از زبان زینب سلیمانی: لحظه به لحظه بمباران خانه سردار رشید در شهرک دقایقی

زینب سلیمانی دختر قاسم سلیمانی از لحظات بمباران منزل سردار رشید سخن گفته است که در همسایگی آن بودند.

به گزارش عصر ایران؛ سردار رشید، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء جزو اولین اهداف هواپیماهای اسرائیلی در بامداد جمعه 23 خرداد بود. منزل سردار رشید در شهرک شهید دقایقی در محله لویزان تهران واقع شده است.


 منزل شهید سلیمانی نیز در همسایگی سردار رشید قرار داشته که زینب سلیمانی لحظات هول آور و رعب انگیز حمله به آن را روایت کرده است.

 روایت زینب را فائضه غفارحدادی، نویسنده کتاب هایی با موضوع جنگ ایران و عراق در اینستاگرام خود منتشر کرده است، که در ادامه می خوانید.
روایت زینب سلیمانی از حمله اسرائیل به منزل سردار رشید در شهرک دقایقی
همسر سردار سلامی روی مبل پذیرایی خانه‌شان نشست و گفت: «این خانه که این طوری نبود. دو هفته است داریم خرده شیشه جارو می‌کنیم و دوده و خاک پاک می‌کنیم. یک پنجره سالم نمانده بود.» موج انفجاری که خانه سردار رشید و سردار ربانی و سردار باقری را با خاک یکسان کرده بود، به همه خانه‌های اطراف هم آسیب زده بود.

زینب حاج قاسم گفت: «خانه ما که نزدیک‌تر بود. به جز شیشه ها دیوارها هم ترک برداشته و گچ‌شان ریخته.» پرسیدم: «مامان تنها بود؟ نترسید؟» با لبخند و شجاعتی که یحتمل از طریق خون دریافت کرده بود ماجرای آن شب را تعریف کرد. «آن شب همسرم نبود. من هم رفتم پیش مامان.

شام خوردیم و قبل از خواب مثل همیشه دوری در اتاق بابا زدیم. وسایل بابا را از همان موقع که شهید شده دست نزده بودیم. یادگارهای دیگرش را هم چیده‌بودیم. همیشه رفتن توی اتاق بابا آرامش می‌داد. کمی با بابا حرف زدم و خوابیدیم. اذان صبح شد و من سجاده‌ام را توی پذیرایی باز کردم.

مامان توی اتاق نماز می‌خواند. هیچ کدام چراغ را روشن نکرده بودیم و نور کمی که همیشه از بیرون می‌آمد تنها روشنایی خانه بود. هنوز سر سجاده بودم که یکهو صدای وحشتناکی آمد و حجم پرفشاری از هوا و خرده شیشه به سمتم پرت شد. بلند شدم و دویدیم سمت حیاط. تاریکی مطلق بود. هوا مزه خاک و گوگرد می‌داد.

چشم‌هایم به سیاهی که عادت کرد، دیدم کف حیاط سنگ و فلز و چیزهای دیگر ریخته. کفش‌هایم را پیدا کردم و دویدیم سمت کوچه. اولین کسی که دیدم پسر شهید کاظمی بود. سراسیمه گفت: «آقا دوباره بزنه. مامان رو بردار فرار کن.» «وای رشید رو زدن. خونه نمونین. فرار کنید.» با کفش دستم چسبید روی صورتم. یعنی چی آقا رشید رو زده اند؟ بس که همه جا خرده شیشه بود.

چند قدمی رفتم سمت خانه آقا رشید. چیزی جز دود و سیاهی دیده نمی‌شد. محمدکاظمی آمد دنبالم. «مگه نمی‌گم فرار کنید. اینجا خیلی خطرناکه. ممکنه آقا دوباره بزنه. مامان رو بردار فرار کن.» «وای مامان!» با عجله دویدیم توی خانه. با کفش دستم چسبید روی صورتم. یعنی چی آقا رشید رو زده اند؟ بس که همه جا خرده شیشه بود.

مامان با هیبتی که از گچ‌های دیوار سفید و ترسناک شده بود وسط خانه ایستاده بود. فکر مامانم مانده بود پیش وسایل بابا. دویدم و بغلش کردم. «الهی قربونت بشم. چیزی نشده. باید بریم.» چادرمشکی‌هایمان را پیدا کردیم و کیفمان را برداشتیم و از خانه بیرون آمدیم. ماشینم را کمی جلوتر نگه داشته بودم. شانس آوردم مثل پدرش شجاع بود. با دیدن من برافروخته شد و داد کشید: «چرا برگشتی؟ اینجا خطرناکه.»

خیالم که از مامان راحت شد برگشتم سمت شهرک. آتش‌نشانی و نیروهای امدادی در همان فاصله رسیده بودند و مشغول ارزیابی بودند. محمدکاظمی داشت کمکشان می‌کرد و جای خانه‌ها را نشانشان می‌داد.

