مهاجرت و سفارتهایی که بسته ماندند؛ «از این سرنوشت شوم رهایی نداریم»
رأی دهید
ایران وایر: رقیه رضایی
آتشبس غیررسمی بین اسراییل و ایران هنوز در جریان است ولی شکننده. آنقدر که نه خود ایرانیها چندان به دوامش باور دارند و نه احتمالا مقامها و کارکنان سفارتخانههای کشورهای دیگر در ایران. اگرچه آن را به این وضوح نمیگویند.
ویدیوها و تصاویری که در روزهای اخیر از ازدحام جمعیت مقابل سفارت چین و شبخوابی ایرانیها برای دریافت ویزا در مقابل بخش کنسولی آن منتشر شده، یکی از آن نمونههاست. جوانانی هر روز در شبکههای اجتماعی از خرابشدن آرزوهایشان برای مهاجرت حرف میزنند، از سفارتخانههایی که برای یک جنگ ۱۲روزه بسته شدند، اما هرگز یا باز نشدند یا به حالت عادی بازنگشتند.
تلاشهایی که پوچ شد، رویاهایی که فرو ریخت
«فکر میکنم از من که گذشت، کاش بچههای دیگر این چیزها را تجربه نکنند.» این آخرین جملهای است که «سبا»، دختر ۲۲ساله تهرانی درباره روند مهاجرتش به آلمان به ایرانوایر میگوید. از ۱۵-۱۶ سالگی سبا، پدر و مادرش برای اینکه او بتواند در آلمان دانشگاه برود، خرج کردهاند. خود او هم با هزار امید و آرزو تلاش کرده و سالها زبان آلمانی و انگلیسی خوانده تا بتواند در آلمان دانشگاه برود. اما حالا با آتش جنگی که سران جمهوری اسلامی و اسراییل راه انداختهاند، بازگشت تحریمهای سازمان ملل متحد تحتعنوان «مکانیزم ماشه» و رفتن سفیر آلمان از ایران، به خواب و خیالی دور میماند.
سبا اوایل بهار برای دانشگاهی در شرق آلمان تقاضای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد داده است. دانشگاه هم او را پذیرفته، اما با شروع جنگ در ۲۳خردادماه و بسته شدن سفارت آلمان، حتی نتوانسته مدارکش را اعتباربخشی کند. اعتباربخشی پیششرطی است که کشور آلمان پیش از ورود به مرحله درخواست ویزا انجام میدهد تا مطمئن شود مدارک تحویل داده شده، مدارک اصلی و رسمی و قابلاتکا هستند.
حالا حدود یکماه و چند روز دیگر کلاسها شروع میشود و او حتی نمیداند میتواند درسش را شروع کند یا نه: «وقتی پیج شما ویدیوی سفیر آلمان را گذاشت که میگفت دارد از ایران میرود و با اینکه کارکنان کنسولی در ایران میمانند، اما پروسه صدور ویزا کندتر خواهد شد، با خودم گفتم، خوب است حداقل در سفارت را نبستهاند. اما، حالا که میبینم کسانیکه ماهها قبل از من درخواست ویزا داده بودند، دارند رد میشوند، فکر میکنم دیگر هیچ امیدی نمانده.»
اشاره این زن جوان به ویدیویی است که پیشتر از، «مارکوس پوتسل»، در شبکههای اجتماعی منتشر شده بود که در آن از پایان ماموریت خود، بهدلایل «شخصی» خبر داده بود. او در آن ویدیو اعلام کرد که تعداد کارکنان سفارت نیز کاهش یافته و صدور ویزا کمتر انجام میشود. آقای پوتسل در این ویدیو ابراز امیدواری کرده است که وقتی دوباره به ایران برمیگردد، مردم به آرزوهایشان رسیده باشند.
