مرگ یک مرد، پایان زندگی یک زن؛ روایتهایی از قوانین نابرابر ارث
رأی دهید
در ایران، مرگ همسر برای یک زن تنها پایان رابطه عاطفی نیست؛ آغاز زنجیرهای از بحرانهای اقتصادی، حقوقی و اجتماعی است که بسیاری از آنها را وا می دارد برای حفظ سقفی بالای سر و آینده فرزندانشان بجنگند. این جنگ اغلب در سکوت و پشت درهای بسته خانه رخ میدهد؛ جایی که قانون، به جای حمایت، دست زن را کوتاهتر میکند و قدرت را به خانواده مرد میدهد.
این گزارش، روایت تنها بخشی از واقعیت است؛ واقعیتی که پشت آمارهای رسمی پنهان میماند و در گفتوگوهای روزمره زنان، بیوقفه تکرار میشود.
***
«حمیرا» ۳۵ ساله بود که همسرش را از دست داد. قوانین ارث، پس از مرگ همسرش، زندگی او را زیر و رو کرد. همسر او پیش از مادرش فوت کرده بود و مادر همسر حمیرا از فرزندش ارث میبرد: «چهار بچه دارم، وقتی همسرم فوت شد، دوتایشان زیر سن قانونی بودند. خانهمان را روی زمینی ساختیم که ارث پدری من بود. بعد از فوت شوهرم، مادرش درخواست ارث از خانه ما را کرد. من هیچ پول نقدی نداشتم و برای پرداخت ارث باید خانه را میفروختم. هر راهی را که میتوانستم امتحان کردم تا راضی شود که سند امضا کند و خانه را به نام من بزنیم. من هیچوقت عروس یا مادر بدی نبودم. فقط میخواستم شرایط برای بچههایم از این سختتر نشود.»
در تجربه تلخ حمیرا، مادر همسرش بعد از اینکه راضی به بخشش سهمش شد دست از زخمزبان زدن برنداشت: «مادر شوهرم ده سال بعد از درگذشت همسرم میگفت تو گندم خوردی و از بهشت بیرون رفتی. منظورش به امضایی بود که برای بخشش سهمش کرده بود. این درحالیست که او فقط به خاطر قوانین سهم داشت و در واقعیت همه چیز نتیجه زحمت من و همسرم بود.»
حمیرا یکی از زنان «خوششانس» در ماجرای ارث است، چرا که در نهایت خانه را حفظ کرد. بسیاری دیگر نه تنها داراییهای مشترک زندگی را از دست میدهند، بلکه مجبور میشوند با قرض، اجارهنشینی یا حتی بازگشت به خانه پدری، زندگی را از صفر آغاز کنند.
«شهره» ۴۷ ساله و شاغل، روایتی تلخ از تقسیم ارث بعد از مرگ همسرش دارد: «من و علی با هم کار کردیم، هر دو به یک اندازه. چرا باید سهم پدر و مادر همسرم از من که بیست و هفت سال این زندگی را با شوهرم ساختهام، بیشتر باشد؟ کدام خدا این را میگوید که بعد از این همه جان کندن، سقف بالای سرت، نتیجه زحمت زندگی خودت، فقط چون شوهرت فوت شده، مال دیگری میشود؟»
طبق ماده ۹۴۶ قانون مدنی ایران، اگر مرد پس از فوت فرزند یا نوه نداشته باشد، همسرش یکچهارم از اموال به جامانده را ارث میبرد. در صورت وجود فرزند یا نوه، این مقدار به یکهشتم کاهش مییابد. این سهم از کل اموال منقول (مانند پول، خودرو و...) و غیرمنقول (مانند خانه، زمین و...) محاسبه میشود. از سوی دیگر، اگر فرزند پیش از پدر و مادر درگذشته باشد، پدر و مادر از فرزند ارث میبرند. پدر و مادر مرد هر کدام یکسوم از دارایی را میگیرند؛ سهمی که در عمل از سهم زن بیشتر است.
