تلاش برای یک کنوانسیون جدید پناهندگی
رأی دهید
بطور کلی میتوان گفت که در آغاز دهه 1970 شرایط عمومی برای توسعه حقوق پناهندگان مهیا بود. اتحادیه حقوق بینالملل، پس از چندین سال کار مقدماتی نهایتاً در سال 1972 پیشنویس کنوانسیونهایی در مورد پناهندگی سیاسی و پناهندگی دیپلماتیک را تهیه نمود و بنیاد کارنگی که هزینه اقدامات مقدماتی پروتکل 1967 را برعهده گرفته بود این بار نیز پیشقدم شده بود. بدنبال برگزاری سمیناری در بلاجیو (ایتالیا) در سال 1971 یک گروه کاری در اوایل سال 1972 پیشنویس کنوانسیون را آماده نمودند که توسط کمیسر عالی وقت، صدرالدین آقاخان، به کمیته اجرایی UNHCR و سپس به شورای اقتصادی اجتماعی و نهایتاً به مجمع عمومی سازمان ملل فرستاده شد.
مجمع عمومی متن پیشنویس را جهت بررسی و دقت نظر به گروه کارشناسان سپرد و در عین حال تصمیم گرفت کنفرانس ملل متحد در مورد پناهندگی را از دهم ژانویه تا چهارم فوریه 1977، در ژنو برگزار نماید. در متن پیشنویس کنوانسیون که توسط گروه کارشناسان پیشنهاد شد، تغییر قابل توجهی در تعریف پناهنده در مقایسه با تعریف کنوانسیون 1951 مشاهده نمیشد. ماده 2 آن در مورد دامنه این تعریف به شرح زیر بود:
صلاحیت استفاده از مزایای این کنوانسیون به فردی تعلق میگیرد که بدلیل ترس از تعقیب:
الف) بدلایل نژادی، مذهبی، ملیت، عضویت در گروه اجتماعی خاص یا عقیده سیاسی از جمله مبارزه علیه استعمار یا نژادپرستی و یا:
ب) مجازات بدلیل اقداماتی که مستقیماً در راستای آنچه در بند الف ذکر شد، نتواند و یا نخواهد به کشور متبوع خویش بازگردد و یا اگر فاقد تابعیت است به محل سابق اقامت خود برگردد.
چنانچه این متن را با کنوانسیون 1951 مقایسه کنیم دو تغییر کوچک مشاهده میکنیم. نخست در بند الف که از مبارزه علیه استعمار یا نژادپرستی بعنوان یکی از دلایل تعقیب نام برده شده است. این موضوع خود زمینههای درخواست پناهندگی را توسعه میدهد هرچند تعیین حالتی که در آن مبارزه علیه استعمار صورت گرفته مشکل میباشد. تغییر دوم ذکر «تعقیب یا مجازات بخاطر اقداماتی است که در راستای بند الف نام برده شده است» میباشد که زمینه را برای درخواست و اعطاء پناهندگی گسترش داده است. سایر بخشهای این پیشنویس نیز بیانگر نوعی انعطافپذیری در زمینه اعطا پناهندگی بود. در ماده یک آمده بود که کلیه دول متعاهد بایستی «حداکثر کوشش خود را با دیدگاهی نوعدوستانه» برای پناهدادن به هر شخص صاحب صلاحیت برطبق این کنوانسیون بکار بندند. «ماده سوم به شکل مطلق اعلام میداشت که هیچ فرد صاحب صلاحیت استفاده از مزایای این کنوانسیون که در یکی از سرزمینهای کشورهای متعاهد ساکن باشد را نمیتوان وادار به بازگشت به کشور اصلی خود کرد در صورتی که در آنجا جان یا آزادیش در معرض تهدید باشد. ماده هشتم تأکید دارد که «دادن پناهندگی عملی صلحجویانه و نوعدوستانه» تلقی میشود و هیچ کشوری نبایستی آن را اقدامی غیردوستانه به شمار آورند و اعطاء پناهندگی بایستی توسط همه کشورها مورد احترام قرار گیرد.