کلمه‌ها توی دهانم جمله نمی‌شدند: «وسایل بابام...اتاق بابام...» منتظر نماندم چیزی بگوید. چراغ گوشی‌ام را روشن کردم و روی کمد گذاشتم و به سرعت شروع کردم به جمع کردن وسایل و یادگاری‌هایش. دست‌هایم می‌لرزیدند ولی نمی‌دانم با چه نیرویی خرده شیشه‌ها را کنار می‌زدم و لباس‌ها و سررسیدهای بابا را می‌ریختم توی نایلون.

یکهو صدای جنگنده بلند شد: «وسایل بابام...اتاق بابام...» منتظر نماندم چیزی بگوید. چراغ گوشی‌ام را روشن کردم و روی کمد گذاشتم و به سرعت شروع کردم به جمع کردن وسایل و یادگاری‌هایش. دست‌هایم می‌لرزیدند ولی نمی‌دانم با چه نیرویی خرده شیشه‌ها را کنار می‌زدم و لباس‌ها و سررسیدهای بابا را می‌ریختم توی نایلون.

بعدش فهمیدم که جنگنده‌ها همان جای قبلی را زده و نیروهای امدادی را هم شهید کرده بود.» زینب ساکت شد. نه اشکی روی صورتش بود و نه دست هایش می لرزید. یک داستان تراژدی را حماسی تعریف کرده بود و ما هم رویمان نشده بود اشک و ناله بریزیم وسط.

در همین زمینه:
دقت خیره‌کننده در جنگ ۱۲ روزه: عملیات حساس اسرائیل در شهرک دقایقی و منزل سردار رشید
در اوج تب و تاب "جنگ ۱۲ روزه" که منطقه را در کام خود فرو برده بود، نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) با اجرای عملیاتی بی‌سابقه، قدرت برنامه‌ریزی دقیق و اجرای بی‌نقص خود را به وضوح به نمایش گذاشتند. این عملیات، که شهرک "دقایقی" و به طور خاص منزل سردار رشید را هدف قرار داده بود، نه تنها از حیث سرعت و قاطعیت در تصمیم‌گیری، بلکه از جنبه دقت حیرت‌انگیز در هدف‌گیری به شدت مورد توجه تحلیلگران و رسانه‌های جهانی قرار گرفت و به عنوان یک نمونه بارز از قابلیت‌های اطلاعاتی و عملیاتی پیشرفته در این نبرد سخت شناخته شد. این اقدام، خط بطلانی بر بسیاری از کلیشه‌ها کشید و نشان داد که چگونه اسرائیل با بهره‌گیری از فناوری‌های نوین و تحلیل داده‌های پیچیده، می‌تواند در قلب مناطق پرخطر، اهداف استراتژیک را با کمترین خطای ممکن مورد اصابت قرار دهد.

آنچه در این عملیات بیش از هر چیز دیگری، توانایی‌های منحصر به فرد ارتش اسرائیل را آشکار ساخت، اشراف کامل و بی‌نظیر اطلاعاتی آن‌ها بر جزئیات اهداف بود. گزارش‌های موثق حاکی از آن است که هر حمله، بر پایه ساعت‌ها یا حتی روزها جمع‌آوری اطلاعات دقیق، تحلیل تصاویر ماهواره‌ای و داده‌های لحظه‌ای صورت گرفته بود. این دقت فوق‌العاده در انتخاب و اصابت به اهداف، به گونه‌ای بود که گویی یک جراحی نظامی ظریف و دقیق انجام شده است؛ تمرکز بر هدف اصلی، با حداقل آسیب به زیرساخت‌ها و مناطق مسکونی مجاور. این سطح از کارایی، فراتر از توانایی‌های صرفاً رزمی، به یک برتری فناورانه و سیستمی عمیق اشاره داشت که در جریان "جنگ ۱۲ روزه" به وضوح، توازن قوا را تغییر داد.

عملیات مذکور، تنها یک پاسخ نظامی به تحولات جنگی نبود، بلکه به منزله یک پیام قاطع و پر قدرت از توانایی‌های بازدارندگی و قدرت تهاجمی بی‌بدیل اسرائیل در منطقه به شمار می‌رفت. با هدف قرار دادن اهداف کلیدی و حساس مانند منزل یک فرمانده ارشد در اوج نبردهای سهمگین، اسرائیل به جهانیان نشان داد که از جسارت و اراده لازم برای اقدام قاطع در هر زمان و مکان برخوردار است. این دقت بی‌نظیر در اجرا، نه تنها به اهداف نظامی از پیش تعیین شده دست یافت، بلکه به طور موثری بر روحیه‌ها و استراتژی‌های طرف مقابل نیز تأثیر گذاشت و آن‌ها را وادار به بازنگری در برنامه‌های خود کرد. در واقع، این عملیات‌ها، نمادی از اقتدار و ظرفیت‌های خیره‌کننده ارتش اسرائیل در اجرای مانورهای پیچیده و حساس بود.