«احسان» هم جوانی از کردستان است که هنوز در مرحله امتحان زبان آلمانی بوده تا بتواند برای دانشگاه اقدام کند. او به سختیهای مسیری که ناچار شده تابهامروز با آنها دستوپنجه نرم کند، اشاره کرده و میگوید: «پارسال تابستان که گوته را بستند هم همین وضعیت بود. برای آزمون "او س د" (که الان در ایران برگزار میشود) خیلی دستشان باز است و همه را بار اول رد میکنند تا مجبور شوی بار دوم امتحان بدهی. گوته، تلک و تسداف، خیلی استانداردترند و امکان دستکاری کمتر. اما خب دیگر برگزار نمیشوند. واقعا کسیکه دارد در این شرایط اقتصادی تلاش میکند راه نجاتی پیدا کند، حقاش این نیست.»
اشاره او به پلمب موسسه «گوته» در مردادماه۱۴۰۳ است. پلیس ایران اعلام کرد که این اقدام بهدلیل «ارتکاب اعمال غیرقانونی متعدد و تخلفات گسترده مالی» صورت گرفته است. در حالیکه بسیاری بر این باورند که پلمب دفاتر موسسه گوته در تهران در پاسخ به بسته شدن «مرکز اسلامی هامبورگ» بود.
مرکزی وابسته به جمهوری اسلامی که دولت آلمان آن را متهم کرده که به تبلیغ ایدئولوژی جمهوری اسلامی، حمایت از حزبالله لبنان و اقدام علیه قانون اساسی آلمان، دست میزند.
سفارتهایی که بازند، ویزا نمیدهند
تنها ساعاتی بعد از حملات نظامی اسراییل به مقامهای نظامی و هستهای جمهوری اسلامی در سحرگاه ۲۳خرداد۱۴۰۴، سفارتخانههای اغلب کشورهایی که حتی با وجود تنشها تا آن روز باز بودند، بسته شدند؛ از جمله بریتانیا، عراق، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، آفریقای جنوبی. در روزهای بعد و با گسترش آتش جنگ، سفارتخانههای بیشتری بستند؛ استرالیا، آلمان، سوییس، سوئد، لهستان، جمهوری چک، اسلواکی، نیوزیلند و اتریش.
با این حال، ۱۲روز بعد، وقتی آتشبس بهصورت غیررسمی پذیرفته شد، بسیاری هرگز باز نکردند یا خدمات کنسولی خود را بهشکل «محدود» آغاز کردند؛ یعنی درخواست ویزای جدید قبول نکردند و درخواستهای قبلی را با کوچکترین مشکلی و بعضا بدون دلیل قانعکننده، رد کردند.
یکی از این کشورهایی که هرگز سفارتش را باز نکرد استرالیاست؛ کشوری که در روزهای پساجنگ به ۳هزار شهروند خود در خاک ایران گفت که به هر طریق ممکن از ایران خارج شوند. کمتر از یکماه بعد، دولت استرالیا اعلام کرد سفیر ایران در کانبرا، پایتخت این کشور را اخراج و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را یک سازمان تروریستی اعلام میکند.
گفته میشود که سازمان اطلاعات و امنیت این کشور با هشدار اطلاعاتی اسراییل به پیشرفت در تحقیقاتش درباره حملات تروریستی منتسب به جمهوری اسلامی دست یافته و نتیجتا تصمیم اخراج سفیر ایران و چند تن دیگر از کارکنان سفارت تهران در کانبرا، گرفته شده است.
کشور دیگری که حالا معلوم شده سفارت آن در ایران بسته میماند و فقط تمهیداتی درباره صدور ویزاهای بشردوستانه و پزشکی اندیشیده شده، آلمان است. ۲۶مرداد۱۴۰۴، وزارت خارجه آلمان به بخش فارسی رسانه دولتی این کشور، «دویچهوله»، گفته است که سفارت بسته میماند. این فقط سهچهار روز بعد از انتشار ویدیوی سفیر آلمان که در آن از اتمام ماموریتش و «کُند شدن» روند صدور ویزا خبر میداد، منتشر شده است.
روز دوم شهریورماه هم وبسایت خبری «رویداد۲۴» در ایران در گزارشی از «آمادهباش» بودن سفارتخانههای کشورهای اروپایی در ایران خبر داد. این رسانه نوشت که بهجز آلمان، اتریش، هلند و جمهوری چک نیز حتی بخش کنسولی خود را بستهاند.
