شاهزاده رضا پهلوی در گفتگو با مکس امینی: تاریخ قضاوت خواهد کرد؛ من نمیخواهم گذشته را یدک بکشم!
رأی دهید
ماکس امینی در ارتباط با این گفتگو مینویسد: «من به عنوان یک فیلمساز فرصت این را داشتم که این گفتگوی صمیمی را انجام بدهم و با طرز فکر ایشان و نگاهشان به مسائل ایران بیشتر آشنا بشوم.» وی میافزاید: «من معتقدم که در زمان کنونی، برای ما بسیار مهم است که خود را با جامعه خود و اعضای تأثیرگذار آن آشنا کنیم. من این افتخار را داشتم که با ولیعهد رضا پهلوی بنشینم و درک عمیقتری از داستان زندگی و شخصیت او پیدا کنم. به عنوان یک داستاننویس، من همیشه شیفته این هستم که چگونه افراد از موانع زندگی عبور میکنند و به عنوان افرادی با آگاهی و درستی ظاهر میشوند. در این مستند روشنگر دو قسمتی، بینشی بیسابقه از شخصیت، فلسفه زندگی و تعهد تزلزلناپذیر او به سرزمین مادریاش، ایران، به دست میآوریم. من شخصاً طبیعت مهربان و بیتکلف او را جذاب یافتم و دیدگاه تازهای نسبت به اشتیاق و تمایل عمیق او برای کمک به کشورش به دست آوردم.»
دیدگاه خوانندگان
۴۲
paksan - ایران، ایران
دوست داریم شاهزاده.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۰:۴۳
۵۴
hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
دفعه سوم هم پهلوی به داد این مردم بی پناه میرسه
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۵:۵۵
۱۰۷
Kefli Iskender - مریخ، وانواتو
جناب دزدزاده پهلوی، شما فقط صدها میلیون دلار ثروت غارت شده مردمان ایران را یدک می کشید، و کشتار بهترین فرزندان این مملکت بدست پدرش گور به گور شده اتان را به تاریخ می سپارد؟
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۷:۲۳
۲۴
فاطی کماندو - قرچک، ایران
شاهزاده امیدوارم شما و همه اعضای خانواده گرامیتان از سمیم قلب نسل ۵۷ رو ببخشید هر چند که انها باعث و بانی سوختن چهار نسل شدن و هنوز هم دست بردار نیستند. اما نسل جدید راه خودش رو پیدا کرده و سپاس گذارخدمات پدر و پدربزرگ گرامیتان هست . جاوید شاه ما پیروزیم چون حق با ماست.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۲
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
تابحال دو بار خواب شاه رو دیدم، که هر دو خواب هم شبیه بههم بودن. / خواب دیدم که سوار اتوبوس مرسدس بنز (که دهههای ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ در ایران بود) هستم. در ردیف عقب -پشت سر راننده- نشسته بودم. در کنار من (سمت چپ) کنار پنجره، شاه نشسته بود، با همون کتوشلوارهای دوخت فرانسه، همراه با کروات و عینک. سر و نگاهش رو به بیرون بود (از پنجره داشت بیرون رو میدید). اتوبوس در حال حرکت بود و ما در جایی که حالت اتوبان(هایوی) بود میرفتیم (مکانش نه در اکراین بود و نه در ایران). در این بین، من رو کردم به شاه و گفتم؛ "حالتون چطوره؟ خوب هستید؟". شاه سرش رو بهسمت من برگردوند و با همان حالت آرامشی که در زندگی و سخنرانیهاش داشت گفت؛ "بله، ممنون، خوبم". سپس اتوبوس وارد محوطهای تفرجی و اردوگاهمانند شد. زمان دیگه حوالی غروب آفتاب بود. از پنجرهی اتوبوس که به بیرون نگاه انداختم، دیدم جایی هست مثل یک مجموعه تفریحیمسکونی که در نزدیک دریا (مثل هاوایی) قرار داره. در محوطه، آپارتمانهایی کوچک و شیک بودن که برای اقامت و استراحت توریستها در نظر گرفته شده بودن. پس از دیدن این آخر کادر، از خواب بیدار شدم.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۳
۴۲
Chokam - ری، ایران
تاریخ همینطور بسته میشه تاابد، تا موقعی که خورشید متورم بشه زمین رو ببلعه. یه عده مثل تو اون ور آب وعده و وعید میدن به آزادی. تا یه عده هم این ور آب دلشون خوش باشه که واقعا آزادی وجود داره! هیچ آزادی وجود نداره از همین شاهزاده تا اون دهاتی حتی فاصله خونه تا محل کارش رو دارند، ، بله اگه آنالوگ بود نه رد کسی داشتن نه چیزی . الان یه تلویزیون بخری آمارش رو دارن هر ماه باید مالیاتش رو بدی
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۶
۲۴
فاطی کماندو - قرچک، ایران
باز دوباره عکس پدرتو گرفتی دست شروع کردی به نوشتن. این حرفهای خصوصی شماهاست باید در گوش پدرت بگی چرا میایی انجا مینویسی وقت مردمو میگیری.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۷
۵۴
Qasim.Rimbaud - پاریس، فرانسه
یک مصاحبه گر حرفه ای باید بتواند فردمصاحبه شونده را به چالش بکشدیا دستکم دوسه سوال اساسی (مثال:درمورد تحصیلاتش) بپرسد.اگرهم با مصاحبه شونده امپاتی(حس همدلی)دارد نباید آنرا چنین گُل درشت بر زبان بیاورد.اگرهم با اوبه خاطر اینکه هردو از ایران دورند سمپات(حس همدردی) دارد،باز نبایدمصاحبه را اینطور غلوآمیز واحساسی پیش ببرد.چون در ایران یوتیوب فیلترنیست،امکان دارد برخی جوانان اینرا ازآن پلتفرم ببینند و بگویند"وه که چه انسان خوبی!".
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۶
۵۴
Qasim.Rimbaud - پاریس، فرانسه
یک مصاحبه گر حرفه ای باید بتواند فردمصاحبه شونده را به چالش بکشدیا دستکم دوسه سوال اساسی (مثال:درمورد تحصیلاتش) بپرسد.اگرهم با مصاحبه شونده امپاتی(حس همدلی)دارد نباید آنرا چنین گُل درشت بر زبان بیاورد.اگرهم با اوبه خاطر اینکه هردو از ایران دورند سمپات(حس همدردی) دارد،باز نبایدمصاحبه را اینطور غلوآمیز واحساسی پیش ببرد.چون در ایران یوتیوب فیلترنیست،امکان دارد برخی جوانان اینرا ازآن پلتفرم ببینند و بگویند"وه که چه انسان خوبی!".
