دو سال بعد از پیروزی انقلاب یکی از مقامات سابق آمریکا درباره روابط محرمانه دولت جیمی کارتر و یاران آیتالله خمینی اعتراف کم سابقهای کرد.
هارولد ساندرز که در دوران ریاست جمهوری کارتر معاون خاور نزدیک وزارت امور خارجه بود روز ۲۸ بهمن ۱۳۵۹ به کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان گفت: «بیشتر از آنچه در کل به ما نسبت میدهند، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، با رهبران مذهبی تماس داشتیم».
او در ادامه میگوید: «جالب است که عدهای از اعضای شورای انقلاب که خمینی پس از پیروزی انقلاب ایجاد کرد افرادی بودند که آمریکاییها طی شش ماه قبلش با آنها تماس داشتند. آنها دوست ندارند که به این موضوع اذعان کنند. اما فکر میکنم چیزی که شما به آن اشاره میکنید، فقط تماس نیست، بلکه گامی فراتر از آن است، در واقع به رسمیت شناختن نمادین مردی بود که به قدرت رسید».
آقای ساندرز درباره تماسهای سری واشنگتن با آیتالله خمینی در نوفل لوشاتوی فرانسه حرفی نزد؛ اشاره اش به دیدارهای مقامات آمریکا با اعضای شورای انقلاب هم در آن زمان زیاد توجه کسی را جلب نکرد. اما اسناد دولت آمریکا که در سالهای اخیر از حالت محرمانه خارج شده تا حدی این زوایه تاریک را روشن میکند؛ اینکه سفارت آمریکا در تهران نه فقط با مخالفان سکولار و اعضای میانهروی نهضت آزادی، بلکه با روحانیونی مانند محمد بهشتی و عبدالکریم موسوی اردبیلی هم در ارتباط و به آنها خوش بین بودند.
آقای موسوی اردبیلی مانند محمد بهشتی و مهدی بازرگان از اعضای شورای انقلاب بود. او از بنیانگذاران حزب جمهوری اسلامی و رئیس دیوان عالی کشور در سالهای۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ نیز بود.
بنا بر اسناد، ویلیام سالیوان سفیر آمریکا و آقای موسوی اردبیلی در روز چهارم بهمن ۱۳۵۷ حدود دو ساعت در حضور مهدی بازرگان گفتوگو میکنند. دیدار در یکی از حساسترین مقاطع برگزار میشد؛ بختیار تازه فرودگاهها را بسته و برنامه بازگشت آیتالله خمینی را برهم زده بود. شایعه کودتای احتمالی ارتش هم فضای کشور را پر کرده بود.
تصویر بخشی از گزارش سفیر آمریکا در تهران از دیدارش با موسوی اردبیلی و بازرگان که پس از سی و پنج سال از حالت محرمانه خارج شده است یاران آیتالله خمینی از یک طرف اعتراضها و اعتصابها را به پیش میبردند و از طرف دیگر در پشت صحنه برای بازگرداندن آرام او به ایران، کنار زدن بختیار و تسلیم شدن ارتش با آمریکا گفتوگو میکردند.
در گزارش سالیوان به محل آن دیدار اشاره نشده ولی عباس امیر انتظام، معاون بازرگان در دولت موقت که بعد از اشغال سفارت آمریکا در تهران در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ به خاطر تماسهایش با مقامات آمریکا از جمله سالیوان سالهای طولانی از عمرش را پشت میلههای زندان گذارند، در خاطراتش مینویسد که دو طرف در خانه فریدون سحابی (پسر بزرگ یدالله سحابی، از رهبران نهضت آزادی) در محله قیطریه تهران مذاکره کردند.
'روحانیت عملگرا' در بین مقامات آمریکا کمتر کسی به اندازه آخرین سفیر این کشور در تهران به تفاهم با آیتالله خمینی و روحانیون مخالف شاه خوشبین بوده است.
