در گوادالوپ علیه شاه چه گذشت؟

شایعات هدایت‌شده‌ای که پیرامون کنفرانس گوادالوپ در رسانه‌ها انتشار یافت، هجوم تبلیغاتی طراحی‌شده‌ای بود که نشان دهد غرب به صورت یکپارچه و متحد از شاه بریده است.
ایندیپندنت فارسی:رضا تقی‌زاده

گردهمایی محرمانه سال ۱۹۷۹ سران چهار کشور آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان در جزیره گوادالوپ (مستعمره فرانسه) که رسما از چهارم ژانویه آغاز شد و چهار روز ادامه یافت، با وجود گذشت ۴۴ سال از زمان برگزاری، همچنان در پرده ابهام قرار دارد و به دلیل در دست نبودن مدارک مستند و روشن، برای رسیدن به واقعیت شماری از هدف‌های اصلی و اعلام‌نشده کنفرانس، فقط با کنار هم گذاشتن قطعه‌های بریده‌بریده معما می‌‌توان تا حدودی به نتیجه رسید و به بخشی از انگیزه‌های واقعی شرکت‌کنندگان در کنفرانس و توافق‌های احتمالی اعلام‌نشده بین آن‌ها پی برد.


نظریه غالب، شبیه به آنچه در زمان انتشار گزارش‌های برگزاری کنفرانس نیز مطرح شد، بر این است که پشت درهای بسته اجلاس یادشده، علاوه بر مسئله ایران و شاه ایران که بدون تردید حادترین و بااهمیت‌ترین موضوع بحث سران چهار کشور بزرگ بود، در مورد مسائل دیگری، مانند  قیمت‌های جهانی نفت، خطر توسعه نفوذ اتحاد شوروی سابق در حوزه خلیج فارس پس از کودتا در افعانستان و استقرار ارتش سرخ در این کشور، ادامه حضور اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی، افزایش خشونت در آفریقای جنوبی، بحران کلمبیا و وضعیت سیاسی شکننده در ترکیه، نیز بحث و تبادل نظر شده بود.

نخستین روز کاری کنفرانس، شنبه بود که از صبح به بحث پیرامون روابط شرق و غرب گذشت، ولی بنا به یادداشت‌های شخصی کارتر، او احساس کرد هلموت اشمیت، صدراعظم آلمان، بدخلق است.

اشمیت سخنان کوتاه خود را به چائوشسکو، رئیس جمهوری رومانی، اختصاص داد و از «سیاست‌های احمقانه او در قبال اتحاد شوروی انتقاد کرد و در پایان، او را با شاه ایران مقایسه کرد، طوری که آن دو را به هم شبیه می‌دید.

این مقایسه ناشیانه صدراعظم آلمان، نشانه روشنی بود بر اینکه که کشورهای اروپایی نه شناخت درستی از رفتار‌ها و طرز فکر شاه ایران داشتند، نه علاقه‌ای به شخص او. طرز فکر آن‌ها از مندرجات مطبوعات اروپایی و آمریکایی مایه می‌گرفت و غالب مطبوعات نیز از مدتی پیش تحت‌تاثیر موج لیبرالی و تفکر جناح چپ اروپا قرار داشتند.

شرکت‌کنندگان حاضردر جلسه به اظهارات صدراعظم آلمان واکنش نشان ندادند و این خود نشانه موافقت آن‌ها با اظهارات اشمیت و رسیدن به این نتیجه بود که «شاه ایران خودبزرگ‌بین است و در نهایت به زیر کشیده خواهد شد».

قبل از پایان جلسه صبحگاهی، اشمیت و ژیسکاردستن از کودن شدن برژنف، رئیس جمهوری و رهبر اتحاد شوروی، گفتند و بعد همراه همسرانشان به ویلای «کرئول» برای صرف نهار رفتند؛ انگار خانوادگی به تعطیلات سال نو مسیحی رفته‌ باشند.

کارتر در یادداشت‌های خود در مورد کنفرانس گوادالوپ از مهارت امی، دخترش، در شنا و غواصی نوشته و لذتی که از صرف غذا می‌بردند، در حالیکه طی آن روزها ایران در آتش می‌‌سوخت و سرنوشت یک کشور بزرگ در شرف تغییری تاریخی بود.

