آیا جبهههای جمهوری اسلامی علیه اسرائیل آتش جنگ علیه ایران را دور خواهد کرد؟
رأی دهید
طی هفتههای گذشته، مواضع متعددی از سوی رهبران موسوم به محور مقاومت در عراق و سوریه و یک سخنرانی تکمیلی از سوی دبیرکل حزبالله لبنان صادر شد، در حالی که بیانیههای رهبران ایران حول اهداف استراتژیک این محور در جنگ کنونی که عرصه مرکزی آن غزه است، متمرکز بود اما میدان بازی منطقهای آن بسیار گستردهتر است.
در حالی که تحلیلگران در واشینگتن و بروکسل هنوز در تلاش برای درک اهداف تهران هستند، رهبران این محور آشکارا اهدافشان را اعلام میکنند ولی غربیها به دلیل توافق هستهای و توافق با طالبان، این اظهارات را نادیده میگیرند. حکومت ایران آنچه را که انجام میدهد به وضوح بیان میکند و بوروکراسیهای آتلانتیک هنوز سخنان صریح آخوندها را تایید نکردهاند.
در نهایت برای همه طرفها روشن خواهد شد که راهبرد ایران دارای یک هدف جامع و روشن است که نیروهای این محور برای اجرای آن تلاش میکنند. بیایید ویژگیهای این هدف را مرور کنیم.
پیشینه استراتژی تهران
استراتژی فراگیر تهران از زمان آغاز به کار دولت بایدن در سال 2021 به تولید طرحهای جدید برای شکست مخالفانش خلاصه میشود. این کشور کانالهای خود را از طریق لابیهایش برای متقاعد کردن تیم بایدن، حتی قبل از انتخابات 2020، که در اپوزیسیون بود، برای بازگشت به «برجام» به کار گرفت، اما در مقابل بهایی که باید پرداخت میکرد.
از جمله پروندههای مورد توافق، خروج حوثیها از لیست گروههای تروریستی و توقف اقدامات واشینگتن برای سرنگونی رژیم تهران بود. پس از آن، جنگ اوکراین آغاز شد و جمهوری اسلامی تصور کرد که واشینگتن و ناتو مشغول این جنگ شدهاند. همزمان، توافق گاز لبنان امضا شد و رهبران ایران به این نتیجه رسیدند که اسرائیل و آمریکا مشتاق رویارویی نیستند تا «توافق گازی» با حزبالله لغو نشود و سود آینده را از دست ندهند. تهران عملیات خود را برای عقب راندن غرب و گرفتن امتیازات بیشتری تشدید کرد.
تاکتیک ایران به تبعیت از تاکتیک شوروی برای ضربه زدن و گرفتن امتیاز تکیه میکند، سپس حمله جدیدی را برای بهرهبرداری بیشتر و البته بهرهمندی از تغییر شرایط انجام میدهد.
سال گذشته، در نتیجه سردرگمی واشینگتن، ایران از طریق چین موفق شد با سعودی، شریک ایالات متحده، توافقنامه بازگشت روابط را امضا کند. این مرحله جدید به تهران اجازه داد تا به سوی به مرحله استراتژیک جدید بپرد، یعنی شروع جنگ منطقهای با اسرائیل که از طریق آن بتواند هنجارهای منطقه را تغییر دهد و از یک سو بر نیروهای عربی میانهرو یک پیروزی معنوی به دست آورد و سپس مرحله جدیدی از فشارها را برای خروج نیروهای آمریکایی از خاورمیانه آغاز کند.
این خلاصهای از پیشینه استراتژیک رژیم تهران ات که میتواند چرایی وقوع جنگ کنونی را تفسیر کند. سوال این است که تهران چگونه رویارویی را مدیریت میکند؟
مدیریت رویارویی
رهبری ایران نیروهای وابسته به خود را در تمام جبهه ها توزیع کرده است. حماس حملهای را در نقب انجام داد که منجر به کشتار غیرنظامیان شد و اسرائیل را مجبور کرد تا یک ضدحمله خشونتآمیز در داخل غزه انجام دهد و وارد مرحله حمله میدانی شود.
محور تهران با کمپینهای اعتراضی بزرگ در غرب پاسخ میدهد، فضای فشار را بر دولت آمریکا گسترش میدهد و با اختلافات سیاسی در داخل، دولت در تصمیمگیری درباره موضع خود تردید میکند. این محور سپس جبهه شمالی به رهبری «حزبالله» را باز میکند، اسرائیل هم پاسخ می دهد و همزمان به جبهه حوثیها دستور پرتاب موشک به نقب میکند. از جنوب سوریه هم شبهنظامیانش حمله پهپادی به ایلات انجام میدهند. در همین حال، جبهه دیگری آرام آرام در کرانه باختری را تحریک میکند، جایی که حماس و متحدانش برای حملهای علیه شهرکها و نیروهای ارتش اسرائیل آماده میشوند.