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۶
۲۴
فاطی کماندو - قرچک، ایران
باز دوباره عکس پدرتو گرفتی دست شروع کردی به نوشتن. این حرفهای خصوصی شماهاست باید در گوش پدرت بگی چرا میایی انجا مینویسی وقت مردمو میگیری.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۷
۴۲
Chokam - ری، ایران
تاریخ همینطور بسته میشه تاابد، تا موقعی که خورشید متورم بشه زمین رو ببلعه. یه عده مثل تو اون ور آب وعده و وعید میدن به آزادی. تا یه عده هم این ور آب دلشون خوش باشه که واقعا آزادی وجود داره! هیچ آزادی وجود نداره از همین شاهزاده تا اون دهاتی حتی فاصله خونه تا محل کارش رو دارند، ، بله اگه آنالوگ بود نه رد کسی داشتن نه چیزی . الان یه تلویزیون بخری آمارش رو دارن هر ماه باید مالیاتش رو بدی
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۶
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
تابحال دو بار خواب شاه رو دیدم، که هر دو خواب هم شبیه بههم بودن. / خواب دیدم که سوار اتوبوس مرسدس بنز (که دهههای ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ در ایران بود) هستم. در ردیف عقب -پشت سر راننده- نشسته بودم. در کنار من (سمت چپ) کنار پنجره، شاه نشسته بود، با همون کتوشلوارهای دوخت فرانسه، همراه با کروات و عینک. سر و نگاهش رو به بیرون بود (از پنجره داشت بیرون رو میدید). اتوبوس در حال حرکت بود و ما در جایی که حالت اتوبان(هایوی) بود میرفتیم (مکانش نه در اکراین بود و نه در ایران). در این بین، من رو کردم به شاه و گفتم؛ "حالتون چطوره؟ خوب هستید؟". شاه سرش رو بهسمت من برگردوند و با همان حالت آرامشی که در زندگی و سخنرانیهاش داشت گفت؛ "بله، ممنون، خوبم". سپس اتوبوس وارد محوطهای تفرجی و اردوگاهمانند شد. زمان دیگه حوالی غروب آفتاب بود. از پنجرهی اتوبوس که به بیرون نگاه انداختم، دیدم جایی هست مثل یک مجموعه تفریحیمسکونی که در نزدیک دریا (مثل هاوایی) قرار داره. در محوطه، آپارتمانهایی کوچک و شیک بودن که برای اقامت و استراحت توریستها در نظر گرفته شده بودن. پس از دیدن این آخر کادر، از خواب بیدار شدم.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۳
۲۴
فاطی کماندو - قرچک، ایران
شاهزاده امیدوارم شما و همه اعضای خانواده گرامیتان از سمیم قلب نسل ۵۷ رو ببخشید هر چند که انها باعث و بانی سوختن چهار نسل شدن و هنوز هم دست بردار نیستند. اما نسل جدید راه خودش رو پیدا کرده و سپاس گذارخدمات پدر و پدربزرگ گرامیتان هست . جاوید شاه ما پیروزیم چون حق با ماست.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۲
۱۰۷
Kefli Iskender - مریخ، وانواتو
جناب دزدزاده پهلوی، شما فقط صدها میلیون دلار ثروت غارت شده مردمان ایران را یدک می کشید، و کشتار بهترین فرزندان این مملکت بدست پدرش گور به گور شده اتان را به تاریخ می سپارد؟
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۷:۲۳
۵۴
hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
دفعه سوم هم پهلوی به داد این مردم بی پناه میرسه
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۵:۵۵
۴۲
paksan - ایران، ایران
دوست داریم شاهزاده.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۰:۴۳
۴۲
paksan - ایران، ایران
دوست داریم شاهزاده.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۰:۴۳
۵۴
hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
دفعه سوم هم پهلوی به داد این مردم بی پناه میرسه
