زندگی هلما، زن ترنسی که بخاطر داشتن حجاب و لباس زنانه در اوین زندانی شد
رأی دهید
هشدار: محتوای این گزارش آزاردهنده و حاوی روایتهایی از خودکشی است.
اینها بخشهایی از گفتههای هلما، زن ترنس است که اکنون در ترکیه منتظر بررسی پرونده پناهجوییاش است. بیبیسی شواهد مربوط به دستگیری و زندانی شدن او را بررسی و تایید کرده است.
مرداد سال ۱۴۰۰ گروه هکری عدالت علی، مجموعه تصاویر درز کرده از دوربینهای مداربسته زندان اوین را منتشر کرد. در میان تصاویری که بدرفتاری با زندانیان را نشان میداد، تصاویری از بند ویژه زندانیان ترنس (و الجیبیتی) نیز مورد توجه قرار گرفت. تصاویری که لحظاتی پس از اقدام به خودکشی یکی از این زندانیان را نشان میداد.
افراد الجیبیتی شامل همجنسگرایان، دوجنسگرایان، افراد ترنس و بیناجنسی هستند.
هلما یکی از زندانیهایی است که در این ویدیوها دیده میشود و در گفتگوی اختصاصی با بیبیسی جزییاتی از بازداشت و زندانی شدنش و همچنین اتفاقاتی که در تصاویر دوربینهای مداربسته دیده میشود را شرح میدهد.
آیتالله خمینی در دهه ۴۰ شمسی (۶۰ میلادی) و پیش از انقلاب، در یک فتوا تغییر [تطبیق] جنسیت برای افراد ترنس را شرعی اعلام کرد و بر همین اساس انجام عملهای بازتائید جنسیت و تغییر قانونی جنسیت در جمهوری اسلامی ایران از نظر «شرعی» امکانپذیر است. به این ترتیب افرادی که هویت جنسی خود را با آنچه هنگام تولد به آنها نسبت داده شده متفاوت میدانند میتوانند پس از تائید پزشک و گرفتن مجوزهای قانونی وارد روند بازتائید جنسیت شوند.
اما در سالهای گذشته فعالان جامعه الجیبیتی+ گزارش کردهاند حکومت ایران سعی میکند افراد جامعه الجیبیتی از جمله همجنسگرایان و دوجنسگرایان را وادار یا متقاعد به انجام عملهای تغییر و تطبیق جنسیت کنند. عملهایی شامل جراحی و هورموندرمانی که انجام آن بسیار پیچیده و گرانقیمت است، نیاز به آمادگی و حمایت روحی روانی دارد و در مواردی، این افراد را با مشکلات جدی سلامت روبرو میکند.
هلما: مامور زن گشت ارشاد فریبم داد از من خواست امضا کنم پول گرفتهام تا لباس زنانه بپوشم
هلما میگوید: «۱۹ ساله بودم که اولین بار خودرو گشت ارشاد جلوی من متوقف شد و من را دستگیر کرد. به آنها گفتم ترنس هستم و مجوز پزشکی را که به من اجازه میداد با لباس زنانه رفت و آمد کنم را به آنها نشان دادم ولی آنها اهمیت ندادند. به من گفتند یک تعهد میدهی و آزادت میکنیم اما اینطور نشد و بیش از سی روز من را زندانی کردند.»
او میگوید اولین بارم بود که این تجربه را داشتم و فکر کردم اگر به حرفشان گوش کنم من را آزاد میکنند.
برخی از زنان و افراد ترنس پیشتر نیز گزارش کرده بودند که ماموران گشت ارشاد در آن دوره سعی میکردند آنها را به کارزار چهارشنبههای سفید مسیح علینژاد مرتبط کنند. در کمپین چهارشنبههای سفید، زنان ویدیوهایی منتشر میکردند که در آن روسری به سر نداشتند و قانون حجاب اجباری توسط حاکمیت را به چالش میکشیدند. زنان ترنس نیز به این کمپین پیوسته بودند.
