قوه قضاییه به پدر معترض کشته شده: قاتل پسرت از خودمان است

ایران وایر، سولماز ایکدر:
تصاویر خون‌آلود مرد جوانی که روز ۱۶ مهر ۱۴۰۱ از فاصله نیم‌متری به سرش شلیک شده بود در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. راننده پراید سبز رنگی در خیابان  ششم بهمن سنندج، اول مورد حمله لباس شخصی‌ها با چماق و زنجیر قرار می‌گیرد و چند ثانیه بعد صدای شلیکی به گوش رسید که به زندگی یحیی رحیمی، کارگر ۳۱ ساله اهل سنندج پایان می‌دهد.

***


چندساعت پس از جان‌باختن یحیی، برادر او تصاویر منتشر شده را در اینستاگرام بی‌بی‌سی فارسی دید؛ او اول متوجه نشده بود که شاهد لحظه کشته شدن برادرش است. مشغول کامنت گذاشتن بود شماره پلاک ماشین توجهش را جلب می‌کند؛ دوباره ویدئو را می‌بیند و می‌فهمد که آنچه دیده آخرین لحظات زندگی برادرش بوده است. برادری که در حال رفتن به محل کارش، متوجه برخورد نیروهای سرکوب‌گر با مردم معترض می‌شود. در حمایت از اعتراضات مردم «بوق» می‌زند و با شلیکی مستقیم کشته می‌شود.

در گواهی فوت یحیی رحیمی، علت مرگ او آسیب وسیع نسج مغزی، شکستگی و خردشدگی استخوان جمجمه در اثر اصابت پرتابه پرسرعت عنوان شده است.

خانواده رحیمی همان روزهای اول پس از جان‌باختن یحیی وکیلی را انتخاب کرد که در همان خیابان محل شهادت یحیی دفتر داشت؛ خیابان ششم بهمن در شهر سنندج.

«احمد رحیمی» پدر یحیی، در این رابطه به «ایران‌وایر» گفت: «شنیده بودیم که آن وکیل از جمله اولین افرادی بود که سر صحنه حاضر شده، او را انتخاب کردیم تا بیشتر و بهتر پیگیر پرونده باشد. اما همان روز اول پس از آن‌که از دفتر وکیل خارج شدیم از اطلاعات با ما تماس گرفتند.»

طبق روایت پدر یحیی در آن تماس او تهدید می‌شود که یا دست از پیگیری بر می‌دارد یا فرزند دیگرش را نیز از دست می‌دهد. همان روز وکیل خانواده رحیمی نیز به دلیل تهدید‌های نهادهای امنیتی استعفا می‌دهد.

آقای احمد رحیمی پس از آن به تنهایی و بدون کمک گرفتن از وکیل برای «دادخواهی» خون پسرش اقدام می‌کند. او ده روز پس از جانباختن یحیی شکایتش را ثبت کرد اما تا ۹ ماه کسی به شکایت او رسیدگی نکرده است:

«یک‌بار می‌گویند قاضی رفته مرخصی، یک‌بار می‌گویند برو ده روز دیگر بیا، یک‌بار می‌گویند قاضی پرونده عوض شده است؛ پرونده به دادسرای نظامی رفته است، پرونده به تهران رفته است و ….یا حتی رقیه فتاحی، معاون دادستان سنندج، نیز می‌گوید که قاتل یحیی از اعضای کومله بوده است.»

تقریبا ۹ ماه بعد از جان‌باختن یحیی رحیمی اما در نهایت در دادگاه به پدر او گفته می‌شود: «بله، نیروهای خودمان پسرت را زدند.» اما در این مرحله نیز از معرفی قاتل خودداری کردند و به خانواده دادخواه این جان‌باخته گفته‌اند پرونده در دادسرای نظامی تهران است و باید صبر کنید تا نتیجه مشخص شود.

