دیالوگی از مهران مدیری و تطبیق آن با حال: رفتن که دلیل نمیخواد موندنه که دلیل میخواد

کلیپ اصلی فیلم :

بابا اصلا کلا زندگی یه جای دیگست، اوکی ، تلاشتون بکنین - بعدشم هر وقت دلتون تنگ شد یه بلیط میگیرید بر میگردین خونه مطمین باشید همه چی سرجاشه هیچیم تغییر نمیکنه هیچیم عوض نمیشه!

کلیپ ادیت شده با وضعیت کنونی:
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۷
Vafadar - برلین، آلمان
منطق به سبک مدیری!زندگی هر فرد مانند یک تاس شش وجهی است که اگر یک وجه آن عوض شد،بقیه وجه ها تحت تاثیر قرارمیگیرند.آن شش وجه عبارتند از:1-دایره(جمع) دوستان2-روابط وتعامل محیطی(جاهایی که عادت به رفتن دارید)3-خاستگاه فرهنگی4-تحصیلات وآموخته ها5-خانواده 6-کارو درآمد. از این شش وجه اگر شماره 2(محیط) را برای وجه 6 عوض کنید وبه خارج بیایید،بقیه وجه ها نیز تحت تاثیر قرار می گیرندویا عوض میشوند ویا عوض شان می کنید.شاید برخی را هرگز نتوانید عوض کنیدوهمینجا مشکل شما بعنوان یک جوان که این دیالوگ بی منطق را شنیده و دیده،در خارج بروز میکند و تا سالها درگیرتان می کند.پس بخاطر عوض کردن یک وجه(برای کسب درآمد) بقیه وجه هارا تغییر ندهید.
‌پنجشنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۵
۴۷
Vafadar - برلین، آلمان

رویای آدم ها با هم فرق میکند،اما یک چیز مشترک است: کوشش در تغییر.اما گاهی تغییررخ نمی دهد،گاهی سالهادرخارج درس میخوانی وهمزمان کارمیکنی وشایدهم ازدواج کردی و وضع مالی ات خوب شد و به بالندگی کافی رسیدی وتغییرات خوبی رخ داد،اما درمی یابی که در آن کشوری که ترکش کردی همه چیزعوض شده است.نزدیکانت فوت کرده اندوحس بدی به تو می دهد.با فوت نزدیکانت کنارمیایی،از بحرانها عبورمیکنی،به کشورت سفرمیکنی اما می بینی کسی را دیگردرآنجانمیشناسی.
‌پنجشنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۸
۴۷
Vafadar - برلین، آلمان

می بینی کوچه های باصفاجایشان را به برج های نازیبا داده اند.هیچ خانه ای دیگر حوض ندارد.هیچ ماهی ای درحوض،هیچ گلدان شمعدانی وبنفشه ای درحیاط،هیچ درخت توتی در باغچه،هیچ طاقچه ای درطبقه همکف،هیج بهارخوابی در طبقه اول وهیچ شب پرستاره ای درآسمان تابستانی آن نیست.دلت می گیرد و با اندوه بر سرمزار رفتگانت می روی و بارضایت قلبی اما اندوهبار به خارج برمیگردی.راستی!اگر با این نوشته چشمانت بارانی شد،تقصیرمن نیست.چون من نویسنده خوبی نیستم!
‌پنجشنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۷
۶۳
vg2000 - اسلو، نروژ
کاملا درست میگی واقعیت تلخیه
‌پنجشنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۱:۱۹
۸۱
گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
عزیزم اتفاقا چه زیبا این دگرگونی های زمانی فرهنگی را بیان کرده ای. بیانی محکم و شاعرانه داری
‌پنجشنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۹
۶۳
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
فریب این مزدور رژیم، وفادار، را نخورید. با کپی و پیست کردن این متن ها ها سعی در نا امید کردن مبارزان دارند.
‌پنجشنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۶:۰۳
۶۲
faloodeh - ایکسل، بلژیک
تو دیگه رد دادی رفته.من هیچجا این متنارو پیدانکردم.خیلی هم زیبا ولی غمگین نوشته.معلومه سوادش ودرک ومنطقش ازمنوتو بیشتره.درحدخیلی بالا.منکه حال کردم.هرکسی نمیتونه اینطوری بنویسه.هم منطقی هم شاعرانه هم دقیق ومحکم.
‌پنجشنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۶:۲۵
۵۸
ادوینو - گوالف، کانادا
برعکس رفتن دلیل میخواهد وقتی که مانده ای که مانده ای.
‌پنجشنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۶
۴۷
Vafadar - برلین، آلمان
اتفاقا خودم نوشته ام و متن از خود من است.میخواستم واکنش کاربران را ببینم و می بینم که فیدبک خوبی گرفته ام،البته به جز خودت.میتوانم بگونه ای بنویسم که خشمگین ترین افراد هم نرم شوند وهمزمان میتوانم بگونه ای بنویسم که فریاد همه تان را درآورد.هیچ چیزی را بی دلیل ننوشته و نمی نویسم،بویژه جمله آخر را.
‌پنجشنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۰
۶۳
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
نظرات دیگه ایشون رو هم خوندی؟ فکر نمیکنی بسیج سایبری هم بالاخره دو تا نویسنده در اختیار داشته باشه که بتونن قشنگ بنویسن؟
‌پنجشنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۱ - ۱۹:۳۱
۴۳
Danayan - برگن، نروژ
فرار مهران مدیری اشغال سراغاز فرار تمام سران جمهوری کثیف اسلامیه!
جمعه ۰۸ مهر ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۷
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.