دستگیری قاتلی که با چاقوی قصابی صاحب باشگاه ورزشی را کشته بود
رأی دهید
ساعت ۲۲ پنجم مرداد بود که درگیری هولناکی مقابل باشگاه ورزشی افضل در نزدیکی چهارراه سرگردان قم رخ داد. در این نزاع وحشتناک جوانی حدود ۳۰ ساله چاقوی قصابی را بیرون کشید و مرد تنومند باشگاه دار را هدف ضربات چاقو قرار داد. «جواد- س» معروف به جواد افضل به شدت مجروح شد و خون آلود روی سنگفرش خیابان افتاد.
اگرچه این مرد قمی با تلاش امدادگران اورژانس به بیمارستان انتقال یافت، اما او بر اثر عوارض ناشی از اصابت ضربات چاقو جان خود را از دست داد و بدین ترتیب پروندهای جنایی روی میز بازپرس شعبه سوم دادسرای عمومی و انقلاب قم قرار گرفت.
با حضور مقام قضایی در محل وقوع حادثه، بررسیهای تخصصی در این باره آغاز و مشخص شد که عامل جنایت از صحنه حادثه گریخته و به مکان نامعلومی رفته است و، اما تحقیقات میدانی مقام قضایی نشان داد که نزاع مرگبار در پی اختلافات و کینه قدیمی رخ داده است.
بررسیهای مقدماتی بیانگر آن بود که جوانی به نام «مجید- چ» ضربات چاقو را بر پیکر مرد باشگاه دار وارد کرده است در حالی که سابقه یک قتل را نیز در کارنامه سیاهش دارد.
با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع کارآگاهان با همکاری کارشناسان اداره اطلاعات جنایی پلیس آگاهی قم، دامنه ردزنیهای اطلاعاتی را به شهرهای مختلف کشور کشیدند تا این که حدود هفت ماه بعد از این حادثه دلخراش، آنها به اطلاعاتی دست یافتند که نشان میداد متهم فراری پس از اقامت در چند شهر کشور، در نهایت به مشهد گریخته است و سعی دارد زندگی مخفیانه خود را در این شهر ادامه دهد.
شب جمعه گذشته دامنه این عملیات نامحسوس به بولوار طبرسی مشهد کشید و مشخص شد که «مجید- چ» (متهم به قتل) در منزلی اجارهای و به همراه همسر باردارش زندگی مخفیانه را ادامه میدهد؛ بنابراین عملیات مشترک کارآگاهان با رعایت موازین شرعی و قانونی آغاز شد تا هنگام دستگیری متهم فراری آسیبی به همسر باردار وی نرسد.
گروه کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی که منطقه محل اختفای متهم را به خوبی میشناختند، جلودار عملیات ضربتی شدند و ساعتی بعد در حالی حلقههای قانون بر دستان عامل جنایت گره خورد که او در بهت و حیرت فرو رفته بود. عقربههای ساعت حدود ۲۳ شب جمعه را نشان میداد که «مجید- چ» با اقدامات حفاظتی به پلیس آگاهی خراسان رضوی منتقل شد و مورد بازجوییهای مقدماتی قرار گرفت.
متهم این پرونده جنایی درباره چگونگی وقوع جنایت تکان دهنده در مقابل باشگاه ورزشی افضل قم گفت:
مرحوم «جواد – س» بچه محل ما بود. آن روز به من زنگ زد گویا از داخل زندان درباره تسویه حساب یک پرونده قتل با او تماس گرفته بودند و این موضوع به گردن من افتاد که آنها را لو داده ام. بعد از گذشت مدتی از این ماجرا دوباره مرحوم از من پرسید که تو آنها را لو دادی؟ که گفتم من آدم فروش نیستم!
ولی او نپذیرفت و از مغازه چوب برداشت و سرودستم را شکست. من هم چاقو را بیرون کشیدم و چند ضربه بر پیکرش وارد کردم، سپس با موتورسیکلت از آن جا گریختم و به شهر ساوه رفتم.
آن جا بود که چاقوی خون آلود را وسط میدان انار انداختم و بعد به تهران رفتم تا دستم را درمان کنم. آن جا پزشکان دستم را که شکسته بود عمل کردند پس از گذشت ۲۰ روز از این ماجرا، به قم بازگشتم و همسرم را به همدان بردم تا در آن جا زندگی کنم، ولی بعد از مدتی دوباره احساس کردم امکان دارد در این جا مرا دستگیر کنند، به همین دلیل دست زنم را گرفتم و به مشهد گریختم آن جا مخفیانه خانهای را اجاره کرده بودم که ناگهان کارآگاهان را بالای سرم دیدم و دیگر نتوانستم حرکتی بکنم!