بنا به یادداشت‌های کارتر، شب نخست کنفرانس به صرف شام و کباب، تماشای لذتبخش نمایش موج‌سواری و قایق‌رانی سریع، و کنسرت بومیان گوادلوپ و موزیک نواختن بر بشکه‌های خالی گذشت.

کارتر همچنین نوشت که سران شرکت‌کننده حمایت اندکی از شاه نشان دادند: «‌با من موافق بودند که در ایران باید دولتی غیرنظامی مستقر شود [البته نه دولت غیرنظامی بختیار و دولت شاه که فی‌الحال مستقر بود!]، ... ارتش باید حفظ شود و صدمه نبیند.» آن‌ها متفق القول بودند که شاه ‌باید در اولین فرصت کشور را ترک کند.

صورت جلسه‌ای که بریتانیایی‌ها از مذاکرات گوادلوپ تهیه کرده‌اند، جزئیات بیشتری را افشا می‌کند. نسخه بریتانیایی مذاکرات می‌گوید: «در جریان بحث‌های کلی توافق عمومی وجود داشت که شاه باید تا چند روز بعد ایران را ترک کند. رئیس جمهوری کارتر فکر می‌کرد که با منتفی شدن موضوع انتصاب ارتشبد فریدون جم به وزارت جنگ، حالا احتمال حل بحران بیشتر است. در هر حال، باید این واقعیت را می‌پذیرفتیم  که هر دولت بعدی در ایران، قدرت کمتری در برابر اعراب خواهد داشت و احتمالا روابط دوستانه‌تری با اتحاد شوروی برقرار خواهد کرد.»

جمعبندی بریتانیایی‌‌ها از بحران ایران و موضوع شاه، دردناک‌تر از نگاه و رفتار کارتر به موضوع نبود، چرا که ایران در آن زمان روابط کاری گسترده‌ای با اتحاد شوروی داشت. ولی در مورد ارتشبد جم، این گمانه درست است که در صورت تصدی وزارت جنگ، و به این شرط که فرماندهی قوا به او واگذار می‌شد، در غیاب شاه اقدام خیانتبار قره‌باغی، رئیس ستاد ارتش، مبنی بر تسلیم ارتش رخ نمی‌داد و شاید توطئه غرب برای فروپاشی ارتش و تغییر رژیم در ایران هم به نتیجه نمیرسید.

در گوادالوپ، والری ژیسکار دستن، رئیس جمهوری فرانسه، از تصمیم خود برای پذیرایی از خمینی در خاک خود، به‌رغم فعالیت‌های سیاسی و سخنرانی‌های او که آشکارا ناقض مقررات حاکم بر روادید مسافرتی خمینی بود، دفاع کرد.

کارتر در این زمینه نوشت: «والری اطلاع داد که پیش‌تر تصمیم گرفته بود خمینی را از خاک فرانسه اخراج کند، ولی بنا به خواست شاه تصمیم گرفت او را در فرانسه نگه دارد و نگذارد او به عراق یا لیبی یا جای دیگری برود و دردسر‌های بیشتری برای شاه فراهم کند.» ظاهرا والری فراموش کرده بود که خمینی به علت اخراج از عراق به دستور صدام، و بعد از اقامت کوتاهش در کویت، در فرانسه مورد پذیرایی قرار گرفت و بازگشت او به عراق امکان‌پذیر نبود.

رهبران غربی و نمایندگان سیاسی آن‌ها که در تهران مکرر از شاه می‌‌خواستند از سرکوب معترضان  پرهیز کند، حالا که شیرازه کار را گسیخته می‌دیدند، شاه را برای نرمش بیش از حد و از دست دادن مهار امور سرزنش می‌کردند.

ظاهرا آن‌ها درک نمی‌کردند که حفظ ارتش، تنها در صورت حفظ شاه در ایران امکان‌پذیر بود و اگر آن‌ها حتی  زبانی از شاه  پشتیبانی، و صمیمانه به او توصیه می‌‌کردند که در کشور بماند و دولت او اصلاحات را ادامه دهد، ارتش ایران از هم نمی‌پاشید؛ در حالیکه سران غرب دقیقا خلاف چیزی را می‌‌گفتند که برای ایران می‌‌خواستند.   