ویلیام سالیوان، که در آن مقطع طرفدار تفاهم ارتش و انقلاب برای کنار زدن شاه بود، روز ۱۸ دی ۱۳۵۷ به واشنگتن پیام داد: «روحانیت برای کمک به احیای ثبات در بخش عمومی در حال سازمان یافتن است. حتی اگر برای لحظهای بازرگان را هم کنار بگذاریم، بخش قابل ملاحظهای از مخالفان در صورتی که شاه برود به گذار سیاسی مسالمتآمیز متعهد هستند.»
به نظر میسد خوش بینی سالیوان به همکاری با روحانیت در پی دیدار با آقای موسوی اردبیلی تقویت هم شده باشد. او به واشنگتن گزارش میدهد که موسوی اردبیلی شاید به اندازه بازرگان ملایم نباشد ولی «افراطی نیست و به نظر میرسد پذیرای منطق باشد».
بنا بر این سند، آقای موسوی اردبیلی به موازات تاکید بر لزوم کنار رفتن بختیار و تاسیس جمهوری اسلامی، نرمشی هم نشان میدهد و میگوید: «قانون اساسی فعلی هنوز معتبر است... و تجمعات و اعلامیهها نمیتواند مبنای قانونی دولت خمینی باشد».
به نظر نمیرسد که آقای موسوی اردبیلی تا به حال درباره تماس با سفیر آمریکا صحبتی کرده باشد. یک سال بعد از پیروزی انقلاب وقتی خبرنگار روزنامه اطلاعات از او سوال میکند که ضوابط مذاکرات اعضای شورای انقلاب با دولت بختیار و ارتش چه بود وارد جزییات نمیشود اما تاکید میکند: «اگر آقا اجازه نمیداد صحبت نمیشد».
دیدار 'غیرمنتظره' سالیوان به طور غیرمنتظره با آقای موسوی اردبیلی روبهرو میشود. سفیر آمریکا فکر میکرد عصر چهارشنبه چهارم بهمن ۱۳۵۷ با محمد بهشتی، «رهبر تشکیلات اصلی اعتراضها در داخل کشور» قرار دارد. ولی در محل قرار چهره ناآشنای آقای موسوی اردبیلی را میبیند.
دیدار در واقع به درخواست مهدی بازرگان و ساعاتی پس از آن برگزار میشد که بختیار با بستن فرودگاه مهرآباد برنامه بازگشت آیتالله خمینی را بر هم زده بود.
سفیر آمریکا بختیار را خیالباف خطرناکی میدانست که برنامهاش برای مقاومت در برابر آیتالله خمینی ممکن بود به جنگ داخلی منجر شود. سالیوان که به دستور واشنگتن برای آغاز مذاکرات فرماندهان ارتش با بهشتی و بازرگان هم تلاش میکرد، بلافاصله درخواست ملاقات آنها را پذیرفت.
سالیوان انتظار ملاقات با آقای بهشتی را داشت، اما با آقای موسوی اردبیلی مواجه شد بنا بر اسناد، سالیوان چندان روی بازرگان حساب نمی کرد. بنا بر ارزیابی او، بازرگان مردی «قد کوتاه»، «مهربان» و «صادق» بود که میخواست جلوی خونریزی را بگیرد، اما چندان «محکم» و «بانفوذ» نبود. اما بهشتی در ارزیابی سالیوان، «رهبر تشکیلات اصلی اعتراضها در داخل کشور» بود، سیاستمداری عملگرا که برخلاف روحانیون دیگر دستوپا شکسته انگلیسی هم صحبت میکرد و از همه مهمتر، اهل مذاکره و مصالحه بود.
در هر صورت آقای بهشتی عصر چهارم بهمن سر قرار حاضر نشد و سالیوان چهره ناآشنای «ملا موسوی» را می بیند که برخلاف بهشتی انگلیسی بلد نبود.
بنا بر این سند: «موسوی فقط فارسی و عربی صبحت میکند، به همین دلیل گفتوگو به زبان فرانسه با بازرگان انجام شد و بازرگان هم برای ملا ترجمه کرد... بازرگان چیز زیادی نداشت که بگوید و با حالتی بسیار محترمانه به عنوان رابط رهبری دینی رفتار کرد.»