سفارت فرانسه نیز که فرودین۱۴۰۴ فعالیت خود را متوقف کرده بود، با اینکه باز شده، اما صرفا فعالیتهای مهم امنیتی و حفاظت از جامعه فرانسویان را انجام میدهد. این سفارتخانه نیز فعالیت کنسولی ندارد و از شهروندان مقیم ایران خود خواسته از هر طریق ممکن، ایران را ترک کنند.
ایتالیا نیز خدمات کنسولی خود را بعد از آتش بس از سر گرفته، اما رویداد۲۴ نوشته که درخواست ویزای جدید پذیرفته نمیشود.
بر این اساس سوئد و سوییس نیز اگرچه بازند، اما فعالیتهای کنسولی آنها، از جمله صدور ویزا بهشکل بسیار محدودی در حال انجام است. نها ساعاتی بعد از حملات نظامی اسراییل به مقامهای نظامی و هستهای جمهوری اسلامی در سحرگاه ۲۳خرداد۱۴۰۴، سفارتخانههای اغلب کشورهایی که حتی با وجود تنشها تا آن روز باز بودند، بسته شدند«ما از این سرنوشت شوم رهایی نداریم»
با این همه، روایتهایی که شهروندان ایرانی در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند حاکی از این است که حتی مراکز «ویزا متریک» که بخش خصوصی هستند و فقط فعالیت ثبت اطلاعات هویتی و اثر انگشت متقاضیان ویزا را انجام میدهند نیز بهطور کامل برنگشتهاند و ظرفیت کاری آنها بسیار کمتر از چیزی است که قبل از جنگ در حال انجام بود.
«مینا»، شهروند ایرانی-کانادایی است که بیش از ۱۰ سال پیش به کانادا مهاجرت کرده است. او درباره تجربه مهاجرت خود و خواهرزادهاش که مدتی است به فکر تحصیل در خارج از ایران است، توضیح داده است.
مینا میگوید: «دردناک است، من ۱۲-۱۳ سال پیش وقتی میخواستم آزمون آیلتس بدهم که بتوانم در کانادا درس بخوانم، همین بلایی سرم آمد که امروز سر خواهرزادهام آمده. زمان احمدینژاد و با شروع تحریمهایی که همین دیروز کشورهای اروپایی عضو برجام تصمیم گرفتند برگردانند، آزمون آیلتس در ایران تعطیل شد. دلار یک شبه سه برابر شد و آزمونی که قیمتش ۳۰۰هزار تومان بود، شد ۷۰۰ هزار تومان. من ناچار شدم بروم ترکیه امتحان بدهم. حالا خواهرزادهام هم مجبور است همینکار را کند. انگار ما از این سرنوشت شوم رهایی نداریم.»
اشاره او به شروع تحریمهایی است که در سالهای نخستین دهه ۲۰۱۰ توسط سازمان ملل متحد برای محدود کردن فعالیت هستهای ایران و جلوگیری از حمایت تروریسم حکومت جمهوری اسلامی اعمال شد. با توافق برجام این تحریمها متوقف شدند، اما روز ششم شهریور۱۴۰۴، سه کشور اروپایی، آلمان، بریتانیا و فرانسه تصمیم گرفتند «مکانیزم ماشه» را فعال کنند و پیش از اتمام دوره قانونی در اکتبر ۲۰۲۵، از شورای امنیت سازمان ملل خواستند که تحریمهای متوقفشده را چنانچه ایران در مدت ۳۰روز برنامهای برای محدود کردن برنامه هستهای خود نداشته باشد، از سر بگیرند.
گزارشهایی که بهدست ایرانوایر رسیده نشان از این دارد که نیروهای نظامی در ایران در حالت آمادهباش هستند. ارتش برای نیروهای خود پلاک تدارک میبیند، همان پلاکهایی که در جنگ هشتساله با عراق برای تشخیص هویت سربازان و نیروهای نظامی استفاده میشد.
