پرستو صالحی: روزی از رفتن شما دور میدان شهیاد هلهله برپا می‌کنیم

من اسم این کار ایشون رو میذارم جو گیری- این نوع از جوگیری که خوب بر مبنای شجاعت و از خود گذشتگی هست رو ما تو ایران نیاز داریم. اینکه فقط یک شخص اونم پرستو صالحی اینکارو کنه - به راحتی میگیرنش- فشار میارن و در نهایت خفش میکنند. اما وقتی همه ی ما دست به دست هم بدیم و مصلحت اندیشی- ترس- و منافع شخصی خودمون رو کنار بذاریم به منفعت جمعی فکر کنیم و بهش همچون پرستو صالحی عمل کنیم اونوقت نظام حاکم مجبور میشه که به حرف جمع گوش کنه و تغییرات ایجاد کنه. ما باید با علی کریمی-وریا غفوری ها یکی بشیم تا بتونیم جلوی این قوانین متحجر اسلامی بگیریم و از پایمال شدن خون مهساها جلوگیری کنیم= نظام به خوبی فهمیده است که ما با هم نیستیم به همین دلیل میراند-میکشد و حکم میکند بدون هیچ گونه ابایی- در ایرانیان یوکی چند نفر حاضرند شخصیت واقعی خودشون رو برملا کنند و شجاعانه فیلم های اعتراضی خودشون رو در صفحات مجازی پخش کنند؟ تا به کی باید بازیچه افکار اخوندها باشیم؟ با به کی باید جان و مالمون رو به تاراج ببرند و ما فقط نظاره گر باشیم ؟

افشاگری ستوان یکم حسن شیرازی جمعی یگان گشت ارشاد تهران در خصوص چگونگی آسیب منجر به فوت *مهسا امینی*:. زمانی که مهسا را از اتوموبیل ون پیاده کردند من از پنجره یکی از طبقات او را می دیدم دخترک بسیار ترسیده بود و با صدا بلند در حالی که دستانش را روی سرش گرفته بود جیغ می کشید. یکی از خواهران به سمتش رفت و گفت، خانم جیغ نزن یک تعهد می دهی و تا یک ساعت دیگر آزاد می شوی. اما چنان ترسی در دخترک بود که گمان کنم اصلاً حرفهای او را نمیشنید و به جیغ زدن ادامه می داد و می گفت ولم کنید. همکاران خانم او را کشان کشان به سمت ساختمان بازداشتگاه ارشاد می بردند و او همچنان جیغ می زد. ناگهان فرمانده یگان ارشاد *سرهنگ پاسدار سید عباس حسینی* که عازم کربلا هم بود و برای شرکت در مراسم اربعین ساعاتی قبل در صبحگاه از تمام نیروهای یگان طلب عفو و حلالیت کرده بود، در حالی که از شنیدن صدای جیغ دخترک خیلی عصبانی به نظر می رسید وارد معرکه شد و با مشت محکمی بر سر مهسا ضربه زد و گفت *خفه شو دختره بدکاره*. ناگهان سکوت بر فضای یگان حاکم شد و مهسا روی زمین افتاد. سپس به او لگد زد و گفت ببرید بازداشتگاه منفی دو که تاریکتری

دم شما زن با شرف گرم..غیرت تو رو اگه فقط نصف ملت ایران داشت الان منتظرنبود تا آمریکا رژیم رو عوض کنه...هرچی درگذشته بود امروز با این کار خودت ثابت کردی وجود نعره زدن تو حیاط خلوت رژیم رو حداقل داری نه مثل بعضی خارج نشینا که.....رو سفت چسبیدن که مبادا نتونن سالی ۱بارتفریح ایرانشون بپره.

برای شما دو نفر بهترین مجازات این هست که بدون خوراک داخل یک قفس باشید تا از گرسنگی همدیگه را بخورید.

برای شما دو نفر بهترین مجازات این هست که بدون خوراک داخل یک قفس باشید تا از گرسنگی همدیگه را بخورید.

دم شما زن با شرف گرم..غیرت تو رو اگه فقط نصف ملت ایران داشت الان منتظرنبود تا آمریکا رژیم رو عوض کنه...هرچی درگذشته بود امروز با این کار خودت ثابت کردی وجود نعره زدن تو حیاط خلوت رژیم رو حداقل داری نه مثل بعضی خارج نشینا که.....رو سفت چسبیدن که مبادا نتونن سالی ۱بارتفریح ایرانشون بپره.