این در حالی‌ است که در همان ماه‌های اول پس از جان‌باختن یحیی قوه قضاییه به خانواده او اعلام کرده بود که قاتل فردیست به نام «رامین فاتحی».

رامین فاتحی روز ۲۱مهر۱۴۰۱ بازداشت شده بود و هشت روز بعد از خانواده او خواستند که برای شناسایی پیکر بی‌جان او مراجعه کنند. رامتین فاتحی، پسر رامین فاتحی همان زمان به «رادیو فردا» گفته بود «پدرم در حال جابه‌جایی بار مشتری با وانت از سنندج به سقز بود که توسط نیروهای سرکوب‌گر اطلاعاتی بازداشت شد و به مکان نامعلومی بردند و بعد عمو و عمه‌ام را بازداشت کردند.»

پدر یحیی نپذیرفت که پسرش را رامین فاتحی کشته باشد. او در این رابطه به ایران‌وایر گفت: «رامین را زیر شکنجه کشته بودند و بعد ادعا کردند که خودکشی کرده‌اند. در حالی که ما می‌دانیم پسرم را نیروی‌های سپاه با لباس شخصی کشتند.»

آقای احمد رحیمی پس از این ادعای قوه قضاییه با یک دسته گل به مزار رامین فاتحی در قطعه ۱۲ بهشت محمدی سنندج می‌رود که اتفاقا بسیار نزدیک محل دفن یحیی رحیمی است.

او در تمامی ماه‌هایی گذشته تنها یک خواسته داشته است، معرفی قاتل فرزندش. آقای رحیمی بارها و بارها درخواست بازبینی دوربین‌های شهری در منطقه کشته شدن فرزندش را طرح کرده بود؛ درخواستی که تاکنون رد شده است.

پدر یحیی به نقل از مغازه‌داران آن محدوده به ایران‌وایر گفت: «در همان ده دقیقه اول، دوربین‌های تمامی مغازه‌های اطراف محل جان‌باختن یحیی را جمع‌آوری کردند.»

او اما بر اساس تصاویری که توسط شهروندان حاضر در صحنه ضبط شده بود، قاتل فرزندش را شناسایی کرده است: «فردی با کلاه و شات‌گان ۱۲ میلی‌متری.»
به گفته آقای رحیمی روز ۱۶ مهر ۱۴۰۱ در خیابان ششم بهمن سنندج نیروهای سپاه با لباس شخصی و لباس نظامی حضور داشتند.

ده ماه فشار طاقت‌فرسای نهادهای امنیتی بر خانواده دادخواه

فشارهای نهادهای امنیتی از همان ساعات اول کشته شدن یحیی آغاز شد.

روز ۱۶ مهر ۱۴۰۱ پدر و مادر یحیی به روستای حسین‌آباد رفته بودند. شامگاه، پسر دیگر خانواده با پدرش تماس می‌گیرد و به او می‌گوید یحیی تیرخورده و در بیمارستان است.

او به همراه پدر و مادرش به سمت سنندج حرکت می‌کند که تماس‌های نهادهای امنیتی آغاز می‌شود. تماس‌های که باعث مشکوک شدن پدر و مادر یحیی می‌شوند. در نهایت اما زمانی با واقعیت جان‌باختن پسرشان مواجه می‌شوند که به مقابل در منزل‌شان در سنندج می‌رسند: «کوچه و حیاط خانه پر بود از همسایه‌ها و صدای مردم که می‌گفتند شهید نمی‌میرد. فهمیدم که پسرم شهید شده است.»

همان شب نهادهای امنیتی با خانواده تماس می‌گیرند که اجازه دفن یحیی رحیمی در روستایی اجدادی را نمی‌دهند. اما به خانواده اجازه دادند که بین آرامستان بهشت محمدی سنندج و آرامستانی دیگر در همان شهر یکی را برای دفن پیکر فرزندشان انتخاب کنند.

