رهایی از قصاص به شرط ترک دیار، پرداخت دیه و ادامه تحصیل
رأی دهید
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، شهریور سال 96 گزارش درگیری خونین خیابانی به پلیس استان ایلام گزارش شد. به دنبال اعلام این خبر تیم جنایی راهی محل شد و پسر جوانی را که با ضربه قمه مصدوم شده بود به بیمارستان منتقل کردند.
اما تلاش کادر درمان برای نجات پسر 24 ساله بینتیجه ماند و او یک ساعت بعد از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد.
با شناسایی هویت متهم به قتل، تیم جنایی وارد عمل شد و او را دستگیر کرد. وی در تحقیقات گفت: روز حادثه دوستانم سوار بر موتور بودند که با مقتول و دوستانش سر موتورسواری و کریخوانی بحثشان شد.
او ادامه داد: یکی از دوستانم که در این درگیری نقش داشت، با من تماس گرفت و از من خواست که برای دعوا به آنها ملحق شوم. به او گفتم موتورم خراب است و نمیتوانم بیایم. اما دوستم با موتور خودش به دنبالم آمد و مرا سوار کرد و باهم به محل درگیری رفتیم. دعوا دوباره شروع شد و در این میان همه چاقو و قمه به دست داشتند. من قصدم قتل نبود و ناخواسته دست به این جنایت زدم. مقتول که روی زمین افتاد، فرار کردم و یک ساعت بعد هم متوجه شدم که او کشته شده و من هم بلافاصله دستگیر شدم.
درخواست قصاص
با اعتراف متهم جوان به قتل، بازسازی صحنه جنایت، اظهارات شاهدان، مدارک و شواهد موجود در پرونده، کیفرخواست امیر به اتهام قتل عمدی صادر شد. پرونده امیر برای محاکمه و صدور حکم به دادگاه کیفری ارجاع شد و او گرچه زمانی که در جایگاه ویژه در مقابل قضات دادگاه کیفری قرار گرفت، ابراز پشیمانی و ندامت کرد اما با توجه به درخواست اولیای دم، حکم قصاص برای او صادر شد.
با تأیید این حکم، پسر جوان که در زمان جنایت 22 سال بیشتر نداشت در چند قدمی چوبه دار قرار گرفت و بدین ترتیب واحد صلح و سازش مستقر در دادسرای امور جنایی پایتخت و واحد صلح و سازش دادسرای ایلام وارد عمل شده و با برگزاری چند جلسه تمام تلاش خود را برای جلب رضایت خانواده مقتول به کار بستند.
اولیای دم ابتدا اصرار بر قصاص داشتند اما در نهایت اعلام کردند در صورت دریافت دیه و پذیرفتن شروط آنها رضایت خود را اعلام خواهند کرد. خانواده مقتول اظهار داشتند قاتل پسرشان باید غیر از پرداخت دیه درخواستی آنها تا آخرعمرش قدم به استان ایلام نگذارد و آنجا را برای همیشه ترک کند.همچنین او و خانوادهاش حق رفت و آمد به دو شهر زادگاه مقتول و محل زندگی اولیای دم را ندارند و در صورت ورود به این دو شهر باید 500 سکه طلا به خانواده مقتول پرداخت کنند.
کمک برای جمعآوری دیه
به دنبال اعلام این شرط، خانواده متهم تمامی املاک و داراییشان را فروختند اما دارایی آنها به مبلغ درخواستی اولیای دم نمیرسید. به همین دلیل یکی از استادان دانشگاه تهران که از فعالان مدنی نیز هست، زمانی که متوجه شد پسر زندانی در زندان متنبه شده و اقدام به حفظ قرآن و خواندن نماز کرده است، به شرط اینکه وی پس از آزادی ادامه تحصیل دهد و مدرک دکترایش را بگیرد، حاضر به کمک در جمعآوری دیه شد و گفت حاضر است پس از آزادی وی، مخارج تحصیلش را تا مقطع دکتری بپردازد.
پس از پذیرفتن این شرط استاد دانشگاه از سوی امیر، وی وارد عمل شده و فراخوان جمعآوری دیه را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد و با کمک خود و دنبال کنندههایش موفق شد مابقی پولی را که آنها برای پرداخت دیه کم داشتند، تهیه کند تا مقدمات آزادی پسر زندانی فراهم شود.