قوانین مدنی موجودیت زنانی را که همسرشان را از دست میدهند، به حاشیه میبرد؛ گویی ارزش و هویت آنان تنها با حضور مرد تعریف میشود. این نگاه زنستیزانه، قدرت تصمیمگیری را از زنان میگیرد و به دست یک مرد یا مردان دیگری میسپارد؛ پدرشوهر، برادرشوهر یا حتی قاضی .
«سحر»، ۲۹ ساله، زن دیگری است که این زنستیزی قانونی را به شکل دیگری تجربه کرده است. او به ایرانوایر میگوید: «پدرشوهرم علاوه بر حق سهمش از زندگی ما، حضانت بچهام را هم میتوانست قانونی بگیرد. گرچه همه را به من بخشید، اما با یک شرط. من حق ندارم ازدواج کنم تا وقتی که بچهام هجده ساله شود. همه میگویند چه پدرشوهر خوبی داری که هم حضانت را به تو داده و هم حقش را بخشیده. ولی من در ازای این بخشش، تقریباً حق تصمیمگیری زندگیام را دادم. حالا برای هر کاری که میخواهم انجام دهم، هر تصمیم کوچکی درباره دخترم، باید نظر او را بپرسم. باید تاییدش را بگیرم. قدرت دست اوست، فقط چون شوهرم جانش را از دست داده. گاهی فکر میکنم بیخبر فرار کنیم و از این شهر برای همیشه برویم. یک جور که دستش به ما نرسد. این تنها راهی است که دوباره بتوانم کنترل زندگی خودم و دخترم را در دست بگیرم.»
در کنار این روایتها، معدود زنانی هستند که به لطف تدبیر همسرانشان از بحرانهای حقوقی و مالی بعد از فوت در امان ماندهاند. «پریسا» از همین نمونههاست. همسرش در زمان حیات، تمام داراییها را به نام او کرده بود:«ما هیچ بحث و جدلی نداشتیم، فقط چون همه چیز از قبل به نام من بود. در عوض خانواده شوهرم سالها بچههایم را در تقسیم ارث خانواده پدری نادیده گرفتند. آن هم قانون است. اگر پسر یک خانواده زودتر از پدر و مادرش بمیرد، ارث به بچهها نمیرسد. انگار پسر یک خانواده تنها راه ارتباطی بین ما و آنهاست. وقتی نیست، من و بچههایم دیگر اهمیتی نداریم.»
این قوانین نه تنها به بیثباتی مالی زنان دامن میزند، بلکه به شکل مستقیم بر امنیت روانی و اجتماعی آنان اثر میگذارد. زنی که باید عزاداری کند، ناگهان درگیر پروندههای حقوقی، فشارهای خانوادگی و تهدید از دست دادن سرپناهش میشود و این، فرسایش مضاعفی است که کمتر دیده و شنیده میشود. از طرفی حق زن خانواده به عنوان مادر، به راحتی میتواند حتی توسط فرزندانش نادیده گرفته شود. روایتهایی که پسر یا دختر خانواده درخواست دریافت ارث خود را پس از فوت پدر کردهاند، کم نیست. این در حالی است که ممکن است این سهم الارث خانهای باشد که مادر و یا زن خانواده در آن زندگی میکند و یا باقی اموال که منبع درآمد خانواده است.
کارشناسان حقوقی میگویند قوانین ارث در ایران بر مبنای فقه سنتی شکل گرفته و بهندرت اصلاح شده است. درحالیکه بسیاری از کشورها با تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی، سهم زنان را برابر یا نزدیک به برابر کردهاند، قانون ایران همچنان در همان الگوهای صدساله باقی مانده است.
تغییر این وضعیت، نیازمند اصلاح همزمان قوانین و نگرش اجتماعی است. حتی اگر قانون تغییر کند، فشار عرفی و خانوادگی همچنان میتواند زنان را مجبور به بخشش یا چشمپوشی از حقوقشان کند. بسیاری از زنان از ترس قطع رابطه با خانواده شوهر یا برچسبهای منفی، حاضر به پیگیری حقوق قانونی خود نمیشوند.