حالا بهنظر میرسد تنش در حالی لحظه به لحظه در حال افزایش است، که جوانان، همانهایی که روزی «سفر چرا بمان و پسبگیر» را در خیابانهای شهرهای مختلف ایران و لابیهای دانشگاهها فریاد میکردند، سودای آزادی را در جغرافیایی غیر از ایران میجویند. سرنوشتی که دهههاست تکرار میشود؛ دویدن برای رفتن، چمدان، رفتن و بازنگشتن.
ویدیوها و تصاویری که در روزهای اخیر از ازدحام جمعیت مقابل سفارت چین و شبخوابی ایرانیها برای دریافت ویزا در مقابل بخش کنسولی آن منتشر شده، یکی از آن نمونههاست. جوانانی هر روز در شبکههای اجتماعی از خرابشدن آرزوهایشان برای مهاجرت حرف میزنند، از سفارتخانههایی که برای یک جنگ ۱۲روزه بسته شدند، اما هرگز یا باز نشدند یا به حالت عادی بازنگشتند.
تلاشهایی که پوچ شد، رویاهایی که فرو ریخت
«فکر میکنم از من که گذشت، کاش بچههای دیگر این چیزها را تجربه نکنند.» این آخرین جملهای است که «سبا»، دختر ۲۲ساله تهرانی درباره روند مهاجرتش به آلمان به ایرانوایر میگوید. از ۱۵-۱۶ سالگی سبا، پدر و مادرش برای اینکه او بتواند در آلمان دانشگاه برود، خرج کردهاند. خود او هم با هزار امید و آرزو تلاش کرده و سالها زبان آلمانی و انگلیسی خوانده تا بتواند در آلمان دانشگاه برود. اما حالا با آتش جنگی که سران جمهوری اسلامی و اسراییل راه انداختهاند، بازگشت تحریمهای سازمان ملل متحد تحتعنوان «مکانیزم ماشه» و رفتن سفیر آلمان از ایران، به خواب و خیالی دور میماند.
سبا اوایل بهار برای دانشگاهی در شرق آلمان تقاضای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد داده است. دانشگاه هم او را پذیرفته، اما با شروع جنگ در ۲۳خردادماه و بسته شدن سفارت آلمان، حتی نتوانسته مدارکش را اعتباربخشی کند. اعتباربخشی پیششرطی است که کشور آلمان پیش از ورود به مرحله درخواست ویزا انجام میدهد تا مطمئن شود مدارک تحویل داده شده، مدارک اصلی و رسمی و قابلاتکا هستند.
حالا حدود یکماه و چند روز دیگر کلاسها شروع میشود و او حتی نمیداند میتواند درسش را شروع کند یا نه: «وقتی پیج شما ویدیوی سفیر آلمان را گذاشت که میگفت دارد از ایران میرود و با اینکه کارکنان کنسولی در ایران میمانند، اما پروسه صدور ویزا کندتر خواهد شد، با خودم گفتم، خوب است حداقل در سفارت را نبستهاند. اما، حالا که میبینم کسانیکه ماهها قبل از من درخواست ویزا داده بودند، دارند رد میشوند، فکر میکنم دیگر هیچ امیدی نمانده.»
اشاره این زن جوان به ویدیویی است که پیشتر از، «مارکوس پوتسل»، در شبکههای اجتماعی منتشر شده بود که در آن از پایان ماموریت خود، بهدلایل «شخصی» خبر داده بود. او در آن ویدیو اعلام کرد که تعداد کارکنان سفارت نیز کاهش یافته و صدور ویزا کمتر انجام میشود. آقای پوتسل در این ویدیو ابراز امیدواری کرده است که وقتی دوباره به ایران برمیگردد، مردم به آرزوهایشان رسیده باشند.