متهم در پاسخ به سوال مقام قضایی که پرسید چرا چاقو به همراه داشتید؟ نیز گفت: ما دامدار هستیم و اگر من چاقو نداشتم او مرا میکشت!
در لحظه درگیری هم فقط من به تنهایی با مرحوم «جواد افضل» درگیر شده بودم و کس دیگری نبود! ولی نمیدانم چند ضربه به او زدم، چون او به سرم ضربه زده بود و من متوجه تعداد ضربات چاقو نشدم! فقط میدانم که ضربهای به صورت او زدم تا مرا رها کند.
در این هنگام قاضی پرسید چرا وقتی او برای آوردن چوب رفت شما فرار نکردید؟ که متهم پاسخ داد: اصلا فکر نمیکردم که او میخواهد با خودش چوب بیاورد و...
در ادامه این بازجوییها مشخص شد که متهم به قتل سالهای جوانی خود را به جرم یک فقره قتل دیگر در زندان سپری کرده است چرا که او در پاسخ به سوالی دیگر از سوی قاضی دکتر صفری که «آیا سابقه کیفری دارید؟» گفت: من قبلا هم مرتکب قتل شده ام هنوز ۱۷ سال بیشتر نداشتم که به خاطر بچگی و در یک نزاع، مرتکب قتل شدم و ۱۰ سال را در زندان سپری کردم تا این که اولیای دم از خونخواهی من گذشتند و با جلب رضایت آنها از چوبه دار گریختم.
وقتی از زندان آزاد شدم ۲۷ سال داشتم، ولی اکنون سه سال بعد از آن ماجرا و در حالی که همسرم باردار است بازهم به جرم قتل دستگیر شده ام. آن روز چاقوی قصابی دسته زردرنگی را همراه داشتم که تیغه آن حدود ۲۰ سانتی متر و یک دم بود. اگر آن چاقو همراهم نبود شاید دوباره دستم به خون آلوده نمیشد.
براساس این گزارش، اعترافات متهم تا ساعاتی از بامداد به طول انجامید و پس از تکمیل تحقیقات متهم این پرونده جنایی با دستور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد تحویل کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم جنایی استان قم شد و آنها نیز شبانه به سوی قم حرکت کردند.
دیدگاه خوانندگان
۴۷
maradona - براتیسلاوا، اسلوواکی
کلا تو ایران هر کی با یه آدم هیکلی دعواش میشه از ترس اینکه بد جوری کتک بخوره زرتی یه چاقو می تپونه تو قلبش دقیقا مثل قاتل روح الله داداشی که از تورک های مهاجر از بستان آباد به کرج بود میگه روح الله از ماشین پیاده شد تا هیکلشو دیدم از ترس با قمه زدم تو قلبش
سه شنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۷
۴۷
maradona - براتیسلاوا، اسلوواکی
کلا تو ایران هر کی با یه آدم هیکلی دعواش میشه از ترس اینکه بد جوری کتک بخوره زرتی یه چاقو می تپونه تو قلبش دقیقا مثل قاتل روح الله داداشی که از تورک های مهاجر از بستان آباد به کرج بود میگه روح الله از ماشین پیاده شد تا هیکلشو دیدم از ترس با قمه زدم تو قلبش
سه شنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۷
۴۷
maradona - براتیسلاوا، اسلوواکی
کلا تو ایران هر کی با یه آدم هیکلی دعواش میشه از ترس اینکه بد جوری کتک بخوره زرتی یه چاقو می تپونه تو قلبش دقیقا مثل قاتل روح الله داداشی که از تورک های مهاجر از بستان آباد به کرج بود میگه روح الله از ماشین پیاده شد تا هیکلشو دیدم از ترس با قمه زدم تو قلبش
سه شنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۷
۴۷
maradona - براتیسلاوا، اسلوواکی
کلا تو ایران هر کی با یه آدم هیکلی دعواش میشه از ترس اینکه بد جوری کتک بخوره زرتی یه چاقو می تپونه تو قلبش دقیقا مثل قاتل روح الله داداشی که از تورک های مهاجر از بستان آباد به کرج بود میگه روح الله از ماشین پیاده شد تا هیکلشو دیدم از ترس با قمه زدم تو قلبش
سه شنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۷
۴۷
maradona - براتیسلاوا، اسلوواکی
کلا تو ایران هر کی با یه آدم هیکلی دعواش میشه از ترس اینکه بد جوری کتک بخوره زرتی یه چاقو می تپونه تو قلبش دقیقا مثل قاتل روح الله داداشی که از تورک های مهاجر از بستان آباد به کرج بود میگه روح الله از ماشین پیاده شد تا هیکلشو دیدم از ترس با قمه زدم تو قلبش
سه شنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۷