داستان

چهار‌شنبه ۰۷ جولای ۲۰۱۰ - ۱۶ تیر ۱۳۸۹ جک و دوستش باب تصمیم می گیرند برای تعطیلات به اسکی برند. با همدیگه رخت و خوراک و چیزهای دیگرشان را بار ماشین جک می کنند و به سوی پیست اسکی راه می افتند .

چهار‌شنبه ۰۹ ژوئن ۲۰۱۰ - ۱۹ خرداد ۱۳۸۹ یک خانم معلم ریاضی به یک پسر هفت ساله ریاضی یاد می‌داد. یک روز ازش پرسید: اگر من بهت یک سیب و یک سیب و یکی بیشتر سیب بدهم تو چند تا سیب خواهی داشت؟

دوشنبه ۱۷ می ۲۰۱۰ - ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۹ وقتی سارا دخترک هشت ساله ای بود، شنید که پدر ومادرش درباره برادر کوچکترش صحبت می کنند. فهمید برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند. پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمی توانست هزینه جراحی پرخرج برادر را بپردازد. سارا ...

چهار‌شنبه ۱۲ می ۲۰۱۰ - ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد.

سه‌شنبه ۱۱ می ۲۰۱۰ - ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند.زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند.

دوشنبه ۰۳ می ۲۰۱۰ - ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ دو گدا تو یه خیابون شهر رم کنار هم نشسته بودن. یکیشون یه صلیب گذاشته بود جلوش، اون یکی یه ستاره داوود..

شنبه ۰۱ می ۲۰۱۰ - ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ چرچیل(نخست وزیر اسبق بریتانیا) روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر BBC برای مصاحبه می‌رفت.

چهار‌شنبه ۲۸ آوریل ۲۰۱۰ - ۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت.چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت، چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمی خواند.او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود.

دوشنبه ۱۹ آوریل ۲۰۱۰ - ۳۰ فروردین ۱۳۸۹ روزی پسر بچه ای نزد شیوانا رفت و گفت : مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید ."

جمعه ۱۶ آوریل ۲۰۱۰ - ۲۷ فروردین ۱۳۸۹ هرقومی را داخل چاله‏ای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏ی ایرانیان.

چهار‌شنبه ۱۴ آوریل ۲۰۱۰ - ۲۵ فروردین ۱۳۸۹ روزی مدیر یکی از شرکتهای بزرگ در حالیکه به سمت دفتر کارش میرفت چشمش به جوانی افتاد که در راهرو ایستاده بود و به اطراف خود نگاه میکرد.

یکشنبه ۱۱ آوریل ۲۰۱۰ - ۲۲ فروردین ۱۳۸۹ کوهنورد همان‌طور که داشت بالا می‌رفت، در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمام‌تر سقوط کرد.

پنج‌شنبه ۰۸ آوریل ۲۰۱۰ - ۱۹ فروردین ۱۳۸۹ توماس هیلر ، مدیر اجرایی شرکت بیمه عمر ماساچوست ، میو چوال و همسرش در بزرگراهی بین ایالتی در حال رانندگی بودند که او متوجه شد بنزین اتومبیلش کم است.

شنبه ۰۳ آوریل ۲۰۱۰ - ۱۴ فروردین ۱۳۸۹ مامان ملی (ملیحه) با پدربزرگم ۵۵ سال زندگی کرده بودند و تازه یادشان افتاده بود می توانند از هم طلاق بگیرند.

دوشنبه ۲۹ مارچ ۲۰۱۰ - ۹ فروردین ۱۳۸۹ پسر یک شیخ عرب برای تحصیل به آلمان رفت. یک ماه بعد نامه ای به این مضمون برای پدرش فرستاد:

چهار‌شنبه ۲۴ مارچ ۲۰۱۰ - ۴ فروردین ۱۳۸۹ کاملاً یادم هست که او را تماشا می کردم که داشت کره و ژله روی آن بیسکویت سوخته می مالید و هرلقمه آن را می خورد.

سه‌شنبه ۲۳ مارچ ۲۰۱۰ - ۳ فروردین ۱۳۸۹ فرشتـه جواب داد:« می خواهم با این مشعـل بهشت را آتش بـزنم و با این سطل آب، آتش های جهنم را خاموش کنم. آن وقت ببینم چه کسی واقعاً خدا را دوست دارد!»