افشاگری ستوان یکم حسن شیرازی جمعی یگان گشت ارشاد تهران در خصوص چگونگی آسیب منجر به فوت *مهسا امینی*:. زمانی که مهسا را از اتوموبیل ون پیاده کردند من از پنجره یکی از طبقات او را می دیدم دخترک بسیار ترسیده بود و با صدا بلند در حالی که دستانش را روی سرش گرفته بود جیغ می کشید. یکی از خواهران به سمتش رفت و گفت، خانم جیغ نزن یک تعهد می دهی و تا یک ساعت دیگر آزاد می شوی. اما چنان ترسی در دخترک بود که گمان کنم اصلاً حرفهای او را نمیشنید و به جیغ زدن ادامه می داد و می گفت ولم کنید. همکاران خانم او را کشان کشان به سمت ساختمان بازداشتگاه ارشاد می بردند و او همچنان جیغ می زد. ناگهان فرمانده یگان ارشاد *سرهنگ پاسدار سید عباس حسینی* که عازم کربلا هم بود و برای شرکت در مراسم اربعین ساعاتی قبل در صبحگاه از تمام نیروهای یگان طلب عفو و حلالیت کرده بود، در حالی که از شنیدن صدای جیغ دخترک خیلی عصبانی به نظر می رسید وارد معرکه شد و با مشت محکمی بر سر مهسا ضربه زد و گفت *خفه شو دختره بدکاره*. ناگهان سکوت بر فضای یگان حاکم شد و مهسا روی زمین افتاد. سپس به او لگد زد و گفت ببرید بازداشتگاه منفی دو که تاریکتری

من اسم این کار ایشون رو میذارم جو گیری- این نوع از جوگیری که خوب بر مبنای شجاعت و از خود گذشتگی هست رو ما تو ایران نیاز داریم. اینکه فقط یک شخص اونم پرستو صالحی اینکارو کنه - به راحتی میگیرنش- فشار میارن و در نهایت خفش میکنند. اما وقتی همه ی ما دست به دست هم بدیم و مصلحت اندیشی- ترس- و منافع شخصی خودمون رو کنار بذاریم به منفعت جمعی فکر کنیم و بهش همچون پرستو صالحی عمل کنیم اونوقت نظام حاکم مجبور میشه که به حرف جمع گوش کنه و تغییرات ایجاد کنه. ما باید با علی کریمی-وریا غفوری ها یکی بشیم تا بتونیم جلوی این قوانین متحجر اسلامی بگیریم و از پایمال شدن خون مهساها جلوگیری کنیم= نظام به خوبی فهمیده است که ما با هم نیستیم به همین دلیل میراند-میکشد و حکم میکند بدون هیچ گونه ابایی- در ایرانیان یوکی چند نفر حاضرند شخصیت واقعی خودشون رو برملا کنند و شجاعانه فیلم های اعتراضی خودشون رو در صفحات مجازی پخش کنند؟ تا به کی باید بازیچه افکار اخوندها باشیم؟ با به کی باید جان و مالمون رو به تاراج ببرند و ما فقط نظاره گر باشیم ؟

من اسم این کار ایشون رو میذارم جو گیری- این نوع از جوگیری که خوب بر مبنای شجاعت و از خود گذشتگی هست رو ما تو ایران نیاز داریم. اینکه فقط یک شخص اونم پرستو صالحی اینکارو کنه - به راحتی میگیرنش- فشار میارن و در نهایت خفش میکنند. اما وقتی همه ی ما دست به دست هم بدیم و مصلحت اندیشی- ترس- و منافع شخصی خودمون رو کنار بذاریم به منفعت جمعی فکر کنیم و بهش همچون پرستو صالحی عمل کنیم اونوقت نظام حاکم مجبور میشه که به حرف جمع گوش کنه و تغییرات ایجاد کنه. ما باید با علی کریمی-وریا غفوری ها یکی بشیم تا بتونیم جلوی این قوانین متحجر اسلامی بگیریم و از پایمال شدن خون مهساها جلوگیری کنیم= نظام به خوبی فهمیده است که ما با هم نیستیم به همین دلیل میراند-میکشد و حکم میکند بدون هیچ گونه ابایی- در ایرانیان یوکی چند نفر حاضرند شخصیت واقعی خودشون رو برملا کنند و شجاعانه فیلم های اعتراضی خودشون رو در صفحات مجازی پخش کنند؟ تا به کی باید بازیچه افکار اخوندها باشیم؟ با به کی باید جان و مالمون رو به تاراج ببرند و ما فقط نظاره گر باشیم ؟

