سارا خادمالشریعه: از زنان ایران الهام گرفتم و حجاب اجباری را برداشتم
رأی دهید
شطرنج یک بازی است که بازیکن باید در لحظه، حرکت و تاکتیک حریفان خود را بررسی، تحلیل و تصمیمگیری کند؛ سارا خادم الشریعه به عنوان یک شطرنجباز حرفهای در ۲۵ سالگی این کار را به خوبی انجام داد. او در زمان جنبش «زن، زندگی، آزادی» در زمانی که در مسابقات قهرمانی جهان در قزاقستان حضور داشت، حجابش را برداشت و با زنان ایران همراه شد.
به گفته خودش این «کمترین کاری» بود که میتوانست انجام دهد. این تصمیم منجر به مهاجرت او شد و الان هم در اسپانیا زندگی میکند. او در آخرین رقابت همراه تیم ملی شطرنج این کشور در مسابقات قهرمانی اروپا در بخش سرعت نایبقهرمان شد و در بخش برقآسا به رتبه چهاردهم رسید.
خانم خادمالشریعه نخستین شطرنج باز زن ایرانی است که علاوه بر کسب درجه استاد بزرگ زنان در ۱۸ سالگی توانست عنوان استاد بینالمللی شطرنج را بهدست آورد. عنوانی که پیش از آن، تنها توسط شطرنج بازان مرد ایران کسب شده بود.
سارا خادم الشریعه در اولین گفتگو با رسانههای فارسی زبان پس از خروج از ایران از چالشهای دوران حضورش در تیم ملی ایران، تصمیمهای سختش برای مهاجرت و تغییر پرچم و تأثیر جنبش «زن، زندگی، آزادی» بر مسیر زندگیاش گفت.
او به بیبیسی فارسی از امیدش برای روزی میگوید که بتواند دوباره به ایران بازگردد و به رشد شطرنج این کشور کمک کند.
تجربه تلخ رقابت با سایر ایرانیهای مهاجر
سارا خادم الشریعه در مورد کسب مدال نقره از مسابقات قهرمانی اروپا میگوید: «مسابقات سطح بسیار خوبی داشت. اولین تجربه من با تیم ملی اسپانیا سال گذشته در مسابقات جام جهانی رقم خورد که متاسفانه نتایج خوبی نگرفتم. اما خوشحالم که در مسابقات قهرمانی اروپا توانستم آن را جبران کنم.»
«همچنین در المپیاد بوداپست برای اولین بار مدال گرفتم که اتفاق ویژهای برایم بود. پیش از این، چندین بار با تیم ملی ایران در رقابتهای المپیاد حضور داشتم، اما هرگز به مدال نرسیده بودم. خوشبختانه این بار با تیم اسپانیا توانستم مدال نقره کسب کنم. مسابقات قهرمانی اروپا هم برای من نوعی بازگشت به اوج بود، چراکه از کیفیت بازیهایم رضایت داشتم.»
در سالهای اخیر شماری از برجستهترین شطرنجبازهای ایرانی به دلایل مختلف کشور را ترک کردهاند و حالا با پرچم سایر کشورها مسابقه میدهند. علاوه بر سارا خادمالشریعه، علیرضا فیروزجا و میترا حجازیپور دیگر چهرههای نامداری هستند که شطرنج ایران را ترک کردهاند.
سارا خادم الشریعه در مورد رقابت با همتیمیهای سابقش در مسابقات قهرمانی اروپا گفت: «در قهرمانی اروپا مقابل میترا حجازیپور از فرانسه بازی کردم و پیش از آن هم در رقابتهای جهانی با آتوسا پورکاشیان که عضو تیم ملی آمریکا است، روبهرو شده بودم.»
«بااینحال، همواره افسوس میخورم که چرا نتوانستیم در کنار هم برای کشور خودمان مسابقه دهیم و چرا شرایط بهگونهای شد که هرکدام از ما ناچار به ترک وطن و پیوستن به تیمهای دیگر شدیم.»
او درباره افزایش مهاجرت شطرنجبازان و تاثیرات آن بر روی تیم ملی ایران هم میگوید: «متأسفانه این روند مهاجرت در میان شطرنجبازان بسیار زیاد شده است، اما این تنها به شطرنج محدود نمیشود. در بسیاری از زمینهها، از پزشکان و مهندسان گرفته تا دانشجویان و پرستاران ، وقتی فرصتی برای مهاجرت پیدا میکنند، از آن استفاده میکنند.»
«بدون شک، این مهاجرتها تأثیر قابل توجهی بر جایگاه شطرنج ایران میگذارد. اگر مقایسه کنید، زمانی که بازیکنانی مثل علیرضا فیروزجا، من، آتوسا پورکاشیان، میترا حجازیپور، غزل حکیمیفرد و دیگران در تیم ملی ایران بودند، جایگاه شطرنج ایران در سطح جهانی بسیار بالاتر بود. پر کردن این خلاها و کشف استعدادهایی در سطح علیرضا فیروزجا یا سایر بازیکنان برتر، زمانبر و بسیار دشوار است.»