هلما به بازداشتگاه امنیت اخلاقی در خیابان وزرا منتقل شد. بازداشتگاهی که نامش به مهسا امینی گره خورده، زنی که به دلیل پوشش در آنجا دستگیر و کشته شد و مرگش اعتراضاتی در ایران و جهان را کلید زد.
او میگوید در آنجا مورد توهین و تحقیر قرار گرفت و هنگام بازرسی با لمس کردن بدنش به او تعرض کردند.
«تا صبح در سلولم گریه کردم. روی دیوار سلول، برخی زنان ترنس که میشناختمشان اسمشان را هک کرده بودند»
روز بعد او را به دادسرا بردند. «قاضی یک آخوند بود و فقط فحاشی میکرد. میگفت چرا این لباس را پوشیدی چرا موهات را بلند کردی تو که مدارک شناساییات مردونه است؟ به او گفتم من ترنس هستم و پزشک به من مجوز داد این لباس را بپوشم تا جنسیت خودم را بشناسم.»
به گفته هلما، قاضی بر مبنای اعترافاتی که پلیس گشت ارشاد از او گرفته بود به او حکم دوسال حبس تعزیری داد و دویست میلیون تومان وثیقه تعیین کرد.
او به دلیل اینکه حمایت خانواده یا آشنایی را نداشت نمیتوانست پول وثیقه را جور کند و به زندان اوین منتقل شد و بیش از سی روز در زندان بود.
پس از آزادی، یک بار دیگر در خیابان و یک بار هم در خانهای که با یک دوست دیگرش اجاره کرده بود دستگیر شد و چون نمیتوانست قرار وثیقه را بپردازد ماهها را در زندان اوین گذراند. «نه خیابان برای ما امن است و نه خانه. خانهام را با دوست همجنسگرایم اجاره کرده بودم و همسایهها ما را به پلیس گزارش کردند».
مدارکی که در اختیار بیبیسی قرار گرفته نشان میدهد که جرمهای او «جریحهدار نمودن عفت عمومی از طریق پوشیدن لباس زنانه و آرایش زننده و لباس جذب و بدن نما» و «فراهم آوردن موجبات فساد و فحشا و تحصیل مال از طریق نامشروع» بیان شده است. یکی از مدارک نشان میدهد دادگاه او را از «اتهام تحصیل مال نامشروع» تبرئه کرده است.
هلما در این تصاویر دیده میشود.
«اینجا در بند ۲۴۰ قرار داشت. فقط هفتهای یک بار اجازه داشتیم برای هواخوری، ده دقیقه به بیرون برویم. حتی داخل دستشوییها دوربین بود. دائم از سوی ماموران زندان مورد تحقیر کلامی قرار میگرفتیم و مسخرهمان میکردند. هنگام ورود به زندان و رفتن به دادگاه بخاطر اینکه ماموران زن حاضر به بازرسی ما نبودند ماموران مرد از ما میخواستند جلویشان لخت شویم و ما را بازرسی بدنی میکردند»
او میگوید «زندانیان این بند دائم از سوی ماموران زندان و حتی پزشکانی که داروهای خواب و افسردگی تجویز میکردند مورد دستمالی و تعرض جنسی قرار میگرفتند.»
گرایشهای جنسی گوناگون مانند همجنسگرایی و دوجنسگرایی رسما در ایران انکار میشود و مجازات داشتن رابطه جنسی همجنسگرایانه اعدام است. اما حکومت ایران وجود افراد ترنس (افرادی که هویت جنسیخود را متفاوت از هویتی که در بدو تولد به آنها نسبت داده شده میدانند) در جامعه را به رسمیت میشناسد ولی اگر آنها عملهای تغییر (بازتائید) جنسیت را انجام ندهند با تبعیض و محاکمه روبرو میشوند. روایتهای گوناگون افراد ترنس در دادگاهها نشان میدهد که گویا دستگاه قضایی حتی در چگونگی برخورد با این افراد در دادگاه سردرگم عمل میکند.
