وضعیت پیچیده علی خامنه‌ای در جنگ اسرائیل و ایران

بعید است ولو در داخل حکومت ایران، این تصور وجود داشته باشد که حمله به اقامتگاه رهبر جمهوری اسلامی، به هر دلیل ممکن است نوعی «خط قرمز» برای اسرائیل تلقی شودبی بی سی، حسین باستانی
حملات اخیر اسرائیل در خاک ایران، به وضوح در سطح افکار عمومی، تداعی کننده عملیات اسرائیلی‌ها در لبنان در شهریور و مهر ۱۴۰۳ بوده است. در فضای جدید، این پرسش به‌تدریج موضوعیت بیشتری یافته که آیا ممکن است مانند تجربه لبنان، در ایران هم رهبر جمهوری اسلامی هدف حمله قرار بگیرد؟


با توجه به سیر تحولات جاری، بعید است، ولو در داخل حکومت ایران، این تصور وجود داشته باشد که انجام چنان حمله‌ای، به هر دلیل نوعی «خط قرمز» برای اسرائیل تلقی می‌شود. این در حالی است که حتی اگر حمله مستقیمی علیه علی خامنه‌ای انجام نشود، صرف احتمال انجام آن، درجات عظیمی از آشفتگی را در سطوح مختلف حکومت ایجاد خواهد کرد.

برای درک بهتر پدیده ذکر شده، می توان به تجربه اوایل اعتراضات ۱۴۰۱ اشاره کرد که رهبر جمهوری اسلامی به مدت ۱۱ روز سخنرانی یا دیداری عمومی نداشت و این غیبت، به شایعات گسترده در مورد احتمال مرگ او دامن زد: رواج چنان شایعاتی، در آن مقطع بر رفتار بدنه حکومت تاثیر گذاشت و نوعی بلاتکلیفی اولیه را در برخورد با معترضان ایجاد کرد که احتمالا، در گسترش اعتراضات تاثیر داشت.

از سوی دیگر، یک سال اخیر صحنه تغییراتی بی‌سابقه در معادلات قدرت جمهوری اسلامی بوده که بخش‌ مهمی از آنها ریشه در ترور چهره های موثر و افزایش نگرانی سایرین از ادامه این روند داشته است. نقاط عطف تحولات این مقطع عبارت بوده‌اند از نابودی تقریبا تمام رهبران اصلی حماس و حزب الله لبنان (از اسماعیل هنیه در تهران گرفته تا حسن نصرالله در بیروت)، مهار شاخه‌های لبنانی و فلسطینی «محور مقاومت»، و نهایتا سقوط دولت بشار اسد، که به نوبه خود در پی کشته‌شدن طیف وسیعی از فرماندهان ایرانی و غیرایرانی مستقر در سوریه صورت گرفت.

نیاز به یادآوری نیست که مجموعه تغییرات بی‌سابقه یک سال اخیر، در روزهای اخیر زمینه ساز تحولات به مراتب بزرگ تری شده‌اند که مجددا با کشتن چهره‌های کلیدی حکومت، این بار در حد مهم‌ترین فرماندهان سپاه، همراه بوده است.
«روز واقعه»
رهبر جمهوری اسلامی دهه‌ها بر روی گروه‌های موسوم به «محور مقاومت» سرمایه‌گذاری‌ کرده بود تا در صورت وقوع یک درگیری سرنوشت ساز، معادلات صحنه نبرد را تغییر دهند. اکنون، «روز واقعه» در زمانی فرا رسیده که بعید است حتی در میان تصمیم‌گیران ارشد، امیدی به تغییر معادلات جنگ توسط این گروه‌ها -و از جمله حوثی‌ها- باقی مانده باشد.

