هنوز قدم نهم را برنداشته بودم که ناگهان همه چیز نابود شد و دخترانم زیر آوار متروپل ماندند
رأی دهید
یک قدم، دو قدم و درنهایت ۹ قدم از دخترانش دور شد. از آن بستنیفروشی معروف فاصله گرفت. نگاهش به روبهرو بود. همان ساختمان پزشکی کنار متروپل؛ داشت از در آنجا وارد ساختمان میشد. هنوز قدم نهم را برنداشته بود که ناگهان همه چیز نابود شد.
به گزارش شهروند، صدای وحشتناک، لرزش زمین، خاک و آوار آنجا را پر کرد. چند ثانیه بیشتر طولنکشید که زمین و آسمان در نظرش یکی شد. تا چشم کار میکرد آوار بود. زمین زیر پایش لرزید. صدای هیاهو و فریاد درهمتنیده بود. مردم وحشتزده به اینسو و آنسو میرفتند. فریاد میزدند. جیغ میکشیدند. اشک میریختند.
او، اما در میان این همه هیاهو چشم انداخت تا بستنیفروشی را پیدا کند. میخواست ببیند دخترانش روی آن میز نشستهاند و دارند هویجبستنی خود را میخورند. چشم میانداخت و به آنسوی آوار نگاه میکرد.
میخواست ملیکا و میترا را ببیند و خیالش راحت شود. بعد بهدنبال دختر جاریاش برود و او را بیاورد و همگی با هم به خانه بروند. اما نه خبری از بستنیفروشی بود، نه از دخترانش؛ مگر میشود در عرض چند ثانیه صورتهای زیبا، تنهای سالم، آن مغازه تازه افتتاحشده، پسر بامزه بستنیفروش که از آنها سفارش گرفت، همگی زیر آنهمه خاک و آهن دفن شده باشند.
ناگهان به خودش آمد. هیچ خبری از آن ساختمان نوساز نبود. نمیتوانست قدم از قدم بردارد. دنیا برایش تمام شده بود. آخرین تصویر دخترانش را در ذهن مرور کرد. آن خندهها، آن ذوق و شوق برای خوردن بستنی و خریدهایی که کرده بودند.
در آن گرمای خردادماهی بچهها درست دست گذاشتند روی آن بستنیفروشی معروف؛ بستنیفروشی جلیلیان؛ آنجا را برای خوردن آبمیوه و بستنی انتخاب کردند. همان دختران ۱۱ و ۱۴ سالهای که با اصرار مادرشان را راضیکردند همراهشان به دندانپزشکی بروند. بعد از آنجا هم تفریح و گردش کنند.
اما حالا مادر مانده و دختر ۱۰ ساله جاریاش؛ ناگهان یادش آمد. در میان آن همهمه و شلوغی وارد ساختمان شد. به او اجازه ورود نمیدادند، ولی به هر جان کندنی بود، وارد شد. دختر جاریاش را از دندانپزشکی برداشت و بیرون آمد. اما حالا باید به آن دختر بگوید که مادرش زیر اینهمه آوار دفن شده است.
یعنی همگی با هم به دندانپزشکی رفتید؟جاریام خیلی نمیتوانست خوب فارسی صحبت کند. برای همین بیشتر جاهایی که میرفت من هم همراهش میرفتم. در واقع وقت دندانپزشکی دخترش برای روز پنجشنبه بود. اما منشی یکشنبه با آنها تماسمیگیرد و درست ظهر روز دوشنبه به او وقت میدهد. جاریام هم پیش من آمد و گفت که با هم برویم.
وقتی به آنجا رفتید چه اتفاقی افتاد؟ما همگی بالا رفتیم. از آنجایی که مطب شلوغ بود، دکتر دختر جاریام را داخل اتاق برد. منشی هم از همه ما خواست که بیرون برویم و تا کار مریض تمامنشده برنگردیم. حدودا یک ساعت کار داشت. وقتی دیدیم زمان زیادی است، چهار نفری بیرون آمدیم. ملیکا و میترا اصرار کردند که به خرید برویم. در همان خیابان امیری کلی گشت زدیم و مغازهها را دیدیم.
شوهر و پسرتان کجا بودند؟شوهرم و محمدمهدی داخل ماشین ماندند. بعد از اینکه کارمان طول کشید، شوهرم تماس گرفت و گفت که هوا خیلی گرم است و آنها به خانه برمیگردند.