هلما میگوید یک بار که از گشت امنیت اخلاقی با یک روحانی برای بازدید از بند آمدند از آنها خواسته شد روسریشان را سر کنند. جواب دادم «حاج آقا بفرمایید تو، ما را به خاطر حجاب (داشتن روسری) به اینجا آوردند. فردا هم بدون روسری و همینطوری به دادسرا میبرندمان»
به گفته هلما، علاوه بر مردان و زنان ترنس، همجنسگرایان هم به این بند منتقل میشوند. او گفته مواردی بود که چند فرد همجنسگرا برای حفظ امنیتشان از آسیب از طرف زندانیان دیگر، از زندان تهران بزرگ به اینجا فرستاده شدند.
او میگوید «حکومت فقط دو جنس زن و مرد را به رسمیت میشناسد و اگر ترنس یا همجنسگرا باشی و خانوادهای پشت و پناهت نباشد هزاران بلا به سرت میآید». او گفته تنها مددکاران زندان بودند که از آنها حمایت میکردند.
او گفته خانوادهاش خبر نداشتند که در زندان است و هنگام تلفن با مادرش، تماس را کوتاه نگه میداشته تا پیامی که اطلاع میدهد تماس از زندان صورت گرفته شنیده نشود.
نزدیکان هلما متوجه زندانی شدن او میشوند و او را «تهدید به کشتن» میکنند. او گفت به خاطر تهدیدها از افسر نگهبان خواست به کسی از خانوادهاش اجازه ملاقات ندهند.
در سالهای گذشته افراد ترنس و همجنسگرای بسیاری در ایران توسط مردان خانواده خود کشته شدهاند. در مواردی حتی آنهایی که برای «حفظ آبروی خانوادهشان» خانه و شهر خود را ترک کرده بودند قربانی »قتلهای ناموسی» شدند.
یکی از دلائلی که افراد ترنس و کوییر را آسیبپذیرتر میکند، نبود حمایت خانواده است. هلما در این باره میگوید: «در ایران تا میایی هویت جنسیات را بشناسی و خودت را درک کنی، خانوادهات تو را قبول نمیکنند و مجبور میشوی از خانواده طرد شوی و وارد یک اجتماع بزرگتر شوی. جایی که مشکلات خیلی بزرگتری برایت پیش میآید»
افرادی که تجربه حضور در بند افراد الجیبیتی را دارند میگویند بسیاری از این زندانیان به دلیل اینکه از خانه طرد شدهاند توانایی سپردن وثیقه را ندارند و برای اتهامات و جرمهای ناچیز ماهها را در زندان میگذرانند.
پس از جنبش زن، زندگی، آزادی و همزمان با مقاومت زنان ایرانی علیه حجاب اجباری، مروری بر شبکههای اجتماعی این روزهای ایران نشان میدهد اگرچه دیدگاه سنتی جامعه، قانون و حاکمیت، افراد الجیبیتی را سرکوب و یا انکار میکند اما برخی از افرادی که تحت حمایت خانواده یا دوستان خود قرار دارند، زندگی شخصی و تمایلات خود را پنهان نمیکنند و آزادانه در اینباره صحبت میکنند.
سال گذشته هنگامی که در راه مطب پزشک در کافهای مشغول خوردن صبحانه بود از سوی مردی که گمان کرده بود او پناهجوی سوری است مورد حمله فیزیکی قرار گرفت و بر اثر مشت آن فرد، فک صورتش شکست و مدتها در بیمارستان بستری بود.
سازمان خیریه ایآرکیوآر (IRQR) که در زمینه مشاوره انتقال پناهجویان به کانادا فعالیت میکند میگوید بر اساس اطلاعاتی که ثبت کرده است بیش از ۲۲۰۰ پناهجوی ایرانی الجیبیتی در ترکیه زندگی میکنند. آرشام پارسی، موسس این سازمان به بیبیسی گفت بررسیهای آنها نشان میدهد در یک دهه گذشته، تعداد پناهجویان ایرانی الجیبیتی افزایش بسیار زیادی داشته. آقای پارسی دلیل آن را بدتر شدن شرایط زندگی این افراد در ایران و همچنین آگاهی بیشتر آنها از مهاجرت به کشورهای امن از طریق درخواست پناهندگی میداند.
