کشتن شوهر در حضور فرزندان
رأی دهید
چند ماه از مفقود شدن این مرد گذشته بود که خواهرش موضوع مفقود شدن او را به پلیس گزارش داد؛ او در آن زمان نمیدانست برادرش قربانی خیانت شده است.
زن جوان به ماموران گفت: «برادرم به نام سینا یک ماه قبل از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. او به همسرش گفته قرار است دو فرش نفیس را به زعفرانیه ببرد، اما بعد از آن دیگر خبری از برادرم نشد.»
این زن درباره اینکه چرا یک ماه بعد از مفقود شدن برادرش به پلیس مراجعه کرد، گفت: «برادرم گاهی خانه را ترک میکرد. او و همسرش با هم اختلاف داشتند، اما من میدانستم که برادرم خانوادهاش را دوست دارد و برمیگردد. من فکر میکنم این بار اتفاقی برایش افتاده که برنگشته است.»
او درباره علت اختلاف برادر و همسر برادرش گفت: «آنها مدتها بود که با هم اختلاف داشتند. معمولاً همسر برادرم گذشت میکرد. تارا زن بسیار خوبی است با اینکه برادرم تنداخلاق بود، اما تارا مدارا میکرد. البته این اواخر پدر تارا جانش را از دست داد و وضعیت روانی تارا به هم ریخت و درگیری آنها بیشتر شد.
وقتی متوجه شدم برادرم سینا نیست سراغش را از تارا گرفتم و او هم گفت با هم مشاجره کردند. بعد سینا گفته میخواهد فرشی را تحویل بدهد. سپس از خانه رفت و دیگر برنگشت. تارا هم حدس میزد برادرم قهر کرده است برای همین به پلیس خبر ندادیم.»
پلیس شماره تلفن همراه سینا را مورد بررسی قرار داد و متوجه شد یک شماره تماس بسیار تکرار شده است. خواهر مقتول به ماموران گفت: «من با صاحب این شماره تلفن به نام کامران یک بار ملاقات داشتم. او در یکی از شهرهای مرکزی فرد بانفوذی بود. من نمیدانم آنها چطور با هم آشنا شده بودند.»
وقتی ماموران تارا، همسر سینا را مورد بازجویی قرار دادند او مدعی شد هیچ اطلاعی از شوهرش ندارد و با او قهر بوده است. ماموران در بررسی تلفن همراه این زن متوجه رابطه مشکوکی شدند و بعد پی بردند تارا با کامران- مردی که شماره تلفنش در تلفن سینا هم بود- رابطه دارد.
تارا بعد از بازداشت اطلاعاتی از قتل شوهرش به ماموران داد و گفت جسد شوهرش را در جاده ساوه رها کردهاند. این زن گفت کامران قتل را انجام داده است. به این ترتیب کامران نیز بازداشت شد.
تارا در بازجوییها توضیح داد: «شوهرم خیلی بداخلاق بود. ما مدام با هم درگیری و دعوا داشتیم. من ۱۵ سال تحمل کردم و دو دختر از او دارم که، چون در بازداشت هستم، بچهها نزد یکی از دوستانم زندگی میکنند. روز حادثه کامران به خانه آمد، با اسلحه سینا را کشت، جسدش را از خانه خارج کرد و بعد به من گفت جنازه را به آتش کشیده است.»
هرچند تارا در بیان همه واقعیت مقاومت میکرد، اما در نهایت اعتراف کرد در انتقال جسد با کامران همکاری کرده است.
تارا درباره اینکه چطور با کامران رابطه برقرار کرد، گفت: «کامران در نبود سینا کارهای خانه را میکرد. هر چه خرید داشتیم یا هر کار دیگری که بود، انجام میداد. کمکم با هم آشنا شدیم و بعد من فهمیدم او با همسرش اختلاف دارد و رابطه ما گرمتر شد، چون من هم با همسرم اختلاف داشتم. دخترم که ۱۴ ساله است از این رابطه خبر داشت. او میدانست پدرش چقدر بدرفتار است.»
این زن ادامه داد: «من از جریان قتل خبر نداشتم. کامران سینا را به قتل رساند و بعد هم جسد را منتقل کرد. در این مدت ما با هم صمیمیتر شده بودیم، اما این اواخر او از من باجخواهی میکرد و ۱۰۰ میلیون تومان هم از من گرفت. با این حال پول بیشتری میخواست و دختر کوچکم را هم اذیت میکرد به همین خاطر با او به اختلاف خورده بودم.»
کامران نیز در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: «تارا به سینا قرص خوابآور داد و در خانهاش را باز کرد تا من وارد شوم. ما با هم مرتکب قتل شدیم و با هم جسد را منتقل کردیم.»
بعد از کشف جسد از سوی ماموران و انجام آزمایشات دیانای و همچنین تایید هویت مقتول، دختر او هم مورد بازجویی قرار گرفت. او گفت: «مادرم قرص خوابآور به پدرم داد و پدرم هم خوابش برد. وقتی کامران به خانه آمد با سلاحی پدرم را کشت. ما در اتاق بودیم و مادرم نگذاشت صحنه را ببینیم. من وقتی از اتاق بیرون آمدم که خون روی زمین بود و با مادرم خونهای روی زمین را پاک کردیم.»
این دختر درباره اینکه چرا موضوع را به پلیس خبر نداد، گفت: «برای اینکه مادرم را از دست ندهم چیزی نگفتم.»
با تکمیل تحقیقات، کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی به اتهام تارا در معاونت در قتل و جنایت بر میت و کامران به اتهام قتل و جنایت بر میت به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.