چطور شد که به بستنیفروشی رفتید؟بعد از کلی خرید و گشتزنی، میخواستیم دوباره به مطب برگردیم، ولی ملیکا و میترا گفتند مامان ما تشنهایم. ترو خدا بیا آبمیوه بخوریم. آن همه آبمیوهفروشی در آنجا وجود داشت، نمیدانم چرا درست دست گذاشتند روی همان آبمیوهفروشی معروف.
وقتی به آبمیوهفروشی رفتید، خانواده جلیلیان را هم دیدید؟بله. درست یادم میآید که پسر کوچکشان آمد و از ما سفارش گرفت. به من میگفت خاله؛ خیلی شیرینزبان و مودب بود. همگی آبهویجبستنی سفارش دادیم. ملیکا و میترا خیلی خوشحال بودند. میخواستیم بخوریم که از مطب با جاریام تماس گرفتند و گفتند که کار دخترش تمام شده؛ همگی بلند شدیم. اما من گفتم شما همینجا بشینید بستنیتان را بخورید، من خودم میر وم و او را به اینجا میآورم.
بعد چه شد؟از جایم بلند شدم و از بستنیفروشی بیرون آمدم. آخرین تصویر از دخترهایم را دیدم. یک قدم، دو قدم و درنهایت قدم نهم را برداشتم، ناگهان زمین لرزید. برگشتم. تا چشم کار میکرد آوار بود. باورم نمیشد که دخترهایم زیر آوار باشند. از میان جمعیت و آن همه سنگ و کلوخ بهدنبال بستنیفروشی میگشتم. میخواستم خیالم راحت شود که آنها سالماند، ولی چیزی ندیدم. مدتی بهتزده بودم. تا اینکه در آن شلوغی و فریاد مردم، یاد دختر جاریام افتادم. بلافاصله خواستم وارد ساختمان شوم، ولی به من اجازه ندادند. با این حال، هر جور بود پلهها را بالا رفتم. دختر جاریام را برداشتم و به پایین برگشتم. با شوهرم تماس گرفتم و تازه آن زمان بود که فهمیدم دخترهایم زیر آوار هستند.
از کسی شکایتی دارید؟از چه کسی شکایت کنیم. زندگی ما تمام شده؛ دیگر چه فایدهای دارد. هنوز هم باورم نمیشود. من تنها چند قدم با دخترهایم فاصله داشتم. تنها چند قدم تا مرگ؛ای کاش من هم آنجا میماندم. زندگی ما نابود شده؛ پسرم افسرده شده. مرتب اسم ملیکا را میآورد. با او خیلی جور بود. سعی کردیم برایش توضیح بدهیم که او دیگر نیست، ولی فایدهای ندارد. میگوید یا به آنها بگو برگردند یا مرا پیش آنها ببر.
هر بار سر مزارش میرویم خاکها را کنار میزند و میگوید میترا اینجا نمیتواند بخوابد. خودمان هم که حالمان روزبهروز بدتر میشود. خانواده جاریام همینطورند. جاریام سه دختر و یک پسر چهار ماهه داشت. حالا همگی بیمادر شدهاند. مرتب به این فکر میکنم که دخترهایم چطور مردند. عذاب کشیدند یا همان لحظه اول جان باختهاند. کاش همان لحظه جانشان را از دست داده باشند. کاش زجر نکشیده باشند. این فکرها ما را نابود کرده است.
