حمله تمام‌عیار مهران احمدی به محسن مخملباف فیلمساز خارج‌نشین! + ویدیو

حـ‌مله تند مهران احمدی به محسن مخملباف کارگردان، نویسنده و فیلمساز مشهور ساکن فرانسه.

محسن مخملباف پیش از ترک ایران و اقامت در فرانسه، دوره‌های متناقض و پرفراز و نشیبی را در عرصه فعالیت‌های سیاسی و هنری تجربه کرد که منتقدان فراوانی را برانگیخت. او در دوران جوانی و پیش از انقلاب، به دلیل فعالیت‌های چریکی و مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی و اقدام به خلع سلاح یک پلیس، دستگیر و متحمل سال‌ها زندان شد. 



این پیشینه، هویت اولیه او را به عنوان یک جوان انقلابی و باانگیزه با دغدغه‌های مذهبی و عدالت‌خواهانه شکل داد. اما پس از انقلاب ۱۳۵۷، ورود او به حوزه هنری و سینما، با تندروی‌های شدید ایدئولوژیک همراه بود. 

منتقدان آن دوره، او را به دلیل اعمال تعصبات سخت‌گیرانه و غیرمنصفانه در فضای هنری، و به حاشیه راندن و حذف بسیاری از هنرمندان قدیمی به اتهام وابستگی به سینمای پیش از انقلاب، مورد سرزنش قرار می‌دهند. 

این نگاه رادیکال و اصرار بر «سینمای ارزشی» صرفاً با محتوای مذهبی و انقلابی، در فیلم‌های اولیه او مانند «توجیه» و «بایکوت» به وضوح دیده می‌شد و بسیاری، این خشونت کلامی و فکری را عامل تخریب فضای هنری آن روزها می‌دانستند.

دوره سینمایی مخملباف در دهه شصت، با ساخت آثاری ادامه یافت که اگرچه مورد حمایت جریان‌های حکومتی بودند، اما از نظر کیفیت تکنیکی و ساختار روایی، بعدها مورد نقد جدی قرار گرفتند. فیلم‌هایی مانند «دستفروش» یا «بایسیکل‌ران» که موفقیت‌های بین‌المللی نیز کسب کردند، کم‌کم نشانه‌هایی از دگرگونی در نگاه او را بروز دادند، اما همچنان سایه ایدئولوژی‌زدگی بر سرشان سنگینی می‌کرد. 

منتقدان همواره اشاره می‌کردند که مخملباف در این دوره، با وجود تلاش فراوان برای ارائه آثاری «متعهد»، فاقد عمق کافی هنری و جهان‌بینی مستقل بود و سینمایش صرفاً در خدمت تبیین مواضع سیاسی و مذهبی روز قرار داشت. 

این نقدها به خصوص در مقایسه با موج نوی سینمای ایران، بر این نکته تأکید می‌کرد که تندروی‌های او، مانع از پرداختن به زیبایی‌شناسی و جنبه‌های شاعرانه هنر شده بود و او را از هنرمندانی که دغدغه فرم و بیان هنری داشتند، دور می‌کرد.

با آغاز دهه هفتاد، تحول فکری و هنری مخملباف به تدریج آشکار شد. فیلم‌هایی نظیر «ناصرالدین شاه آکتور سینما»، «سلام سینما» و «گبه» نشان دادند که او از چارچوب‌های خشک ایدئولوژیک فاصله گرفته و به سمت سینمای هنری‌تر، فلسفی‌تر و پست‌مدرن گام برداشته است. 

این دگردیسی ناگهانی و چشمگیر، گرچه مورد استقبال مجامع بین‌المللی و برخی منتقدان داخلی قرار گرفت، اما از سوی جریان‌های حامی فعالیت‌های اولیه او، به مثابه «انحراف» و «وطن‌فروشی» تلقی شد. منتقدانِ سرسخت، این چرخش ۱۸۰ درجه‌ای را فاقد اصالت دانسته و آن را نتیجه فرصت‌طلبی و تلاش برای کسب شهرت جهانی یا هماهنگی با ذائقه‌ی جشنواره‌های خارجی تفسیر کردند. 

آنها استدلال می‌کردند که این تغییر جهت ناگهانی، به جای آنکه حاصل یک مسیر طولانی و اندیشمندانه باشد، واکنشی شتاب‌زده به محدودیت‌ها و شکست‌های داخلی برای نمایش برخی آثارش همچون «نوبت عاشقی» و «شب‌های زاینده‌رود» بود.

سفرها و فعالیت‌های بین‌المللی مخملباف پیش از مهاجرت قطعی، نیز مورد نقد قرار گرفت. گرچه حضور آثار او در جشنواره‌های معتبری چون کن، ونیز و برلین، نام سینمای ایران را بر سر زبان‌ها انداخت، اما برخی منتقدان این جهان‌گردی هنری را با نادیده گرفتن واقعیت‌ها و مسائل داخلی ایران مرتبط دانستند. 

آنها معتقد بودند که مخملباف با استفاده از این سکوهای جهانی، بیشتر به دنبال نقد یک‌جانبه و ساختن تصویری خاص از جامعه ایران بود که مورد پسند محافل خارجی قرار گیرد، تا اینکه دغدغه‌مندانه به مسائل واقعی مردم بپردازد. 

تاسیس «خانه فیلم مخملباف» در تهران که عملاً به محلی برای آموزش سینما به اعضای خانواده‌اش تبدیل شد، نیز با نقدهایی مبنی بر انحصارگرایی خانوادگی در فضای سینمای ایران همراه بود. منتقدان اظهار داشتند که او به جای ایجاد یک نهاد آموزشی فراگیر و ملی، یک کانون خانوادگی را برای تداوم میراث هنری خود پایه‌گذاری کرده است.