افشاگری ستوان یکم حسن شیرازی جمعی یگان گشت ارشاد تهران در خصوص چگونگی آسیب منجر به فوت *مهسا امینی*:. زمانی که مهسا را از اتوموبیل ون پیاده کردند من از پنجره یکی از طبقات او را می دیدم دخترک بسیار ترسیده بود و با صدا بلند در حالی که دستانش را روی سرش گرفته بود جیغ می کشید. یکی از خواهران به سمتش رفت و گفت، خانم جیغ نزن یک تعهد می دهی و تا یک ساعت دیگر آزاد می شوی. اما چنان ترسی در دخترک بود که گمان کنم اصلاً حرفهای او را نمیشنید و به جیغ زدن ادامه می داد و می گفت ولم کنید. همکاران خانم او را کشان کشان به سمت ساختمان بازداشتگاه ارشاد می بردند و او همچنان جیغ می زد. ناگهان فرمانده یگان ارشاد *سرهنگ پاسدار سید عباس حسینی* که عازم کربلا هم بود و برای شرکت در مراسم اربعین ساعاتی قبل در صبحگاه از تمام نیروهای یگان طلب عفو و حلالیت کرده بود، در حالی که از شنیدن صدای جیغ دخترک خیلی عصبانی به نظر می رسید وارد معرکه شد و با مشت محکمی بر سر مهسا ضربه زد و گفت *خفه شو دختره بدکاره*. ناگهان سکوت بر فضای یگان حاکم شد و مهسا روی زمین افتاد. سپس به او لگد زد و گفت ببرید بازداشتگاه منفی دو که تاریکتری

دم شما زن با شرف گرم..غیرت تو رو اگه فقط نصف ملت ایران داشت الان منتظرنبود تا آمریکا رژیم رو عوض کنه...هرچی درگذشته بود امروز با این کار خودت ثابت کردی وجود نعره زدن تو حیاط خلوت رژیم رو حداقل داری نه مثل بعضی خارج نشینا که.....رو سفت چسبیدن که مبادا نتونن سالی ۱بارتفریح ایرانشون بپره.

برای شما دو نفر بهترین مجازات این هست که بدون خوراک داخل یک قفس باشید تا از گرسنگی همدیگه را بخورید.

افشاگری ستوان یکم حسن شیرازی جمعی یگان گشت ارشاد تهران در خصوص چگونگی آسیب منجر به فوت *مهسا امینی*:. زمانی که مهسا را از اتوموبیل ون پیاده کردند من از پنجره یکی از طبقات او را می دیدم دخترک بسیار ترسیده بود و با صدا بلند در حالی که دستانش را روی سرش گرفته بود جیغ می کشید. یکی از خواهران به سمتش رفت و گفت، خانم جیغ نزن یک تعهد می دهی و تا یک ساعت دیگر آزاد می شوی. اما چنان ترسی در دخترک بود که گمان کنم اصلاً حرفهای او را نمیشنید و به جیغ زدن ادامه می داد و می گفت ولم کنید. همکاران خانم او را کشان کشان به سمت ساختمان بازداشتگاه ارشاد می بردند و او همچنان جیغ می زد. ناگهان فرمانده یگان ارشاد *سرهنگ پاسدار سید عباس حسینی* که عازم کربلا هم بود و برای شرکت در مراسم اربعین ساعاتی قبل در صبحگاه از تمام نیروهای یگان طلب عفو و حلالیت کرده بود، در حالی که از شنیدن صدای جیغ دخترک خیلی عصبانی به نظر می رسید وارد معرکه شد و با مشت محکمی بر سر مهسا ضربه زد و گفت *خفه شو دختره بدکاره*. ناگهان سکوت بر فضای یگان حاکم شد و مهسا روی زمین افتاد. سپس به او لگد زد و گفت ببرید بازداشتگاه منفی دو که تاریکتری

من اسم این کار ایشون رو میذارم جو گیری- این نوع از جوگیری که خوب بر مبنای شجاعت و از خود گذشتگی هست رو ما تو ایران نیاز داریم. اینکه فقط یک شخص اونم پرستو صالحی اینکارو کنه - به راحتی میگیرنش- فشار میارن و در نهایت خفش میکنند. اما وقتی همه ی ما دست به دست هم بدیم و مصلحت اندیشی- ترس- و منافع شخصی خودمون رو کنار بذاریم به منفعت جمعی فکر کنیم و بهش همچون پرستو صالحی عمل کنیم اونوقت نظام حاکم مجبور میشه که به حرف جمع گوش کنه و تغییرات ایجاد کنه. ما باید با علی کریمی-وریا غفوری ها یکی بشیم تا بتونیم جلوی این قوانین متحجر اسلامی بگیریم و از پایمال شدن خون مهساها جلوگیری کنیم= نظام به خوبی فهمیده است که ما با هم نیستیم به همین دلیل میراند-میکشد و حکم میکند بدون هیچ گونه ابایی- در ایرانیان یوکی چند نفر حاضرند شخصیت واقعی خودشون رو برملا کنند و شجاعانه فیلم های اعتراضی خودشون رو در صفحات مجازی پخش کنند؟ تا به کی باید بازیچه افکار اخوندها باشیم؟ با به کی باید جان و مالمون رو به تاراج ببرند و ما فقط نظاره گر باشیم ؟