پیکر یحیی رحیمی ساعت ۲ صبح ۱۷ مهرماه تنها با حضور پدر، مادر، خواهر و برادرش در حالی که در محاصره نیروهای انتظامی، یگان ویژه و لباس شخصی بودند، دفن شد. رییس آگاهی سنندج اولین‌بار همان شب به پدر یحیی گفت که «پسرش شهید» است.

چند روز بعد هم از طرف چند نهاد از جمله بنیاد شهید، استانداری و … به منزل خانواده رحیمی رفتند تا با پیشنهاد پرداخت یک میلیارد تومان رضایت خانواده را به منظور «شهید» خواندن پسرشان جلب کنند.

پدر یحیی به ایران‌وایر گفت: «آمدند با یک پرونده و ادعا کردند که پرونده بنیاد شهید است و نام پسرم را به عنوان شهید ثبت کرده‌اند.»

آقای احمد رحیمی پرونده را به حیاط پرت کرده است و خطاب به مقامات حکومتی گفته است: «آمدید تسلیت گفتید، دیگر بروید.»

روزی دیگر هم بخش‌دار حسین آباد به منزل خانواده رحیمی رفته است با این ادعا که ضارب یحیی از نیروهای کومله بوده است و خانواده را راضی کند تا قبول کنند که یحیی را شهید «انقلاب اسلامی» بخوانند و در برنامه‌های صدا‌و‌سیما شرکت کنند. پدر یحیی به ایران‌وایر گفت: «به بخش‌دار گفتم می‌گویی پسرم را کومله و دموکرات زده‌اند؟ دست‌شان درد نکند، برو بیرون.»

از خانواده رحیمی برای دیدار با «ابراهیم رئیسی» که آذرماه ۱۴۰۱ به کردستان رفته بود نیز از سوی نهادهای امنیتی دعوت به‌عمل آمده بود؛ دعوتی که از طرف آن‌ها اجابت نشد.

فشارهایی از این دست در تمامی ماه‌های گذشته ادامه داشته است. از یک سو فشار برای مسکوت ماندن پرونده و از سوی دیگر فشار برای شهید خواندن یحیی رحیمی. مرد جوانی که تنها ۱۰ ماه بود که ازدواج کرده بود و آرزو داشت در زمین کوچکی که خریده بود، خانه‌ای بسازد برای زندگی مشترک با همسرش.

پدر یحیی اما تاکید دارد که ما فقط «دادخواهیم می‌خواهیم قاتل پسرمان را معرفی کنند.»
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۵۷
ایران کهن - هوستن، ایالات متحده امریکا

جوونای مردم را کشتند و میکشند که راحت تر بتونند احکام اسلام را اجرا کنند مثل گذاشتن ک. باجناق وبسیجی و لابلاش هم چندتا اختلاس نا قابل. راستی فاطی حال باجناقت چطوره ؟
شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۴
۴۴
Ginger - چگو، اسپانیا
اینکه آخوندها با کمک تروریست های قاتل لبنانی و فلسطینی و ننه بی بی سی توانستند ایران را با کودتا اشغال کنند را همه می دانند اینکه 45سال است دارند مردم ایران را تحت لوای رژیم اسلامی می کشند هم که بر همه آشکار است اینکه آخوند تا حالا همه قتل ها ی دولت اسلامی را حاشا میکرد و به این و آن نسبت می داد هم که روشن است اما اینکعلنا بگویم بله قوه قضاییه و بقیه کارمندان رژیم اسلامی
شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۸:۳۵
۴۹
Nagonsar - مونیخ ، آلمان
من اهل هیچ مسلک و مذهبی نیستم ولی قانون و دین این صیغه زادهای مفعول شیعه ختی در یاسای چنگیزی هم نمونش پیدا نمیشه. اینه را زرلژ انتقام از ایلام بخاطر از دست دادن مستعمراتشون در ممالک اسلامی و ملی شدن نفت در ایران اوار بر سر ایران کردند
یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۶
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.