تحلیلگران نظامی از سراسر جهان با دقت فراوان، جزئیات این عملیات را مورد بررسی قرار دادند. هدف قرار دادن منزل یک فرمانده ارشد، آن هم در میان شعله‌های سرکش "جنگ ۱۲ روزه"، از یک اقدام صرفاً تاکتیکی فراتر رفته و به یک حرکت استراتژیک با ابعاد روانی و سیاسی گسترده تبدیل شده بود. این عملیات، که با دقت بی‌سابقه‌ای به سرانجام رسید، به عنوان سندی از اوج هماهنگی اطلاعاتی و اجرایی نیروهای اسرائیلی تعبیر شد؛ هماهنگی که به آن‌ها امکان می‌دهد تا در هر لحظه، اهداف مورد نظر خود را با حداقل میزان خطا مورد اصابت قرار دهند. این دستاورد، به طور ملموسی معادلات قدرت در منطقه را دستخوش تغییر کرد و به بحث‌های جدی و عمیق‌تری در مورد آینده درگیری‌ها دامن زد.

برخلاف بسیاری از درگیری‌های منطقه‌ای که با خسارات گسترده و بی‌هدف به زیرساخت‌ها و مناطق غیرنظامی همراه هستند، عملیات اسرائیل در "جنگ ۱۲ روزه" و به ویژه در مورد شهرک "دقایقی" و منزل سردار رشید، نمونه‌ای بارز از "جنگ دقیق" (Precision Warfare) بود. این رویکرد، نه تنها نشان از تعهد به کاهش تلفات غیرنظامی و آسیب‌های جانبی داشت، بلکه اثباتی بر فناوری نظامی برتر اسرائیل بود. استفاده از سلاح‌های هدایت‌شونده دقیق و اطلاعات لحظه‌ای، امکان می‌دهد تا تصمیم‌گیرندگان، با اطمینان کامل اهداف را شناسایی و منهدم کنند، و در عین حال، به اصول اخلاقی جنگ پایبند باشند. این وجه تمایز، بار دیگر بر تفاوت‌های کیفی میان ارتش اسرائیل و سایر نیروها در منطقه تأکید کرد.

این موفقیت‌های نظامی در "جنگ ۱۲ روزه"، پیامدهای گسترده‌ای برای بازدارندگی و امنیت ملی اسرائیل داشت. توانایی ارتش در اجرای چنین عملیات‌های دقیقی، نه تنها اعتماد به نفس داخلی را افزایش داد، بلکه هشداری جدی به دشمنان بالقوه در منطقه بود که هرگونه تجاوز یا تهدید، با پاسخی قاطع و هدفمند روبرو خواهد شد. این نمایش قدرت، به تقویت موقعیت استراتژیک اسرائیل کمک کرد و نشان داد که این کشور، حتی در شرایط جنگی پیچیده، قادر به دفاع موثر از منافع خود با کارایی بالا است. این دستاوردها، درسی مهم برای سایر بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی نیز به همراه داشت.

در نهایت، بازتاب این عملیات‌ها در "جنگ ۱۲ روزه"، نه تنها در محافل نظامی و سیاسی، بلکه در افکار عمومی جهانی نیز موجی از تحلیل و بررسی را در پی داشت. دقت و قاطعیت ارتش اسرائیل در هدف قرار دادن شهرک "دقایقی" و منزل سردار رشید، به عنوان نمادی از پیشرفت‌های چشمگیر در حوزه نظامی و اطلاعاتی این کشور ثبت شد. این رویداد، بار دیگر، لزوم توجه به ابعاد استراتژیک و فناورانه جنگ‌های نوین را یادآور شد و به روشنی نشان داد که چگونه برتری اطلاعاتی و دقت عملیاتی می‌تواند سرنوشت یک نبرد را تعیین کند و نقش مهمی در آینده درگیری‌های منطقه‌ای ایفا نماید.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۶۲
یا فاطمه زهرا - ونیز ، ایتالیا

ای خواهر عزیز فرزند شهید سردار دلها حاج سلیمانی شهیدان زنده‌اند و صدای ما را می‌شنوند.
دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۳
۴۶
دوشنبه - تهران ، ایران

زی زی گولو، از بیزینست که به دستور آغا خامعنی در لبنان راه انداختی بگو ، شغل شریف پااندازی و جهاد نکاح خیلی بهت میاد 🪰🕳️🪰
دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۲
۳۶
Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران

چقدر لذت داره تحقیر اینها، کتلت شدن و به درک واصل شدن کسانی که دستور سرکوب مردم ایران را میدادن و پول مردم ایران را خرج عربای مفت خور سوریه فلسطین و حزب اله و حوثی حشد الشعبی و غیره میکردن. اگه قاسم زنده بود قطعا قاسم هم کتلت میشد و احتمالا زینب و مامانش هم مثل زن و دختر باقری کتلت میشدند.‌ عجب دردسری شده موساد نامرد و عجب بلا و بیرحمی است این بی بی نتانیاهوی دوست داشتنی که جدیدا شده مامور گاز
دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۶
۶۴
vg2000 - اسلو، نروژ

اینم دیگه اسرائیل براش هیچ عمویی نذاشته خوب مالی بود ولی وقتی که عربا دیگه زدن توش خراب شد
دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۲
۸۲
گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا

عشق فلسطین چنان این اراذل و اوباش عقب افتاده را سرشار کرده بود که فقط همین تحقیر اسرائیلی ها را می خواست که شاید اندکی گچ های مغزشان تکان بخورد و دست از اسلام و شیعه ایسم و ترهاتش بر دارند
دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۶
۴۱
محمد بی قر - مادرید، اسپانیا

چقدر لذت بردم از تعریف لحظات مرگ بار و ذلًت باری که دختر سربار قاسم سلیمانی ساندیس خوره سابق کتلت فعلی احساس و تجربه کرده 😂🤣🤣🤣بیش باد خواری و ذلت مزدورانه جمهوری اس حالی
دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۱۶:۳۱
۳۶
Hamam.Mansoori - قزوین ، ایران
دقیقا قبلا بد چیزی نبود ولی دگه مالی نیست. واقعا تاثیر داره؟😂البته اون خواهرش نرجسسس هم بدک نیست. ادم اینا را میبینه به مفید بودن صیغه شیعیان قبرپرست پی میبره
دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ - ۱۷:۲۵
۵۰
Nagonsar - مونیخ ، آلمان
زینب کپک میگه ا‌ون شب همسرم نبود رفته بودخونه گمک‌همسزش
جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۹
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.
  • اجبار شرم‌آور شوهر سوری: بوسیدن پای مادر شوهر متکبر، جنجالی تازه در شبکه‌های اجتماعی! + ویدئو
  • شما حتی یک اسم مسلمانی روی این همه دختربچه نمی‌بینید! آنچه برباد رفته، «اسلام» است
  • اعتراف جنجالی کمال تبریزی: من در اشغال سفارت آمریکا حضور داشتم! + ویدئو
  • تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • راز «زشت‌ترین حیوان جهان»؛ چه توضیحی پشت پرده دماغ میمون بینی‌دراز پنهان است؟
  • حضور معنادار مسیح علینژاد در کنار حامیان رهبر اپوزیسیون ونزوئلا + ویدیو
  • مهران غفوریان: فحاشی به دختر خردسالم دور از انسانیت است. با دختر ۷ ساله من چه کار دارید؟
  • تصویری کمتر دیده شده: بوسه محمد مصدق بر دستان ثریا اسفندیاری
  • «کوچر بیرکار»، پناهنده کُرد ایرانی که استاد ریاضی دانشگاه کمبریج شد، دومین ایرانی برنده مدال «فیلدز» پس از مریم میرزاخانی
  • جایزه فحاشی؟ کادوی آیفون ۱۷ پرومکس برای مداحی که اردستانی را حرام زاده نامید! + ویدئو
  • +194شیرین سعیدی، استاد دانشگاه آرکانزاس، به دلیل «تمجید از خامنه‌ای و مواضع ضداسرائیلی» اخراج شد
  • +143شاهزاده رضا پهلوی: هم‌صدایی و همبستگی‌ را حفظ کنید و خواستار آزادی همه بازداشت‌شدگان باشید
  • +136مهری طالبی دارستانی، از مدافعان حجاب اجباری، پس از بازجویی توسط نیروهای امنیتی سکته کرد!
  • +132حمایت مردم از شاهزاده رضا پهلوی در مراسم خسرو علی‌کردی؛ بازداشت نرگس محمدی و چند فعال دیگر
  • +123نماینده ویژه آمریکا: فقط پادشاهی در خاورمیانه کار می کند
  • +123اتریش حجاب را برای دختران زیر ۱۴ سال در مدارس ممنوع کرد
  • +108چرا یک نفر این آقای ابوالفضل اقبالی را از برق نمی‌کشد؟: پدیده شوهرکُشی در ایران از زن‌کُشی بیشتر است
  • +105تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • +103شما حتی یک اسم مسلمانی روی این همه دختربچه نمی‌بینید! آنچه برباد رفته، «اسلام» است
  • +100برادر خسرو علی‌کردی: فریاد خون‌خواهی برادرم را در مجامع بین‌المللی مطرح می‌کنم