«رویا» که مجبور شده زمین زارعی همسرش را با خانواده شوهر شریک شود، میگوید: «مرگ ناگهانی مرد، میتواند زندگی همسر و فرزندانش را به بحران بکشاند. زنانی که از خانه، زمین، یا حتی حق تصمیمگیری درباره فرزندشان محروم میشوند، عملا با یک بیخانمانی پنهان مواجهند؛ بیخانمانیای که در آمار و گزارشهای رسمی جایی ندارد، اما در زندگی روزمره، زخمش را عمیق میزند.
این گزارش، روایت تنها بخشی از واقعیت است؛ واقعیتی که پشت آمارهای رسمی پنهان میماند و در گفتوگوهای روزمره زنان، بیوقفه تکرار میشود.
***
«حمیرا» ۳۵ ساله بود که همسرش را از دست داد. قوانین ارث، پس از مرگ همسرش، زندگی او را زیر و رو کرد. همسر او پیش از مادرش فوت کرده بود و مادر همسر حمیرا از فرزندش ارث میبرد: «چهار بچه دارم، وقتی همسرم فوت شد، دوتایشان زیر سن قانونی بودند. خانهمان را روی زمینی ساختیم که ارث پدری من بود. بعد از فوت شوهرم، مادرش درخواست ارث از خانه ما را کرد. من هیچ پول نقدی نداشتم و برای پرداخت ارث باید خانه را میفروختم. هر راهی را که میتوانستم امتحان کردم تا راضی شود که سند امضا کند و خانه را به نام من بزنیم. من هیچوقت عروس یا مادر بدی نبودم. فقط میخواستم شرایط برای بچههایم از این سختتر نشود.»
در تجربه تلخ حمیرا، مادر همسرش بعد از اینکه راضی به بخشش سهمش شد دست از زخمزبان زدن برنداشت: «مادر شوهرم ده سال بعد از درگذشت همسرم میگفت تو گندم خوردی و از بهشت بیرون رفتی. منظورش به امضایی بود که برای بخشش سهمش کرده بود. این درحالیست که او فقط به خاطر قوانین سهم داشت و در واقعیت همه چیز نتیجه زحمت من و همسرم بود.»
حمیرا یکی از زنان «خوششانس» در ماجرای ارث است، چرا که در نهایت خانه را حفظ کرد. بسیاری دیگر نه تنها داراییهای مشترک زندگی را از دست میدهند، بلکه مجبور میشوند با قرض، اجارهنشینی یا حتی بازگشت به خانه پدری، زندگی را از صفر آغاز کنند.
«شهره» ۴۷ ساله و شاغل، روایتی تلخ از تقسیم ارث بعد از مرگ همسرش دارد: «من و علی با هم کار کردیم، هر دو به یک اندازه. چرا باید سهم پدر و مادر همسرم از من که بیست و هفت سال این زندگی را با شوهرم ساختهام، بیشتر باشد؟ کدام خدا این را میگوید که بعد از این همه جان کندن، سقف بالای سرت، نتیجه زحمت زندگی خودت، فقط چون شوهرت فوت شده، مال دیگری میشود؟»
طبق ماده ۹۴۶ قانون مدنی ایران، اگر مرد پس از فوت فرزند یا نوه نداشته باشد، همسرش یکچهارم از اموال به جامانده را ارث میبرد. در صورت وجود فرزند یا نوه، این مقدار به یکهشتم کاهش مییابد. این سهم از کل اموال منقول (مانند پول، خودرو و...) و غیرمنقول (مانند خانه، زمین و...) محاسبه میشود. از سوی دیگر، اگر فرزند پیش از پدر و مادر درگذشته باشد، پدر و مادر از فرزند ارث میبرند. پدر و مادر مرد هر کدام یکسوم از دارایی را میگیرند؛ سهمی که در عمل از سهم زن بیشتر است.