جبهه آمریکاییها
از آنجایی که تهران یک آتش دور اسرائیل حداقل از پنج جبهه را هدایت میکند، از طریق دو جبهه در برابر پایگاههای آمریکایی در عراق و سوریه از خود محافظت میکند و به تدریج علیه آمریکایی ها در این دو جبهه تنشافزایی میکند.
رهبری ایران احساس میکند نیروهایی که واشینگتن در منطقه بسیج میکند وارد یک جنگ همهجانبه با ایران نخواهند شد، شاید برخی سودجویان از داخل پایتخت آمریکا این پیام اطمینان خاطر را به تهران میرسانند. نیروهای آمریکایی که اکنون در منطقه مستقر شدهاند اعم از دریایی، هوایی و موشکی توانایی منهدم کردن اکثر نیروی موشکی و دریایی ایران و شبهنظامیان آن را در عراق، سوریه، لبنان و یمن را دارد و از آن چیزی جز یک نیروی پیادهنظام باقی بگذارد. این از نظر تئوری است، اما این نیرو بدون دستور از بالا فایدهای ندارد. لابی ایران که تبدیل به ششمین جبهه در داخل آمریکا شده، مانع از وقوع این رویارویی میشود. این لابی جنگ فرسایشی را پبش میبرد که «پاسداران» معتقد است دولت اسرائیل آن را تحمل نخواهد کرد.
آیا راهبرد جمهوری اسلامی تا کنون موفق بوده است و آیا توانایی لابی ایران برای توقف سرایت آتش آمریکا به تهران نامحدود است؟ آیا عربها برای همیشه بیطرف خواهند ماند؟ اینها پرسشهایی است که پاسخش را طی چند هفته آینده خواهیم دید.
در حالی که تحلیلگران در واشینگتن و بروکسل هنوز در تلاش برای درک اهداف تهران هستند، رهبران این محور آشکارا اهدافشان را اعلام میکنند ولی غربیها به دلیل توافق هستهای و توافق با طالبان، این اظهارات را نادیده میگیرند. حکومت ایران آنچه را که انجام میدهد به وضوح بیان میکند و بوروکراسیهای آتلانتیک هنوز سخنان صریح آخوندها را تایید نکردهاند.
در نهایت برای همه طرفها روشن خواهد شد که راهبرد ایران دارای یک هدف جامع و روشن است که نیروهای این محور برای اجرای آن تلاش میکنند. بیایید ویژگیهای این هدف را مرور کنیم.
پیشینه استراتژی تهران
استراتژی فراگیر تهران از زمان آغاز به کار دولت بایدن در سال 2021 به تولید طرحهای جدید برای شکست مخالفانش خلاصه میشود. این کشور کانالهای خود را از طریق لابیهایش برای متقاعد کردن تیم بایدن، حتی قبل از انتخابات 2020، که در اپوزیسیون بود، برای بازگشت به «برجام» به کار گرفت، اما در مقابل بهایی که باید پرداخت میکرد.
از جمله پروندههای مورد توافق، خروج حوثیها از لیست گروههای تروریستی و توقف اقدامات واشینگتن برای سرنگونی رژیم تهران بود. پس از آن، جنگ اوکراین آغاز شد و جمهوری اسلامی تصور کرد که واشینگتن و ناتو مشغول این جنگ شدهاند. همزمان، توافق گاز لبنان امضا شد و رهبران ایران به این نتیجه رسیدند که اسرائیل و آمریکا مشتاق رویارویی نیستند تا «توافق گازی» با حزبالله لغو نشود و سود آینده را از دست ندهند. تهران عملیات خود را برای عقب راندن غرب و گرفتن امتیازات بیشتری تشدید کرد.
تاکتیک ایران به تبعیت از تاکتیک شوروی برای ضربه زدن و گرفتن امتیاز تکیه میکند، سپس حمله جدیدی را برای بهرهبرداری بیشتر و البته بهرهمندی از تغییر شرایط انجام میدهد.
سال گذشته، در نتیجه سردرگمی واشینگتن، ایران از طریق چین موفق شد با سعودی، شریک ایالات متحده، توافقنامه بازگشت روابط را امضا کند. این مرحله جدید به تهران اجازه داد تا به سوی به مرحله استراتژیک جدید بپرد، یعنی شروع جنگ منطقهای با اسرائیل که از طریق آن بتواند هنجارهای منطقه را تغییر دهد و از یک سو بر نیروهای عربی میانهرو یک پیروزی معنوی به دست آورد و سپس مرحله جدیدی از فشارها را برای خروج نیروهای آمریکایی از خاورمیانه آغاز کند.
