خرید و فروش نوزاد در ایران؛ دلالان قانون را چطور دور میزنند؟
رأی دهید
اواسط اسفند پارسال خبرگزاریها از بازداشت مادری معتاد در مشهد خبر دادند که قصد داشته فرزندش را بفروشد. او در پاتوق تعدادی از معتادان گفته بود که قصد دارد نوزادش را بفروشد. پلیس میگوید از این قصد مطلع شده و او را دستگیر کرده است. این تنها مورد فروش نوزاد در ایران نیست. افرادی سودجو در شهرهای مختلف به خرید و فروش نوزادانی میپردازند که بیشترشان ناخواستهاند.
با یک جستجوی ساده، پول کلان، چند روز تا چند هفته صبوری و البته ریسک زیاد، این روزها میتوان در ایران به صورت غیرقانونی صاحب فرزند شد. حتی نوزاد یک روزه هم فروخته میشود.
چند سالی است که وضعیت بد اقتصادی، بعضیها را به سوی شغلهای جدید و نامتعارف کشانده است. بسیاری از این شغلها غیرقانونی و خطرناکند.
دلالی برای فروش نوزاد یکی از آنهاست. نوزادان از طریق حسابهایی در اینستاگرام و تلگرام فروخته میشوند. کاری که به نظر میرسد برای عدهای سودجو علاوه بر ریسک بالا، سود زیادی داشته باشد.
اما اصولا چرا باید کسی نوزادش را بفروشد؟ این سوالی بود که از یکی از دلالهای فروش نوزاد پرسیدم. برای او نام مستعار آقای رضایی را انتخاب کردم.
او درباره دلیل فروش نوزادان از طرف خانوادهشان میگوید: «بعضی اوقات مادر از یک رابطه خارج از ازدواج باردار شده و بخاطر انگ جامعه و شرایط خانواده نمیتواند نوزاد را نگه دارد. گاهی هم مادر صیغه شده و مدت صیغه تمام شده یا هنوز تمام نشده ولی پدر او را رها کرده و رفته و مادر توانایی و شرایط نگهداری نوزاد را ندارد. بیشتر مواقع هم مادر یا والدین به پول نیاز دارند. موردی داشتم که بخاطر فقر زیاد نوزادشان را فروختند.»
قیمت پیشنهادی برای خرید نوزادان متفاوت اما شبیه به هم است. با ۵ نفر از دلالهایی صحبت کردم که کارشان خرید و فروش نوزاد است. تایید صد درصد هویت آنها برای بیبیسی امکانپذیر نیست.
بیشتر آنها از ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان برای تحویل نوزاد با شناسنامه به اسم والدین جدید درخواست میکنند. یکی از این دلالها اما قیمت پیشنهادیاش۱۹۰ میلیون تومان بود. البته این قیمت بدون شناسنامه برای نوزاد است.
از دلال دیگری با نام مستعار خانم الهی که میگوید چندین سال است در کار فروش نوزاد است پرسیدم چرا قیمتها متفاوت است؟
او گفت: «قیمتها بستگی به خانوادهها دارد. بعضی مادرها بیشتر درخواست میکنند. بعضیها به پول احتیاج دارند و میخواهند زودتر نوزاد را بفروشند. برای بعضی گشتن و پیدا کردن کسی که نوزادشان را برایشان بفروشد راحت نیست. نمیتوانند راه بیفتند و با همه حرف بزنند. دلالی را پیدا میکنند و میخواهند سریع کار تمام شود.»
در این میان بحث شناسنامه نوزاد مانع بزرگی است. بیشتر این دلالها برای گرفتن شناسنامه به خانواده گیرنده کمک میکنند. البته این کمک با دریافت مقدار زیادی پول است.
از دلال دیگری با نام مستعار آقای بهادری که میگوید ۴ سال است در این کار است پرسیدم نحوه گرفتن شناسنامه به چه صورت است؟
او گفت: «خانواده گیرنده ابتدا مقداری بیعانه میپردازند. دو روز بعد از تولد نوزاد این خانواده به ثبت احوال میروند و شناسنامه را از آنجا تحویل میگیرند. همه کار برای آنها انجام میشود.»
آقای بهادری در یک مرکز نازایی کار میکند. برای همین روال کار برایش سادهتر است.
او درباره این روال میگوید: «از هفته چهاردهم مادر را مانیتور میکنیم. همه تستها و سونوگرافی را خودمان انجام میدهیم. اگه جنین سالم نباشد به مادر میگوییم که بچه را سقط کند. اگر سالم نباشد ما نمیتوانیم آن را بفروشیم.»
او اطمینان میدهد که مرکزی که او برایش کار میکند به دنبال دردسر نیست و او کارش را خوب بلد است و از سلامت جنین مطمئن است.
وقتی از او پرسیدم که آیا رایج است که مراکز ناباروری به صورت غیرقانونی به خرید و فروش نوزاد کمک کنند، گفت نمیداند.
بعضی از دلالها تظاهر میکنند که نوزاد از روش رحم اجارهای متولد شده و مدارک لازم را برای ثابت کردن آن تهیه میکنند.
خانم سماواتی نام مستعاری است که برای دلال دیگری برگزیدم. او در مرکزی کار میکند که حاملگی از طریق رحم اجارهای زیاد در آن انجام میشود.
خانم سماواتی در توضیح این روش میگوید: «خانواده گیرنده به دفتر ما مراجعه میکنند. ما در دفتر دکتر داریم و دکتر با خانواده گیرنده قرارداد رحم اجارهای میبندد. خانواده گیرنده بیعانه میدهند و بقیه هزینه را موقع تولد نوزاد میپردازند. در زمان تولد نوزاد یک پرونده رحم اجارهای هم به پدر و مادر جدید داده میشود.»
