مرگ یک متهم دیگر این‌بار در گیلانغرب؛ مقام قضایی می‌گوید روی بدنش جای شکنجه نیست

عکس تزیینی-بازداشت خشونت‌آموز یک فرد در ماهشهر‌ایندیپندنت فارسی: در پی مرگ یک فرد دیگر در بازداشتگاه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، سعید خدرویسی، دادستان گیلانغرب، ادعا کرد که متهم حین انتقال برای بازجویی بدحال شد و «تلاش» ماموران و اورژانس بیمارستان نیز برای احیای او «مثمرثمر» نبود.

دادستان گیلانغرب در توجیه مرگ این فرد در بازداشت پلیس، او را به داشتن «سوابق کیفری متعدد»، «سوءمصرف مواد مخدر» و «مظنون به قتل عمد» بودن متهم کرد.


از اطلاعیه‌ای که رسانه‌های داخلی به نقل از دادستانی گیلانغرب منتشر کرده‌اند، چنین برمی‌آید که فرد جان‌باخته با نام اختصاری «ع.م» روز سه‌شنبه سیزدهم شهریور با حکم قضایی بازداشت شد و یک روز بعد در بازداشت فوت کرد.

با وجود اینکه مرگ این فرد یک روز پس از بازداشت احتمال شکنجه‌ شدن او در بازداشتگاه نیروی انتظامی را تقویت می‌کند، دادستان گیلانغرب ادعا کرده که «بر خلاف آنچه رسانه‌های معاند گفته‌اند، ظاهر جسد فاقد آثار ضرب و جرح بود و موضوع شکنجه منتفی است».

 خدرویسی اظهارنظر نهایی درباره علت فوت این فرد را به انتشار گزارش پزشکی قانونی موکول کرد و گفت که نتایج تحقیقات به اطلاع عموم می‌رسد و رسانه‌ها باید «از هرگونه گمانه‌زنی پرهیز کنند».

نه دادستان گیلانغرب و نه رسانه‌های داخلی به نام فرد جان‌باخته و دلیل دستگیری‌ او اشاره‌ای نکرده‌اند و تنها ذکر شده است که او و دو نفر دیگر به‌عنوان مظنون به «قتل عمد با انگیزه شخصی» بازداشت شده بودند.

مرگ این شهروند در بازداشت پلیس شهرستان گیلانغرب، تنها چند روز پس از آن رخ می‌دهد که انتشار خبر کشته شدن محمد میرموسوی زیر شکنجه در بازداشت پلیس لاهیجان افکار عمومی را به‌شدت متاثر کرده است. ویدیویی که از آثار شکنجه بر بدن این جوان ۳۶ ساله در شبکه‌های اجتماعی فراگیر شد، واکنش‌های گسترده‌ای به همراه داشت و انزجار عمومی از رفتار ماموران نیروی انتظامی را برانگیخت.

پس از انتشار این تصاویر، نیروی انتظامی در اطلاعیه‌ای ضمن توجیه شکنجه و مرگ محمد میرموسوی، ادعا کرد که «هیجان ناشی از اصطکاک صورت‌گرفته میان مرحوم میرموسوی و عوامل انتظامی» و «کنترل نکردن خشم و احساسات از طرف برخی کارکنان و بی‌اعتنایی به وضعیت متهم» این اتفاق را رقم زد.

کمتر از یک هفته پس از این اتفاق، ایندیپندنت فارسی در گزارشی اختصاصی اعلام کرد که مرد دیگری با نام کمیل ابوالحسنی، اهل شهسوار (تنکابن)، روز هشتم شهریور «براثر شکنجه و ضرب‌وجرح شدید ماموران» در بازداشتگاه نیروی انتظامی تنکابن به قتل رسیده است.

قتل کمیل ابوالحسنی، پس از ماجرای شلیک ماموران به آرزو بدری، دومین پرونده سرکوب خشونت‌بار جوانان معترض به دست ماموران نیروی انتظامی استان مازندران در ۴۰ روز اخیر است.

هم‌زمان با انتشار این خبر،  ویدیویی هم از بازداشت خشونت‌آمیز فردی در شهرری منتشر شد.

بدرفتاری، اعمال خشونت و شکنجه متهمان در بازداشت نیروی انتظامی موضوعی است که فعالان حقوق بشر بارها درباره آن هشدار داده‌اند. ماموران نیروی انتظامی با مجوزی که از فرماندهان بالادست این نهاد حکومتی دریافت کرده‌اند، افراد بازداشت‌شده را حتی پیش از اثبات اتهام، شکنجه می‌کنند و برای اعتراف اجباری تحت فشار می‌گذارند.

با وجود گزارش‌های متعدد از آزار و شکنجه متهمان، مقام‌های قضایی و انتظامی یا مانند اطلاعیه اخیر دادستان گیلانغرب، شکنجه متهمان را تکذیب می‌کنند و یا مانند آنچه برای میرمحمد موسوی رخ داد، به توجیه متوسل می‌شوند.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۴
Ginger - چگو، اسپانیا

قاتل های شاغل در جمهوری اسلامی انواع روش های متفاوت برای کشتن مردم ایران دارند تو جانی حـ... برو خودت را رنگ کن حمایت دیگر اثر ندارد عراقی زاده اصل اشغالگر فارسی حرف زن
‌پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۸
۴۹
Nagonsar - مونیخ ، آلمان
....در دور دستها مردی را ببه دار آویختند کسی به تماشا سر بر نداشت....سالها پیش لین شعر را خواندم بکر کنم از نادر نادرپور بود. برام غیر قابل تصور بود ببتفاوتی مردم چنین جامعه ای که مرگ یک انسان حتی قاتلی بردار اینقدر براشون عادی شده باشه. حالا روشن شد منظور این شاعر کدام جامعه بوده. جامعه ای که قوانین عدل علی بر آن حاکم باشد یعتی قتل و غارت و دزدی و تجاوز.
‌پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۵
۸۴
siavash786 - شیکاگو، ایالات متحده امریکا
با سلام ، ما نوشتیم و گریستیم/ ما خنده کنان به رقص بر خاستیم / ما نعره زنان از سر جان گذشتیم . کسی را پروای ما نبود / در دور دست مردی را به دار آویختند : کسی به تماشا سر برنداشت / ما نشستیم و گریستیم ، ما با فریادی از قالب خود بر آمدیم .... احمد شاملو
‌پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۷
۷۰
senator x - تهران، ایران
شکنجه در بلاد کمونست؟ابدا طرف سرماخورده بود عطسه کرد مرد
‌پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۱
۴۹
Nagonsar - مونیخ ، آلمان
ممنون بخاطر تصریح اشتباه من . من بعدا متوجه شدم که شعر را به نادر نادر پور نسبت داده بودم. پوزش میخوام از همگرایی بخاطر اشتباه کلامی
شنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۸
۸۴
siavash786 - شیکاگو، ایالات متحده امریکا
سپاسگزارم ، چرا پوزش عزیزجان؟ قلمت را بر علیه این نظام ، اتحاد و همبستگی مستحکم نگهدار . موفق باشید
یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۲
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.