای غیر از خدا سجده کند، امر میکردم که زن برای شوهر خود سجده کند، سوگند به کسی که جانم در دست اوست، زن حق خدا را ادا نمیکند [یعنی از او قبول نمیشود] تا اینکه حق شوهرش را ادا نماید، اگر از زن خود چیزی بخواهد، گرچه بر زین شتری هم باشد او را اجابت کرده و امتناع نمیورزد.

                       

26 ـ أبوهریره  ( ره )  از رسول الله  (ص) روایت میکند که فرمودند: (متفق علیه )

اگر زن فراش شوهرش را ترک کند، فرشتگان همچنان او را لعنت میکنند تا اینکه به فراشش باز گردد.

 

27 ـ عبدالله بن عباس م روایت میکند که رسول الله  (ص) فرمودند: (متفق علیه ) .

آتش جهنم به من نشان داده شد، و دیدم که بیشترین أهل و مردمان آن زنها را تشکیل میدهند، چون کفر میورزند، گفته شد: به خدا کفر میورزند؟ فرمود: به شوهر خود کفر میورزد، و به نیکیهای او کفر میورزند، اگر به یکی از آنها یک دنیا نیکی و خوبی بکنی، و یک خطا و اشتباه و بدی از تو ببیند، میگوید: هرگز و هیچ خیری از تو ندیده ام.

 

28 ـ از عائشه ل روایت است که: (  متفق علیه  ، موصلات: کسانى که مو را به موى دیگر مى رسانند و متصل مى کنند. ) زنی از انصار دخترش را به ازدواج یکی بیرون آورد، و موهای سرش افتاد، و به نزد پیامبر  (ص) آمد و جریان را به او عرض نمود، و گفت: شوهرش به من امر کرده که برای او موهای دیگری (باروکه) بیاورم، آنحضرت  (ص) فرمودند، خیر اینکار مکن، چون کسانیکه مو را وصل میکنند، لعنت شده اند.

 

29 ـ رسول الله  (ص) فرمودند:(  صحیح أخرجه أحمد والحاکم والنسائی وابن ماجه. وزاد: ((إلاَّ بإذن زوجها))، والنسائی بلفظ ((هبة))، ولفظ: ((عطیة))، بدلاً من ((أمر)). ) .جایز نیست که زن وقتی شوهر کرد از مال خود هدیه کند مگر با اجازه شوهرش

 

(در کتاب «عون المعبود شرح سنن أبی داود 9/462ـ463» در شرح حدیث بطور خلاصه چنین آمده:مقصود از مال خود، چون عقل و خرد زنان کم است، ناقص العقل هستند، پس نباید در مال خود تصرف کند مگر با مشورت شوهر خود، آنهم از باب ادب و استحباب، پس اینجا نهى تنزهى است، نه تحریمى، این قول بعضى از علماست.علماء دیگر من جمله : اللیث بن سعد گفته اند: این بطور مطلق است، پس اگر هم زن رشید و عاقل باشد برایش جایز نیست که در مال خود تصرف کند نه در مقدار ثلث آن و نه هم کمتر مگر اینکه مال ناچیزی باشد طاووس و مالک گفته اند که: جایز است که به اندازه ثلث و کمتر از آن صدقه دهد، اما بیشتر از آن باید با اجازه شوهر باشد.و جمهور علماء گفته اند که: جایز است که بطور مطلق و قطعى در مال خود تصرف کند بدون اجازه شوهر در مال خود تصرف کند، اگر نادان و ناخرد نباشد، وگرنه جایز نیست.و در حدیث دیگرى آمده که رسول الله  (ص) وقتى براى زنان خطبه ویژه اى خواند فرمود: صدقه بدهید: زن گوشواره و انگشتر خود را مى انداخت و بلال  ( ره )  آنرا در جامه ى خود جمع مى کرد، و این دلالت بر این دارد که بدون اجازه شوهر بوده است )

 

30 ـ جابر بن عبدالله  ( ره )  گوید (متفق علیه ) .پدرم فوت کرد و هفت یا نه دختر بجا گذاشت، و من با زنی ثیبه (بیوه) ازدواج کردم، رسول الله  (ص) به من گفت: ای جابر! آیا ازدواج کرده ای؟ گفتم: بلی، آنحضرت  (ص) فرمود: باکره یا ثیبه(با دختر و یا با زن)؟ گفتم با ثیبه، فرمود: آیا با دختری ازدواج نکردی که با او بازی کنی و او با تو بازی کند، و با او بخندی، و او با تو بخندد؟ جابر: به آنحضرت  (ص) گفتم: عبدالله(پدرم) فوت کرد و دخترها را بجا گذاشت، و کراهت داشتم که مانند آنها با دختری ازدواج کنم، پس با زنی ازدواج کردم تا سرپرستی آنها را به عهده بگیرد، رسول الله  (ص) فرمود: خدا به تو برکت دهد، یا فرمود: خوب کردی.