قوانین مدنی موجودیت زنانی را که همسرشان را از دست میدهند، به حاشیه میبرد؛ گویی ارزش و هویت آنان تنها با حضور مرد تعریف میشود. این نگاه زنستیزانه، قدرت تصمیمگیری را از زنان میگیرد و به دست یک مرد یا مردان دیگری میسپارد؛ پدرشوهر، برادرشوهر یا حتی قاضی .
«سحر»، ۲۹ ساله، زن دیگری است که این زنستیزی قانونی را به شکل دیگری تجربه کرده است. او به ایرانوایر میگوید: «پدرشوهرم علاوه بر حق سهمش از زندگی ما، حضانت بچهام را هم میتوانست قانونی بگیرد. گرچه همه را به من بخشید، اما با یک شرط. من حق ندارم ازدواج کنم تا وقتی که بچهام هجده ساله شود. همه میگویند چه پدرشوهر خوبی داری که هم حضانت را به تو داده و هم حقش را بخشیده. ولی من در ازای این بخشش، تقریباً حق تصمیمگیری زندگیام را دادم. حالا برای هر کاری که میخواهم انجام دهم، هر تصمیم کوچکی درباره دخترم، باید نظر او را بپرسم. باید تاییدش را بگیرم. قدرت دست اوست، فقط چون شوهرم جانش را از دست داده. گاهی فکر میکنم بیخبر فرار کنیم و از این شهر برای همیشه برویم. یک جور که دستش به ما نرسد. این تنها راهی است که دوباره بتوانم کنترل زندگی خودم و دخترم را در دست بگیرم.»
در کنار این روایتها، معدود زنانی هستند که به لطف تدبیر همسرانشان از بحرانهای حقوقی و مالی بعد از فوت در امان ماندهاند. «پریسا» از همین نمونههاست. همسرش در زمان حیات، تمام داراییها را به نام او کرده بود:«ما هیچ بحث و جدلی نداشتیم، فقط چون همه چیز از قبل به نام من بود. در عوض خانواده شوهرم سالها بچههایم را در تقسیم ارث خانواده پدری نادیده گرفتند. آن هم قانون است. اگر پسر یک خانواده زودتر از پدر و مادرش بمیرد، ارث به بچهها نمیرسد. انگار پسر یک خانواده تنها راه ارتباطی بین ما و آنهاست. وقتی نیست، من و بچههایم دیگر اهمیتی نداریم.»
این قوانین نه تنها به بیثباتی مالی زنان دامن میزند، بلکه به شکل مستقیم بر امنیت روانی و اجتماعی آنان اثر میگذارد. زنی که باید عزاداری کند، ناگهان درگیر پروندههای حقوقی، فشارهای خانوادگی و تهدید از دست دادن سرپناهش میشود و این، فرسایش مضاعفی است که کمتر دیده و شنیده میشود. از طرفی حق زن خانواده به عنوان مادر، به راحتی میتواند حتی توسط فرزندانش نادیده گرفته شود. روایتهایی که پسر یا دختر خانواده درخواست دریافت ارث خود را پس از فوت پدر کردهاند، کم نیست. این در حالی است که ممکن است این سهم الارث خانهای باشد که مادر و یا زن خانواده در آن زندگی میکند و یا باقی اموال که منبع درآمد خانواده است.
کارشناسان حقوقی میگویند قوانین ارث در ایران بر مبنای فقه سنتی شکل گرفته و بهندرت اصلاح شده است. درحالیکه بسیاری از کشورها با تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی، سهم زنان را برابر یا نزدیک به برابر کردهاند، قانون ایران همچنان در همان الگوهای صدساله باقی مانده است.
تغییر این وضعیت، نیازمند اصلاح همزمان قوانین و نگرش اجتماعی است. حتی اگر قانون تغییر کند، فشار عرفی و خانوادگی همچنان میتواند زنان را مجبور به بخشش یا چشمپوشی از حقوقشان کند. بسیاری از زنان از ترس قطع رابطه با خانواده شوهر یا برچسبهای منفی، حاضر به پیگیری حقوق قانونی خود نمیشوند.