«احسان» هم جوانی از کردستان است که هنوز در مرحله امتحان زبان آلمانی بوده تا بتواند برای دانشگاه اقدام کند. او به سختیهای مسیری که ناچار شده تابهامروز با آنها دستوپنجه نرم کند، اشاره کرده و میگوید: «پارسال تابستان که گوته را بستند هم همین وضعیت بود. برای آزمون "او س د" (که الان در ایران برگزار میشود) خیلی دستشان باز است و همه را بار اول رد میکنند تا مجبور شوی بار دوم امتحان بدهی. گوته، تلک و تسداف، خیلی استانداردترند و امکان دستکاری کمتر. اما خب دیگر برگزار نمیشوند. واقعا کسیکه دارد در این شرایط اقتصادی تلاش میکند راه نجاتی پیدا کند، حقاش این نیست.»
اشاره او به پلمب موسسه «گوته» در مردادماه۱۴۰۳ است. پلیس ایران اعلام کرد که این اقدام بهدلیل «ارتکاب اعمال غیرقانونی متعدد و تخلفات گسترده مالی» صورت گرفته است. در حالیکه بسیاری بر این باورند که پلمب دفاتر موسسه گوته در تهران در پاسخ به بسته شدن «مرکز اسلامی هامبورگ» بود.
مرکزی وابسته به جمهوری اسلامی که دولت آلمان آن را متهم کرده که به تبلیغ ایدئولوژی جمهوری اسلامی، حمایت از حزبالله لبنان و اقدام علیه قانون اساسی آلمان، دست میزند.
سفارتهایی که بازند، ویزا نمیدهند
تنها ساعاتی بعد از حملات نظامی اسراییل به مقامهای نظامی و هستهای جمهوری اسلامی در سحرگاه ۲۳خرداد۱۴۰۴، سفارتخانههای اغلب کشورهایی که حتی با وجود تنشها تا آن روز باز بودند، بسته شدند؛ از جمله بریتانیا، عراق، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، آفریقای جنوبی. در روزهای بعد و با گسترش آتش جنگ، سفارتخانههای بیشتری بستند؛ استرالیا، آلمان، سوییس، سوئد، لهستان، جمهوری چک، اسلواکی، نیوزیلند و اتریش.
با این حال، ۱۲روز بعد، وقتی آتشبس بهصورت غیررسمی پذیرفته شد، بسیاری هرگز باز نکردند یا خدمات کنسولی خود را بهشکل «محدود» آغاز کردند؛ یعنی درخواست ویزای جدید قبول نکردند و درخواستهای قبلی را با کوچکترین مشکلی و بعضا بدون دلیل قانعکننده، رد کردند.
یکی از این کشورهایی که هرگز سفارتش را باز نکرد استرالیاست؛ کشوری که در روزهای پساجنگ به ۳هزار شهروند خود در خاک ایران گفت که به هر طریق ممکن از ایران خارج شوند. کمتر از یکماه بعد، دولت استرالیا اعلام کرد سفیر ایران در کانبرا، پایتخت این کشور را اخراج و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را یک سازمان تروریستی اعلام میکند.
گفته میشود که سازمان اطلاعات و امنیت این کشور با هشدار اطلاعاتی اسراییل به پیشرفت در تحقیقاتش درباره حملات تروریستی منتسب به جمهوری اسلامی دست یافته و نتیجتا تصمیم اخراج سفیر ایران و چند تن دیگر از کارکنان سفارت تهران در کانبرا، گرفته شده است.
کشور دیگری که حالا معلوم شده سفارت آن در ایران بسته میماند و فقط تمهیداتی درباره صدور ویزاهای بشردوستانه و پزشکی اندیشیده شده، آلمان است. ۲۶مرداد۱۴۰۴، وزارت خارجه آلمان به بخش فارسی رسانه دولتی این کشور، «دویچهوله»، گفته است که سفارت بسته میماند. این فقط سهچهار روز بعد از انتشار ویدیوی سفیر آلمان که در آن از اتمام ماموریتش و «کُند شدن» روند صدور ویزا خبر میداد، منتشر شده است.
روز دوم شهریورماه هم وبسایت خبری «رویداد۲۴» در ایران در گزارشی از «آمادهباش» بودن سفارتخانههای کشورهای اروپایی در ایران خبر داد. این رسانه نوشت که بهجز آلمان، اتریش، هلند و جمهوری چک نیز حتی بخش کنسولی خود را بستهاند.