دیدگاه خوانندگان
۴۳
من آمده ام - کیش، ایران
.......آخوندای ..... !! ببخشید نمیتونم نگم ببخشید
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۴۰
۴۵
Persiangulfforever - ویکفیلد، انگلستان
از ته قلبم به این دو خانواده و خانواده هاى دیگرى که عزیزانشان را در این ویرانه از دست دادند تسلیت میگم. و به همه ملت ایران تسلیت میگم که چهل و سه سال است روحشان از جسمشان جدا شده و امثال مرده هاى بى روح روز را به شب و شب را به روز میگذرانند. روز یکشنبه را با چشمانى از اشک براى این ملت ستمدیده آغاز میکنم. شرم بر عاملان این جنایات.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۳
۸۱
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
چه باید گفت. چه باید نوشت. چگونه باید اظهار همدردی کرد؟؟؟ ای تف بر شرف نداشته بانیان این جهنم سرا. همه مردم ایران را داغدار کردند.ای تف و لعنت به همه کس و کارتان
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۳
۵۵
Persiangulf2535 - لندن، انگلستان
هرکسی که بچه داره اگر واسه لحظه ایی خودش رو جای این مادر فرض کنه می فهمه دردی که این خانم تحمل کرده و میکنه کمر شکنه و قابل درک نیست.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۳
۶۱
007 Azadi - گوتنبرگ، سوئد
خواهر! ما را در غمت شریک بدان، به زودی تمومه، این وضعه مملکت
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۰۶
۳۵
مطالبه گر - تورنتو، کانادا
من نمیدونم این جملاتی که توسط دوستان جهت همدردی نوشته شده کجاش ایراد داره که یه تعداد حیوون انسان نمای عوضی منفی میدن آیا بیان اینکه از دست دادن فرزند کمر شکنه اشتباهه خدا زمین و از وجود این موجودات کثیف پاک کنه
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۹
۳۸
azadi2011 - تورنتو، کانادا
اندوه بزرگی است، روحشان شاد. تسلیت به بازماندگان. ننگ ابدی بر آنها که گناه این فاجعه به گردن آنهاست.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۰۵
۵۶
طلوع جاویدان - لاهه، هلند
من اصلا نمی تونم درک کنم چطور میشه به همدردی انسانها به هموطنهاشون را منفی داد، شرف که ندارن و اما دریغ از یک مثقال انسانیت. هم اخوندها و هم کسانی که منفی میدن به حس همدردی همه با هم با زجر و عذاب بمیرید، یعنی برایتان اتفاقاتی بیافته که مرگ آرزوتان باشه. امین
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۷
۵۲
سگ سبیل - کنت، انگلستان
[::مطالبه گر - تورنتو، کانادا::]. منفی روشاید به این خاطر میدن که تو معرفی خودش نوشته از کیش ،ایران.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۰:۵۹
۳۰
Esperanto - لندن، انگلستان
[::واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان::]. [::Persiangulf2535 - لندن، انگلستان::]. آنوقت یک عده عقده ای در چنین لحظاتی خوشحالی خودشان از مصایب مردم به شکل زبر نشون میدند ای ننگ بر شما باد. بگو بیش باد. ” من همیشه فکر میکردم آبادان و خرمشهر شهرهای مظلومی هستند و مردم نجیبی دارند که در حقشان ظلم شده ولی سر جریان این ساختمون فهمیدم که خیلی ادعا دارند خیلی پُر مدعا هستند خیلی توقع دارند توقع دارند تمام ایران همه یکپارچه سیاهپوش بشن و هیچکس هیچ کاری نکنه.حاضرند امام زمان را هم فدا کنند. چرا توقع دارید بخاطر سی چهل نفر همه جا عزاداری عمومی بشه چرا اینقدر پُر مدعا هستید؟
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۱:۵۸
۳۰
Esperanto - لندن، انگلستان
[::واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان::]. [::Persiangulf2535 - لندن، انگلستان::]. آنوقت یک عده عقده ای در چنین لحظاتی خوشحالی خودشان از مصایب مردم به شکل زبر نشون میدند ای ننگ بر شما باد. بگو بیش باد. ” من همیشه فکر میکردم آبادان و خرمشهر شهرهای مظلومی هستند و مردم نجیبی دارند که در حقشان ظلم شده ولی سر جریان این ساختمون فهمیدم که خیلی ادعا دارند خیلی پُر مدعا هستند خیلی توقع دارند توقع دارند تمام ایران همه یکپارچه سیاهپوش بشن و هیچکس هیچ کاری نکنه.حاضرند امام زمان را هم فدا کنند. چرا توقع دارید بخاطر سی چهل نفر همه جا عزاداری عمومی بشه چرا اینقدر پُر مدعا هستید؟
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۱:۵۸
۵۲
سگ سبیل - کنت، انگلستان
