ایران و حملات حماس؛ شمشیر دولبه‌ای که می‌تواند تبعاتی تاریخی داشته باشد

بی بی سی،کیوان حسینی:
از نخستین ساعات حمله حماس به اسرائیل، پای ایران خیلی سریع به ماجرا باز شد. پیچیدگی و شدت حمله به شکلی بود که برخی گمانه‌زنی کردند احتمالا ایران در برنامه‌ریزی و چه بسا اجرای این عملیات، به حماس یاری رسانده است.


هنوز شواهدی وجود ندارد که نشان بدهد این گمانه‌زنی تا چه اندازه واقعیت دارد. آمریکا می‌گوید که درباره این همکاری در حال حاضر اطلاعاتی در دست ندارد؛ و ایران هم به شکل رسمی اعلام کرده که در برنامه‌ریزی و اجرای حمله دست نداشته است.

اما اسرائیلی‌ها نظر دیگری دارند. گیلاد اردان، نماینده اسرائیل در سازمان ملل روز یکشنبه (۱۶مهر) با اشاره به دیدارهای مقام‌های ایران و رهبران حماس و حزب‌الله در بیروت، گفت که «واضح است آن‌ها در حال هماهنگی بودند». مشخص نیست که اشاره آقای اردان به دیدارهای علنی است که در این مدت اتفاق افتاده یا این‌که منظورش دیدارهایی مخفیانه است.

روزنامه وال‌استریت‌ژورنال نیز با انتشار یک گزارش اختصاصی، به نقل از منابعی در حماس و حزب‌الله لبنان گزارش داده که مقام‌های ایران از ماهها پیش در دیدارهای مخفیانه با رهبران حماس و حزب‌الله لبنان در حال برنامه‌ریزی این حمله بوده‌اند.

به نوشته این روزنامه، در این دیدارها شخص اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حضور داشته است. البته وال‌استریت‌ژورنال به دیدارهای حسین امیرعبداللهیان با رهبران جهاد اسلامی و حزب‌الله لبنان نیز اشاره کرده، که پیش از این اخبارش توسط منابع رسمی وزارت خارجه ایران منتشر شده بودند.

فارغ از احتمال دست داشتن ایران یا سطح حمایت احتمالی نیروی قدس سپاه از چنین حمله‌ای، تا همین جا مناسبات منطقه‌ای اسرائیل و ایران، در پی وقوع این حمله با تحولی عمیق روبه‌رو شده که می‌تواند تبعات گسترده‌ای هم برای ایران و هم برای سایر نقاط خاورمیانه داشته باشد.
ضربه به تصور روئین‌تن بودن اسرائیلیکی از مهم‌ترین تبعات این حمله، تغییری است که در تصور موجود درباره سطح آسیب‌پذیری اسرائیل شکل گرفته است. بر اساس تصویری که اسرائیل طی چندین دهه عملیات نظامی و تبلیغات رسانه‌ای از خود ساخته بود، هیچ یک از دشمنان قسم‌خورده‌اش نمی‌توانستند به این کشور ضربه‌ای جدی وارد کنند.

حمله اخیر حماس نه تنها نشان داد که این گروه شبه‌نظامی اسلامگرا، توانایی به مراتب بیشتری از آن‌چه پیشتر تصور می‌شد دارد، بلکه روایت روئین‌تن بودن اسرائیل نیز چندان با واقعیت سازگار نبوده است. در نهایت حتی اگر اسرائیل موفق شود مهمترین رهبران نظامی حماس را در غزه از پای در بیاورد، کماکان این واقعیت که صدها اسرائیلی در یک بازه زمانی بسیار کوتاه توسط فلسطینیان کشته شده‌اند، تغییر نخواهد کرد.