این خلاصهای از پیشینه استراتژیک رژیم تهران ات که میتواند چرایی وقوع جنگ کنونی را تفسیر کند. سوال این است که تهران چگونه رویارویی را مدیریت میکند؟
مدیریت رویارویی
رهبری ایران نیروهای وابسته به خود را در تمام جبهه ها توزیع کرده است. حماس حملهای را در نقب انجام داد که منجر به کشتار غیرنظامیان شد و اسرائیل را مجبور کرد تا یک ضدحمله خشونتآمیز در داخل غزه انجام دهد و وارد مرحله حمله میدانی شود.
محور تهران با کمپینهای اعتراضی بزرگ در غرب پاسخ میدهد، فضای فشار را بر دولت آمریکا گسترش میدهد و با اختلافات سیاسی در داخل، دولت در تصمیمگیری درباره موضع خود تردید میکند. این محور سپس جبهه شمالی به رهبری «حزبالله» را باز میکند، اسرائیل هم پاسخ می دهد و همزمان به جبهه حوثیها دستور پرتاب موشک به نقب میکند. از جنوب سوریه هم شبهنظامیانش حمله پهپادی به ایلات انجام میدهند. در همین حال، جبهه دیگری آرام آرام در کرانه باختری را تحریک میکند، جایی که حماس و متحدانش برای حملهای علیه شهرکها و نیروهای ارتش اسرائیل آماده میشوند.
جبهه آمریکاییها
از آنجایی که تهران یک آتش دور اسرائیل حداقل از پنج جبهه را هدایت میکند، از طریق دو جبهه در برابر پایگاههای آمریکایی در عراق و سوریه از خود محافظت میکند و به تدریج علیه آمریکایی ها در این دو جبهه تنشافزایی میکند.
رهبری ایران احساس میکند نیروهایی که واشینگتن در منطقه بسیج میکند وارد یک جنگ همهجانبه با ایران نخواهند شد، شاید برخی سودجویان از داخل پایتخت آمریکا این پیام اطمینان خاطر را به تهران میرسانند. نیروهای آمریکایی که اکنون در منطقه مستقر شدهاند اعم از دریایی، هوایی و موشکی توانایی منهدم کردن اکثر نیروی موشکی و دریایی ایران و شبهنظامیان آن را در عراق، سوریه، لبنان و یمن را دارد و از آن چیزی جز یک نیروی پیادهنظام باقی بگذارد. این از نظر تئوری است، اما این نیرو بدون دستور از بالا فایدهای ندارد. لابی ایران که تبدیل به ششمین جبهه در داخل آمریکا شده، مانع از وقوع این رویارویی میشود. این لابی جنگ فرسایشی را پبش میبرد که «پاسداران» معتقد است دولت اسرائیل آن را تحمل نخواهد کرد.
آیا راهبرد جمهوری اسلامی تا کنون موفق بوده است و آیا توانایی لابی ایران برای توقف سرایت آتش آمریکا به تهران نامحدود است؟ آیا عربها برای همیشه بیطرف خواهند ماند؟ اینها پرسشهایی است که پاسخش را طی چند هفته آینده خواهیم دید.
دیدگاه خوانندگان
۴۷
سرزمین اریا - کویت ، کویت
رؤیای از نیل به فرات .شده دیوار کشیدن دور خود و سایه هزاران موشک حزب اللة و حماس رو بر سر خود خوردن و رفتن به پناهگاه .بنازم ایران قوی را
پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۵
۴۷
سرزمین اریا - کویت ، کویت
رؤیای از نیل به فرات .شده دیوار کشیدن دور خود و سایه هزاران موشک حزب اللة و حماس رو بر سر خود خوردن و رفتن به پناهگاه .بنازم ایران قوی را
پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۵
۴۷
سرزمین اریا - کویت ، کویت
رؤیای از نیل به فرات .شده دیوار کشیدن دور خود و سایه هزاران موشک حزب اللة و حماس رو بر سر خود خوردن و رفتن به پناهگاه .بنازم ایران قوی را
پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۵
۴۷
سرزمین اریا - کویت ، کویت
رؤیای از نیل به فرات .شده دیوار کشیدن دور خود و سایه هزاران موشک حزب اللة و حماس رو بر سر خود خوردن و رفتن به پناهگاه .بنازم ایران قوی را
پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۵
۴۷
سرزمین اریا - کویت ، کویت
رؤیای از نیل به فرات .شده دیوار کشیدن دور خود و سایه هزاران موشک حزب اللة و حماس رو بر سر خود خوردن و رفتن به پناهگاه .بنازم ایران قوی را
پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۵