[::مطالبه گر - تورنتو، کانادا::]. منفی روشاید به این خاطر میدن که تو معرفی خودش نوشته از کیش ،ایران.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۰:۵۹
۵۶
طلوع جاویدان - لاهه، هلند
من اصلا نمی تونم درک کنم چطور میشه به همدردی انسانها به هموطنهاشون را منفی داد، شرف که ندارن و اما دریغ از یک مثقال انسانیت. هم اخوندها و هم کسانی که منفی میدن به حس همدردی همه با هم با زجر و عذاب بمیرید، یعنی برایتان اتفاقاتی بیافته که مرگ آرزوتان باشه. امین
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۷
۳۸
azadi2011 - تورنتو، کانادا
اندوه بزرگی است، روحشان شاد. تسلیت به بازماندگان. ننگ ابدی بر آنها که گناه این فاجعه به گردن آنهاست.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۰۵
۳۵
مطالبه گر - تورنتو، کانادا
من نمیدونم این جملاتی که توسط دوستان جهت همدردی نوشته شده کجاش ایراد داره که یه تعداد حیوون انسان نمای عوضی منفی میدن آیا بیان اینکه از دست دادن فرزند کمر شکنه اشتباهه خدا زمین و از وجود این موجودات کثیف پاک کنه
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۹
۶۱
007 Azadi - گوتنبرگ، سوئد
خواهر! ما را در غمت شریک بدان، به زودی تمومه، این وضعه مملکت
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۰۶
۵۵
Persiangulf2535 - لندن، انگلستان
هرکسی که بچه داره اگر واسه لحظه ایی خودش رو جای این مادر فرض کنه می فهمه دردی که این خانم تحمل کرده و میکنه کمر شکنه و قابل درک نیست.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۳
۸۱
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
چه باید گفت. چه باید نوشت. چگونه باید اظهار همدردی کرد؟؟؟ ای تف بر شرف نداشته بانیان این جهنم سرا. همه مردم ایران را داغدار کردند.ای تف و لعنت به همه کس و کارتان
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۳
۴۵
Persiangulfforever - ویکفیلد، انگلستان
از ته قلبم به این دو خانواده و خانواده هاى دیگرى که عزیزانشان را در این ویرانه از دست دادند تسلیت میگم. و به همه ملت ایران تسلیت میگم که چهل و سه سال است روحشان از جسمشان جدا شده و امثال مرده هاى بى روح روز را به شب و شب را به روز میگذرانند. روز یکشنبه را با چشمانى از اشک براى این ملت ستمدیده آغاز میکنم. شرم بر عاملان این جنایات.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۳
۴۳
من آمده ام - کیش، ایران
.......آخوندای ..... !! ببخشید نمیتونم نگم ببخشید
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۴۰
۴۳
من آمده ام - کیش، ایران
.......آخوندای ..... !! ببخشید نمیتونم نگم ببخشید
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۴۰
۴۵
Persiangulfforever - ویکفیلد، انگلستان
از ته قلبم به این دو خانواده و خانواده هاى دیگرى که عزیزانشان را در این ویرانه از دست دادند تسلیت میگم. و به همه ملت ایران تسلیت میگم که چهل و سه سال است روحشان از جسمشان جدا شده و امثال مرده هاى بى روح روز را به شب و شب را به روز میگذرانند. روز یکشنبه را با چشمانى از اشک براى این ملت ستمدیده آغاز میکنم. شرم بر عاملان این جنایات.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۳
۸۱
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
چه باید گفت. چه باید نوشت. چگونه باید اظهار همدردی کرد؟؟؟ ای تف بر شرف نداشته بانیان این جهنم سرا. همه مردم ایران را داغدار کردند.ای تف و لعنت به همه کس و کارتان
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۳
۵۵
Persiangulf2535 - لندن، انگلستان
هرکسی که بچه داره اگر واسه لحظه ایی خودش رو جای این مادر فرض کنه می فهمه دردی که این خانم تحمل کرده و میکنه کمر شکنه و قابل درک نیست.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۳
۶۱
007 Azadi - گوتنبرگ، سوئد
خواهر! ما را در غمت شریک بدان، به زودی تمومه، این وضعه مملکت
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۰۶
۳۵
مطالبه گر - تورنتو، کانادا
من نمیدونم این جملاتی که توسط دوستان جهت همدردی نوشته شده کجاش ایراد داره که یه تعداد حیوون انسان نمای عوضی منفی میدن آیا بیان اینکه از دست دادن فرزند کمر شکنه اشتباهه خدا زمین و از وجود این موجودات کثیف پاک کنه