یکی از مهم‌ترین اهداف تبلیغات حساب‌شده و استراتژیک اسرائیل درباره قدرت نظامی و تسلط امنیتی-اطلاعاتی‌اش بر فلسطینیان، بازدارندگی بود. این باور وجود داشت که وقتی فلسطینیان در برابر قدرت لاینتاهی اسرائیل با احساس عجز و ناتوانی روبه‌رو شوند، احتمال برنامه‌ریزی گسترده و همراهی صدها یا هزاران فلسطینی برای حملات گروهی، بسیار کمتر خواهد شد.

این استراتژی تبلیغاتی برای سال‌های متوالی ثمربخش بود. و البته اسرائیل هم برای تثبیت و دامن زدن به این تصویر، از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. به همین دلیل بود که کوچکترین حمله و آسیب به اسرائیل، با پاسخ بسیار سهمگین و بسیار بزرگتر از حمله فلسطینی‌ها روبه‌رو می‌شد.

اگر دشمنان اسرائیل - مشخصا شبکه غیرمتمرکز و سیال «محور مقاومت» - به این نتیجه برسند که اسرائیل بسیار آسیب‌پذیرتر از تصویری است که از خود ساخته، این مساله می‌تواند اثرات بازدارندگی این تصورات را از بین ببرد و چه بسا بر روی تصمیمات بعدی این ائتلاف نامتعارف اثر بگذارد.

جمهوری اسلامی ایران، در صدر گروه «محور مقاومت» بیش از چهار دهه است که با تعصبی شدید و تاریخی، سیاست اسرائیل‌ستیزی خود را دنبال کرده است. حتی در سال ۱۳۹۴، علی خامنه‌ای در اظهارنظری جنجالی گفت: «اسرائیل ۲۵ سال دیگر را نخواهد دید».

اما عواملی چون فاصله جغرافیایی، تصور موجود درباره قدرت بسیار بالای ارتش اسرائیل و البته حمایت بی‌قید و شرط آمریکا از این کشور، جنگ مستقیم و تمام‌عیار بین دو کشور را دور از ذهن کرده بود. به همین دلیل هم کم نبودند ناظرانی که بخشی از تبلیغات جمهوری اسلامی را تهدیدهایی توخالی ارزیابی می‌کردند.

اگر جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که اسرائیل بسیار آسیب‌پذیرتر از تصورات پیشین است یا حماس به شکلی جدی از زیرساخت و توانایی کافی برای وارد آوردن ضربات جدی برخوردار است، این احتمال وجود دارد که تصمیم بگیرد با افزایش منابع و حمایت‌های گروه‌هایی مانند حماس، تنش با اسرائیل را عمیق‌تر کند.

اسرائیل تاکنون بارها دانشمندان هسته‌ای ایران را ترور کرده و سعی کرده با خرابکاری در برنامه هسته‌ای ایران، از سرعت توسعه آن بکاهد. علاوه بر این در سوریه نیز سال‌هاست که نیروهای سپاه قدس هدف جنگنده‌های اسرائیلی قرار می‌گیرند و کشته می‌شوند. اعتبار جمهوری اسلامی ایران در مقابله‌جویی با اسرائیل به شکلی جدی زیر سوال رفته است. و به همین دلیل نیز در تهران، انگیزه کافی برای جبران این ضربات وجود دارد.
تلاش اسرائیل برای جبران ضربه‌ای که خوردهاما این تنها یک روی سکه است. در آن روی سکه، انگیزه اسرائیل نیز برای انتقام‌گرفتن و بازسازی وجهه‌اش کم نیست. تصویر اسرائیل شکست‌ناپذیر، یک شبه درست نشده و قطعا فرماندهان سیاسی و نظامی این کشور هیچ علاقه‌ای ندارند که این تصویر، یک شبه نابود شود.

به همین دلیل نیز از نخستین ساعات آغاز حملات حماس، این انتظار وجود داشت که اسرائیل به سختی این گروه شبه‌نظامی را مجازات کند؛ اتفاقی که ظاهرا هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد.