همانطور که گفته شد، بدنبال پایان کار گروه متخصصان، و براساس تصویب مجمع عمومی، کنفرانس نمایندگان تامالاختیار از 10 ژانویه الی چهارم فوریه 1977 اجلاس خود را برگزار نمود. از روز سیزدهم ژانویه بررسی متن کنوانسیون آغاز شد. در مورد ماده 2 درخصوص تعریف دایره شمول کنوانسیون هیچ بحثی در جهت توسعه تعریف پناهنده بصورتی که افرادی جز پناهندگان سیاسی را دربرگیرد، صورت نگرفت و بحثها حول سه محور متمرکز ماند: الف) اصلاح عبارات مقدماتی بصورتی که تأکید افزونتری برحق مالکیت دولتها در پذیرش یا رد درخواست پناهندگی باشد. ب) اصلاحاتی برای افزایش زمینههای تحت تعقیببودن. ج) اصلاحاتی برای بند 2 در جهت افزایش زمینههای محرومیت از مزایای پناهندگی. بدنبال این بحثها و پس از رأیگیری (38 موافق 34 مخالف و 15 ممتنع) اصلاحیهای به تصویب رسید که عبارت «براساس ترس جدی از تعقیب» را که از کنوانسیون گرفته شده بود را با عبارت «امکان قطعی تعقیب» جانشین ساخت. این عبارت از آنچه در کنوانسیون 1951 آمده است به مراتب محدودتر مینماید. در اصلاحیه دیگری بر ماده 2 یک بند فرعی افزوده شد با این مضمون که بند 1 این ماده شامل کسانی که بدلایل صرفاً اقتصادی درخواست پناهندگی مینمایند، نخواهد شد. بعلاوه تعقیب وسعت گرفته و از جمله به مواردی چون «وابستگی قومی، اشغال خارجی تسلط خارجیان و تمامی اشکال تفوقطلبی نژادی، نیز تعمیم یافته بود. ماده دوم در شکل جدید خود با 47 رأی مثبت 14 رأی منفی و 21 رأی ممتنع به تصویب رسید. در ماده سوم نیز یک استثناء بر اصل «بازنگردانیدن» وارد شده و آن حالتی بود که «تعداد زیاد افراد ممکن است برای امنیت کشور متعاهد ایجاد خطر جدی نماید». بعلاوه مواد دیگری در زمینه وظایف متقاضیان پناهندگی و تسهیل برنامههای الحاق اعضا خانواده پناهنده به تصویب رسید.
این کنفرانس نتوانست در مهلت مقرر بررسی خود در امور این متن را به پایان برساند و در پیام نهایی خود به مجمع عمومی پیشنهاد نمود تا موضوع کنوانسیون را در زمان مناسبتری مطرح نماید. در آن زمان اکثر کشورهای غربی با طرح مجدد آن در آینده نزدیک مخالفت میکردند. با توجه به وجود اختلاف نظر شدید در این کنفرانس امکان طرح مجدد آن بسیار اندک مینمود.
بعلاوه از این تجربه میتوان نتیجه گرفت که اتفاق نظری در مورد توسعه تعریف پناهنده به نسبت تعریف کنوانسیون 1951 و گنجانیدن پناهندگان اقتصادی وجود نداشت. آتلگرانمادسن در کتاب خود تحت عنوان «پناهندگی» به تشریح و تبیین این کنفرانس بیثمر پرداخته است. مجمع عمومی پس از این کنفرانس با صدور قطعنامهای به تأکید بر این نکته بسنده کرد که پیش از اقدام به برگزاری مجدد چنین کنفرانسی لازم است تمهیدات فراوانی در جهت رسیدن به نتیجه فراهم آید. از سوی دیگر باید اذعان داشت که این شکست جامعه بینالمللی در نیل به کنوانسیون جدیدی در زمینه حقوق پناهندگان باعث شد تا چندین سال پس از این کنفرانس اقدام جدی در سطح بینالمللی به وقوع نپیوندد.