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۵:۵۵
۱۰۷
Kefli Iskender - مریخ، وانواتو
جناب دزدزاده پهلوی، شما فقط صدها میلیون دلار ثروت غارت شده مردمان ایران را یدک می کشید، و کشتار بهترین فرزندان این مملکت بدست پدرش گور به گور شده اتان را به تاریخ می سپارد؟
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۷:۲۳
۲۴
فاطی کماندو - قرچک، ایران
شاهزاده امیدوارم شما و همه اعضای خانواده گرامیتان از سمیم قلب نسل ۵۷ رو ببخشید هر چند که انها باعث و بانی سوختن چهار نسل شدن و هنوز هم دست بردار نیستند. اما نسل جدید راه خودش رو پیدا کرده و سپاس گذارخدمات پدر و پدربزرگ گرامیتان هست . جاوید شاه ما پیروزیم چون حق با ماست.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۲
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
تابحال دو بار خواب شاه رو دیدم، که هر دو خواب هم شبیه بههم بودن. / خواب دیدم که سوار اتوبوس مرسدس بنز (که دهههای ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ در ایران بود) هستم. در ردیف عقب -پشت سر راننده- نشسته بودم. در کنار من (سمت چپ) کنار پنجره، شاه نشسته بود، با همون کتوشلوارهای دوخت فرانسه، همراه با کروات و عینک. سر و نگاهش رو به بیرون بود (از پنجره داشت بیرون رو میدید). اتوبوس در حال حرکت بود و ما در جایی که حالت اتوبان(هایوی) بود میرفتیم (مکانش نه در اکراین بود و نه در ایران). در این بین، من رو کردم به شاه و گفتم؛ "حالتون چطوره؟ خوب هستید؟". شاه سرش رو بهسمت من برگردوند و با همان حالت آرامشی که در زندگی و سخنرانیهاش داشت گفت؛ "بله، ممنون، خوبم". سپس اتوبوس وارد محوطهای تفرجی و اردوگاهمانند شد. زمان دیگه حوالی غروب آفتاب بود. از پنجرهی اتوبوس که به بیرون نگاه انداختم، دیدم جایی هست مثل یک مجموعه تفریحیمسکونی که در نزدیک دریا (مثل هاوایی) قرار داره. در محوطه، آپارتمانهایی کوچک و شیک بودن که برای اقامت و استراحت توریستها در نظر گرفته شده بودن. پس از دیدن این آخر کادر، از خواب بیدار شدم.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۳
۴۲
Chokam - ری، ایران
تاریخ همینطور بسته میشه تاابد، تا موقعی که خورشید متورم بشه زمین رو ببلعه. یه عده مثل تو اون ور آب وعده و وعید میدن به آزادی. تا یه عده هم این ور آب دلشون خوش باشه که واقعا آزادی وجود داره! هیچ آزادی وجود نداره از همین شاهزاده تا اون دهاتی حتی فاصله خونه تا محل کارش رو دارند، ، بله اگه آنالوگ بود نه رد کسی داشتن نه چیزی . الان یه تلویزیون بخری آمارش رو دارن هر ماه باید مالیاتش رو بدی
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۶
۲۴
فاطی کماندو - قرچک، ایران
باز دوباره عکس پدرتو گرفتی دست شروع کردی به نوشتن. این حرفهای خصوصی شماهاست باید در گوش پدرت بگی چرا میایی انجا مینویسی وقت مردمو میگیری.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۷
۵۴
Qasim.Rimbaud - پاریس، فرانسه
یک مصاحبه گر حرفه ای باید بتواند فردمصاحبه شونده را به چالش بکشدیا دستکم دوسه سوال اساسی (مثال:درمورد تحصیلاتش) بپرسد.اگرهم با مصاحبه شونده امپاتی(حس همدلی)دارد نباید آنرا چنین گُل درشت بر زبان بیاورد.اگرهم با اوبه خاطر اینکه هردو از ایران دورند سمپات(حس همدردی) دارد،باز نبایدمصاحبه را اینطور غلوآمیز واحساسی پیش ببرد.چون در ایران یوتیوب فیلترنیست،امکان دارد برخی جوانان اینرا ازآن پلتفرم ببینند و بگویند"وه که چه انسان خوبی!".
