نکاتی از زندگی خصوصی و حرفهای آلن دلون که شاید ندانید
رأی دهید
پنج نکته درباره زندگی خصوصی و حرفهای آلن دلون آلن دلون در کنار رومی اشنایدر، بازیگررادیو فردا: آلن دلون، ستاره سینمای فرانسه که روز یکشنبه ۲۸ مرداد پس از یک دوره بیماری در ۸۸ سالگی درگذشت، از شناختهشدهترین هنرپیشههای قرن بیستم جهان بود.
او که برای ایرانیان نیز بازیگری بسیار آشنا بود، در ایران بیشتر با صدای خسرو خسروشاهی شناخته میشد.
در اینجا پنج نکته درباره زندگی خصوصی و حرفهای آلن دلون را مرور میکنیم:
ورود تصادفی به دنیای سینما
آلن دلون گفته بود که تصادفی وارد عرصه سینما شد و همیشه دوست داشت خودِ دوران کودکیاش باشد.
او در سال ۱۹۹۶ در گفتوگو با برنار پیوو، روزنامهنگار معروف فرانسوی گفت: «آنچه امروز هستم همان چیزی است که همیشه بودهام. تمام زندگی من مجموعهای از وقایعی بوده که هر کدام غیرمنتظرهتر از دیگری بودهاند.»
دلون تاکید کرد: «اتفاقی بازیگر شدم. هر کاری انجام دادم، تصادفی، شانسی یا ناگهانی بوده است. چیزی که برای باقی ماندن میدانستم، همان چیزی بود که در اوایل کودکیام بودم، آن چیزی که مرا ساخت و هرگز تغییر نخواهم کرد. اسمش را بگذارید "بچه ولگرد" یا هر چیزی که میخواهید. من آن را انکار نمیکنم، آن را حاشا نمیکنم. از این که هستم احساس خیلی خوبی دارم چون خودم هستم».
جوزف لوزی کارگردان برخی از فیلمهای دلون درباره او گفته بود که شخصیتی نسبتاً خود ویرانگر دارد و در جستجوی هویت خویش است.
دلون که سال ۱۹۳۵ در حومه شهر پاریس در فرانسه به دنیا آمد، با وجود شهرت بسیار، تلاش میکرد تا خودشیفته نباشد، هر چند که به گفته او، خودشیفتگی بخشی از وجود بازیگری است.
او گفته بود: «خودپرستی بخشی از وجود بازیگری تئاتر و سینماست، اما من احساس نمیکنم تافته جدابافته هستم. کسی هم نیستم که خودم را بپرستم. در این حرفه، فکر میکنم همکارانی بسیار جلوتر از من قرار دارند.»
تصور «رویایی» از سینما
به گفته منتقدان هنری، سایه روشنای شخصیت دوگانه او، در تمام مسیر بازیگری به این جذابیت افزوده بود و شخصیتی را ترسیم کرد که به دنبال دوست داشته شدن نبود، بلکه تصویری تلخ و در عین حال انسان دوستی از خود نشان میداد.
اما سینما برای آلن دلون چه معنایی داشت؟ او خود گفته بود که سینما یک رویاست که نباید آن را کشت: «سینما رویا است. و ما آن را با روزمره کردنش با تبدیل آن به امری پیش پا افتاده، کشتهایم. سینما برای دیدن موجوداتی ساخته شده که هرگز آن موجودات نخواهیم بود.»
دوری موج نو از آلن دلون
آلن دلون با ظاهری جذاب و نبوغ سرشار درونیاش بزرگترین کارگردانان را مجذوب خود کرد و با فیلمهایی مانند مثل «ظهر بنفش» و «سامورایی» با چهره، نگاه و حرکات خاصش خوش درخشید.
روکو و برادرانش، کسوف، دایره سرخ، یوزپلنگ، استخر و پلیس از جمله دیگر فیلمهای معروف او هستند.
لوکینو ویسکونتی، ژانلوک گدار، ژان پییر ملویل، میکلآنجلو آنتونیونی و لویی مال از جمله کارگردانانی بودند که با او همکاری کردند.