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۹
۳۸
azadi2011 - تورنتو، کانادا
اندوه بزرگی است، روحشان شاد. تسلیت به بازماندگان. ننگ ابدی بر آنها که گناه این فاجعه به گردن آنهاست.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۰۵
۵۶
طلوع جاویدان - لاهه، هلند
من اصلا نمی تونم درک کنم چطور میشه به همدردی انسانها به هموطنهاشون را منفی داد، شرف که ندارن و اما دریغ از یک مثقال انسانیت. هم اخوندها و هم کسانی که منفی میدن به حس همدردی همه با هم با زجر و عذاب بمیرید، یعنی برایتان اتفاقاتی بیافته که مرگ آرزوتان باشه. امین
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۷
۵۲
سگ سبیل - کنت، انگلستان
[::مطالبه گر - تورنتو، کانادا::]. منفی روشاید به این خاطر میدن که تو معرفی خودش نوشته از کیش ،ایران.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۰:۵۹
۳۰
Esperanto - لندن، انگلستان
[::واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان::]. [::Persiangulf2535 - لندن، انگلستان::]. آنوقت یک عده عقده ای در چنین لحظاتی خوشحالی خودشان از مصایب مردم به شکل زبر نشون میدند ای ننگ بر شما باد. بگو بیش باد. ” من همیشه فکر میکردم آبادان و خرمشهر شهرهای مظلومی هستند و مردم نجیبی دارند که در حقشان ظلم شده ولی سر جریان این ساختمون فهمیدم که خیلی ادعا دارند خیلی پُر مدعا هستند خیلی توقع دارند توقع دارند تمام ایران همه یکپارچه سیاهپوش بشن و هیچکس هیچ کاری نکنه.حاضرند امام زمان را هم فدا کنند. چرا توقع دارید بخاطر سی چهل نفر همه جا عزاداری عمومی بشه چرا اینقدر پُر مدعا هستید؟
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۱:۵۸
۴۵
Persiangulfforever - ویکفیلد، انگلستان
از ته قلبم به این دو خانواده و خانواده هاى دیگرى که عزیزانشان را در این ویرانه از دست دادند تسلیت میگم. و به همه ملت ایران تسلیت میگم که چهل و سه سال است روحشان از جسمشان جدا شده و امثال مرده هاى بى روح روز را به شب و شب را به روز میگذرانند. روز یکشنبه را با چشمانى از اشک براى این ملت ستمدیده آغاز میکنم. شرم بر عاملان این جنایات.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۳
۵۵
Persiangulf2535 - لندن، انگلستان
هرکسی که بچه داره اگر واسه لحظه ایی خودش رو جای این مادر فرض کنه می فهمه دردی که این خانم تحمل کرده و میکنه کمر شکنه و قابل درک نیست.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۳
۸۱
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
چه باید گفت. چه باید نوشت. چگونه باید اظهار همدردی کرد؟؟؟ ای تف بر شرف نداشته بانیان این جهنم سرا. همه مردم ایران را داغدار کردند.ای تف و لعنت به همه کس و کارتان
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۳
۶۱
007 Azadi - گوتنبرگ، سوئد
خواهر! ما را در غمت شریک بدان، به زودی تمومه، این وضعه مملکت
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۰۶
۳۸
azadi2011 - تورنتو، کانادا
اندوه بزرگی است، روحشان شاد. تسلیت به بازماندگان. ننگ ابدی بر آنها که گناه این فاجعه به گردن آنهاست.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۰۵
۵۶
طلوع جاویدان - لاهه، هلند
من اصلا نمی تونم درک کنم چطور میشه به همدردی انسانها به هموطنهاشون را منفی داد، شرف که ندارن و اما دریغ از یک مثقال انسانیت. هم اخوندها و هم کسانی که منفی میدن به حس همدردی همه با هم با زجر و عذاب بمیرید، یعنی برایتان اتفاقاتی بیافته که مرگ آرزوتان باشه. امین
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۷
۴۳
من آمده ام - کیش، ایران
.......آخوندای ..... !! ببخشید نمیتونم نگم ببخشید
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۴۰
۳۵
مطالبه گر - تورنتو، کانادا
من نمیدونم این جملاتی که توسط دوستان جهت همدردی نوشته شده کجاش ایراد داره که یه تعداد حیوون انسان نمای عوضی منفی میدن آیا بیان اینکه از دست دادن فرزند کمر شکنه اشتباهه خدا زمین و از وجود این موجودات کثیف پاک کنه
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۹
۵۲
سگ سبیل - کنت، انگلستان
[::مطالبه گر - تورنتو، کانادا::]. منفی روشاید به این خاطر میدن که تو معرفی خودش نوشته از کیش ،ایران.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۰:۵۹