دم شما زن با شرف گرم..غیرت تو رو اگه فقط نصف ملت ایران داشت الان منتظرنبود تا آمریکا رژیم رو عوض کنه...هرچی درگذشته بود امروز با این کار خودت ثابت کردی وجود نعره زدن تو حیاط خلوت رژیم رو حداقل داری نه مثل بعضی خارج نشینا که.....رو سفت چسبیدن که مبادا نتونن سالی ۱بارتفریح ایرانشون بپره.

برای شما دو نفر بهترین مجازات این هست که بدون خوراک داخل یک قفس باشید تا از گرسنگی همدیگه را بخورید.

برای شما دو نفر بهترین مجازات این هست که بدون خوراک داخل یک قفس باشید تا از گرسنگی همدیگه را بخورید.

دم شما زن با شرف گرم..غیرت تو رو اگه فقط نصف ملت ایران داشت الان منتظرنبود تا آمریکا رژیم رو عوض کنه...هرچی درگذشته بود امروز با این کار خودت ثابت کردی وجود نعره زدن تو حیاط خلوت رژیم رو حداقل داری نه مثل بعضی خارج نشینا که.....رو سفت چسبیدن که مبادا نتونن سالی ۱بارتفریح ایرانشون بپره.

من اسم این کار ایشون رو میذارم جو گیری- این نوع از جوگیری که خوب بر مبنای شجاعت و از خود گذشتگی هست رو ما تو ایران نیاز داریم. اینکه فقط یک شخص اونم پرستو صالحی اینکارو کنه - به راحتی میگیرنش- فشار میارن و در نهایت خفش میکنند. اما وقتی همه ی ما دست به دست هم بدیم و مصلحت اندیشی- ترس- و منافع شخصی خودمون رو کنار بذاریم به منفعت جمعی فکر کنیم و بهش همچون پرستو صالحی عمل کنیم اونوقت نظام حاکم مجبور میشه که به حرف جمع گوش کنه و تغییرات ایجاد کنه. ما باید با علی کریمی-وریا غفوری ها یکی بشیم تا بتونیم جلوی این قوانین متحجر اسلامی بگیریم و از پایمال شدن خون مهساها جلوگیری کنیم= نظام به خوبی فهمیده است که ما با هم نیستیم به همین دلیل میراند-میکشد و حکم میکند بدون هیچ گونه ابایی- در ایرانیان یوکی چند نفر حاضرند شخصیت واقعی خودشون رو برملا کنند و شجاعانه فیلم های اعتراضی خودشون رو در صفحات مجازی پخش کنند؟ تا به کی باید بازیچه افکار اخوندها باشیم؟ با به کی باید جان و مالمون رو به تاراج ببرند و ما فقط نظاره گر باشیم ؟

افشاگری ستوان یکم حسن شیرازی جمعی یگان گشت ارشاد تهران در خصوص چگونگی آسیب منجر به فوت *مهسا امینی*:. زمانی که مهسا را از اتوموبیل ون پیاده کردند من از پنجره یکی از طبقات او را می دیدم دخترک بسیار ترسیده بود و با صدا بلند در حالی که دستانش را روی سرش گرفته بود جیغ می کشید. یکی از خواهران به سمتش رفت و گفت، خانم جیغ نزن یک تعهد می دهی و تا یک ساعت دیگر آزاد می شوی. اما چنان ترسی در دخترک بود که گمان کنم اصلاً حرفهای او را نمیشنید و به جیغ زدن ادامه می داد و می گفت ولم کنید. همکاران خانم او را کشان کشان به سمت ساختمان بازداشتگاه ارشاد می بردند و او همچنان جیغ می زد. ناگهان فرمانده یگان ارشاد *سرهنگ پاسدار سید عباس حسینی* که عازم کربلا هم بود و برای شرکت در مراسم اربعین ساعاتی قبل در صبحگاه از تمام نیروهای یگان طلب عفو و حلالیت کرده بود، در حالی که از شنیدن صدای جیغ دخترک خیلی عصبانی به نظر می رسید وارد معرکه شد و با مشت محکمی بر سر مهسا ضربه زد و گفت *خفه شو دختره بدکاره*. ناگهان سکوت بر فضای یگان حاکم شد و مهسا روی زمین افتاد. سپس به او لگد زد و گفت ببرید بازداشتگاه منفی دو که تاریکتری