با این حال، کارگردانان جریان «موج نو» چندان رابطه خوبی با او نداشتند. خود دلون گفته بود که این دسته از کارگردانان مایل به بازی گرفتن از او نبودند. با این حال او در سال ۱۹۹۰ در فیلمی به نام «موج نو» از ژان لوک گدار بازی کرد.
بازیگری که از کن جایزه نگرفت
آلن دلون در سال ۱۹۸۵ جایزه سینمایی سزار و در سال ۱۹۹۱ نشان لژیون دونور فرانسه را از آن خود کرد.
او با هفت فیلم در بخش مسابقه جشنواره کن حاضر بود، اما هرگز جایزه این جشنواره را دریافت نکرد.
با این حال، در سال ۲۰۱۹ جشنواره فیلم کن از او تجلیل کرد و به این بازیگر اسطورهای نخل طلای افتخاری داده شد.
دلون در جشنواره کن در حالی که اشک میریخت در سخنانی که بوی مرگ میداد گفت: «امشب برای من بیش از آنکه پایان فعالیت حرفهای باشد، به نظرم پایان زندگی است. مراسم امشب تا حدودی یک بزرگداشت پس از مرگ است، البته در زمان زنده بودن من.»
الن دلون در مراسم دریافت جایزه نخل طلای افتخاریآلن دلون اولین بار با فیلم «لذت زندگی» در سال ۱۹۶۱ در جشنواره کن حضور یافت. بعد از آن با فیلم «کسوف» از آنتونیونی در سال ۱۹۶۲ به این جشنواره آمد و جایزه هیئت داوران آن سال را دریافت کرد. همچنین فیلم «یوزپلنگ» محصول سال ۱۹۶۳ با بازی آلن دلون برنده نخل طلای این جشنواره شد.
فیلم «آقای کلاین» از این بازیگر در جشنواره کن ۱۹۷۶ با برخورد سرد تماشاچیان و داوران مواجه شد. آلن دلون آخرین بار در سال ۲۰۱۳ در مراسم کن حضور یافته بود، اما پیش از آن به مدت ۱۰ سال بهدلیل دلخوری از برگزارکنندگان جشنواره در آن شرکت نکرده بود.
او در گفتوگویی درباره موفقیتش در کار بازیگری گفت: «کارنامه حرفهای هر کسی به تنهایی به دست نمیآید. این کارنامه ترکیبی از شرایط است. همیشه مجموعهای از لحظهها، مجموعهای از موقعیتها وجود دارد.»
دلون دیگر عوامل دنیای سینما را در موفقیتهای خود دخیل میدانست: «این کارنامه با مشارکت فیلمنامهنویسان، نویسندگان و کارگردانان نیز به دست میآید و با بازیگران. همچنین میتواند توسط خودتان، استعدادتان، هوش حرفهایتان و سرسختیتان شکل بگیرد.»
اما آنچه را دلیل اصلی موفقیت خود میدانست، اقبال مردم بود: «من یک بازیگر با سابقه طولانی، بازیگری را بدون تماشاگران نمیشناسم. مردم آن چیزی را میخواهند که در ابتدا بودهاید، آنان شما را دنبال میکنند، گاهی از شما خوششان میآید گاهی هم خیلی نه، اما این مردم هستند که موجب میشوند شما همچنان بازیگر بمانید.»
اظهارات و زندگی خصوصی جنجالی
این اسطوره بازیگری که فعالیت حرفهایش از اواخر دهه نود در سینما رو به افول گذاشت، در سالهای اخیر برخی از مواضعش، از جمله به نفع رهبر راست افراطی، مجازات اعدام یا علیه همجنسگرایی، جنجالی شده بود.
در زمان اهدای جایزه نخل طلای افتخاری به دلون، برخی انجمنهای فمینیستی به این جایزه اعتراض کردند و در طوماری با ۲۵ هزار امضا، این بازیگر را «نژادپرست، همجنسهراس و زنستیز» خواندند.
همچنین اختلافات خانوادگی سالهای آخر عمر او را تحت تاثیر خود قرار داده بود، اما همه اینها، موجب نشد که او در سینمای فرانسه و بلکه در سینمای جهان اسطوره باقی نماند.
کمتر از سه سال پیش، فرزند دلون به یک شبکه آلمانی گفت که پدرش اعلام کرده است انتخاب او، اتانازی یا «مرگ خودخواسته» است که طی آن، فرد عامدانه به زندگی خود پایان میدهد تا از رنج و درد رهایی یابد.