همزمان، میزان کارآمدی پروژه موشکی سپاه پاسداران، در حد حملات روزهای اخیر به سمت اسرائیل بوده است. موشک‌های سپاه، البته خساراتی قابل توجه را در اسرائیل وارد کرده‌اند، اما تاثیر شلیک آنها، تناسبی با نتایج حملات اسرائیلی‌ها نداشته -نتایجی در حد کشتن رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، فرمانده کل سپاه پاسداران، رئیس سازمان اطلاعات سپاه و فرمانده نیروی هوا فضای سپاه.

در نهایت به نظر می رسد تاثیرات به اصطلاح «بازدارنده» برنامه هسته‌ای تهران در شرایط فعلی هم، حداکثر در حد تلاش برای رسیدن سریع به بمب اتم خواهد بود که در میانه بحران جاری، معنایی خاص دارد: اینکه مسئولان نظام در حدی نسبت به اسرائیلی‌ها «حسن ظن» داشته باشند که تصور کنند آنها تحت هیچ شرایطی از سلاح هسته ای استفاده نخواهند کرد- حتی وقتی تهران را در آستانه تولید بمب اتم بدانند.

ایجاد چنین وضعیت بغرنجی، نتیجه اتکای دکترین بازدارندگی جمهوری اسلامی بر ستون‌هایی همچون گروه‌های نیابتی، برنامه موشکی و برنامه هسته ای، و اعتماد به «پیش‌بینی»‌هایی از جنس «جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد» بوده است.

به نظر می رسد پیامدهای این وضعیت پیچیده، رهبر جمهوری اسلامی را در مسیر ادامه نبرد تا آخرین موشک باقی مانده در زرادخانه نیروهای مسلح، و آخرین تاسیسات حیاتی باقی مانده در کشور قرار داده است.

راه حل سیاسی باقی مانده برای حکومت در شرایط موجود، صرفا تلاش برای کاهش بحران از طریق میانجی گری کشورهای دیگر خواهد بود. هرچند حتی اگر راه‌حل هایی از این جنس، در کوتاه مدت بحران را کنترل کنند، مهار بحران در درازمدت، بدون «تعیین تکلیف» پروژه های راهبردی جمهوری اسلامی -و در ابتدا برنامه هسته‌ای- غیرممکن به نظر می رسد.
اگر در میانه درگیری نظامی، زندگی علی خامنه‌ای به هر نحو به پایان برسد، گزینه‌ای چون «کناره‌گیری» او و رجوع به آرای عمومی -برای نجات زیرساخت‌های حیاتی کشور- نیز موضوعیت خود را از دست می‌دهدسرنوشت لیبی؟
مسئولان حکومت ایران، در سال‌های اخیر مکررا استدلال کرده اند که قصد کوتاه آمدن از برنامه هسته‌ای را ندارند، چون این کار، موجب تکرار «سرنوشت لیبی» خواهد شد. روایت آنها از تجربه لیبی آن است که معمر قذافی در سال ۲۰۰۳ به طور کامل پروژه هسته‌ای خود را تعطیل کرد، اما سرانجام با دخالت قدرت‌های غربی سرنگون شد.

سرنگونی قذافی، البته ۸ سال بعد از خلع سلاح و در جریان حرکت موسوم به «بهار عربی» در ۲۰۱۱ صورت گرفت؛ حرکتی که از قضا، نتایج اولیه آن -یعنی تعییر حکومت‌های تونس و مصر- با استقبال شدید جمهوری اسلامی ایران هم مواجه شده بود. با این حال، نوع مقابله معمر قذافی با اعتراضات، به‌کلی با تونس و مصر متفاوت بود، زمینه جنگ داخلی و دخالت غرب را فراهم کرد و نهایتا، به سقوط خونین رژیم حاکم منجر شد.

در چنین پس‌زمینه‌ای، تاکیدات آشنا بر لزوم اجتناب از تجربه لیبی، به وضوح بر یک پیش فرض نامعقول تکیه دارد: اینکه گویی قذافی -بعد از ۴۲ سال حکومت بر لیبی- می بایست تا آخر عمر در مسند خود باقی بماند ولی به خاطر نداشتن توانایی هسته‌ای، از این «حق مسلم» محروم ماند. یا گویی اگر این توانایی را داشت، قرار بود که با بمب اتم با مخالفان داخلی یا حامیان خارجی‌شان مقابله کند.