۳۰
Esperanto - لندن، انگلستان
[::واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان::]. [::Persiangulf2535 - لندن، انگلستان::]. آنوقت یک عده عقده ای در چنین لحظاتی خوشحالی خودشان از مصایب مردم به شکل زبر نشون میدند ای ننگ بر شما باد. بگو بیش باد. ” من همیشه فکر میکردم آبادان و خرمشهر شهرهای مظلومی هستند و مردم نجیبی دارند که در حقشان ظلم شده ولی سر جریان این ساختمون فهمیدم که خیلی ادعا دارند خیلی پُر مدعا هستند خیلی توقع دارند توقع دارند تمام ایران همه یکپارچه سیاهپوش بشن و هیچکس هیچ کاری نکنه.حاضرند امام زمان را هم فدا کنند. چرا توقع دارید بخاطر سی چهل نفر همه جا عزاداری عمومی بشه چرا اینقدر پُر مدعا هستید؟
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۱:۵۸
۳۰
Esperanto - لندن، انگلستان
[::واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان::]. [::Persiangulf2535 - لندن، انگلستان::]. آنوقت یک عده عقده ای در چنین لحظاتی خوشحالی خودشان از مصایب مردم به شکل زبر نشون میدند ای ننگ بر شما باد. بگو بیش باد. ” من همیشه فکر میکردم آبادان و خرمشهر شهرهای مظلومی هستند و مردم نجیبی دارند که در حقشان ظلم شده ولی سر جریان این ساختمون فهمیدم که خیلی ادعا دارند خیلی پُر مدعا هستند خیلی توقع دارند توقع دارند تمام ایران همه یکپارچه سیاهپوش بشن و هیچکس هیچ کاری نکنه.حاضرند امام زمان را هم فدا کنند. چرا توقع دارید بخاطر سی چهل نفر همه جا عزاداری عمومی بشه چرا اینقدر پُر مدعا هستید؟
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۱:۵۸
۵۲
سگ سبیل - کنت، انگلستان
[::مطالبه گر - تورنتو، کانادا::]. منفی روشاید به این خاطر میدن که تو معرفی خودش نوشته از کیش ،ایران.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۲۰:۵۹
۴۳
من آمده ام - کیش، ایران
.......آخوندای ..... !! ببخشید نمیتونم نگم ببخشید
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۴۰
۳۵
مطالبه گر - تورنتو، کانادا
من نمیدونم این جملاتی که توسط دوستان جهت همدردی نوشته شده کجاش ایراد داره که یه تعداد حیوون انسان نمای عوضی منفی میدن آیا بیان اینکه از دست دادن فرزند کمر شکنه اشتباهه خدا زمین و از وجود این موجودات کثیف پاک کنه
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۹
۵۶
طلوع جاویدان - لاهه، هلند
من اصلا نمی تونم درک کنم چطور میشه به همدردی انسانها به هموطنهاشون را منفی داد، شرف که ندارن و اما دریغ از یک مثقال انسانیت. هم اخوندها و هم کسانی که منفی میدن به حس همدردی همه با هم با زجر و عذاب بمیرید، یعنی برایتان اتفاقاتی بیافته که مرگ آرزوتان باشه. امین
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۷
۳۸
azadi2011 - تورنتو، کانادا
اندوه بزرگی است، روحشان شاد. تسلیت به بازماندگان. ننگ ابدی بر آنها که گناه این فاجعه به گردن آنهاست.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۰۵
۶۱
007 Azadi - گوتنبرگ، سوئد
خواهر! ما را در غمت شریک بدان، به زودی تمومه، این وضعه مملکت
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۷:۰۶
۸۱
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
چه باید گفت. چه باید نوشت. چگونه باید اظهار همدردی کرد؟؟؟ ای تف بر شرف نداشته بانیان این جهنم سرا. همه مردم ایران را داغدار کردند.ای تف و لعنت به همه کس و کارتان
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۳
۵۵
Persiangulf2535 - لندن، انگلستان
هرکسی که بچه داره اگر واسه لحظه ایی خودش رو جای این مادر فرض کنه می فهمه دردی که این خانم تحمل کرده و میکنه کمر شکنه و قابل درک نیست.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۳
۴۵
Persiangulfforever - ویکفیلد، انگلستان
از ته قلبم به این دو خانواده و خانواده هاى دیگرى که عزیزانشان را در این ویرانه از دست دادند تسلیت میگم. و به همه ملت ایران تسلیت میگم که چهل و سه سال است روحشان از جسمشان جدا شده و امثال مرده هاى بى روح روز را به شب و شب را به روز میگذرانند. روز یکشنبه را با چشمانى از اشک براى این ملت ستمدیده آغاز میکنم. شرم بر عاملان این جنایات.
یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۳