آنچه حماس را به سمت ادامه جنگ سوق میدهد، نیاز جمهوری اسلامی به ادامه درگیری در منطقه است
رأی دهید
با تداوم وضعیت ناهنجار کنونی در خاورمیانه، آتش جنگ در منطقه خاموششدنی نیست؛ زیرا برخی از شرارههای این جنگ به نبرد غزه مربوط میشود و برخی دیگر به پروژه منطقهای جمهوری اسلامی ایران که گستره آن از بابالمندب و دریای سرخ گرفته تا عراق، سوریه و جنوب لبنان امتداد دارد، ربط دارد.
در حالی که جهان درباره تحولات نظامی، خشونت، کشتار غیرنظامیان و پیامدهای ویرانگر این جنگ ابراز نگرانی میکند، هیچ طرح و ابتکار سیاسی یا راهحل عملی در دست ندارد که بتواند به این روند ویرانگر پایان دهد. نبود راهحلهای سیاسی معقول گواه ناتوانی شورای امنیت سازمان ملل و ناکارآمدی نظام صلح جهانی است؛ بهویژه اینکه پیشنهادهای نیروهای متخاصم در منطقه چه به دلیل دشواری پذیرش و چه به دلیل عوامل خارجی تحمیلشده بر دو طرف، قابل دستیابی نیستند.
راهحلهایی که اسرائیل پیشنهاد میکند نه برای حماس در غزه قابلپذیرش است و نه برای تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری. در مقابل، تهران و متحدانش به دلیل توازن واقعی نظامی و ژئوپلیتیکی، قادر نیستند هیچ راهحلی ارائه دهند، بنابراین به سردادن شعارهای «به دریا انداختن اسرائیل»، «آزادسازی بیتالمقدس با مبارزه مسلحانه» و «نابودی اسرائیل در هفت و نیم دقیقه» ادامه میدهند. آنها سعی دارند با رجزخوانی درباره پیروزیهای موهوم و خیالی که جز ویرانی و فاجعه چیز دیگری برای مردم فلسطین ندارد، مخاطبانشان را به پذیرش وضعیت فعلی متقاعد کنند.
در همین حال، یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، طرحی را پیشنهاد کرده است که بر اساس آن، نوار غزه را ساختاری متشکل از چهار طرف یعنی اسرائیل، سران عشایر فلسطینی ساکن غزه، نیروهای مصر و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد، موسوم به کلاهآبیها، اداره کنند. این در حالی است که گالانت بهخوبی میداند جنبش حماس هرگز نمیتواند نقش و کنترلش بر نوار غزه از دست بدهد و نابودی منطقه کوچکی را که به زور اسلحه از تشکیلات خودگردان فلسطین گرفت و حدود هزار نفر از اعضای جنبش فتح را زندانی کرد، نظارهگر باشد. افزون بر اینکه این طرح به معنای سقوط نهایی حکومت حماس و تثبیت پیروزی اسرائیل است.
از سوی دیگر، حماس جز اصرار بر لزوم آتشبس دائمی که برای اسرائیل قابلپذیرش نیست، هیچ طرح و پیشنهادی دیگری برای پایان دادن به بحران ندارد و تلآویو هم قصد دارد برای دستیابی به اهداف مهم و راهبردی از جمله کنترل نوار غزه، حذف راهحل دوکشوری و تامین امنیت شهرکهای یهودینشین در اطراف غزه، همچنان به جنگ ادامه دهد.
تلآویو از وضعیت دشوار حماس که نمیتواند راهحل سیاسی را که به اقتدارش پایان دهد، بپذیرد، سود میبرد و سعی میکند حماس را به ادامه جنگ وادارد؛ حتی اگر این جنگ به قیمت جان مردم فلسطین تمام شود.
آنچه حماس را به سمت ادامه جنگ سوق میدهد، نیاز رژیم جمهوری اسلامی ایران به ادامه درگیری در منطقه است. این در حالی است تهران بهخوبی میداند حماس در این جنگ ویرانگر که فلسطینیها را به نابودی میکشاند، هرگز نمیتواند پیروز شود. با این حال تهران خواستار ادامه این جنگ است و میکوشد با تداوم این جنگ، از یک سو اقتصاد اسرائیل را آسیبپذیر کند و از سوی دیگر، تلآویو را در تعامل با جامعه جهانی با چالش روبرو کند.