او درباره دلایل قبول کردن تابعیت اسپانیا به بیبیسی فارسی میگوید: «واقعیت این است که تغییر پرچم و کشور برای من تصمیم بسیار دشواری بود. نزدیک به چهار ماه در این مورد فکر کردم.»
«من اقامت اسپانیا را از طریق سرمایهگذاری گرفته بودم و ابتدا قصد داشتم بهعنوان یک شطرنجباز مستقل در مسابقات شرکت کنم. اما این تصمیم محدودیتهای زیادی برایم ایجاد میکرد، چون فقط میتوانستم در رقابتهای انفرادی حضور پیدا کنم و بسیاری از مسابقات تیمی و بینالمللی را از دست میدادم.»
به این ترتیب هنگامی که پیشنهاد بازی زیر پرچم اسپانیا از راه رسید، خانم خادمالشریعه آن را پذیرفت، هرچند که میگوید این تصمیمی سخت برایش بوده است: «زمانی که پیشنهاد بازی برای تیم ملی اسپانیا را پذیرفتم، شهروندی افتخاری این کشور به من اعطا شد. این افتخار آخرین بار در سال ۱۹۹۷ به یک شطرنجباز استونیایی داده شده بود و برای من ارزش زیادی داشت. بااینحال، پذیرفتن این موضوع برایم از جنبه احساسی بسیار سخت بود، زیرا همیشه آرزو داشتم برای ایران و کشورم بازی کنم.»
«در ایران هم مشکل فقط عدم حمایت نبود؛ شرایط بهگونهای شده بود که حتی گاهی امکان شرکت در مسابقات هم برای ما فراهم نمیشد. از تیم ما دیگر کسی باقی نمانده بود و همین تنهایی و بیپشتیبانی تصمیم را برایم آسانتر کرد.»
« با وجود این، خودم را همچنان یک ایرانی میدانم و مطمئنم که بسیاری از مردم ایران نیز من را همچنان بهعنوان یک ایرانی میبینند. امیدوارم هر زمان که در مسابقات موفق میشوم، آنها نیز خوشحال شوند، زیرا در نهایت من از ایران آمدهام و ریشههایم را هیچوقت فراموش نخواهم کرد.»
«حجاب اجباری باعث میشد احساس کنم خود واقعیام نیستم»
او درباره دلایل این تصمیم میگوید: «من پیش از این هم زمانیکه در تورنمنتها شرکت میکردم، تنها در صورت حضور دوربینها حجابم را رعایت میکردم چون نماینده ایران بودم. حجاب اجباری باعث میشد احساس کنم خود واقعیام نیستم و از این وضعیت ناراحت بودم. وقتی جنبش "زن، زندگی، آزادی" آغاز شد و زنان ایران آنگونه شجاعانه ایستادگی کردند، از آنها الهام گرفتم و شجاعت بیشتری پیدا کردم.»
«آنها به من درس بزرگی دادند و من هم حجاب اجباری را کنار گذاشتم. ترس داشتم اما احساس میکنم این کمترین کاری بود که میتوانستم برای حمایت از زنان ایران انجام دهم.»
او در این سالها بهعنوان یکی از ورزشکارانی شناخته شده که همیشه نظرش را بدون در نظر گرفتن عواقب آن مطرح کرده است.
یکی از واکنشهای او برای بازی نکردن علیرضا فیروزجا مقابل ورزشکار اسرائیلی و مهاجرت اوست: «بازی نکردن با اسرائیل همیشه برای ما مشکلساز بود و جلوی پیشرفت را میگرفت اما من از تصمیم علیرضا برای مهاجرت حمایت کردم، چون او از مدتها پیش ثابت کرده بود که پتانسیل قهرمان جهان شدن را دارد.»
«بعد از مهاجرت هم تا رتبه سوم رنکینگ جهانی پیش رفت که واقعاً دستاورد بزرگی است. ایکاش این موفقیتها برای ایران رقم میخورد. اولین مدالی که علیرضا گرفت، تحت پرچم فدراسیون جهانی بود و این موضوع برایم بسیار تلخ بود و واکنش نشان دادم. بعد از آن، ممنوعالخروج شدم و در فرودگاه پاسپورتم را گرفتند.»
خانم خادمالشریعه پس از این اتفاق تصمیم به خداحافظی از تیم ملی گرفت، هرچند که میگوید دلیل اصلی تصمیمش شلیک به هواپیمای اوکراینی بود: «چند اتفاق همزمان در آن دوره مرا به این تصمیم رساند، اما دلیل اصلیام شلیک به هواپیمای اوکراینی بود. آن حادثه بسیار تلخ بود و قلب تمام مردم ایران ازجمله من، شکست.