به طور خلاصه، کارنامه محسن مخملباف در دوران حضورش در ایران، یک نمونه نادر از تناقض و تحول دائمی است که همیشه بحث‌برانگیز بوده است. 

از یک فعال تندروی مذهبی و سیاسی در دهه شصت که سهمی عمده در حذف دیگر هنرمندان داشت و سینمایش در خدمت ایدئولوژی بود، به یک فیلمساز ساختارشکن و منتقد اجتماعی-فلسفی در دهه هفتاد. 

منتقدان همواره بر این نکته پافشاری کرده‌اند که این دگردیسی عظیم، چه در عرصه اخلاقی و چه در عرصه هنری، به سرعت و بدون یک مسیر تکاملی منطقی صورت پذیرفته و همواره بوی تک‌روی و خودمحوری از آن به مشام می‌رسید. 

در نتیجه، برای بسیاری، گذشته او در ایران، فارغ از ارزش هنری برخی آثار متاخرش، با سایه سنگین تندروی‌های اولیه و چرخش‌های ناگهانی همراه است که همواره موجب عدم اطمینان به پایداری عقاید و مواضع او شده است.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۶
ASH. ASH - هنگ کنگ ، هنگ کنگ

بله خیلی ها کورکورانه بت میسازند از امثال محسن خیالباف
جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۸
۵۸
hamidesabz - لندن، انگلستان

به این میگن نمونه بارز انتخاب جرجیس از بین صدو بیست و چهار هزار پیامبر! کسی مطرح تر از شخص فراموش شده مخلباف نداریم برای نقد!
جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۶
۵۹
Asdola - منچستر، انگلستان

:) جوراب استارلایت برای تمام بانوان اون نسل کابوس بود چون چهارراه استانبول میدان هفت حوض و . اگر بانویی جوراب پا نما داشت پاهاشون رو میکردن تو جعبه پر از سوسک نسل من شاهد چه فجایعی بود 😞
جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۹
۵۷
مهدی52 - روتردام، هلند

آخه دویاره قراره برگرده دوباره همون پخی که بوده بشه 😂 میخواد بشه محسن چریک 🤣🤣🤣 ای ملت ما چه کردیم با خودمون
جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۶
۵۲
ako kermanshah - اسنانبول، ترکیه

امثال همین پشمکباف بیشترین خیانت رو به ایران و ایرانی کردن.
جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۹
۴۳
paksan - ایران، ایران
به نظر من هوشمندانه ترین کار این هستش که مخملباف عذرخواهی کنه و بفهمه که او آدم خائنی بوده و همین الانم وضعیتش خیانت به کشور هستش نه خدمت به مردم . او آدم تندرو و احساساتی و کم فکری هستش که کمبودهای اخلاقی و فهمی بسیار زیادی داره که باعث شده مردم ایران خسارتهای زیادی از او و همفکران او ببینند و باید او یک جایی شل کنه و بفهمه مردم برده افکار اینها نیستند و ما مردم ایران باید بفهمیم عمده تندروها و افراد خشن و سوپر انقلابی به هیچ وجه حزب اللهی نبودند اینها خودشان را جا زدند بعنوان حزب الهی ولی در تفکر و اعتقادات همه چپ و کمونیست و بشدت ضد غرب و امپریالیست بودند و عمده کارهایی که کردند در واقع به اسم مبارزه با غرب و فرهنگ و زندگی غربی تعریف میشه نه عمل به اسلام و دین ولی اسلام و دین برای اینها زمینه خوبی بوده برای ارضا کردن خواستهای سیاسی چپ و سوسیالیستی و کمونیستی آنها بر ضد نظام سلطه امپریالیستی.
جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴ - ۱۷:۴۰
۴۱
karaji - کرج ، ایران
اون مکان شریفت بره به اون مکان خاص تک تک اون کسانی که باعث و عامل و محقق و متفکر این جنایات بودند جناب مهران احمدی . بله خیلی سینمایی و خاص حرف دل ها رو زدی ..
شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۴ - ۰۵:۵۲
۸۲
گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
اصولا غقب افتادکی ذهنی و فرهنگی و تلفیق با عقده های چپولیسم باعث رویدادهای ۵۷ شده اند
جمعه ۲۳ آبان ۱۴۰۴ - ۰۱:۵۳
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.
  • +246پرچم شیر و خورشید ایران بر فراز سکوی نخست المپیاد جهانی به اهتزاز درآمد!
  • +179رضا امیرخانی، نویسنده مورد علاقه علی خامنه‌ای در سقوط پاراگلایدار دچار ضربه مغزی شد
  • +131برنامه جنجالی مهران غفوریان و سیامک انصاری به دلیل «توهین به نمادهای کهن و تاریخی ایران»، توقیف شد!
  • +124ترامپ مهاجران سومالیایی را «زباله» خواند و گفت «برگردند مملکت خودشان را درست کنند»
  • +120ضربه آیت‌الله سیستانی به ساختار دینی-امنیتی حکومت خامنه‌ای با یک فتوای یک جمله‌ای
  • +119مهدی پرپنچی : خامنه‌ای درست می‌گوید که اسرائیل و آمریکا دست‌خالی برگشتند
  • +113درگیری شدید بین مردم و پلیس در پیست موتورسواری شیراز - ماموران عقب نشستند
  • +104انتشار دومین سری از ویدیوهای حمله اسرائیل به اتاق های فرماندهی سپاه در جنگ ۱۲ روزه
  • +88همسر سقاب اصفهانی، معاون جدید رئیس‌جمهور در سانحه رانندگی درگذشت+ ویدیو
  • +87دو فلسطینی «در حال تسلیم» به ضرب گلوله سربازان اسرائیل کشته شدند + ویدیو