سفارت فرانسه نیز که فرودین۱۴۰۴ فعالیت خود را متوقف کرده بود، با اینکه باز شده، اما صرفا فعالیتهای مهم امنیتی و حفاظت از جامعه فرانسویان را انجام میدهد. این سفارتخانه نیز فعالیت کنسولی ندارد و از شهروندان مقیم ایران خود خواسته از هر طریق ممکن، ایران را ترک کنند.
ایتالیا نیز خدمات کنسولی خود را بعد از آتش بس از سر گرفته، اما رویداد۲۴ نوشته که درخواست ویزای جدید پذیرفته نمیشود.
بر این اساس سوئد و سوییس نیز اگرچه بازند، اما فعالیتهای کنسولی آنها، از جمله صدور ویزا بهشکل بسیار محدودی در حال انجام است.
با این همه، روایتهایی که شهروندان ایرانی در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند حاکی از این است که حتی مراکز «ویزا متریک» که بخش خصوصی هستند و فقط فعالیت ثبت اطلاعات هویتی و اثر انگشت متقاضیان ویزا را انجام میدهند نیز بهطور کامل برنگشتهاند و ظرفیت کاری آنها بسیار کمتر از چیزی است که قبل از جنگ در حال انجام بود.
«مینا»، شهروند ایرانی-کانادایی است که بیش از ۱۰ سال پیش به کانادا مهاجرت کرده است. او درباره تجربه مهاجرت خود و خواهرزادهاش که مدتی است به فکر تحصیل در خارج از ایران است، توضیح داده است.
مینا میگوید: «دردناک است، من ۱۲-۱۳ سال پیش وقتی میخواستم آزمون آیلتس بدهم که بتوانم در کانادا درس بخوانم، همین بلایی سرم آمد که امروز سر خواهرزادهام آمده. زمان احمدینژاد و با شروع تحریمهایی که همین دیروز کشورهای اروپایی عضو برجام تصمیم گرفتند برگردانند، آزمون آیلتس در ایران تعطیل شد. دلار یک شبه سه برابر شد و آزمونی که قیمتش ۳۰۰هزار تومان بود، شد ۷۰۰ هزار تومان. من ناچار شدم بروم ترکیه امتحان بدهم. حالا خواهرزادهام هم مجبور است همینکار را کند. انگار ما از این سرنوشت شوم رهایی نداریم.»
اشاره او به شروع تحریمهایی است که در سالهای نخستین دهه ۲۰۱۰ توسط سازمان ملل متحد برای محدود کردن فعالیت هستهای ایران و جلوگیری از حمایت تروریسم حکومت جمهوری اسلامی اعمال شد. با توافق برجام این تحریمها متوقف شدند، اما روز ششم شهریور۱۴۰۴، سه کشور اروپایی، آلمان، بریتانیا و فرانسه تصمیم گرفتند «مکانیزم ماشه» را فعال کنند و پیش از اتمام دوره قانونی در اکتبر ۲۰۲۵، از شورای امنیت سازمان ملل خواستند که تحریمهای متوقفشده را چنانچه ایران در مدت ۳۰روز برنامهای برای محدود کردن برنامه هستهای خود نداشته باشد، از سر بگیرند.
گزارشهایی که بهدست ایرانوایر رسیده نشان از این دارد که نیروهای نظامی در ایران در حالت آمادهباش هستند. ارتش برای نیروهای خود پلاک تدارک میبیند، همان پلاکهایی که در جنگ هشتساله با عراق برای تشخیص هویت سربازان و نیروهای نظامی استفاده میشد.
حالا بهنظر میرسد تنش در حالی لحظه به لحظه در حال افزایش است، که جوانان، همانهایی که روزی «سفر چرا بمان و پسبگیر» را در خیابانهای شهرهای مختلف ایران و لابیهای دانشگاهها فریاد میکردند، سودای آزادی را در جغرافیایی غیر از ایران میجویند. سرنوشتی که دهههاست تکرار میشود؛ دویدن برای رفتن، چمدان، رفتن و بازنگشتن.