«بعد از آن اتفاق، احساس کردم دیگر نمیتوانم برای تیم ملی ایران بازی کنم. به همین دلیل از تیم ملی خداحافظی کردم و برای مدتی حتی شطرنج را کنار گذاشتم.»
او درباره بیتوجهیها در ایران هم میگوید: «بزرگترین چیزی که همیشه من را آزرده میکرد، بیتوجهی به نتایج و دستاوردهای ما بود. موفقیتهایمان، حتی اگر بزرگ و تأثیرگذار بودند، آنطور که باید دیده و تقدیر نمیشدند. در عوض، کوچکترین مسائل حاشیهای، مثلا اگر روسریمان کمی عقب میرفت و بخشی از موهایمان پیدا میشد، به مهمترین موضوع تبدیل میشد و تمام تلاشها و موفقیتهایمان را تحتالشعاع قرار میداد.»
«این نگاه محدودکننده نهتنها در ورزش بلکه در بسیاری از حوزهها دیده میشد و باعث میشد احساس کنیم که زحمات و تلاشهایمان نادیده گرفته میشود. این رفتارها نهتنها انگیزه را از بین میبرد، بلکه برایمان یادآور این بود که چقدر مسیر پیشرفت میتواند پر از مانعهای غیرمنصفانه باشد.»
او در اینباره به بیبیسی فارسی میگوید: «هیچوقت گلایهای نکردم، چون میدانستم در ایران رسانهها به دلیل چارچوبها و محدودیتها مجبور بودند کمتر به ورزش زنان بپردازند. با این حال، همیشه اذیت میشدم که مسائل حاشیهای برای رسانهها از نتایجی که ما میگرفتیم، مهمتر بود.»
«اما در اسپانیا، شرایط کاملاً متفاوت است. اینجا به زنان در ورزش و سایر زمینهها اهمیت زیادی داده میشود و حتی در برخی قوانین، زنان جایگاه بالاتری نسبت به مردان دارند. این تفاوت را در برخوردها و رفتارهای جامعه اسپانیا بهوضوح حس کردهام و برایم ارزشمند است که توانستهام این نگاه متفاوت را تجربه کنم.»s
«در فضایی آرامتر به مسیر حرفهایام ادامه میدهم»
او گفت: «یکی از بزرگترین شوکهایی که در اسپانیا به من وارد شد، رفتار دوستانه و محترمانه مسئولان بود. پیشتر، به دلیل تجربههایی که در ایران داشتم، فکر میکردم سیاستمدارها آدمهای خشک و جدی هستند، اما اینجا با احترام و مهربانی رفتار میکنند. درباره ایران هم آگاهی خوبی دارند و رفتار زنان ایرانی را تحسین میکنند.»
یک تجربه جالب، دیدار من با شهردار مادرید در روز جهانی زن بود. به دلیل ترافیک ناشی از تظاهرات، دیر رسیدم و فکر میکردم او از من ناراحت است اما برعکس، وقتی رسیدم از من عذرخواهی کرد و گفت: «اینجا شهر من است و اگر شما در ترافیک مانده اید تقصیر من بوده و باید برای آن فکری کنیم. این نوع برخورد که نشاندهنده احترام و ارزشگذاری بود، برای من بسیار تأثیرگذار بود.»
خادمالشریعه در مورد آیندهای که برای خود ترسیم کرده، میگوید: «در این مدت تمام تلاشم را کردهام که به مسیر حرفهای شطرنج خودم بازگردم. هدفم این است که در فضایی آرامتر و بدون حواشی به فعالیتهایم ادامه دهم.»
«در مسابقات قهرمانی جهان در آمریکا که ما حضور داشتیم از ایران هیچکس بخاطر مشکلات ویزا نتوانسته بود بیاید و مشکلات اینچنینی همیشه ما را از مسابقات دور میکرد. اکنون، بدون چنین دغدغههایی، میتوانم تمام تمرکزم را روی موفقیت در شطرنج بگذارم و امیدوارم در این مسیر بهترین عملکردم را ارائه کنم.»
گرچه این شطرنجباز برجسته اکنون با ملیتی متفاوت در مسابقات شرکت میکند، اما آنچه در او تغییر نکرده است، عشق به ایران است و آروز برای این که بتواند به پیشرفت شطرنج در زادگاهاش کمک کند
او گفت: «همچنان خودم را یک ایرانی میدانم، چون بیشتر پیامها و دنبالکنندههایم از ایران هستند. از گذشته آرزو داشتم که پس از پایان دوران حرفهای شطرنج، یک آکادمی راهاندازی کنم تا به پیشرفت شطرنج ایران کمک کنم. اما متأسفانه شرایط فعلی اجازه چنین کاری را نمیدهد.»