خانم سماواتی بعد اطمینان میدهد که همه چیز بدون دردسر انجام میشود و میگوید: «همه چیز قانونی انجام میشود. ما نمیخواهیم خودمان را در دردسر بیندازیم. وکیل آشنا داریم و میتوانیم برای شناسنامه گرفتن، به خانواده گیرنده کمک کنیم. در ثبت احوال هم آشنا داریم.»
اما برخلاف آنچه خانم سماواتی میگوید این کار آنها قانونی نیست. سرپرستی نوزاد از طریق رحم اجارهای هم با خرید و فروش غیرقانونی نوزاد فرق دارد. رحم اجارهای روشی جایگزین است که در آن یک زن، فرزند زوجی را که به هر دلیلی بچهدار نمیشوند در رحم خود حمل میکند. این روشی معمول در بسیاری از کشورهای دنیاست اما در ایران قانون مصوبی برای آن وجود ندارد و تبدیل به بازار سیاه شده است.
دلال دیگری که با او صحبت کردم به شبکهای از دکترها و پرستارها اشاره کرد که با آنها همکاری میکنند.
برای او نام مستعار آقای آتشی را انتخاب کردم. آقای آتشی اطمینان میدهد که فقط بعضی از پزشکان و پرستارها از این کار او و همکارانش آگاه هستند و میگوید: «بیشتر پرستارها و دکترها خبر ندارند. این خطر وجود دارد که اگر لو بروند مجوز آنها باطل میشود. ولی خب بعضی از دکترها و پرستارها هم هستند که این ریسک را میکنند.»
سمیه زنی است که قصد خرید نوزاد دارد. او از طریق یکی از این دلالها به من معرفی شد. او در ازای حفظ هویتش حاضر شد به من اطلاعات بدهد.
سمیه میگوید همه راهها را برای بچهدار شدن امتحان کرده اما موفق نشده است. او میگوید: «من و شوهرم ۱۲ سال است که ازدواج کردیم. من نمیتوانم باردار شوم. سعی کردم از طریق آیویاف باردار شوم که دکتر گفت بدنم تحمل هورمون را ندارد و بهتر است خودم را به خطر نیندازم.»
وقتی از او پرسیدم چرا از طریق بهزیستی کودکی را به سرپرستی نمیگیرد، گفت: « تلاش کردیم ولی سخت است. به ما گفتند که باید خانه داشته باشید و خانه را به اسم بچه بکنید. خب ما خانه نداریم.»
در قوانین سرپرستی سازمان بهزیستی نیامده که پدر و مادر باید خانه شخصی داشته باشند و به اسم کودک کنند. اما گفته شده که باید بخشی از اموال یا حقوق خود را به نام کودک و او را هم بیمه عمر کنند.
مشکل دیگری که سمیه به آن اشاره میکند سن نوزادانی است که بهزیستی برای سرپرستی در اختیار خانوادهها میگذارد. او میگوید: «نوزاد به ما نمیدهند. آنقدر روندش سخت و طولانی است که بچهها چند سالهاند و اگر خیلی خوششانس باشیم بتوانیم بچه چند ماههای را به سرپرستی بگیریم. ما دوست داریم نوزاد تازه متولد شده را به سرپرستی بگیریم.»
از سمیه درباره نگاه خانواده و اطرافیانش به خرید نوزاد پرسیدم. او گفت خانوادهاش با اینکه او و همسرش نوزادی را بخرند مشکلی ندارند چون تا زمانی که آنها خوشحال باشند، خانوادهشان هم خوشحالند.
اما خرید غیر قانونی نوزاد از حسابهای اینستاگرامی ممکن است همیشه هم موفق نباشد و راه طولانی، دشوار و خطرناکی باشد.
سمیه درباره تجربهاش با این حسابها میگوید: «من واقعا دوست دارم یک دختر داشته باشم. یکبار یکی از این دلالها برای ما عکسی از یک نوزاد فرستاد. وقتی برای گرفتن نوزاد رفتیم دیدیم نوزاد همان نیست که در عکس بود. یک مورد هم بود که مادر از دوست پسرش باردار شده بود. ما خانواده مذهبی داریم و موافق این کار نبودم. برای همین قبول نکردیم. ماشین نیست که بتوانم عوضش کنم. میخواهم یک عمر برایش مادری کنم.»
گرچه بسیاری از این دلالها و حسابهای اینستاگرامی به جای فروش نوزاد از کلمه اهدا یا واگذاری و سرپرستی استفاده میکنند اما این کار هر اسمی داشته باشد بر اساس قوانین همه جای دنیا جرم است.
در ماده ۱۲ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان آمده «هر کس مرتکب قاچاق اطفال و نوجوانان شود به مجازات حبس درجه سه قانون مجازات اسلامی محکوم میشود» که بیش از ۱۰ تا ۱۵ سال حبس و جریمه نقدی است.
بهزیستی خرید و فروش نوزاد را قاچاق انسان میداند. چهار سال پیش حبیبالله مسعودی فرید معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی گفته بود: «خرید و فروش کودکان غیرقانونی و قابل پیگرد است. این موارد میتواند حکم قاچاق کودک را داشته باشد.»
سرنوشت این نوزادان مشخص نیست. بعضی معتقدند راه طولانی و پر پیچ خم فرزندآوری از طریق بهزیستی موجب رونق این تجارت پرسود شده است. بعضی مشکلات اقتصادی را دلیل این کار میدانند. اما کوتاهی حکومت در برخورد با این تجارت پرسود را نمیتوان نادیده گرفت.
در آخرین گزارش وزارتخارجه آمریکا درباره قاچاق انسان در دنیا آمده که حکومت ایران حتی حداقل استانداردهای قانون حمایت از قربانیان قاچاق انسان را رعایت نکرده است.