با این حال حمله به غزه یا دستگیری و کشتن فرماندهان نظامی حماس، تنها به بخشی از روایت شکل‌گرفته در این حمله پاسخ خواهد داد. پرسش بزرگتر این است که ایران در این «تلافی‌جویی» احتمالا سهمگین، چه سهمی خواهد داشت؟ آیا اسرائیل آمادگی دارد که به عملیاتی گسترد‌ه‌تر و پیچیده‌تر از اقدامات مشابه قبلی علیه ایران دست بزند؟ آیا این کشور به رویارویی علنی نظامی با ایران روی خواهد آورد؟ یا این‌که به فشارهای دیپلماتیک و مقابله‌جویی سیاسی در سطح جامعه بین‌المللی قناعت خواهد کرد؟

گمانه‌زنی‌ها در ارتباط با اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران به حدی در ۴۸ ساعت اول این حمله جدی شد که ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه ایران گفته است «هرگونه اقدام احمقانه‌ای علیه ایران، پاسخ ویرانگری دارد». به وضوح پیداست که این تنش به سرعت می‌تواند ابعادی بسیار وسیع‌تر از آنچه این روزها شاهدش هستیم پیدا کند.

و البته این در حالی است که هم ایران و هم اسرائیل، در ضرب شست نشان دادن به همدیگر با محدودیت‌هایی مهم روبه‌رو هستند. برای اسرائیل، گشودن جبهه‌های جدید و ورود به نبردی که پایان سریع نداشته باشد، یک تصمیم استراتژیک بسیار دشوار است که می‌تواند هم بر فضای سیاسی داخلی این کشور اثرات قابل توجهی بگذارد و هم توان امنیتی این کشور را برای محافظت از شهروندانش کاهش دهد.

برای ایران، شرایط از این هم دشوارتر است. اگرچه بخشی از جامعه ایران با فلسطینیان همدلی صادقانه‌ای دارند و از نقض گسترده حقوق آن‌ها خشمگین هستند، اما رابطه جمهوری اسلامی و شهروندان در حال حاضر به شکلی است که اختصاص منابع بیشتر به نبرد ایدئولوژیک اسلامگرایان حاکم با اسرائیل، خشم گروه‌های مختلف جامعه ایران را برخواهد انگیخت.

سال‌هاست که بسیاری از شهروندان، نارضایتی خود را از سیاست خارجی تهاجمی جمهوری اسلامی در جهان و منطقه به اشکال مختلف نشان داده‌اند. حمایت جمهوری اسلامی از «آرمان فلسطین» عموما در صدر این انتقادها قرار دارد.

برای کشوری که در یک سال گذشته با یک جنبش انقلابی پرشور روبه‌رو شده و همچنان بسیاری امیدوارند تا با شعار «زن، زندگی، آزادی» بتوانند به نظام سیاسی دینی‌‌اش پایان دهند، هرگونه جنگ و تحول اساسی در زندگی روزمره شهروندان می‌تواند عواقبی غیرقابل‌پیش‌بینی به دنبال داشته باشد.

حملات حماس به شهروندان غیرنظامی اسرائیلی تا همین‌جا هزینه تبلیغاتی سنگینی برای مبارزه فلسطینی‌ها با اسرائیل داشته و افکارعمومی ایرانیان نیز به آن واکنش منفی نشان داده است. این در حالی است که حتی بدون چنین حملاتی نیز بخشی از افکار عمومی ایران هیچ تمایلی به حمایت از فلسطین نداشت.

جمهوری اسلامی متهم است که «منافع ملی» را پای «آرمان فلسطین» قربانی کرده و اقتصادی فقیر، تورم بالا، پولی بی‌ارزش و کشوری منزوی و تحریم‌شده برای ایرانیان درست کرده است. و حالا که یکسال از سرکوب و کشتار شهروندان در اعتراض‌های مسالمت‌جو گذشته، ظرفیت وارد شدن این نظام سیاسی به باتلاق درگیری نظامی مستقیم با اسرائیل، با پرسش‌های مهمی‌ روبه‌روست.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.