تهران همچنین سعی دارد توجه اسرائیل را بر نبرد غزه، درگیریهای جنوب لبنان و بلندیهای جولان متمرکز کند تا ارتش اسرائیل نتواند برای اجرای عملیات اطلاعاتی و امنیتی در داخل ایران فرصت پیدا کند و به جای رویارویی مستقیم با نیروهای جمهوری اسلامی ایران، درگیر نبرد با گروههای شبهنظامی وابسته به ایران در منطقه باشد.
البته منافع جمهوری اسلامی ایران با محاسبات حماس برای به درازا کشاندن جنگ بدون اینکه راهحلی در افق سیاسی وجود داشته باشد، تلاقی میکند. در عین حال، تلآویو هم با کاهش حملات هوایی و جایگزینی آن با عملیات زمینی علیه پایگاهها، تونلهای حماس و تعقیب رهبران حماس در نوار غزه، بیروت و شاید حتی ترکیه، به جلب رضایت واشنگتن متوسل میشود. به عبارت دیگر، همه طرفهای متخاصم ادامه جنگ را به سود خود میبینند و در نتیجه، بعید است که آتش جنگ در منطقه به این زودیها فروکش کند.
رژیم ایران میداند که پیروزی در میدان نبرد امکانپذیر نیست، بنابراین در تلاش است تا از طریق رسانهها و تبلیغات، خود و متحدانش را پیروز نشان دهد. به همین دلیل برخی گروههای نیابتیاش را با شعار «وحدت میدانها» به سمت نبردهای پراکنده و بیرویهای که هیچ تاثیری در جنگ غزه ندارند، سوق میدهد. هدف جمهوری اسلامی ایران از این اقدام ادعای حمایت از آرمان فلسطین است. آن هم در حالی که تهران با ارسال نامهای به شورای امنیت سازمان ملل، از مسئولیت داشتن در قبال هرگونه سازمان مسلح وابسته به حوثیها یا گروههای شبهنظامی در عراق، سوریه و یمن شانه خالی کرده است.
جمهوری اسلامی ایران نمیخواهد خود را وارد جنگ و درگیری کند اما به دنبال به درازا کشاندن جنگ است تا میزان آسیب به اسرائیل، ایالات متحده و خطوط کشتیرانی بینالمللی در دریای سرخ را افزایش دهد. برخی رهبران حماس هم از این راهبرد ایران حمایت میکنند و قصد دارند تا آخرین گلوله، موشک و پهپادی که رژیم ایران در اختیارشان قرار داده است، بجنگند.
اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا حماس عملیات طوفان الاقصی را برای راهاندازی جنگی که هدف از آن تامین منافع ایران است، انجام داد؟ پیامدهای فاجعهبار این عملیات بیانگر همین واقعیت است.
در حالی که جهان درباره تحولات نظامی، خشونت، کشتار غیرنظامیان و پیامدهای ویرانگر این جنگ ابراز نگرانی میکند، هیچ طرح و ابتکار سیاسی یا راهحل عملی در دست ندارد که بتواند به این روند ویرانگر پایان دهد. نبود راهحلهای سیاسی معقول گواه ناتوانی شورای امنیت سازمان ملل و ناکارآمدی نظام صلح جهانی است؛ بهویژه اینکه پیشنهادهای نیروهای متخاصم در منطقه چه به دلیل دشواری پذیرش و چه به دلیل عوامل خارجی تحمیلشده بر دو طرف، قابل دستیابی نیستند.
راهحلهایی که اسرائیل پیشنهاد میکند نه برای حماس در غزه قابلپذیرش است و نه برای تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری. در مقابل، تهران و متحدانش به دلیل توازن واقعی نظامی و ژئوپلیتیکی، قادر نیستند هیچ راهحلی ارائه دهند، بنابراین به سردادن شعارهای «به دریا انداختن اسرائیل»، «آزادسازی بیتالمقدس با مبارزه مسلحانه» و «نابودی اسرائیل در هفت و نیم دقیقه» ادامه میدهند. آنها سعی دارند با رجزخوانی درباره پیروزیهای موهوم و خیالی که جز ویرانی و فاجعه چیز دیگری برای مردم فلسطین ندارد، مخاطبانشان را به پذیرش وضعیت فعلی متقاعد کنند.
در همین حال، یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، طرحی را پیشنهاد کرده است که بر اساس آن، نوار غزه را ساختاری متشکل از چهار طرف یعنی اسرائیل، سران عشایر فلسطینی ساکن غزه، نیروهای مصر و نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد، موسوم به کلاهآبیها، اداره کنند. این در حالی است که گالانت بهخوبی میداند جنبش حماس هرگز نمیتواند نقش و کنترلش بر نوار غزه از دست بدهد و نابودی منطقه کوچکی را که به زور اسلحه از تشکیلات خودگردان فلسطین گرفت و حدود هزار نفر از اعضای جنبش فتح را زندانی کرد، نظارهگر باشد. افزون بر اینکه این طرح به معنای سقوط نهایی حکومت حماس و تثبیت پیروزی اسرائیل است.