سخنرانی مراسم تحلیف دونالد ترامپ که در آن اعلام کرد تنها دو جنسیت وجود دارد و دستور او مبنی بر توقف انتقال پناهجویان به آمریکا امیدهای هلما برای شانس یک زندگی نرمال در کشوری امن را به ورطه ناامیدی کشانده.
او در این باره به بیبیسی گفت: «کشورهای غربی باید برای کشورهایی مانند ایران الگو باشند. این خیلی ناراحت کننده است که رئیسجمهور آمریکا، کسانی که اینطور به دنیا آمدهاند را انکار کنند.»
آرشام پارسی میگوید از زمان دولت اول ترامپ در ایالات متحده، فرصتهای اسکان مجدد برای پناهجویان الجیبیتیکیو+ به طور قابل توجهی کاهش یافته است.در آن سالها ایالات متحده که در گذشته یکی از بزرگترین مقاصد اسکان مجدد بود، میزان پذیرش پناهجویان را به شدت کاهش داد.
آقای پارسی میگوید پناهجویان الجیبیتی در ترکیه به دلیل نداشتن حق قانونی کار، تبعیضهای اجتماعی، و خطر بازداشت یا اخراج در صورت کار غیرقانونی بسیار آسیبپذیر هستند و طولانیتر شدن زمان انتظار آنها فشارهای مالی و روحیشان را بیش از پیش کرده است.
هلما اما میگوید هنوز ته دلش یک امید و آرزو دارد: «این که به کشوری بروم که در آن بتوانم درس بخوانم و کار کنم و یک زندگی نرمال داشتم. مثل بقیه آدمهای کره زمین.»
با گذشت نزدیک به سه سال از درخواست پناهندگی، هلما هنوز منتظر مصاحبه از سوی سازمان ملل است.
دیدگاه خوانندگان
۶۲
یا فاطمه زهرا - کپنهاگ ، دانمارک
اینها ....... هستند. کسی که مرد هست و خودش رو زن جا میزنه. ننگ و شرمت باد.
یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۱
۶۲
یا فاطمه زهرا - کپنهاگ ، دانمارک
لازم نکرده آدرس بدی که منم دارم دعوا رو تماشا میکنم. از اون هیکل بیقوارهات معلومه که مردی.
یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۳
۶۲
یا فاطمه زهرا - کپنهاگ ، دانمارک
لازم نکرده آدرس بدی که منم دارم دعوا رو تماشا میکنم. از اون هیکل بیقوارهات معلومه که مردی.
یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۳
۶۲
یا فاطمه زهرا - کپنهاگ ، دانمارک
اینها ....... هستند. کسی که مرد هست و خودش رو زن جا میزنه. ننگ و شرمت باد.
یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۱
۶۲
یا فاطمه زهرا - کپنهاگ ، دانمارک
اینها ....... هستند. کسی که مرد هست و خودش رو زن جا میزنه. ننگ و شرمت باد.
یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۱
۶۲
یا فاطمه زهرا - کپنهاگ ، دانمارک
لازم نکرده آدرس بدی که منم دارم دعوا رو تماشا میکنم. از اون هیکل بیقوارهات معلومه که مردی.
یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۳
۶۲
یا فاطمه زهرا - کپنهاگ ، دانمارک
لازم نکرده آدرس بدی که منم دارم دعوا رو تماشا میکنم. از اون هیکل بیقوارهات معلومه که مردی.
یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۳
۶۲
یا فاطمه زهرا - کپنهاگ ، دانمارک
اینها ....... هستند. کسی که مرد هست و خودش رو زن جا میزنه. ننگ و شرمت باد.
یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۱
۶۲
یا فاطمه زهرا - کپنهاگ ، دانمارک
اینها ....... هستند. کسی که مرد هست و خودش رو زن جا میزنه. ننگ و شرمت باد.
یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۱
۶۲
یا فاطمه زهرا - کپنهاگ ، دانمارک
لازم نکرده آدرس بدی که منم دارم دعوا رو تماشا میکنم. از اون هیکل بیقوارهات معلومه که مردی.
یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۳