در سال 1973 پروتکلی در مورد پناهندگان دریانورد به تصویب رسید که دامنه شمول موافقتنامه 1957 لاهه را به افراد مشمول پروتکل 1967 نیز گسترش داد. همچنین در همین دوران تعدادی قطعنامه با اهمیت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در همین رابطه به تصویب رسید که ما بدانها خواهیم پرداخت.
در دهه 1970 مسئله تروریسم بینالمللی بحثهای بینالمللی را به شدت تحت تأثیر قرار داده بود. کنوانسیونهایی که در این رابطه به تصویب رسید، مسئله پناهندگی به طور اخص و حقوق بینالمللی پناهندگان بطور اعم را تحت تأثیر قرار داده بودند. این کنوانسیونها که ناظر بر مواردی همچون تصرف غیرقانونی هواپیما و دیگر اقدامات غیرقانونی علیه هوانوردی غیرنظامی، اقدام خشونتبار علیه افراد، عوامل دیپلماتیک و دیگر افراد تحت حمایت بینالمللی و تروریستی به معنای عام کلمه بوده براساس اصل تسلیم یا مجازات * انتخاب میان تسلیم یا مجازات مجرمین را برعهده دولتها میگذاشت. همین اصل در کنوانسیون بینالمللی علیه جرم نژادپرستی مصوب سال 1973 نیز وجود داشت که براساس آن دولتها در صورتی که فردی را مبارز سیاسی یا پناهنده سیاسی تشخیص میدادند ملزم به تسلیم وی نبودند. شورای اروپا در سال 1977 توصیه نمود تصمیم در این مورد برعهده ارکان حقوق بشری شورا گذاشته شود (توصیه شماره 817).
بدون تردید تحولات حقوق بینالمللی پناهندگان در سال 1977 را نمیتوان بدون ذکر این نکته به پایان برد که متعاقب شکست کنفرانس 1977 در رسیدن به کنوانسیون پناهندگی و علیرغم توصیه مجمع عمومی در جهت فراهم آوردن تمهیدات لازم جهت تکرار این کنفرانس، هیچگونه اقدام مشخصی برای طرح مجدد کنوانسیون از سوی UNHCR یا سایر ارکان اصلی ملل متحد صورت نگرفت و این موضوع تا امروز همچنان مسکوت باقی مانده است.
در ماه مه 1979 کنفرانسی در مورد وضعیت پناهندگان در افریقا در شهر آروشا (Arusha تانزانیا) برگزار شد که نمایندگان دولتهای افریقایی در آن شرکت کردند. حاصل کار این کنفرانس مجموعه توصیههایی بود که در میان آنها خصوصاً اصل تشریک مساعی قابل توجه است. مصوبات کنفرانس آروشا سپس در اجلاس ارکان سیاسی سازمان وحدت افریقا پیگیری شد که نتیجه آن قطعنامه با اهمیتی در مورد وضعیت پناهندگان در افریقا و راهحلها در دهه 1980 بود.
مصائب پناهندگان قایقنشین در آسیای جنوبشرقی باعث شد تا کمیسر عالی پناهندگان در ماه مه 1979 یادداشت تفاهمی را با دولت ویتنام در مورد خروج منظم افراد از آن کشور به امضاء برساند و دبیرکل سازمان ملل در یک عمل کمسابقه به فراخوان مالی جهت یک کنفرانس بینالمللی بزرگ در ژوئیه 1979 دست زد. تعدادی از کشورهای سازمان همکاری اقتصادی برای توسعه (OECD)کمکهای خود را به این ابتکار عمل اعلام نمودند.
در سال 1980 نیز یک توافقنامه اروپایی در مورد انتقال مسئولیت پناهندگان به امضاء رسید و همزمان با آن شورای اروپا کار خود را روی کنوانسیونی در مورد اولین کشور پناهندگی و پناهندگان سرگردان آغاز نمود.
یک کنفرانس بینالمللی در مورد کمک به پناهندگان در افریقا (ICARA) در سال 1981 در ژنو برگزار شد که همچون کنفرانس 1979 بحث و راهحلهای عملی برای مشکل پناهندگان را مورد بحث قرار داد. و به جنبههای حقوقی این مسئله نپرداخت.