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۶
۴۲
paksan - ایران، ایران
دوست داریم شاهزاده.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۰:۴۳
۵۴
hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
دفعه سوم هم پهلوی به داد این مردم بی پناه میرسه
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۵:۵۵
۲۴
فاطی کماندو - قرچک، ایران
شاهزاده امیدوارم شما و همه اعضای خانواده گرامیتان از سمیم قلب نسل ۵۷ رو ببخشید هر چند که انها باعث و بانی سوختن چهار نسل شدن و هنوز هم دست بردار نیستند. اما نسل جدید راه خودش رو پیدا کرده و سپاس گذارخدمات پدر و پدربزرگ گرامیتان هست . جاوید شاه ما پیروزیم چون حق با ماست.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۲
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
تابحال دو بار خواب شاه رو دیدم، که هر دو خواب هم شبیه بههم بودن. / خواب دیدم که سوار اتوبوس مرسدس بنز (که دهههای ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ در ایران بود) هستم. در ردیف عقب -پشت سر راننده- نشسته بودم. در کنار من (سمت چپ) کنار پنجره، شاه نشسته بود، با همون کتوشلوارهای دوخت فرانسه، همراه با کروات و عینک. سر و نگاهش رو به بیرون بود (از پنجره داشت بیرون رو میدید). اتوبوس در حال حرکت بود و ما در جایی که حالت اتوبان(هایوی) بود میرفتیم (مکانش نه در اکراین بود و نه در ایران). در این بین، من رو کردم به شاه و گفتم؛ "حالتون چطوره؟ خوب هستید؟". شاه سرش رو بهسمت من برگردوند و با همان حالت آرامشی که در زندگی و سخنرانیهاش داشت گفت؛ "بله، ممنون، خوبم". سپس اتوبوس وارد محوطهای تفرجی و اردوگاهمانند شد. زمان دیگه حوالی غروب آفتاب بود. از پنجرهی اتوبوس که به بیرون نگاه انداختم، دیدم جایی هست مثل یک مجموعه تفریحیمسکونی که در نزدیک دریا (مثل هاوایی) قرار داره. در محوطه، آپارتمانهایی کوچک و شیک بودن که برای اقامت و استراحت توریستها در نظر گرفته شده بودن. پس از دیدن این آخر کادر، از خواب بیدار شدم.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۳
۲۴
فاطی کماندو - قرچک، ایران
باز دوباره عکس پدرتو گرفتی دست شروع کردی به نوشتن. این حرفهای خصوصی شماهاست باید در گوش پدرت بگی چرا میایی انجا مینویسی وقت مردمو میگیری.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۷
۴۲
Chokam - ری، ایران
تاریخ همینطور بسته میشه تاابد، تا موقعی که خورشید متورم بشه زمین رو ببلعه. یه عده مثل تو اون ور آب وعده و وعید میدن به آزادی. تا یه عده هم این ور آب دلشون خوش باشه که واقعا آزادی وجود داره! هیچ آزادی وجود نداره از همین شاهزاده تا اون دهاتی حتی فاصله خونه تا محل کارش رو دارند، ، بله اگه آنالوگ بود نه رد کسی داشتن نه چیزی . الان یه تلویزیون بخری آمارش رو دارن هر ماه باید مالیاتش رو بدی
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۶
۵۴
Qasim.Rimbaud - پاریس، فرانسه
یک مصاحبه گر حرفه ای باید بتواند فردمصاحبه شونده را به چالش بکشدیا دستکم دوسه سوال اساسی (مثال:درمورد تحصیلاتش) بپرسد.اگرهم با مصاحبه شونده امپاتی(حس همدلی)دارد نباید آنرا چنین گُل درشت بر زبان بیاورد.اگرهم با اوبه خاطر اینکه هردو از ایران دورند سمپات(حس همدردی) دارد،باز نبایدمصاحبه را اینطور غلوآمیز واحساسی پیش ببرد.چون در ایران یوتیوب فیلترنیست،امکان دارد برخی جوانان اینرا ازآن پلتفرم ببینند و بگویند"وه که چه انسان خوبی!".
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۶
۱۰۷
Kefli Iskender - مریخ، وانواتو
جناب دزدزاده پهلوی، شما فقط صدها میلیون دلار ثروت غارت شده مردمان ایران را یدک می کشید، و کشتار بهترین فرزندان این مملکت بدست پدرش گور به گور شده اتان را به تاریخ می سپارد؟
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۷:۲۳
۱۰۷
Kefli Iskender - مریخ، وانواتو
جناب دزدزاده پهلوی، شما فقط صدها میلیون دلار ثروت غارت شده مردمان ایران را یدک می کشید، و کشتار بهترین فرزندان این مملکت بدست پدرش گور به گور شده اتان را به تاریخ می سپارد؟
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۷:۲۳
۵۴
Qasim.Rimbaud - پاریس، فرانسه
یک مصاحبه گر حرفه ای باید بتواند فردمصاحبه شونده را به چالش بکشدیا دستکم دوسه سوال اساسی (مثال:درمورد تحصیلاتش) بپرسد.اگرهم با مصاحبه شونده امپاتی(حس همدلی)دارد نباید آنرا چنین گُل درشت بر زبان بیاورد.اگرهم با اوبه خاطر اینکه هردو از ایران دورند سمپات(حس همدردی) دارد،باز نبایدمصاحبه را اینطور غلوآمیز واحساسی پیش ببرد.چون در ایران یوتیوب فیلترنیست،امکان دارد برخی جوانان اینرا ازآن پلتفرم ببینند و بگویند"وه که چه انسان خوبی!".