 

31 ـ عائشه ل روایت میکند که (متفق علیه ) هند دختر عتبه گفت: ای رسول خدا! أبو سفیان مرد بخیلی است، و به من چیزی که کفایت خود و فرزندم باشد نمیدهد، مگر آنچه که من بدون علم او از او بگیرم، و او نداند.حضرت  (ص) فرمود: آنچه که برای خود و فرزندت کفایت کند بطور معروف (عدم اسراف) از او بگیر، (و مهم نیست که او نداد).

 

32 ـ از عبدالله بن مسعود  ( ره )  روایت است که گفت: (متفق علیه ) خداوند خالکوب و خالکوب کننده و نامص(باریک کردن ابرو، و کسیکه برای دیگری اینکار را انجام میدهد) و کسانیکه بین دندانهای خود فاصله قرار میدهند، و میگشایند (برای زیبائی) و اینها همه از تغییر خلق و آفریده خداست، لعنت کرده است، پس چرا من کسانی که پیامبر آنها را لعنت کرده، لعنت نکنم، و آنهم در کتاب خداست که میفرماید: آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید) و آنچه نهی کرده خوداری نمائید، و از (مخالفت) خدا بپرهیزید.

 

33 ـ أبو هریره  ( ره )  روایت میکند که رسول الله  (ص) فرمودند: (مسلم ) .دو صنف از اهل آتش اند که آنها را ندیده ام، مردمانی هستند که تازیانه دارند مانند دم گاو، با آن به مردم میزنند، و زنانی هستند برهنه و عریان که لباسهای تنگ و شفاف و کوتاه بر تن میکنند، و از طاعت و فرمان خدا منحرف اند، و زنان دیگر را بطرف خود کشانده فاسد میکنند، و (موی) سرشان مانند سنام و کوهان شتر است که به اینطرف و آنطرف میرود، اینها به بهشت داخل نمیشوند، و بوی بهشت هم به مشامشان نمیرسد، در حالیکه بوی بهشت از مسافت چنین و چنان به مشام میرسد(در روایتى است که بوى بهشت از مسافت چهل سال به مشام مى رسد ) .

 

34 ـ سعید بن المسیب : گوید: معاویه  ( ره )  به مدینه آمد و خطبه خواند و کبه ای از مو بیرون آورد و گفت: فکر میکردم بجز یهود کسی دیگر اینکار را نمیکند، به رسول خدا  (ص) این کار (رسیدن مو به موی سر زن) رسید، و آنرا جعلی و زور نامید.

کبه: موی روی هم ریخته.

 

و در روایتی (مسلم ) .روزی معاویه  ( ره )  گفت: بین شما لباسی بدی ظاهر شده و پدید آمده، پیامبر  (ص) از دروغ و باطل نهی کرده است، ابن المسیب گوید: در این حال مردی وارد شد و عصایی داشت و بر سر و نوک عصا تکه پارچه ای بود، معاویه گفت: این همان زور و جعلی و دروغ و باطل است.قتاده راوی حدیث از سعید بن المسیّب گفت: یعنی آنچه زنان به موهای خود از تکه پارچه ها وصل میکنند.

 

 

35 ـ از عائشه: (متفق علیه ) .زنی به رسول الله  (ص) گفت: (به زن شوهرم میگویم) که شوهرم به من (این و آن) را داده، در حالیکه در حقیقت چیزی به من نداده، (کنایه از افتخار کردن مقابل زن شوهر)، رسول الله  (ص) فرمودند: تظاهر کننده به آنچه به او داده نشده مانند کسی است که لباس دروغین پوشیده (در فتح الباری شرح صحیح البخاری 9/ 317ـ318 آمده که: تظاهر کننده به آرایش و زینت به آنچه نزد او نیست، مانند زنى است که نزد مردى است، و این مرد زن دیگرى دارد، پس این زن نزد زن دیگر ادعا و افتخار مى کند من نزد شوهرم ) .

 

36 ـ أبو سعید الخدری  ( ره )  از رسول الله  (ص) روایت میکند که فرمودند: (مسلم ) .زنی از زنان بنی اسرائیل کوتاه قد بود، و با دو زن بلند قد میرفت، این زن دو پای تخته ای و یک انگشتر از طلا که بسته بود برای خود گرفت و آنرا پر از عطر مشک نمود، و مشک از بهترین عطرهاست، پس بین آن دو زن بلند قد رفت و آنها او را نشناختند، و زن با دست خود بطرف آنها اشاره کرد (در شرح امام نووى بر صحیح مسلم 15/9 چنین آمده: حکم این عمل که زن انجام داد در شریعت اسلام اگر قصد و نیت او خوب باشد مانند اینکه پوشیدن خود را بخواهد تا اذیت و آزار نبیند، جایز است، اما اگر قصد افتخار و تکبر و تشبه به کسانى که کامل هستند و بلند قد مى باشند را داشته باشد، و مردان را گول بزند که او بلند قد است، این عمل حرام است. )

 

37 ـ از ابن عباس م روایت است که رسول الله  (ص) فرمودند:( حسن أخرجه أبوداود والدارقطنی والطبرانی وأخرجه الترمذی والنسائی من حدیث علی  ( ره )  ).  بر زنان تراشیدن سر جایز نیست، بلکه بر آنها جایز است که موهای خود را کوتاه کنند.