خود آلن دلون پیشتر در سال ۲۰۱۸ از علاقه و آمادگی خود برای «ترک این دنیا» گفته بود.
درگذشت آلن دلون این جمله از گفتگویش در سالهای پایانی عمر او را به یاد میآورد که گفته بود: «قهرمان همیشه باید بداند که چگونه بمیرد. من عاشق مردن بودم زیرا این یک نقطه پایان است.»
او که برای ایرانیان نیز بازیگری بسیار آشنا بود، در ایران بیشتر با صدای خسرو خسروشاهی شناخته میشد.
در اینجا پنج نکته درباره زندگی خصوصی و حرفهای آلن دلون را مرور میکنیم:
ورود تصادفی به دنیای سینما
آلن دلون گفته بود که تصادفی وارد عرصه سینما شد و همیشه دوست داشت خودِ دوران کودکیاش باشد.
او در سال ۱۹۹۶ در گفتوگو با برنار پیوو، روزنامهنگار معروف فرانسوی گفت: «آنچه امروز هستم همان چیزی است که همیشه بودهام. تمام زندگی من مجموعهای از وقایعی بوده که هر کدام غیرمنتظرهتر از دیگری بودهاند.»
دلون تاکید کرد: «اتفاقی بازیگر شدم. هر کاری انجام دادم، تصادفی، شانسی یا ناگهانی بوده است. چیزی که برای باقی ماندن میدانستم، همان چیزی بود که در اوایل کودکیام بودم، آن چیزی که مرا ساخت و هرگز تغییر نخواهم کرد. اسمش را بگذارید "بچه ولگرد" یا هر چیزی که میخواهید. من آن را انکار نمیکنم، آن را حاشا نمیکنم. از این که هستم احساس خیلی خوبی دارم چون خودم هستم».
جوزف لوزی کارگردان برخی از فیلمهای دلون درباره او گفته بود که شخصیتی نسبتاً خود ویرانگر دارد و در جستجوی هویت خویش است.
دلون که سال ۱۹۳۵ در حومه شهر پاریس در فرانسه به دنیا آمد، با وجود شهرت بسیار، تلاش میکرد تا خودشیفته نباشد، هر چند که به گفته او، خودشیفتگی بخشی از وجود بازیگری است.
او گفته بود: «خودپرستی بخشی از وجود بازیگری تئاتر و سینماست، اما من احساس نمیکنم تافته جدابافته هستم. کسی هم نیستم که خودم را بپرستم. در این حرفه، فکر میکنم همکارانی بسیار جلوتر از من قرار دارند.»
تصور «رویایی» از سینما
به گفته منتقدان هنری، سایه روشنای شخصیت دوگانه او، در تمام مسیر بازیگری به این جذابیت افزوده بود و شخصیتی را ترسیم کرد که به دنبال دوست داشته شدن نبود، بلکه تصویری تلخ و در عین حال انسان دوستی از خود نشان میداد.
اما سینما برای آلن دلون چه معنایی داشت؟ او خود گفته بود که سینما یک رویاست که نباید آن را کشت: «سینما رویا است. و ما آن را با روزمره کردنش با تبدیل آن به امری پیش پا افتاده، کشتهایم. سینما برای دیدن موجوداتی ساخته شده که هرگز آن موجودات نخواهیم بود.»
دوری موج نو از آلن دلون
آلن دلون با ظاهری جذاب و نبوغ سرشار درونیاش بزرگترین کارگردانان را مجذوب خود کرد و با فیلمهایی مانند مثل «ظهر بنفش» و «سامورایی» با چهره، نگاه و حرکات خاصش خوش درخشید.
روکو و برادرانش، کسوف، دایره سرخ، یوزپلنگ، استخر و پلیس از جمله دیگر فیلمهای معروف او هستند.
لوکینو ویسکونتی، ژانلوک گدار، ژان پییر ملویل، میکلآنجلو آنتونیونی و لویی مال از جمله کارگردانانی بودند که با او همکاری کردند.