از چهار شرکت‌کننده در کنفرانس گوادالوپ، حتی یکی از آن‌ها متعلق به جناح راست یا محافظه‌کار نبود. کارتر متاثر از سیاست‌های لیبرالی حزب دمکرات، ژیسکاردستن آزرده از شاه به دلیل آنچه غرور و نخوت شاه می‌دانست (از زمانی که وزیر دارایی فرانسه بود و شاه برای پذیرفتن او به حضور خود «والری» را اندکی معطل نگه داشته بود»)، کالاهان، نخست‌وزیر بریتانیا از حزب کارگر، و اشمیت هم از حزب سوسیال‌دمکرات آلمان بود.

در جریان برگزاری کنفرانس، سران چهار کشور غربی ظاهرا به این نتیجه رسیدند که «در آن شرایط برای حفظ شاه راهی وجود ندارد و در صورتی که او در قدرت بماند، جنگ داخلی در ایران تشدید می‌شود و احتمال مداخله نظامی  شوروی در کشور افزایش می‌یابد».

متفاوت با خواسته‌های ظاهری سران کشورهای شرکت‌کننده در کنفرانس گوادلوپ، نگرانی آن‌ها از بابت مداخله نظامی شوروی در ایران یاوه‌سرایی بود و ایران نه  شبیه افغانستان بود که دست‌بسته تسلیم مسکو شود، و نه شوروی در وضعیت بحران‌زده‌ای که در افغانستان به آن دچار شده بود، توان چنین لشکر‌کشی به ایران را در خود می‌دید.

ایران در آن زمان، و پیش از اجرای توطئه شوم فروپاشی ارتش شاهنشاهی که با طراحی و مداخله مستقیم عوامل آمریکا اجرا شد، بزرگ‌ترین قدرت نظامی منطقه محسوب می‌شد و علاوه بر عضویت در پیمان نظامی پنج‌جانبه «سنتو» و داشتن پیمان دفاعی دوجانبه با آمریکا، دارای ظرفیت‌های نظامی برجسته متکی به‌خود بود که هر کشور متجاوز، از جمله شوروی، را از اقدام علیه تمامیت ارضی آن بازمی‌داشت.

افغانستان و جغرافیای آن کشور، در مجاورت آسیای مرکزی و مرزهای جنوب شرقی اتحاد شوروی سابق، موضوعی بود کاملا متفاوت با موقعیت و پهنای جغرافیایی ایران و اگر فروپاشی روسیه ۱۰ سال پس از اشغال نظامی افغانستان بی‌دفاع رخ داد، در صورت تدارک تلاشی مشابه با اشغال افغانستان، علیه ایران، به دلیل گسترش غیرعادی تعهدات در ۱۵ جمهوری عضو، کشورهای کمونیستی اروپای شرقی و کشورهای اقماری مانند کوبا و کره شمالی، امکانات آن در قیاس با ظرفیت‌هایی که در اختیار داشت، نامتوازن‌تر می‌شد (اثبات دکترین ریچارد نیکسون، سی و هفتمین رئیس جمهوری آمریکا)،  و در صورت افزایش فاصله بین اقدامات لازم و امکانات موجود (شبیه شرایطی که پس از حمله روسیه به اوکراین برای کرملین پدید آمده)، سقوط امپراتوری کمونیستی می‌توانست بسیار زودتر رخ دهد.

افزون بر این، در یک سند طبقه‌بندی «بسیار محرمانه» که سفارت آمریکا در تهران در زمان روی کارآمدن بختیار در زمستان ۱۳۵۷ تهیه کرده، آمده است  که «احتمال ضعیفی برای حمله به ایران از جانب یک قدرت خارجی وجود دارد»، و این ارزیابی نیز با ابراز نگرانی سران غرب در مورد خطر تهاجم نظامی روسیه علیه ایران در صورت باقی ماندن شاه در کشور، مغایر است.

اظهارات غرب در مورد نگرانی‌های ناشی از تشدید جنگ داخلی در ایران در صورت باقی ماندن شاه در قدرت، نیز حرف پوچی بیش نبود، چرا که به شهادت وقایع اتفاقیه در ایران، شورش‌های داخلی با الهام از اخباری از کنفرانس گوادالوپ می‌‌آمد، بلافاصله موجب تشدید بی‌سابقه نا آرامی‌های داخلی، به‌خصوص در تهران شد.