یکشنبه ۲۱ مارچ ۲۰۱۰ - ۱ فروردین ۱۳۸۹ یک روز کارمند پستی که به نامه‌هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می‌کرد متوجه نامه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه‌ای به خدا !

پنج‌شنبه ۱۸ مارچ ۲۰۱۰ - ۲۷ اسفند ۱۳۸۸ خاطر‌ای که می‌خوام براتون تعریف کنم، شاید زیاد خاطره خوشی‌ نیست اما درس بزرگی‌ شد برای من در زندگیم!

جمعه ۰۵ مارچ ۲۰۱۰ - ۱۴ اسفند ۱۳۸۸ توکای پیری تکه نانی پیدا کرد، آن را برداشت و به پرواز در آمد. پرندگان جوان این را که دیدند، به طرفش پریدند تا نان را از او بگیرند.

دوشنبه ۰۱ مارچ ۲۰۱۰ - ۱۰ اسفند ۱۳۸۸ مردی با اسب و سگش در جاده‌ای راه می‌رفتند. هنگام عبور از کنار درخت عظیمی، صاعقه‌ای فرود آمد و آنها را کشت. اما مرد نفهمید که دیگر این دنیا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت.

جمعه ۱۹ فوریه ۲۰۱۰ - ۳۰ بهمن ۱۳۸۸

چهار‌شنبه ۱۷ فوریه ۲۰۱۰ - ۲۸ بهمن ۱۳۸۸ مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون کشیدن آن درمانده .

چهار‌شنبه ۱۷ فوریه ۲۰۱۰ - ۲۸ بهمن ۱۳۸۸ به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد.

دوشنبه ۱۵ فوریه ۲۰۱۰ - ۲۶ بهمن ۱۳۸۸ یک روز خانم مسنی با یک کیف پر از پول به یکی از شعب بزرگترین بانک کانادا مراجعه نمود و حسابی با موجودی ۱ میلیون دلار افتتاح کرد .

یکشنبه ۱۴ فوریه ۲۰۱۰ - ۲۵ بهمن ۱۳۸۸ کشیشى یک پسر نوجوان داشت و کم‌کم وقتش رسیده بود که فکرى در مورد شغل آینده‌اش بکند. پسر هم مثل تقریباً بقیه هم‌سن و سالانش واقعاً نمی‌دانست که چه چیزى از زندگى می‌خواهد و ظاهراً خیلى هم این موضوع برایش اهمیت نداشت .

جمعه ۰۱ ژانویه ۲۰۱۰ - ۱۱ دی ۱۳۸۸ مغازه داری روی شیشه ی مغازه اش اطلاعیه ای به این مضمون نصب کرده بود: "توله های فروشی". نصب این قبیل اطلاعیه ها بهترین روش جلب مشتری، به خصوص مشتریان نوجوان است. چیزی نگذشته بود که پسرکی در زیر همین اطلاعیه هویدا شد و بعد از چند لحظه مکث وارد مغ ...

شنبه ۰۳ اکتبر ۲۰۰۹ - ۱۱ مهر ۱۳۸۸ جمعه، ۱۰ مهر ۸۸، بعد از بازی استقلال و پرسپولیس، سعادتی دست داد تا چند ساعتی رو در خدمت عزیزان نیروی انتظامی باشم.

چهار‌شنبه ۰۲ سپتامبر ۲۰۰۹ - ۱۱ شهریور ۱۳۸۸ در ایران مثل فرانسه و سایر کشورهای اروپا مبل نیست و ایرانیان روی صندلی نمی نشینند بلکه بر زمین جلوس می کنند. ما اگر در فرانسه بر زمین بنشینیم بعد از چند هفته از فرط رطوبت زمین مفلوج می شویم

شنبه ۲۲ آگوست ۲۰۰۹ - ۳۱ مرداد ۱۳۸۸ در ایران مردها می توانند چهار زن عقدی و هر قدر که میل داشته باشند جاریه بگیرند. اکثر مردهای ایران از این آزادی استفاده می کنند و دیده می شود که حتی گدایان دارای دو یا سه زن هستند.