«رویا» که مجبور شده زمین زارعی همسرش را با خانواده شوهر شریک شود، میگوید: «مرگ ناگهانی مرد، میتواند زندگی همسر و فرزندانش را به بحران بکشاند. زنانی که از خانه، زمین، یا حتی حق تصمیمگیری درباره فرزندشان محروم میشوند، عملا با یک بیخانمانی پنهان مواجهند؛ بیخانمانیای که در آمار و گزارشهای رسمی جایی ندارد، اما در زندگی روزمره، زخمش را عمیق میزند.
دیدگاه خوانندگان
۴۱
karaji - کرج ، ایران
موضوع ارث در ایران واقعا شرم آور هست و غیر انسانی ، یارو فقط بخاطر اینکه یه گوشت اضافی ازش آویزونه دوبرابر میبره که باعث تاسف هست بعضی از این نامردها حتی اون نصفه ارث رو به خواهران و هم خونهای خودشون هم زیادی میبینند که بعضا پدر و مادر ها هم بهش بها میدند، باید از این پدر و مادر ها پرسید و گفت تو .. میخوری که بچه پس میاندازی و این جوری بهش نامردی میکنی حتی از محبت !!؟
جمعه ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۵
۴۱
karaji - کرج ، ایران
موضوع ارث در ایران واقعا شرم آور هست و غیر انسانی ، یارو فقط بخاطر اینکه یه گوشت اضافی ازش آویزونه دوبرابر میبره که باعث تاسف هست بعضی از این نامردها حتی اون نصفه ارث رو به خواهران و هم خونهای خودشون هم زیادی میبینند که بعضا پدر و مادر ها هم بهش بها میدند، باید از این پدر و مادر ها پرسید و گفت تو .. میخوری که بچه پس میاندازی و این جوری بهش نامردی میکنی حتی از محبت !!؟
جمعه ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۵
۴۱
karaji - کرج ، ایران
موضوع ارث در ایران واقعا شرم آور هست و غیر انسانی ، یارو فقط بخاطر اینکه یه گوشت اضافی ازش آویزونه دوبرابر میبره که باعث تاسف هست بعضی از این نامردها حتی اون نصفه ارث رو به خواهران و هم خونهای خودشون هم زیادی میبینند که بعضا پدر و مادر ها هم بهش بها میدند، باید از این پدر و مادر ها پرسید و گفت تو .. میخوری که بچه پس میاندازی و این جوری بهش نامردی میکنی حتی از محبت !!؟
جمعه ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۵
۴۱
karaji - کرج ، ایران
موضوع ارث در ایران واقعا شرم آور هست و غیر انسانی ، یارو فقط بخاطر اینکه یه گوشت اضافی ازش آویزونه دوبرابر میبره که باعث تاسف هست بعضی از این نامردها حتی اون نصفه ارث رو به خواهران و هم خونهای خودشون هم زیادی میبینند که بعضا پدر و مادر ها هم بهش بها میدند، باید از این پدر و مادر ها پرسید و گفت تو .. میخوری که بچه پس میاندازی و این جوری بهش نامردی میکنی حتی از محبت !!؟
جمعه ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۵
۴۱
karaji - کرج ، ایران
موضوع ارث در ایران واقعا شرم آور هست و غیر انسانی ، یارو فقط بخاطر اینکه یه گوشت اضافی ازش آویزونه دوبرابر میبره که باعث تاسف هست بعضی از این نامردها حتی اون نصفه ارث رو به خواهران و هم خونهای خودشون هم زیادی میبینند که بعضا پدر و مادر ها هم بهش بها میدند، باید از این پدر و مادر ها پرسید و گفت تو .. میخوری که بچه پس میاندازی و این جوری بهش نامردی میکنی حتی از محبت !!؟
جمعه ۳۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۵