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۶
۴۲
Chokam - ری، ایران
تاریخ همینطور بسته میشه تاابد، تا موقعی که خورشید متورم بشه زمین رو ببلعه. یه عده مثل تو اون ور آب وعده و وعید میدن به آزادی. تا یه عده هم این ور آب دلشون خوش باشه که واقعا آزادی وجود داره! هیچ آزادی وجود نداره از همین شاهزاده تا اون دهاتی حتی فاصله خونه تا محل کارش رو دارند، ، بله اگه آنالوگ بود نه رد کسی داشتن نه چیزی . الان یه تلویزیون بخری آمارش رو دارن هر ماه باید مالیاتش رو بدی
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۶
۲۴
فاطی کماندو - قرچک، ایران
باز دوباره عکس پدرتو گرفتی دست شروع کردی به نوشتن. این حرفهای خصوصی شماهاست باید در گوش پدرت بگی چرا میایی انجا مینویسی وقت مردمو میگیری.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۷
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
تابحال دو بار خواب شاه رو دیدم، که هر دو خواب هم شبیه بههم بودن. / خواب دیدم که سوار اتوبوس مرسدس بنز (که دهههای ۵۰ و ۶۰ و ۷۰ در ایران بود) هستم. در ردیف عقب -پشت سر راننده- نشسته بودم. در کنار من (سمت چپ) کنار پنجره، شاه نشسته بود، با همون کتوشلوارهای دوخت فرانسه، همراه با کروات و عینک. سر و نگاهش رو به بیرون بود (از پنجره داشت بیرون رو میدید). اتوبوس در حال حرکت بود و ما در جایی که حالت اتوبان(هایوی) بود میرفتیم (مکانش نه در اکراین بود و نه در ایران). در این بین، من رو کردم به شاه و گفتم؛ "حالتون چطوره؟ خوب هستید؟". شاه سرش رو بهسمت من برگردوند و با همان حالت آرامشی که در زندگی و سخنرانیهاش داشت گفت؛ "بله، ممنون، خوبم". سپس اتوبوس وارد محوطهای تفرجی و اردوگاهمانند شد. زمان دیگه حوالی غروب آفتاب بود. از پنجرهی اتوبوس که به بیرون نگاه انداختم، دیدم جایی هست مثل یک مجموعه تفریحیمسکونی که در نزدیک دریا (مثل هاوایی) قرار داره. در محوطه، آپارتمانهایی کوچک و شیک بودن که برای اقامت و استراحت توریستها در نظر گرفته شده بودن. پس از دیدن این آخر کادر، از خواب بیدار شدم.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۳
۲۴
فاطی کماندو - قرچک، ایران
شاهزاده امیدوارم شما و همه اعضای خانواده گرامیتان از سمیم قلب نسل ۵۷ رو ببخشید هر چند که انها باعث و بانی سوختن چهار نسل شدن و هنوز هم دست بردار نیستند. اما نسل جدید راه خودش رو پیدا کرده و سپاس گذارخدمات پدر و پدربزرگ گرامیتان هست . جاوید شاه ما پیروزیم چون حق با ماست.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۲
۵۴
hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
دفعه سوم هم پهلوی به داد این مردم بی پناه میرسه
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۵:۵۵
۴۲
paksan - ایران، ایران
دوست داریم شاهزاده.
دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۰:۴۳