در واقع، شایعات هدایت‌شده‌ای که پیرامون کنفرانس گوادالوپ در رسانه‌ها انتشار یافت، هجوم تبلیغاتی طراحی‌شده‌ای بود که نشان دهد غرب به صورت یکپارچه و متحد از شاه بریده است، و از این راه، ضمن تضعیف روحیه ارتش برای پایداری و مقاومت،  شورشیان را برای برداشتن گام‌های آخر تشویق کند.

در مورد احتمال شدت گرفتن جنگ داخلی به دلیل باقی ماندن شاه در قدرت، غرب باز هم دروغ می‌گفت و کوچک‌ترین نگرانی در این مورد نداشت، چرا که یک سال پس از به قدرت رساندن حکومت مذهبی مورد پشتیبانی خود در ایران، جنگ با عراق روی داد و هشت سال طول کشید و برای ایران بیش از یک میلیون نفر تلفات باقی گذاشت که به هیچ وجه با تلفات جنگ داخلی مورد ادعای آمریکا  قابل مقایسه نبود.

شمار قابل ‌توجهی از صاحب‌نظران، ملاقات جنجالی اپریل گلاسپی  April Glaspie))، سفیر وقت واشنگتن در بغداد، را با صدام حسین، پیش از آغاز جنگ، و گفته‌های او  را به رئیس جمهوری عراق، کارت سبز آمریکا برای حمله نظامی به مرزهای ایران تلقی کردند؛ هرچند، ادامه تحریکات خمینی نیز در آغاز جنگ مخرب دو کشور بی تاثیر نبود.

پیش از آغاز جنگ  عراق و ایران، برژینسکی بیش از دو سفر محرمانه به منطقه داشت و گفته شد که مشاور امنیت ملی کارتر در اردن و عربستان با صدام حسین ملاقات و مذاکرات محرمانه داشته است. اگر این دیدار‌ها در شرایط عادی صورت می‌گرفت، دلیلی برای انجام آن‌ها در خارج از عراق و به شکل محرمانه وجود نداشت.  

در آن زمان، عراق بزرگ‌ترین قدرت نظامی کشورهای عربی به شمار می‌رفت و اسرائیل، ارتش صدام را خطری متوجه امنیت خود می‌دید و البته در صورت دست‌نخورده ماندن ظرفیت‌های ارتش ایران، تصاحب این نیرو به دست یک رژیم افراطی توسعه‌طلب اسلامی می‌توانست خطر بسیار بزرگ‌تری برای تل‌آویو باشد. ولی جنگ هشت‌ساله دو کشور، به نیروهای نظامی آن‌ها به شدت صدمه زد و خطر امنیتی علیه اسرائیل هم از میان برداشته شد.

توهم کودتای نظامی علیه دولت بختیار هم کاملا بی‌پایه بود و ارتش علاقه‌مند و آماده بود که در اجرای  فرمان شاه برای پشتیبانی از دولت، همه ظرفیت‌های خود را به‌کار بندد، اما بختیار تا لحظه‌ای که از اعلامیه بی‌طرفی ارتش ( تسلیم و فروپاشی آن) با شگفت‌زدگی مطلع شد، از اعمال قدرت نظامی علیه شورشیان پرهیز کرد.

موضوع پشتیبانی ارتش از دولت بختیار را سپهبد مهدی رحیمی، فرماندار نظامی تهران، چند روز پیش از پایان کار در محل شهربانی که مقر فرمانده حکومت نظامی هم بود، در پاسخ به اشاره من به تیتر درشت روزنامه کیهان که چند روز بعد از ورود خمینی، نوشته بود «توطئه کودتای رحیمی»، مورد تاکید قرار داد: « من سربازم و فرمانده من دستور داده از دولت قانونی کشور (بختیار)  پشتیبانی کنم.» مهدی رحیمی این جمله را در پاسخ ابراهیم یزدی در شب نخست پس از اسارت به دست شورشیان، طی بازجویی تلویزیونی و چند ساعت پیش از تیرباران شدن، مورد تاکید قرار داد.

آمریکا کاملا از موضوع پشتیبانی ارتش از دولت بختیار مطلع بود؛ هرچند، بختیار در این مورد تردید‌هایی داشت و احتمالا این تردید‌ها از منابعی، خارج از حلقه فرماندهان ارشد نظامی، سرچشمه می‌گرفت.