از سوی دیگر، حماس جز اصرار بر لزوم آتشبس دائمی که برای اسرائیل قابلپذیرش نیست، هیچ طرح و پیشنهادی دیگری برای پایان دادن به بحران ندارد و تلآویو هم قصد دارد برای دستیابی به اهداف مهم و راهبردی از جمله کنترل نوار غزه، حذف راهحل دوکشوری و تامین امنیت شهرکهای یهودینشین در اطراف غزه، همچنان به جنگ ادامه دهد.
تلآویو از وضعیت دشوار حماس که نمیتواند راهحل سیاسی را که به اقتدارش پایان دهد، بپذیرد، سود میبرد و سعی میکند حماس را به ادامه جنگ وادارد؛ حتی اگر این جنگ به قیمت جان مردم فلسطین تمام شود.
آنچه حماس را به سمت ادامه جنگ سوق میدهد، نیاز رژیم جمهوری اسلامی ایران به ادامه درگیری در منطقه است. این در حالی است تهران بهخوبی میداند حماس در این جنگ ویرانگر که فلسطینیها را به نابودی میکشاند، هرگز نمیتواند پیروز شود. با این حال تهران خواستار ادامه این جنگ است و میکوشد با تداوم این جنگ، از یک سو اقتصاد اسرائیل را آسیبپذیر کند و از سوی دیگر، تلآویو را در تعامل با جامعه جهانی با چالش روبرو کند.
تهران همچنین سعی دارد توجه اسرائیل را بر نبرد غزه، درگیریهای جنوب لبنان و بلندیهای جولان متمرکز کند تا ارتش اسرائیل نتواند برای اجرای عملیات اطلاعاتی و امنیتی در داخل ایران فرصت پیدا کند و به جای رویارویی مستقیم با نیروهای جمهوری اسلامی ایران، درگیر نبرد با گروههای شبهنظامی وابسته به ایران در منطقه باشد.
البته منافع جمهوری اسلامی ایران با محاسبات حماس برای به درازا کشاندن جنگ بدون اینکه راهحلی در افق سیاسی وجود داشته باشد، تلاقی میکند. در عین حال، تلآویو هم با کاهش حملات هوایی و جایگزینی آن با عملیات زمینی علیه پایگاهها، تونلهای حماس و تعقیب رهبران حماس در نوار غزه، بیروت و شاید حتی ترکیه، به جلب رضایت واشنگتن متوسل میشود. به عبارت دیگر، همه طرفهای متخاصم ادامه جنگ را به سود خود میبینند و در نتیجه، بعید است که آتش جنگ در منطقه به این زودیها فروکش کند.
رژیم ایران میداند که پیروزی در میدان نبرد امکانپذیر نیست، بنابراین در تلاش است تا از طریق رسانهها و تبلیغات، خود و متحدانش را پیروز نشان دهد. به همین دلیل برخی گروههای نیابتیاش را با شعار «وحدت میدانها» به سمت نبردهای پراکنده و بیرویهای که هیچ تاثیری در جنگ غزه ندارند، سوق میدهد. هدف جمهوری اسلامی ایران از این اقدام ادعای حمایت از آرمان فلسطین است. آن هم در حالی که تهران با ارسال نامهای به شورای امنیت سازمان ملل، از مسئولیت داشتن در قبال هرگونه سازمان مسلح وابسته به حوثیها یا گروههای شبهنظامی در عراق، سوریه و یمن شانه خالی کرده است.
جمهوری اسلامی ایران نمیخواهد خود را وارد جنگ و درگیری کند اما به دنبال به درازا کشاندن جنگ است تا میزان آسیب به اسرائیل، ایالات متحده و خطوط کشتیرانی بینالمللی در دریای سرخ را افزایش دهد. برخی رهبران حماس هم از این راهبرد ایران حمایت میکنند و قصد دارند تا آخرین گلوله، موشک و پهپادی که رژیم ایران در اختیارشان قرار داده است، بجنگند.
اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا حماس عملیات طوفان الاقصی را برای راهاندازی جنگی که هدف از آن تامین منافع ایران است، انجام داد؟ پیامدهای فاجعهبار این عملیات بیانگر همین واقعیت است.