 

38 ـ از عائشه ل روایت است که: (حسن أخرجه أبوداود والنسائی ) زنی با دست خود از پشت پرده و حجاب نامه ای را به رسول الله  (ص) داد، آنحضرت  (ص) دست خود را کشید، و آنرا نگرفت، و فرمود: نمیدانم این دست مردی است یا دست زن، زن گفت: بلکه دست زن است، آنحضرت  (ص) در جواب فرمود: اگر دست زن بود ناخنهای خود را با حنا تغییر میداد(کنایه بر انکار آنحضرت  (ص) بر زن است که چرا ناخنهاى خود را با حنا رنگ نکرده، چون آنحضرت  (ص) ندانست که این دست زن است یا دست مرد، به همین سبب دست خود را کشید و نامه را نگرفت که مبادا دست زن باشد، و او  (ص) با زنان دست نمى گیرد، و بیعت با دست نمى کند، بلکه بیعت او با زنان با سخن است )

 

39 ـ از عبدالله بن عمر م روایت است که رسول الله  (ص) فرمودند: (البخاری) .زنی که در احرام است صورت خود را با نقاب و روبند نپوشاند، و همچنین دست کش دست نکند .( این در هنگام احرام و نبودن مرد نامحرم است، و اگر مرد نامحرم حضور داشته باشد بایستى زن صورت خود را بپوشاند، حال در لباس احرام باشد و یا خیر. )

 

40 ـ از أبو موسی الأشعری  ( ره )  روایت است که رسول الله  (ص) فرمودند(حسن صحیح أخرجه أحمد والترمذی والنسائی ) پوشیدن لباس حریر و طلا برای مردان امت من حرام شده است، و برای زنان حلال است.

 

41 ـ عبدالله بن عمرو بن العاص م روایت میکند که( مسلم ) .پیامبر  (ص) دو لباس معصفر(الثوب المعصفر: لباسى که با عصفر رنگ شده است ، عصفر گیاهی برای رنگ آمیزی است که دو رنگ زرد و سرخ دارد ) را بر تن من دید، و فرمود: مادرت بتو امر کرده که اینرا بپوشی؟ (یعنی این عمل را انکار کرد)، گفتم: آنرا میشویم؟ فرمود: بلکه آنرا بسوزان.

 

42 ـ از أبوهریره  ( ره )  روایت است که پیامبر فرمودند: (إسناده جید، أخرجه ابن حبان والبیهقی فی شعب الإیمان )

وای بر زنانی (که دو چیز سرخ را برای مردان اجانب و نامحرم نمایان میکنند) طلا و لباس سرخ رنگ خود را.

 

43 ـ عبدالله بن عباس م روایت میکند که: (البخاری )پیامبر  (ص) زنانی که خود را به مردان همانند میکنند، و مردانی که خود را به زنان همانند میکنند لعنت فرموده است.

 

توضیح کلمات ثقیل  :

 

کاسیات: زنى که لباسهاى تنگ و شفاف و کوتاه مى پوشد.

مائلات: از طاعت و فرمان خدا منحرف هستند.

ممیلات: غیر از خود زنان دیگر را بطرف خود و عمل خود مى کشانند (و فاسد مى کنند).

البخت: نوعى از شتر است که کوهان و سنام بزرگ دارد.

السنام: کوهان شتر.

چنین و چنان هستم(کنایه از اینکه مرا بیشتر دوست دارد و به من چیزها مى دهد) و نزد او مقام و منـزلتى خیلى خوب دارم، مى خواهد که زن دیگر را به خشم و غضب بیاورد.

وقول: (کلابس ثوبی الزور): مانند مردى است که لباس زاهدان و پارسایان و پرهیزکاران مى پوشد، و به مردم نشان مى دهد که از از جمله آنهاست، ولى در حقیقت امر چنین نیست.و امام خطابی مى گوید: مقصود از لباس مَثَل است، و معناى آن این که دروغگو است.

 

منبع :  

الأربعون النسائیة  ( 40 حدیث در احکام بانوان )  

تألیف: محمد بن شاکر الشریف 

ترجمه:  إسحاق بن عبدالله دبیری العوضی   1424/1382هـ.

 

 

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.