تنها طرح امنیتی که در آن زمان وجود داشت و عقبه آن طولانی‌تر از آغاز دولت ۳۷ روزه شاهپور بختیار بود،  طرح موسوم به «خاش» بود که در اختیار شاپور بختیار نیز قرار گرفته بود و در اجرای آن می‌باید ۶۰۳ تن از رهبران شورشیان و اطرافیان خمینی دستگیر، و به شهر خاش تبعید می‌شدند.

بر اساس طرح خاش که کمترین شباهتی به کودتا نداشت، قرار بود اجازه ورود هواپیمای خمینی به ایران داده شود و هواپیمای او بعد از ورود به آسمان ایران، با اسکورت جت‌های جنگنده نیروی هوایی، به جزیره کیش برده شود.

بختیار حتی تا ساعت ۲۳ و از هم پاشیده شدن شیرازه ارتش و دولتش، به اجرای طرح خاش رضایت نداد و برخلاف ادعای دروغ دولت کارتر، ارتش هرگز طرحی برای مبادرت به کودتا علیه دولت بختیار نداشت.

از جمله دلایل بی‌میلی بختیار به مبادرت به دستگیری رهبران شورشیان، که مشابه بود با اقدام قبلی و ابلهانه دولت نظامی ازهاری در آبان ۵۷ و دستگیری مقام‌های ارشد خودی، مانند امیرعباس هویدا و هوشنگ نهاوندی، این بار رهبران مخالفان دستگیر و تبعید می‌شدند، که ظاهرا فشار دولت فرانسه مانع از انجام این کار شد.

به موجب روایات شفاهی که مرحوم سیروس آموزگار، وزیر اطلاعات و جهانگردی دولت بختیار، نقل کرده است، سپهبد مقدم، رئیس وقت سازمان اطلاعات و امنیت کشور، که روابط نزدیکی با روضه‌خوان‌ها داشت و بعد از به قدرت رسیدن شورشیان هم به دست همان‌ها اعدام شد، موضوع  قصد دستگیری نزدیکان خمینی و رهبران شورشیان و تبعید آن‌ها به شهر خاش را به اطلاع مهدی بازرگان رساند که در تهران با خیال آسوده زندگی می‌کرد، و بازرگان هم خمینی را از جریان مطلع کرد. سپس خمینی موضوع را به فرانسوی‌ها گزارش داد و دولت ژیسکار دستن که مانند دولت کارتر در واشنگتن و کالاهان در لندن، به رفتن شاه و آمدن «بدون اما‌ و‌ اگر» خمینی کمر بسته بود، بختیار را تحت فشار گذاشت تا از بازداشت و تبعید رهبران شورشیان خودداری کند.  

در آن روزها شاه مرتب از مراکش با فرماندهان ارتش در ارتباط بود و بعد از فروپاشی ارتش هم کوچک‌ترین نشانه‌ای از وجود طرحی برای کودتای نظامیان علیه بختیار به‌دست نیامد. دولت کارتر در این مورد دروغ می‌گفت، ولی بختیار هم تحت تاثیر گزارش‌های رسانه‌ها، تا حدودی به این امر مشکوک شده بود.

 اگرچه ژنرال ‌هایزر طی اقامت یک‌ماهه در تهران به دیدن بختیار نرفت، ولی فرماندهان ارتش را هر روز می‌دید و این تماس‌ها به گونه‌ای بود که شکل کار روزانه به خود گرفته بود.‌ هایزر روزی تهران را ترک کرد که طرح خروج شاه از ایران به نتیجه رسیده، و برنامه فروپاشی ارتش ایران روی ریل قرار گرفته بود.

کارتر روز سه‌شنبه از گوادلوپ به واشنگتن برگشت و روی میز کار خود گزارش برژینسکی را آز آخرین تحولات ایران دید: «ما بعد از آنکه اجبارا و اکراها به این نتیجه رسیدیم که شاه قادر به عمل قاطع نیست، او را رها می‌کنیم.»
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۴
henryaaaa - لوس انجلس ، ایالات متحده امریکا