با این حال، کارگردانان جریان «موج نو» چندان رابطه خوبی با او نداشتند. خود دلون گفته بود که این دسته از کارگردانان مایل به بازی گرفتن از او نبودند. با این حال او در سال ۱۹۹۰ در فیلمی به نام «موج نو» از ژان لوک گدار بازی کرد.
بازیگری که از کن جایزه نگرفت
آلن دلون در سال ۱۹۸۵ جایزه سینمایی سزار و در سال ۱۹۹۱ نشان لژیون دونور فرانسه را از آن خود کرد.
او با هفت فیلم در بخش مسابقه جشنواره کن حاضر بود، اما هرگز جایزه این جشنواره را دریافت نکرد.
با این حال، در سال ۲۰۱۹ جشنواره فیلم کن از او تجلیل کرد و به این بازیگر اسطورهای نخل طلای افتخاری داده شد.
دلون در جشنواره کن در حالی که اشک میریخت در سخنانی که بوی مرگ میداد گفت: «امشب برای من بیش از آنکه پایان فعالیت حرفهای باشد، به نظرم پایان زندگی است. مراسم امشب تا حدودی یک بزرگداشت پس از مرگ است، البته در زمان زنده بودن من.»
فیلم «آقای کلاین» از این بازیگر در جشنواره کن ۱۹۷۶ با برخورد سرد تماشاچیان و داوران مواجه شد. آلن دلون آخرین بار در سال ۲۰۱۳ در مراسم کن حضور یافته بود، اما پیش از آن به مدت ۱۰ سال بهدلیل دلخوری از برگزارکنندگان جشنواره در آن شرکت نکرده بود.
او در گفتوگویی درباره موفقیتش در کار بازیگری گفت: «کارنامه حرفهای هر کسی به تنهایی به دست نمیآید. این کارنامه ترکیبی از شرایط است. همیشه مجموعهای از لحظهها، مجموعهای از موقعیتها وجود دارد.»
دلون دیگر عوامل دنیای سینما را در موفقیتهای خود دخیل میدانست: «این کارنامه با مشارکت فیلمنامهنویسان، نویسندگان و کارگردانان نیز به دست میآید و با بازیگران. همچنین میتواند توسط خودتان، استعدادتان، هوش حرفهایتان و سرسختیتان شکل بگیرد.»
اما آنچه را دلیل اصلی موفقیت خود میدانست، اقبال مردم بود: «من یک بازیگر با سابقه طولانی، بازیگری را بدون تماشاگران نمیشناسم. مردم آن چیزی را میخواهند که در ابتدا بودهاید، آنان شما را دنبال میکنند، گاهی از شما خوششان میآید گاهی هم خیلی نه، اما این مردم هستند که موجب میشوند شما همچنان بازیگر بمانید.»
اظهارات و زندگی خصوصی جنجالی
این اسطوره بازیگری که فعالیت حرفهایش از اواخر دهه نود در سینما رو به افول گذاشت، در سالهای اخیر برخی از مواضعش، از جمله به نفع رهبر راست افراطی، مجازات اعدام یا علیه همجنسگرایی، جنجالی شده بود.
در زمان اهدای جایزه نخل طلای افتخاری به دلون، برخی انجمنهای فمینیستی به این جایزه اعتراض کردند و در طوماری با ۲۵ هزار امضا، این بازیگر را «نژادپرست، همجنسهراس و زنستیز» خواندند.
همچنین اختلافات خانوادگی سالهای آخر عمر او را تحت تاثیر خود قرار داده بود، اما همه اینها، موجب نشد که او در سینمای فرانسه و بلکه در سینمای جهان اسطوره باقی نماند.
کمتر از سه سال پیش، فرزند دلون به یک شبکه آلمانی گفت که پدرش اعلام کرده است انتخاب او، اتانازی یا «مرگ خودخواسته» است که طی آن، فرد عامدانه به زندگی خود پایان میدهد تا از رنج و درد رهایی یابد.
خود آلن دلون پیشتر در سال ۲۰۱۸ از علاقه و آمادگی خود برای «ترک این دنیا» گفته بود.
درگذشت آلن دلون این جمله از گفتگویش در سالهای پایانی عمر او را به یاد میآورد که گفته بود: «قهرمان همیشه باید بداند که چگونه بمیرد. من عاشق مردن بودم زیرا این یک نقطه پایان است.»