طبیعتا با کنار گذاشتن اولویت «حفظ قذافی»، بعد از شروع اعتراضات مردمی راه حل دیگری هم برای «حفظ لیبی» وجود داشت. اگر معمر قذافی از قدرت کنار می رفت -و اگر به صورت «واقعی» کنار می‌رفت که به معنی کناره گیری به نفع فرزند یا یکی از اعضای حکومتش نبود- ممکن بود لیبی سرنوشت به‌کلی متفاوتی داشته باشد. در آن صورت، امکان تغییر در حکومت با آرای شهروندان فراهم می شد، قبل از آنکه کار به جنگ داخلی و بمباران خارجی برسد.

مختصات کشور ایران، البته با وضعیت لیبی تفاوت‌های بزرگی دارد که انکار آنها، به دور از واقع بینی خواهد بود. در عین حال، از شواهد موجود چنین بر می‌آید که اولویت اصلی حاکمان موجود ایران، نه نجات منابع حیاتی کشور، که تا اطلاع ثانوی، تامین دیگاه‌های راس نظام خواهد بود.

اما با فرض وجود کوچکترین امکانی برای «کناره‌گیری» رهبر جمهوری اسلامی و رجوع به آرای عمومی برای نجات زیرساخت‌های حیاتی کشور، چنان تحولی تنها تا زمانی معنا خواهد داشت که او زنده باشد.

به عبارت دیگر، در میانه افزایش تهدیدهای جانی علیه علی خامنه‌ای، مشخص نیست حتی باورمندان احتمالی به سناریوی کناره‌گیری او، تا چه زمان «امکان» امیدوار ماندن به آن گزینه را داشته باشند.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۶۳
طلوع ازادی - لوس آنجلس ، ایالات متحده امریکا
,معروف به علی دنبه حمام منصوری یا علی بلنده وضعش از اول خراب بود چیز جدیدی نیست، این ساندیسی ها اگر یک جو شرف داشتن، دنبال یه همچین دلبری که ترامپ گفته ما می‌دونیم کج مخفی میشه اما حالا حالا ها نمیکشیمش، نمیرفتن و به صف مردم میپوستن، آکا کودهمان یک جو شرف. این علی رو چه کنیمش، بیاندازیم هوا بدوزیمش. چون عین جیگر زلیخا پس آره پوره اس .🐎
‌چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۷
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.
  • +246پرچم شیر و خورشید ایران بر فراز سکوی نخست المپیاد جهانی به اهتزاز درآمد!
  • +179رضا امیرخانی، نویسنده مورد علاقه علی خامنه‌ای در سقوط پاراگلایدار دچار ضربه مغزی شد
  • +131برنامه جنجالی مهران غفوریان و سیامک انصاری به دلیل «توهین به نمادهای کهن و تاریخی ایران»، توقیف شد!
  • +125ترامپ مهاجران سومالیایی را «زباله» خواند و گفت «برگردند مملکت خودشان را درست کنند»
  • +120ضربه آیت‌الله سیستانی به ساختار دینی-امنیتی حکومت خامنه‌ای با یک فتوای یک جمله‌ای
  • +119مهدی پرپنچی : خامنه‌ای درست می‌گوید که اسرائیل و آمریکا دست‌خالی برگشتند
  • +113درگیری شدید بین مردم و پلیس در پیست موتورسواری شیراز - ماموران عقب نشستند
  • +104انتشار دومین سری از ویدیوهای حمله اسرائیل به اتاق های فرماندهی سپاه در جنگ ۱۲ روزه
  • +88همسر سقاب اصفهانی، معاون جدید رئیس‌جمهور در سانحه رانندگی درگذشت+ ویدیو
  • +87دو فلسطینی «در حال تسلیم» به ضرب گلوله سربازان اسرائیل کشته شدند + ویدیو