فقط رآجع به نقش دولتهای خارجی در انقلاب یا شورش ۵۷ ایران صحبت میشود . هیچک کس از نقش مستقیم مردم ایران که عملا انقلآب کردند و خمینی را آوردند صحبت نمیکند . انگار مردم ایران یک عده عقب افتاده مغزی هستند که مسئول اعمالشان نیستند و جوابگوی اعمالشان نیستند. مسول مردم ایران دولتهای خارجی هستند نه خودشان . این طرز فکر را باید به اشغال دانی فرستاد ایرانیهای عزیز . مردم ایران مسول اعمالشان هستند . بی مسولیتی قابل پذیرش نیست
‌چهارشنبه ۰۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۳:۰۹
۳۴
گارد جاویدان - فرانکفورت، آلمان
دوست عزیز طبق تحقیقاتی که حتی در رژیم جمهوری اسلامی شده و همینطور اپوزیسیون خارج کشور کمتر از ده درصد از مردم ایران در این انقلاب شرکت کردند اگرچه بعد از پیروزی انقلاب بیش از نود درصد موافق بودند
‌چهارشنبه ۰۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۷
۴۰
آریتما - استکهلم، سوئد
تو رو خدا جمع کنید این مزخرفاتو، عزیزان چرا برای شماها سخته که بفهمید و باور کنید، که خود مردم ایران با رهبریت آخوند ایشون رو بیرون انداختند! عزیز تا چند سال پیش پای منبر آخوند، جا نبود سوزن بیندازی، چرا همش دایی جون ناپلئونی هستید!؟؟؟ مردم ایران بخصوص شیعیان هم ایران هم منطقه رو گند کشیدن و الان هم باز دارند از پهلوی جدید بعنوان دیکتاتور جدید رو نمایی می‌کنند!
‌چهارشنبه ۰۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۸
۳۴
گارد جاویدان - فرانکفورت، آلمان
برو بشین سر جات اون موقع اصلا به دنیا نیومده بودی! یک چیزی از این و اون در مورد انقلاب شنیدی!!! ما در متن انقلاب بودیم و از همون روز اول هم ضررش رو دیدیم! اون مردمی که من یک سال قبل از انقلاب دیدم به هیچ وجه مردمی نبودند که دست به انقلاب بزنند برو اسناد و مدارک و همینطور اعتراف وابستگان رژیم سابق رو مطالعه کن تا واقعیت بهت ثابت میشه! در آبان ۵۶ در زمان جمشید آموزگار تصمیم بر این شد که مردم در سال ۵۸ بتوانند در انتخابات آزاد شرکت کنند به همین دلیل از همون موقع فضای باز سیاسی را اعلام کردند و ساواک معلق شد و دیگه کسی را به بهانه فعالیت دستگیر نمیکردند همین باعث شد که یک سری که از خارج تغذیه میشدند با هماهنگی با عوامل داخلی اون فضای باز را به آشوب بکشند با آتش زدن سینماها و فروشگاههای زنجیره ای و بانکها و این شد که اسمش رو گذاشتند انقلاب البته ماجرا مفصلتر از این حرفهاست که جاش اینجا نیست خودت برو تحقیق کن
‌چهارشنبه ۰۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۸:۲۰
۴۴
henryaaaa - لوس انجلس ، ایالات متحده امریکا
من که نمیدونم شما این رقم کمتر از ۱۰ % را از کجا آوردی . اگر در انقلاب قلابی بودی میدید که پدر خانواده , مادر , پسر , دختر , نوه , عمه , خاله و زن دایی و کارمند , ریس بانک و دکتر, مهندس , همه و همه همگی بدون ترس سر کوب , همه و همه با هم آزادانه می رفتند در خیابانها و فریاد مرگ بر شاه سر میداند . نه نیروی سر کوب گری بود , نه بسیج , نه سپاه جانی , نه اطللاعات که احضارت کند . موتسفانه شاه یک دموکرات تحصیل کرده سویس بود نه مثل این ملاها های حرامی که تمام کودکیشان را زیر یک نفر خوابیده بودند
‌پنجشنبه ۰۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۳:۱۰
۳۴
گارد جاویدان - فرانکفورت، آلمان