نرمش نسبی دیدار در شرایطی برگزار میشد که آیتالله خمینی خود از نوفل لوشاتو با واشنگتن تبادل نظر و پیام میکرد. آخرین پیام او روز هفتم بهمن ۱۳۵۷ به واشنگتن رسید که در آن برای فراهم کردن زمینه باز شدن فرودگاهها و کنار زدن بختیار و ارتش، به آمریکا اطمینانهایی داده بود.
دقیقا سه روز قبل از آن پیام تاریخی رهبر انقلاب بود که بازرگان و موسوی اردبیلی در تهران به دیدار سفیر آمریکا رفتند.
بنا بر گزارش سالیوان، آقای موسوی اردبیلی مواضع و خواستههای رهبر انقلاب را تکرار کرد: «غیرقانونی بودن» دولت بختیار، لزوم تشکیل دولت موقت اسلامی، برگزاری همهپرسی و تدوین قانون اساسی جدید که جمهوری اسلامی را به رسمیت بشناسد.
گزارش سالیوان حاکیست که این روحانی معترض قدری نرمش هم نشان داد و حرفهایی زد که روی سالیوان اثر مطلوب گذاشت.
سالیوان مینویسد: «با وجود این استدلالها، موسوی اذعان کرد که قانون اساسی فعلی هنوز معتبر است؛ نیروهای مسلح قانونی هستند؛ تجمعات و اعلامیهها نمیتواند مبنای قانونی دولت خمینی باشد؛ باید مانع درگیری نیروهای مسلح و هواداران خمینی شد و این خطر هست که شوروی از برنامه تشکیل دولت موقت سوءاستفاده کند. طرفداران خمینی میتوانند به طور اصولی با خواسته بختیار برای برگزاری انتخابات آزاد موافقت کنند.»
بنا بر سند، سفیر آمریکا به دو عضو شورای انقلاب هشدار داد که برنامه آیتالله خمینی برای مقابله با بختیار ممکن است به جنگ داخلی منجر شود. او به واشنگتن گزارش داد: «به نظر رسید که آنها کاملا از این مسئله باخبرند و گفتند که امیدوارند که از درگیری جلوگیری شود.»
آیتالله خمینی و یارانش فکر نمیکردند که آمریکا بگذارد شاه بهراحتی سقوط کند ولی در دیدار با مقامات به چرخش آرام در موضع واشنگتن پی بردند: اینکه واشنگتن با بازگشت «آرام» آیتالله خمینی به ایران مخالفت نمیکند و در موضعش بر سر نوع حکومت ایران «انعطاف» دارد.
مهدی بازرگان سالها بعد در کتاب خاطراتش اشارهای مختصر به دیدار موسوی اردبیلی با سالیوان میکند و میگوید در آن نشست به چرخش ۱۸۰ درجه در موضع آمریکا پی میبرد.
بازرگان مینویسد: «آنها را آماده برای قبول اصولی یک رفراندوم ملی راجع به تغییر قانون اساسی از مشروطیت سلطنتی به جمهوری اسلامی دیدیم.»
«تنها اختلافمان بر سر دعوت کننده رفراندوم مربوطه بود که دولت بختیار باشد و ما نظارت نمائیم یا بالعکس.»
در بین هزاران سندی که «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» بعد از اشغال سفارت منتشر کردند، سند دیدار سالیوان و آیتالله موسوی اردبیلی دیده نمیشود. معلوم نیست که این سند اصلا در سفارت نبوده یا بنا به مصلحت منتشر نشده است. وقتی خبر درز کرد که در سفارت اسنادی درباره تماسهای آمریکا با رهبران حزب جمهوری اسلامی هم کشف شده، محمد بهشتی، از بنیانگذاران این حزب گفت که آن مدارک نزد آیتالله خمینی برده شده و چیز مهمی در آنها نیست زیرا «محتوای این گونه اوراق صرفا نشاندهنده نقش قاطع ما در برابر آمریکا، رژیم و عوامل آن است».