تائید حکم قصاص ماموری که محمد جامهبزرگ را به خاطر پناه دادن به معترضان در خانهاش کشته بود
رأی دهید
بر اساس این گزارشها که امروز - یکشنبه ۱۱ شهریور - در پایگاههای خبری حقوق بشری و شبکههای اجتماعی منتشر شده و هنوز واکنش رسمی از سوی منابع رسمی قضایی در ایران نداشته است، دیوان عالی کشور پس از بررسی درخواست فرجامخواهی برای «مامور شلیک کننده» به محمد جامهبزرگ، دلایل را برای قبول فرجامخواهی «کافی ندانسته» و به این ترتیب رای دادگاه بدوی در این باره تایید شده است.
آن طور که گزارش شده شعبه ۲۹ دیوان عالی کشور حکم اولیه مرتبط با یک مامور امنیتی - انتظامی که طی آن او به قتل نفس و متعاقب آن قصاص محکوم شده بود را واجد شرایط فرجامخواهی ندانسته است.
پیام درفشان، وکیل خانواده جامهبزرگ هم در شبکه اجتماعی ایکس - توییتر سابق - خبر مرتبط با تایید حکم در دیوان عالی کشور را بازنشر کرده است.
بنابر این گزارشها، دو مامور دیگر حاضر در صحنه قتل هم به جرم آمریت به تحمل زندان محکوم شدهاند.
محمد جامهبزرگ، شهروند ساکن ملارد کرج، شب سوم مهر ۱۴۰۱ و در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» به دست نیروهای امنیتی، که از پناه دادن او به معترضان خشمگین بودند، در منزل شخصیاش با شلیک گلوله به قتل رسید.
محمد جامهبزرگ، متولد ۱۳۴۲ تویسرکان همدان بود و در ملارد کرج مغازه فرشفروشی داشت. او در شب سوم مهرماه - در دوران اعتراضات زن، زندگی، آزادی - بدست نیروهای امنیتی در منزل شخصیاش به قتل رسید.
یکی از بستگان خانواده جامهبزرگ پیش از این در گفتوگو با بیبیسی درباره اتفاقات منجر به کشته شدن آقای جامهبزرگ گفت: «روز چهارشنبه ۳۱ شهریور، پس از آنکه تظاهرکنندگان با حمله نیروهای امنیتی روبرو شدند، عدهای از آنها به خانه آقای جامهبزرگ پناه میآورند. ماموران هم به دنبال آنها وارد حیاط خانه میشوند اما با مقاومت آقای جامهبزرگ روبرو میشوند و او نمیگذارد که ماموران آنها را با خود ببرند. همین امر خشم و کینه ماموران سپاهی و بسیجی محله را شعلهور میکند و در پی انتقامجویی از او برمیآیند.»
محمد جامهبزرگ فکر میکند ماجرا تمام شده است و حتی تهدید شفاهی فردای آن روز را، که یک مامور موتورسوار میگوید: «باید او یا یکی از پسرانش برای بازجویی به پایگاه محل بروند»، بیجواب میگذارد.آقای جامهبزرگ نمیدانسته که شب قبل ماموران دیوار کنار در منزلش را برای «پناه دادن به معترضان» علامتگذاری کردهاند.
مسعود، پسر آقای جامهبزرگ، به روزنامه شرق در مورد وقایع شب قتل پدرش میگوید: «ساعت ۳ نیمه شب دوم مهر در خانه را زدند. من از آیفون تصویری دیدم که یک نفر با ماسک طبی جلو در است. حدس زدم که مامور باشد. به بابا گفتم. بابا گفت شما بخوابید، کاری با ما ندارند. من و میثم، برادرم اما نگران بازداشت خودمان بودیم به همین دلیل از روی پشت بام رفتیم داخل خانه همسایه.»
ماموران از روی دیوار و در حالی که حکمی برای تفتیش خانه و بازداشت محمد جامهبزرگ نداشتهاند، وارد خانه میشوند و برای دستگیری او به پشتبام میروند.
پس از آن که ماموران به پشت بام میروند با مقاومت محمد جامهبزرگ روبرو میشوند. آقای جامهبزرگ گفته بوده است «اگر هزار نفر هم باشید بدون حکم نمیتوانید مرا ببرید». سرگروه اول به او و همسرش میگوید «اگر با تیم دوم تماس بگیریم او را خواهند کشت.»
با ادامه مقاومت آقای جامهبزرگ، تیم اول، تیم دوم را به منزل فرا میخواند. به گفته مریم جعفری، همسر محمد جامهبزرگ، آنها «قد و قامت بلندتری» داشتند و پس از آنکه او را در طبقه بالای خانه حبس میکنند به پشت بام میروند.
خانم جعفری، همسر محمد جامه بزرگ میگوید: «صدای کوبیده شدن چیزی روی زمین شنیده شد و بعد صدای شلیک شنیدم.»
پیام درفشان، وکیل خانواده جامهبزرگ، پیش از این در جریان رسیدگی به پرونده گفته بود: «با بررسیهای کارشناس اسلحه، که نظریه او در قرار نهایی هم مورد استناد بازپرس قرار گرفته، مشخص شده که تیر از فاصله نزدیک، یک متر و به شکل مستقیم و از جلو، به سمت چشم او گلوله ساچمهای شلیک شده و در مغزش پخش شده است.»
او در ادامه گفته: «کارشناس اسلحه این نوع از شلیک را به قصد کشت اعلام کرده به همین دلیل هم متهم اصلی به قتل عمد متهم شده است.»