یکی از اون کسانی که این آمار رو داد مشاور احمدی نژاد آقای عبدالرضا داوری است که مصاحبه اش در یوتیوب هست، و اینرو از یکی دو تا فعالان چپ هم در تلویزیون شنیدم، کلا این یک اصل به حساب میآد که اگر پنج درصد مردم در انقلاب شرکت کنند حکومت اون کشور سقوط میکنه، اصولا انقلاب فقط حضور در خیابان و تظاهرات نیست وقتی صحبت از انقلاب میشه یک سری کارهای زنجیره ای و مدام است که توسط انقلابیون انجام میشه مثل اعلامیه و شبنامه پخش کردن، دیوارنویسی، ضبط و انتشار نوارهای سخنرانی، سازماندهی افراد برای اعتصاب، سازماندهی برای میتینگ، تهیه پول، تهیه سلاح، گفتگو با سیاستمداران و مدافعان حقوق بشر و یک سری کارهای دیگه که البته همه مردم نمیتوانند در اینگونه کارها شرکت کنند بجز همان چند درصدی که خدمتتان نوشتم
‌پنجشنبه ۰۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۷:۴۳
۱۰۷
millionaire - منچستر، انگلستان
شاه ترسو و سوسول و حزب اللهى بود ، شعورش نمیکشید که نظر وتصمیم انگلیس وآمریکا نه به نفع ایران و نه به نفع سلطنتشه تمام تصمیماتش غلط بود ، خروجش از ایران غلط بود نخست وزیر کردن بختیار تو اون شرایط خیلى اشتباه بود ، اون مصاحبه تلویزیونى و اظهار ضعف کردنش خریت بود ، تک تک مصاحبه هاش و تحریک بیگانه اشتباه بود ، گنده کردن آخوندها و رونق دین بخیال سد کمونیست شدنش اشتباه بود ، مشروطه رو ضعیف کردن و خود رأى بودنش اشتباه بود ، هیچ نیرویى موازى ارتش نداشتن و از کار انداختن شعبان بى مخ ها و به موقع قاطع و محکم نبودنش اشتباه بود همش اشتباه و ترس و اشتباه
‌پنجشنبه ۰۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۴:۲۳
۳۴
ساربان - نورمبرگ، آلمان
آقا سعید الآن میآد خونه میبینه آبگوشت رو بار نگذاشتی اونوقت ولت میکنه میره! بعد مجبور میشی بری کنار خیابون واسه یک لقمه نون اتو بزنی ول کن این اینترنت رو برو بکار خونه برس
‌پنجشنبه ۰۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۹
۴۸
Ghooloo - آبادان، ایران
<کلا این یک اصل به حساب میآد که اگر پنج درصد مردم در انقلاب شرکت کنند حکومت اون کشور سقوط میکنه> هاها باز دوباره جوک گفتی پاچه مال بیسواد؟ میآد؟ حتما گذشته حال استمراری ماضیِ نه؟ هاها کدام اسکولی این چرندیات را به خوردت داده؟ مجبورت کردند در مورد مسائلی که اصلا سردرنمیاری الکی قمپز سواد از خودت دربکنی؟ این همه اطلاعات را همیشه خودت تنهایی به دست میاری یا اون یکی آی دیت (ساربان) هم کمکت میکنه؟؟ هاها خودت شوتی فکر کردی همه هم مثل خودت شوتند؟؟ اگر یونجه اعتماد به نفس تورو داشت سالی دو بار زعفرون میداد 😂😂😂
‌پنجشنبه ۰۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۰:۳۶
۴۸
Ghooloo - آبادان، ایران
دوزاریت افتاده این بدبخت از بی کسی و بی سوادی با چند آی دی داره واسه خودش نوشابه باز میکنه که بگه منم آدم حساب کنید؟ هاها اینقد شوته که کلمه <میآد> را حواسش نبود تو هر دو آی دی یکجور نوشته!!! چقدر این جماعت ذلیل و ضعیف .. هستند واقعا
‌پنجشنبه ۰۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۰:۴۳
۱۰۷
millionaire - منچستر، انگلستان
قولو جون ولشون کن عزیز اینها اصلن در کلاس من نیستن که بخوام کامنت شون رو بخونم ، والله اصلن نمیخونم ، شما هم نخون راحت ، ....میکنند ولشون کن ، حواسمونو میخوان پرت کنن بکشن به فوحش و فوحشکارى ، یه آیدى جدید و نظر جدید فرق میکنه ولی خیلی از این دستمالها شناخته شده و زر زنند ، مثل این مردک ....ساربان به خدا اصلن نمیخونم چی ...میزنه
جمعه ۰۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۴:۲۰
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.