قصه امروز ما


در این شعر جلال سعیدی مروری داشته بر تحولات نسل‌های مختلف جامعه ایران از دهه شصت تا امروز. از بازی با روح و روان دانش‌آموزان در مدارس گرفته تا اعدام‌ها و سرکوب‌های آن سال‌ها؛ و از دوران سازندگی و اصلاحات تا جنبش زن‌، زندگی آزادی در سال ۱۴۰۱
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۶۰
گور دجال زار می بینم - نیده، ترکیه
شما امت حزب الله انقلاب کردید که از برکاتش و نعمات اش بهرهمند شوید، هم خودتان و هم ملای نابکار این موضوع را واقف است، همین الان هم ملا سر کسیه خالی را شل کند و چند سکه سیم و زر انفاق کند همه‌تان جاز نمازها را از پستو درآورده و رو به اربستان نماز شکر بر کمر میزنید! الان دشمن ایران، که همان خودتان میباشید در تله الهی گیر کرده اید و احمق آنست که به دشمن ترحم کند! ثنار بده آش، به همین خیال باش!
‌پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ - ۲۱:۳۱
۶۳
چلیپا - مسجدجزایرسلیمان، جزایر سلیمان
دلم میخواد قصه بگم دوباره.قصه اونیکه تنش میخاره.تو امریکا نشسته با یه لپتاپ.تودستشم یه ساندیسه با تی تاپ.داد میزنه حرف میزنه با ننه ش.باید بگم ارواحه خیکه عمه ش.عمه اون پری بلنده بوده.عمه که نه یک زن .... بوده.از زنشم نگم که خیلی زشته.همین اواخر دوسه خط نوشته.توخاندانش هیچ پسری نمونده.چون همه رو از دم تیغ پرونده.من تو کف اینم که این چه جوری.اینهمه سال کرده فقط مزدوری.خلاصهه شعر چلیپا اینه.مصراع آخرو بخون قرینه======>این شعار رضاشاه و روحت شاد.ربطی نداره به رضا ........ گشاد.✅,
‌پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۵
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.