«بااینحال، امیدوارم در آینده تغییراتی رخ دهد. مطمئنا اگر تغییراتی صورت بگیرد، در زمینههای مختلف آدمهای زیادی هستند که میخواهند دانششان را در اختیار بقیه بگذارند تا ایران پیشرفت کند. اگر چنین تغییری رخ دهد، من هم دوست دارم با نام ایران در مسابقات شرکت کنم و سهمی در رشد شطرنج داشته باشم.»
دیدگاه خوانندگان
۴۵
مبارز01 - تهران، ایران
سارا جان ضمن تبریک امیدوارم هر چه زودتر نام خانوادگی ات را عوض کنی که هیچگاه چنینی فامیلی های عربی در قامت پارسیان نمی گنجد، بخصوص در قشر روشنفکر.
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۶
۴۵
Ginger - چگو، اسپانیا
خیلی از افراد عرب تبار در زمان رژیم اسلامی با پول دزدیده مردم ایران شناسنامه ایرانی گرفتند و به اسم یک ایرانی به خارج ارسال شدند خصوصآ اینکه با پول دزدیده از مردم ایران بصورت سرمایه گذاری خارج شدی و حالا آرم زن زندگی هم به خودت چسباندی همان اسپانیا باش تا بعدا رسیدگی شود امول سرمایه گذاری را چطور بدست اوردی
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۹
۴۵
Ginger - چگو، اسپانیا
خیلی از افراد عرب تبار در زمان رژیم اسلامی با پول دزدیده مردم ایران شناسنامه ایرانی گرفتند و به اسم یک ایرانی به خارج ارسال شدند خصوصآ اینکه با پول دزدیده از مردم ایران بصورت سرمایه گذاری خارج شدی و حالا آرم زن زندگی هم به خودت چسباندی همان اسپانیا باش تا بعدا رسیدگی شود امول سرمایه گذاری را چطور بدست اوردی
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۹
۴۵
مبارز01 - تهران، ایران
سارا جان ضمن تبریک امیدوارم هر چه زودتر نام خانوادگی ات را عوض کنی که هیچگاه چنینی فامیلی های عربی در قامت پارسیان نمی گنجد، بخصوص در قشر روشنفکر.
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۶
۴۵
مبارز01 - تهران، ایران
سارا جان ضمن تبریک امیدوارم هر چه زودتر نام خانوادگی ات را عوض کنی که هیچگاه چنینی فامیلی های عربی در قامت پارسیان نمی گنجد، بخصوص در قشر روشنفکر.
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۶
۴۵
Ginger - چگو، اسپانیا
خیلی از افراد عرب تبار در زمان رژیم اسلامی با پول دزدیده مردم ایران شناسنامه ایرانی گرفتند و به اسم یک ایرانی به خارج ارسال شدند خصوصآ اینکه با پول دزدیده از مردم ایران بصورت سرمایه گذاری خارج شدی و حالا آرم زن زندگی هم به خودت چسباندی همان اسپانیا باش تا بعدا رسیدگی شود امول سرمایه گذاری را چطور بدست اوردی
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۹
۴۵
مبارز01 - تهران، ایران
سارا جان ضمن تبریک امیدوارم هر چه زودتر نام خانوادگی ات را عوض کنی که هیچگاه چنینی فامیلی های عربی در قامت پارسیان نمی گنجد، بخصوص در قشر روشنفکر.
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۶
۴۵
Ginger - چگو، اسپانیا
خیلی از افراد عرب تبار در زمان رژیم اسلامی با پول دزدیده مردم ایران شناسنامه ایرانی گرفتند و به اسم یک ایرانی به خارج ارسال شدند خصوصآ اینکه با پول دزدیده از مردم ایران بصورت سرمایه گذاری خارج شدی و حالا آرم زن زندگی هم به خودت چسباندی همان اسپانیا باش تا بعدا رسیدگی شود امول سرمایه گذاری را چطور بدست اوردی
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۹
۴۵
Ginger - چگو، اسپانیا
خیلی از افراد عرب تبار در زمان رژیم اسلامی با پول دزدیده مردم ایران شناسنامه ایرانی گرفتند و به اسم یک ایرانی به خارج ارسال شدند خصوصآ اینکه با پول دزدیده از مردم ایران بصورت سرمایه گذاری خارج شدی و حالا آرم زن زندگی هم به خودت چسباندی همان اسپانیا باش تا بعدا رسیدگی شود امول سرمایه گذاری را چطور بدست اوردی
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۹
۴۵
مبارز01 - تهران، ایران
سارا جان ضمن تبریک امیدوارم هر چه زودتر نام خانوادگی ات را عوض کنی که هیچگاه چنینی فامیلی های عربی در قامت پارسیان نمی گنجد، بخصوص در قشر روشنفکر.
پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۶